در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
مراسم عقد و عروسی، سوگ و عزاداری و جشن و مهمانی ازجمله آیینهایی است که دستمایه ساخت بسیاری از درامها و کمدیها در سینما و تلویزیون شد. آرش معیریان نیز با تکیه بر ظرفیت همین موقعیت و شاید نیمنگاهی به فیلم مهمان مامان داریوش مهرجویی «ضیافتنامه» را کارگردانی کرده است که چند روز پیش از شبکه یک پخش شد.
داستان ضیافتنامه که تم خانوادگی و طنز دارد، درباره خانوادهای است که دخترشان در دانشگاه قبول میشود و همکاران پدر خانواده میخواهند به همین بهانه برای شام به خانه آنها بیایند، اما این خانواده برای پذیرایی از مهمانها دچار مشکلاتی میشود که ماجراهای طنزی را
به وجود میآورد.
کمدیهایی از جنس ضیافتنامه را میتوان اثری دانست که قرار نیست فیلم به شکل آگاهانه مخاطب را بخنداند یا اصلا لحن و رویکردی کمیک داشته باشد. اتفاقا قصه تلخ است و از بدبختیهای ناشی از فقر سخن میگوید، اما گاهی این تلخی از حد خارج شده و به کمدی تبدیل میشود، چنانچه یکی از بزرگان سینما گفته تراژدی که از حد بگذرد به کمدی تبدیل میشود. مخاطب در عین اینکه میخندد دلش برای اکبر آقا و خانوادهاش میسوزد و این موقعیت مصداق آن شعر است که «کارم از گریه گذشته است از آن میخندم.»
در اینجا نیز خود مهمانی بهانهای میشود تا کارگردان از یک سو با نگاهی تراژدی به دل این خانواده رسوخ کند و عمق بحران درونی ناشی از فقر را نشان دهد و هم بهانهای شود برای تمهیداتی که به ایجاد لحظات کمیک بینجامد. آبروداری از یک سو و احترام و عزت به مهمان و درواقع مهمانداری از سوی دیگر از خصلتهای مهم و مشهور ایرانیان است و به همین دلیل اکثر مخاطبان با این موقعیت حساس در فیلم ارتباط برقرار کرده و با آن همذاتپنداری میکنند.
دلهره ناشی از آبروداری جلوی مهمان و پذیرایی از آنها فیالنفسه واجد التهابی درونی است که ریتم قصه را فارغ از تمهیدات دراماتیکی و تکنیکی، شتاب بخشیده و تنظیم میکند. از اینرو میتوان گفت که خود سوژه ذاتا تعلیقآفرین بوده و مخاطب را با خود همراه میکند. معیریان با اضافه کردن داستانکهایی مثل ورود پسرک جوان فامیل که برای تماشای فوتبال از شهرستان به تهران آمده این التهاب را بیشتر هم میکند، هرچند در نهایت حضور شخصی که موجب نگرانی و اضطراب اکبر آقا و همسرش شده با هوشمندی و عقلانیتی که دارد، باعث رهایی آنها از این مخمصه و بحران میشود.
راهکارهایی که اکبر آقا به ذهنش نمیرسید و به جای اینکه به حل مساله بیندیشد و کاری انجام دهد یا به اعضای خانواده پرخاش کرده یا در خود فرو رفته و با آنها قهر میکند. واکاوی شخصیت اکبر آقا فارغ از نسبت دراماتیکش با قصه میتواند جذاب باشد. تحلیلی که میتواند دوسویه باشد، به این معنی که گاه فقر ناشی از بیتدبیری و استفاده نکردن از ظرفیتها و تواناییهای ذاتی انسان است، نه لزوما محصول شرایط و ناعدالتی اجتماعی. از سوی دیگر فقر و بدبختی نیز میتواند ظرفیت فکری انسان را تضعیف کند و انسان نتواند از تفکر و هوشمندی خود بهره ببرد. اکبر آقا درگیر درد فقر وغم نداری است و ذهنش کار نمیکند که برای رهایی از وضع موجود و آبروداری جلوی مهمان چه باید بکند. نسبت بین فقر و جهل در ضیافتنامه به شکل درونی و شاید بدون قصد کارگردان در واکاوی شخصیت اکبر آقا قابل تحلیل است.
در ضیافتنامه نیز مثل مهمان مامان بر تدبیر مدیریت و نقش محوری زن تاکید شده و با اینکه بار اصلی مشکل بر دوش آنهاست، اما گره مشکل نیز به دست تدبیر و آرامش آنها حل میشود. اگرچه زن خانه (مریم سعادت) از رفتارها و گاه بیعقلیهای اکبر آقا حرص میخورد یا اعتراض میکند، اما در نهایت باز اوست که تلاش میکند به همسرش روحیه بدهد و آرامش او را حفظ کرده و با حرفهایش او را دلگرم کند. کلکلهای زن و شوهری به همراه همدلیهای زناشویی در قصه دوسویه واقعی یک زندگی مشترک را بازنمایی میکند و یک مهمانی بهانهای برای این رویارویی تلخ و شیرین میشود.
ضیافتنامه در عین حال روایتی از فرهنگ مهمانداری در کشور ماست که از دل آن میتوان قصههای مختلفی را بیرون کشید و حتی به آسیبشناسی آن پرداخت. شاید تماشای این تلهفیلم در شرایطی که به دلیل مشکلات اقتصادی و کمرنگ شدن رفت و آمدهای خانوادگی دیگر مثل گذشته کمتر مهمانی را تجربه میکنیم بیشتر به دل مخاطب بچسبد، آن هم در عصر جمعه که این فیلم نمایش داده میشود.
سیدرضا صائمی / جامجم
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتوگوی «جامجم» با رئیس سازمان نظام روانشناسی و مشاوره کشور مطرح شد