جزئیات قتل خواهرزاده بازیکن سابق استقلال

مادر مقتول: برای دستگیری قاتلان دخترم لحظه‌شماری می‌کنم

رسیدگی به پرونده به پایان رسیده، اما هنوز رازی در آن باقی است که عامل جنایت حاضر نیست آن را فاش کند. او ارتکاب قتل را گردن گرفته و جزئیات را هم توضیح داده، اما درباره انگیزه‌اش، حرفی نزده‌ است. ارتکاب قتل، موضوعی است که یاسر خودش به آن اعتراف کرده؛ اعترافاتی که با واقعیت منطبق است و همین قرائن هم بود که باعث شد کیفرخواست صادر و وی محاکمه شود.
کد خبر: ۶۷۱۵۵۰
انگیزه مرموز​ جنایت
با این حال یاسر حاضر نیست علت اصلی قتل را بگوید و رضایت بگیرد. یاسر که دو هفته قبل در شعبه 71 دادگاه کیفری‌ استان تهران محاکمه شده‌ است، همچنان برای گفتن دلیل قتل مقاومت می‌کند.

نماینده دادستان تهران که در این پرونده از کیفرخواست دفاع کرده‌ است، می‌گوید: این قتل چهار سال قبل اتفاق افتاد. طبق مدارکی که در دست داریم، متهم اصلی که یاسر نام ‌دارد، چهار سال قبل یکی از دوستانش به نام پدرام را به قتل رسانده و جسدش را آتش زده و سپس دفن کرده‌ است.

با طرح شکایت از سوی خانواده پدرام، تحقیقات آغاز شد و در نهایت ماموران با تحقیقات علمی، موفق شدند یاسر را شناسایی کنند. وی ابتدا مقاومت کرد، اما سرانجام قتل را پذیرفت. او جزئیات درگیری را توضیح داد و گفت بعد از کشتن پدرام جسد او را به بیابان برده و آتش زده ‌است. جسد همان جایی که متهم مدعی‌ بود، کشف شد. وضع جنازه نشان می‌داد گفته‌های متهم درباره نحوه قتل نیز صحیح است، اما یاسر از ابتدای بازداشت سعی می‌کرد واقعیت را پنهان کند. او نه تنها درباره انگیزه‌اش چیزی نگفت، بلکه وقتی در برابر پرسش‌های مکرر ماموران قرار گرفت، هربار ادعایی مطرح و حتی وجود همدست در این قتل را نیز انکار کرد. با این حال پلیس موفق شد دو مردی را که در قتل همدستی کرده ‌بودند، شناسایی کند. بررسی‌ها نشان داد این دو مرد معاونت در قتل و جنایت بر میت مرتکب شده‌اند و بر همین اساس نیز کیفرخواست صادر شد.

نماینده دادستان ادامه می‌دهد: اولیای‌دم شکایت کرده‌اند، هرچند آنها هم نمی‌دانند فرزندشان با متهم اصلی پرونده چه خصومتی داشته، اما از همان ابتدا شکایتی را در این زمینه مطرح کردند و خواستار رسیدگی شدند. البته تحقیقات نشان داد شکایت آنها درست ‌است. مدارک زیادی در پرونده وجود دارد که نشان می‌دهد یاسر به‌دلیلی که هنوز مشخص نیست، دست به قتل زده ‌است. پرینت ‌تماس‌های تلفنی مقتول و متهم، همزمانی مفقود شدن آنها و نشانی درستی که متهم درباره جسد داده،‌ گواهی می‌دهد او مرتکب این قتل شده و گفته‌هایش در این باره درست است؛ بنابراین به‌عنوان نماینده دادستان تهران برای هرسه متهم درخواست مجازات دارم.

پنهان کردن واقعیت

یاسر اتهام قتل را قبول دارد. او بدون این‌که درباره دلیل اتفاقی که افتاده، توضیح دهد، می‌گوید: قتل کار من بود و خودم به تنهایی جسد را از بین بردم. دو دوستم که بازداشت شده‌اند، نقشی در قتل نداشتند. این گفته‌ها مورد اعتراض اولیای‌دم مقتول است. یکی از اعضای خانواده او می‌گوید: زمانی که پدرام از خانه خارج شد و برنگشت، موضوع را به پلیس گزارش دادیم. ما هیچ اطلاعی از ماجرا نداشتیم و حتی نمی‌دانستیم اختلافی بین آنهاست تا این‌که به ما گفتند یاسر آن شب با پدرام قرار داشت. این موضوع به پلیس گزارش داده ‌شد و همین شکایت هم علت اصلی بازداشت متهم بود. او مدت‌ها بعد از قتل مقاومت کرد و اعتراف نکرد، اما در نهایت مجبور به اعتراف شد. اول ادعا کرد، برای سرقت کابل برق با پدرام بیرون رفته ‌بود که پدرام براثر برق‌گرفتگی کشته شد و او هم برای مخفی کردن جسدش، او را آتش زد.

اما بعد مدعی شد به خاطر بدهی این کار را کرد، وقتی متوجه شد ایرج دیگر همدستش هم با پدرام مشکل دارد، نقشه قتل او را کشیدند و بعد از این‌که او نقشه را اجرایی کرد، به اتفاق ایرج جسد را به مکانی خلوت بردند و آتش زدند. البته ایرج بی‌دلیل بازداشت نشد. افرادی شهادت دادند شب حادثه ایرج، یاسر و پدرام را باهم دیده‌اند. بعد از آن مشخص شد فرد دیگری به نام آرش هم در این ماجرا نقش دارد. آرش نیز در این قتل دست داشت. او هم همراه دو نفر دیگر در ربودن و قتل پدرام همکاری کرده بود.

پدرام جوان خوبی بود. او خلافی نمی‌کرد و با کسی هم کاری نداشت، به همین دلیل برای ما خیلی مهم است که بدانیم چرا او را کشته‌اند. بارها به یاسر گفتیم اگر واقعیت را بگوید، خانواده پدرام بدون قید و شرط او را می‌بخشند؛ حتی در دادگاه هم مقابل قضات این موضوع را مطرح و درخواست کردیم یاسر واقعیت را بگوید، اما او به گفتن این‌که پدرام را کشته و دیگران نقشی نداشته‌اند، بسنده ‌کرد. اگر واقعیت را می‌گفت، شاید سرنوشت او هم تغییر می‌کرد.

من بی‌گناه هستم

آرش، همدست یاسر می‌گوید، او را به اشتباه گرفته‌اند و در قتل نقشی نداشته ‌است. او می‌گوید: شاهدان گفته‌ بودند مرا هم میان افرادی که پدرام را به قتلگاه می‌بردند، دیده‌اند. این اصلا درست نیست. وقتی بازداشت شدم، مجبور شدم اعتراف کنم در قتل شرکت داشتم، چون یاسر گفته ‌بود پدرام را به خاطر همسر من کشته‌اند.

او گفته ‌بود چون عکس همسر من دست پدرام بود، از او کمک خواستم و آنها هم قبول کردند قتل را انجام دهند. وقتی در این باره از من سوال شد، قبول کردم و گفتم درست گفته ‌است، چون عکس همسرم نمی‌دانم به چه طریقی به دست پدرام افتاده‌ بود و او هم حاضر نبود این عکس را پس بدهد. اعتراف کردم پیشنهاد قتل را دادم و بعد هم گفتم اگر این کار را بکند، مبلغ زیادی​ از پدرزنم می‌گیرم و به یاسر می‌دهم، اما هیچ‌یک از این حرف‌ها درست نیست.

من اصلا از مرگ پدرام خبر نداشتم تا این‌که اعلام عمومی شد. پدرام اصلا زن مرا نمی‌شناخت و من هم با پدرام حتی سلام علیک نداشتم که بخواهم او را بکشم. این‌که شاهدان اسم مرا آورده‌اند یا از سر دشمنی بوده یا با کسی دیگر اشتباه گرفته‌اند.

آرش می‌گوید، هنوز همسرش در زندگی مشترک مانده ​ و هیچ‌ مشکلی با هم ندارند. او می‌گوید: وقتی بازداشت شدم، در مورد این مساله از همسرم هم سوال شده‌ بود. او رابطه با پدرام را تکذیب کرده‌ بود. یاسر خودش باید بگوید پدرام را به چه دلیلی کشته ‌است. این موضوع به من ربطی ندارد و همین‌طور که در دادگاه هم گفت، من اصلا نقشی در قتل نداشتم.

آرش درباره این‌که اگر فشاری در کار بود پس چرا قتل را قبول نکرد و فقط صدور فرمان قتل را پذیرفت و حتی گفت در سوزاندن جسد هم نقشی نداشت، توضیح می‌دهد: من واقعا در قتل نقشی نداشتم و نمی‌دانم چطور در این باره باید توضیح بدهم. اعترافاتی هم که کردم، برای این بود که دست از سرم بردارند و مرا مرتب به بازجویی نبرند.

دلیل دیگری هم در پرونده هست که آرش در توضیح آن، حرفی قانع‌کننده به دادگاه نمی‌گوید. وقتی قضات از او پرسیدند به چه دلیل مقابل خانه پدرزنش رفته و با او درگیر شده‌ ​، پاسخ داد: این گفته ‌شاهدان ‌است. آنها نمی‌دانستند من با پدرزنم اختلاف داشتم. درگیری‌ام به دلیل اختلافات قبلی بود، اما شاهدان گفته‌اند من درخواست پول کرده‌ام تا به دوستانم که قتل را مرتکب شده‌اند، بدهم. هیچ‌کدام از این حرف‌ها درست نیست و من اصلا نمی‌دانم چطور باید این موضوع را ثابت کنم، اما برای چندمین‌بار تاکید می‌کنم که قتل کار من نبود و هیچ ‌نقشی هم در این ماجرا نداشتم.

متهم درباره زندگی خصوصی‌اش می‌گوید: من و همسرم با هم زندگی می‌کنیم، چطور ممکن است زنی خیانت کند و شوهرش به خاطر او آدمکش اجیر کند و بعد با هم زندگی کنند.

زن من پاکدامن است و ما هیچ‌ مشکلی با هم نداشتیم؛ آنچه درباره نقشه قتل گفته ‌شده، کاملا دروغ است. این دروغ را هم من گفتم نه پدرزنم. وقتی متهم اصلی پرونده می‌گوید در این قتل نقشی نداشته‌ایم، چطور به ما چنین وصله‌ای را می‌چسبانند. من واقعا متاسفم که این اتفاق افتاده، اما به من ربطی ندارد. چند سال است که به خاطر کار نکرده در زندان هستم. از اولیای‌دم می‌خواهم ناراحتی‌ خودشان را سر من خالی نکنند.

من اصلا نمی‌دانستم چه اتفاقی افتاده و همین حالا هم واقعیت را نمی‌دانم. فقط می‌خواهم از این وضع خلاص شوم و هرچه زودتر پیش همسر و خانواده‌ام برگردم. زن من بسیار جوان است. این اصلا منصفانه نیست که چنین زندگی‌ای برای او درست کنند.

متهم دیگر پرونده نیز در دادگاه، اتهام شرکت داشتن در قتل را به‌طور کامل رد کرد و گفت بی​گناه است./ ضمیمه تپش

مرجان لقایی

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها