سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
با قفلی ابتدایی که کار دست و هنر قفلسازان بود. جنس درها هم چوبی بود، بیهیچ پوشش تمامکننده دیگری. کمتر از حفاظ خبری بود، یا اگر بود مربوط به آپارتمانهایی بود که در میان خانههای یک طبقه و حیاطدار بزرگ، بدجوری توی ذوق میزد. نشانههای این بیهزینهای برای امنیت را اکنون میتوان در شهرهای کوچک یا روستاها دید. آنجا که همسایهها و اهالی محل آنقدر یکدیگر را میشناسند و به هم اعتماد دارند که حتی در منازلشان را هم نمیبندند. امنیت آنجا خلاصه میشود به خود مردم و نگاههایشان. وقتی غریبهای وارد شود یا تحولی اتفاق بیفتد و چه تحولی بالاتر از تهاجم فرهنگی که این روزها ماهواره پیشقراولش شده و ذهنهای ساده و بیپیرایه را به زنگار شک و شبهه و رنگ و انگ آلوده کرده است.
امنیت، لازمه شهرنشینی
هرچند در وجود امنیت تردیدی نیست و هر نظام سیاسی، اجتماعی و حکومتی از دید باز تاریخ تاکنون امنیت را به شیوههای خاص خود از قلعهسازی و خندقکنی گرفته تا برج و باروسازی تامین کرده، اما معنا و مفهوم امنیت و لوازم تامین آن در سالهای اخیر بشدت تغییر کرده است. هرچند تغییر این مفهوم در غرب بسیار زودتر و گستردهتر ایجاد شده، اما نشانههای آن در ده سال اخیر به ایران رسیده و در پنجسال اخیر بشدت فراگیر شده است. رشد زندگی شهرنشینی، جهانبینی و ایدئولوژی انسانها و نگاهشان به زندگی و آدمهایشان را تغییر داده و به همان نسبت به لزوم امنیت افزوده است. تقسیم کار در زندگی شهرنشینی محدودشدن شدید روابط شخصی و جایگزینی آن با روابط کاری و مکانیکی شدن بیشتر امور انسانها را از یکدیگر دور و این فاصله را بهانه و دستاویز شک و بیاعتمادی و غریبه بودن قرار داده است. از سوی دیگر بر هم خوردن موازنه درآمد و افزایش شکاف طبقاتی، افراد را بیشتر در موقعیت دوقطبی پولدار ـ فقیر قرار داده و از حجم قشر متوسط که در این میان بسان میانجی یا محلل اجتماعی عمل میکند، کاسته است. به تناسب کاسته شدن از این حجم، میزان جرایم برای یکباره پولدار شدن و احساس ظلمشدگی افزایش یافته و در نهایت این چرخه که سوغات اقتصاد ماشینی و در ایران سوغات اقتصاد نفتی است ماجرای «قیمت امنیت» را رقم زده است.
قیمت امنیت
قیمت امنیت شاید اصطلاح تازه به گوشخوردهای برای اکثر ما باشد، اما حقیقت این است که سالهاست آن را در زندگی عادیمان به کار میبریم. به عبارت بهتر شاید بیآنکه بخواهیم هزینههای امنیت در سبد هزینههای زندگیمان وارد شده و گاه واجبتر از نان شب شده است، هرچند جزو اقشار آسیبپذیر باشیم. نگاهی گذرا به اطرافمان این موضوع را ثابت میکند. دزدگیر ماشین، نخستین چیزی است که برای آن هزینه کردهایم. چقدر از ماشیندارها، خودروی بیدزدگیر سوار میشوند؟ آیا غیر این است که بلافاصله پس از خرید خودرو سراغ نصب دزدگیر آن میرویم؟ البته بماند که با پیشرفتهشدن سارقان و فناوریهای آنان(!) از بیشتر دزدگیرهای امروزی چیزی جز صداکردن وقت و بیوقت و گاه مزاحمت شبانه برای همسایهها باقی نمانده است. بار دیگر به اطرافتان نگاه کنید. شمار قفلها و حفاظهای اطرافتان چقدر افزایش یافته است؟ چقدر شکل قفلها و فناوری آن تغییر کرده است؟ به خاطر دارید که چند وقت است سروکارتان به کلیدساز نیفتاده؟ چون کلیدهایی را میخرید که کپی کردن آن غیرممکن است. همچنین قفلهایی دارید که تعمیر آن ممکن نیست، چون پوسته روی آن و فناوری به کار رفته در آن طوری است که کلیدسازان عادی نمیتوانند از عهده آن بربیایند. افزایش حفاظها، درهای آکاردئونی، قفلهای کارتی، دوربینهای مداربسته، آیفونهای تصویری و... همه و همه نشان از آن دارد که قیمت امنیت بدجور جای خودش را در زندگی عادی و روزمره همه افراد باز کرده است، اما باز هم قیمت امنیت برای از ما بهتران چیز دیگری است.
از درهای ضدسرقت تا سیستمهای حفاظتی اختصاصی
در سه سال اخیر و با افزایش عدم توازن در توزیع درآمد نفت و بروز بیشتر ظواهر زندگی مرفهین یا بسیار مرفهین، تجهیزات امنیتی شخصی برای منازل بیشتر از شکل ابتدایی خود خارج و شکل جدید و البته پرهزینهای را به خود گرفت. اگر در گذشته آیفون تصویری در اندکی از منازل پیدا میشد، دوربین مداربسته مختص بانکها و طلافروشیها ـ آن هم طلافروشیهای بسیار متمول ـ بود، اکنون مرفهین از این تجهیزات عبور کردهاند. به طوری که اکنون پای درهای ضدسرقت و سیستمهای حفاظتی اختصاصی ـ چه به صورت الکترونیکی و چه به صورت انسانی ـ به میان آمده است. اکنون کمتر منزلی در مناطق مرفهنشین تهران و کلانشهرها ساخته میشود که در ورودی و درهای واحدهای آپارتمانی آن، از نوع ضدسرقت، چندلایه، ضدآتشسوزی و ضد دهها چیز دیگر نباشد. درهایی که تهیه یک عدد از آن تا چهار میلیون تومان هزینه روی دست سازنده ساختمان میگذارد. همچنین در بسیاری از این درها قفل و کلید به شیوه قدیمی به فراموشی سپرده شده است، زیرا یا در فاقد کلید است و به صورت الکترونیکی و با استفاده از کنترل مخصوص باز میشود یا کلید جای خود را به کارت داده است. دوربینهای مداربسته هم امروز برای خود دنیایی دارد و فناوری این دوربینها تا حدی متنوع شده و افزایش یافته است که دوربین با لنز محدود به زوایایی محدود به دوربین با لنز 180 درجه که قادر است همه زوایای محیط را بررسی کند، تبدیل شده است. همچنین دوربینها قابلیت اتصال به اینترنت را یافتهاند و شخص میتواند از این طریق آخرین وضعیت منزل یا محل کار خود را مشاهده کند. در همین حال تامین امنیت منزل به روشهای انسانی نیز کشیده شده است که نمونه بارز آن را میتوان در استخدام نگهبان محله یا محل کار یا استخدام بادیگارد و اسکورت و... سراغ گرفت. برخلاف گذشته، اکنون شرکتهای ارائهکننده خدمات امنیتی بسرعت رشد کرده و جای خود را در آگهیهای روزنامهها یافتهاند. این شرکتها که مجوز فعالیت خود را از موسسهای به نام «انتظام» وابسته به نیروی انتظامی دریافت کردهاند، قادر به ارائه اکثر خدمات حفاظتی خصوصی هستند. اما این خدمات نیز به دو دسته عمومی و منحصر بهفرد تقسیم میشود؛ خدمات تقریبا عمومی شده این موسسات همان نگهبانان محله یا منزل زن یا مرد است که حداقل در هر ماه دو میلیون تومان روی دست تقاضاکننده خرج میگذارد. و خدمات منحصر بهفرد آنان نیز شامل پیشنهاد بادیگارد، اسکورت و مراقبت است. هرچند براساس قانون و تصریح نیروی انتظامی استخدام بادیگارد و کارآگاه خصوصی ممنوع است، اما برخی شرکتهای خدمات امنیتی به بهانه اسکورت یا مراقبت، عملا بادیگارد را برای درخواستکنندگان استخدام و با دادن آموزشهای لازم و تجهیزات مربوط، این خواسته منحصر بهفرد را نیز محقق میکنند. این در حالی است که نیروی انتظامی اسکورت شخص یا اموال گرانبها (هنگام جابهجایی) را مجاز دانسته و تعرفه اختصاصی نیز برای آن تعیین کرده است. به عنوان مثال اگر کسی بخواهد مجموعهای از جواهرات یا تابلوهای گرانقیمت و منحصر بهفرد را از نقطهای به نقطه دیگر ببرد، میتواند، با پرداخت یک میلیون تومان به ازای هر نفر محافظ، امنیت جابهجایی خود را تامین کند. این افراد به بیسیم و تجهیزات دفاع شخصی مانند اسپری فلفل، باتوم و دستبند مجهز هستند. اما اگر مورد جابهجایی نیاز به اسکورت بالاتری داشته باشد، در مواقع خاص افرادی که به سلاح گرم و دارای مجوز هستند نیز در اختیار قرار میگیرند که البته قیمت آنها دو برابر قیمت افراد دارای سلاح سرد است... .
اینچنین است که...
اینچنین است که کسب و کار امنیت خصوصی با قبول و پذیرش آن به عنوان یک شغل ضروری و مورد نیاز، امروز جای خود را در بازار کشور باز کرده است و ورود این شرکتها به عرصه و خدمات گوناگونی که ارائه میکنند، هزینه و قیمت امنیت را بیش از پیش در سبد هزینه خانوارهای ایرانی جا میاندازد.
سیدعلی دوستیموسوی / گروه اقتصاد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
دانشیار حقوق بینالملل دانشگاه تهران در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
یک پژوهشگر روابط بینالملل در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتوگوی «جامجم» با سرپرست اداره کل روابطعمومی و امور بینالملل سازمان نظام پزشکی کشور مطرح شد
فرزاد آشوبی در گفتوگو با «جامجم» مطرح کرد