رویکرد زنانه
زهرا زواریان: شخصیت اصلی داستان سگ سالی، یک مرد است و یک نویسنده زن این شخصیت را توصیف کرده است، در اینجا این پرسش مطرح است که رویکرد زنانه کار چگونه است؟ و این نوشتار زنانه است یا نه؟
نکته خیلی جالب در کتاب سگ سالی برای بنده این بود که شاید ناخودآگاه یا آگاهانه خانم سلیمانی دیدگاههای زنانه را به متن تحمیل کردهاند یا اینکه شخصیتی را ساختند که شاید بیشتر ویژگیهای زنانه را میتوان در آن دید.
در نقد نوشتار و زبان زنانه و داستانهای زنانه، ویژگیهای مشخصی را منتقدان فمینیست برشمردند که به طور مثال ویژگیهای نوشتار زنانه تکصدایی است و بیشتر نویسندگان زن را چند صدایی نمیبینیم، بلکه تکصدایی میبینیم. ما در کتاب سگ سالی تکصدایی را مشاهده میکنیم با توجه به اینکه زمانه، زمانه شلوغی است و اتفاقات عجیب و غریبی در آن دوران تاریخی میافتد.
در عین اینکه اتفاقات زیاد و متنوع هستند، ممکن است صداهای گوناگونی به گوش برسد، ولی ما بشدت در رمان سگ سالی دچار تکصدایی هستیم. زاویه دید به نحوی است که نویسنده و راوی پشت سر قلندر حرکت میکند، ولی به نحوی یک صدا را میشنویم در حالی که این شخصیت میتواند در جاهای مختلفی حضور داشته باشد.
بحث مسائل روانشناسانه و روانکاوانه زنانه این است که در نوشتار زنانه چقدر با روحیات زن مواجه هستیم؟ بسیاری از کارهایی که بانوان مینویسند، شخصیتهای اصلی نیز معمولا زنها هستند و طبیعی است که شما با یک رویکرد زنانه، احوالات، تناقضات، احساسات و عواطف زنانه در داستان مواجه باشید، اما در کتاب سگ سالی، چون شخصیت مرد است، شما میبینید با توجه به مرد بودن آن، انگار روحیات زنانه به این شخصیت تحمیل شده است.
در این کتاب، شخصیت قلندر بشدت زنانه عمل میکند، مردانگی را در این شخصیت نمیبینید. بیشتر دارد زنانه عمل میکند به گونهای که در رفتار زنانه انفعال را در داستانها میبینید. به نوعی زنها معمولا بسیار منفعل عمل میکنند، شخصیت این داستان هم بشدت منفعل عمل میکند، یعنی اینقدر منفعل عمل میکند که گاهی مخاطب عصبانی میشود.
دغدغههای مردانه
مجید قیصری: اسم این کتاب اصلا به دلم ننشست. با وجود اینکه از فضای داستان خیلی خوشم آمد؛ حتی طرح جلد آن را هم نپسندیدم و متوجه نمیشوم این تصویر روی جلد کتاب اصلا چه چیزی را نشان میدهد و به نظرم با متن کتاب همخوانی نداشت.
برخلاف کارهای گذشته بلقیس سلیمانی همانند «بازی آخر بانو»، عنوان کتاب سگ سالی خیلی خوب در نیامد یعنی هر چه میخواندم سگ سالی، بدبیاری به ذهنم میرسید و در نهایت دیدم که ذهن نویسنده این کتاب همان سالهای سگی است.
هر کدام از این کتابها اعم از سگ سالی یا «طنابکشی» نوشته خودم دو تجربه متفاوت بود که هیچ ارتباطی با هم ندارد. با وجود اینکه دست خانم سلیمانی بسیار بیشتر از خود من باز بود، چراکه در کتابم مکان را عراق و به نوعی نجف قرار دادم، به همین منظور مجبور بودم برای برخی جزئیات مدام تحقیق کنم و اطلاعات ریز در بیاورم. شاید یک عراقی کتاب طنابکشی را به صورت ترجمه عربی بخواند و احتمالا زیاد با آن ارتباط برقرار نکند.
حس مردانهای که ما توقع داشتیم، در قسمتی از کار بیرون میزند و خیلی دغدغههای مردانه را در کتاب سگسالی نمیدیدم و برخی حسهای این کتاب خیلی مردانه نبود. شاید در معدود جاهایی این مهم وجود داشت، اما وقتی کتاب را میخواندم، کمکم این حس نویسنده بهتر میشد و به نوعی انگار نویسنده این قلم را باور کرده بود و وقتی به پایان کتاب میرسیدم، بیشتر باور میکردم که روایت، روایت مردانه است.
شکل روایت به گونهای بود که بسیاری از اطلاعات را از ناحیه قلندر نمیدیدیم، بلکه از فیلتر ماه سلطان میدیدیم و یک زرنگی که متن کرده بود، سعی نکرده بود به درون ذهن برود و تجربیات فردی را بیان کند، بلکه مخاطب بیشتر با حوادث بیرونی مواجه میشد در صورتی که این موقعیت خیلی خوبی بود که ما بیشتر با دغدغههای ذهنی قلندر آشنا شویم. در کتاب سگ سالی البته تجربه خاصی ندیدم./ جامجم
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد