حکومت آلخلیفه طی سه سال گذشته به کمک نظامیان آلسعود به اشکال گوناگون قیام مسالمتآمیز مردم بحرین را سرکوب کرده است. با این حال مردم و بخصوص رهبران انقلابی بحرین هنوز از پای ننشسته و همچنان به مبارزات خود ادامه میدهند. آنچه میخوانید مصاحبهای است با شیخ علی سلمان، رهبر جمعیت الوفاق یکی از مهمترین و معروف ترین جریانهای شیعه در بحرین که روزگاری 19 عضو در پارلمان داشت اما به اعتراض از آن کناره گرفت. دراین گفتوگو او درباره نحوه ادامه مبارزه و شرایط کنونی آن سخن میگوید.
برخی طرفها بر این باورند جمعیت الوفاق حاضر به استفاده از لفظ انقلاب نیست و در برخی مواقع از لفظ انتفاضه یا تحرک استفاده میکند. نظر شما در این باره چیست؟
ما بحثهای زیادی درباره اصطلاح مناسب اوضاع کنونی داشتیم و در نهایت به این نتیجه رسیدیم که میتوان از اصطلاح انقلاب به معنای عرفی کلمه یا همان تغییر کامل نظام استفاده کرد، اما بعضی گروههای سیاسی چنین نظری ندارند و هدف آنها تنها ایجاد دموکراسی واقعی در چارچوب قانون اساسی است.
این مساله تناقض ندارد؟
نمیخواهم وارد جزئیات این مساله شوم؛ چرا که ما با یک اصطلاح علمی مشخص مواجه نیستیم. به عنوان مثال، در مصر هیچ کس مخالفتی با این مساله ندارد که حوادث و تحولات این کشور انقلاب بود و به براندازی راس هرم قدرت منجر شد، اما به ارتش، پلیس و دستگاه قضایی ضربهای وارد نکرد. ولی انقلاب فرانسه مصداق بارز انقلاب بود که به براندازی نظام پادشاهی و روی کار آمدن نظام جمهوری انجامید. انقلاب بلشویکی یا انقلاب بزرگ سوسیالیستی در روسیه که تزارها را از اریکه قدرت به زیر کشید و نظام سوسیالیستی را در این کشور روی کار آورد، از دیگر مصادیق انقلابهاست. انقلاب اسلامی ایران نیز باعث روی کار آمدن نظام جمهوری اسلامی به جای نظام شاهنشاهی شد. با این تفسیر، نمیتوان روی هیچ یک از تحولات صورت گرفته در راستای بهار عربی نام انقلاب گذاشت؛ چرا که در تونس همچنان دستگاه قضایی دوران زینالعابدین بن علی برسر کار است و ارتش و پلیس دوران وی نیز همچنان در راس امور هستند. اگر بخواهیم با اندکی تساهل با این مساله برخورد کنیم، میتوانیم لفظ انقلاب را روی تحرکات جاری در یمن، بحرین و ... نیز بگذاریم و از همین رو ست که ما از لفظ انقلاب استفاده میکنیم.
هدف شما از این کار همراهی با نظر افکار عمومی است؟
ما خواهان تغییر ریشهای و جدی در کشور هستیم و این همان چیزی است که میتوان نام انقلاب اصلاحی روی آن گذاشت. لذا ما با یک اصطلاح سیاسی متغیر مواجه هستیم.
برخی طرفها، تحرکات شما را انقلاب آخر هفتهای ـ به دلیل تظاهرات دورهای آخر هفته ـ مینامند. نظر شما در این باره چیست؟
ما بخشی از تحرکات مردمی یا انقلاب مردمی هستیم. اگر نگاهی به حوادث مصر و یمن و حتی بحرین بیندازیم، میبینیم تجمعات و تظاهرات اعتراضآمیز بیشتر در روزهای جمعه برگزار میشود و این ناشی از سرکوب و سلب آزادیهاست. ما البته هر هفته دو روز؛ جمعه و اواسط هفته تظاهرات برگزار میکنیم. گرچه تظاهرات ما در منامه همواره سرکوب میشود، اما انقلاب ما تا زمان بروز تغییرات مثبت ادامه خواهد داشت و ما میخواهیم به طرفهای داخلی و خارجی اعلام کنیم تا تحقق خواستههایمان دست از انقلاب برنخواهیم داشت.
بیشتر مواقع ما شاهد تحرک شما از یک نقطه به نقطهای دیگر هستیم. آیا این مساله برای شما مهم است؟
بله، این مساله مهمی است، اما وقتی فعالیتهای ما سرکوب میشود، راهپیمایی جای خود را به درگیری میدهد. با این همه، مهم حضور مردم است. در مصر، حضور مردم در میدان انقلاب نشاندهنده بقای انقلاب است. در بحرین نیز شرایط به همین شکل است و این حق هر فردی است که در تجمعات مردمی شرکت کند.
برخی طرفها ایرادهایی را به فعالیتهای شما وارد میدانند و میگویند انقلابیون به سمت منامه حرکت میکنند و سپس عقبنشینی میکنند.
پایتخت همیشه مهد تحرکات مردمی است.
این فعالیتها به نظام ضربه میزند؟
انقلاب ابزارهای متعددی در اختیار دارد، اما همه برگهای برندهاش را یکباره مورد استفاده قرار نمیدهد. یکی از این برگهای رو نشده انقلاب بحرین، منامه است. شاید برخیها این سوال را مطرح کنند که چرا همه برگهایتان را رو نمیکنید؟ پاسخ ما این است که ما این برگها را به تناسب اوضاع داخلی، منطقهای و بینالمللی مورد استفاده قرار میدهیم.
پس از این همه تحولات، زمان آن فرا نرسیده است که تمام برگهای برندهتان را مورد استفاده قرار دهید؟!
اینکه شما برگهایی در دست داشته باشید، به این معنا نیست که این برگها دارای قدرت مطلق است، بلکه آنها قدرت شما برای رقابت با طرف مقابل را فراهم میکند. مخالفان به صلاحدید خود برگههای جدیدی را مورد استفاده قرار میدهند که سفر هیاتی از جمعیتهای سیاسی به مصر و دیدار با طرفهای مختلف یکی از آنها بود. البته امکان سفر به کشورهای دیگر هم وجود دارد. علاوه بر این، برگههای رسانهای و سیاسی و ... نیز وجود دارد که بر اساس احتمالات مربوط به طول دوره جنگ مورد استفاده قرار میگیرند.
درباره مشارکت زنان در فعالیتهای شما انتقاداتی مطرح میشود ، چون بعضی از آنها در خطمقدم به شهادت میرسند. توضیح شما در این زمینه چیست؟
ما نمیتوانیم از زنان بخواهیم از عرصه تحرکات سیاسی کنار بروند، بلکه از آنها میخواهیم هنگام مشارکت در این فعالیتها به نقاط درگیری با مزدوران نزدیک نشوند؛ چرا که آن مزدوران به هیچ اصل قانونی یا اخلاقی برای تعرض نکردن به زنان پایبند نیستند. علاوه بر این، نیازی نیست در هر لحظهای از مبارزه با طرف مقابل درگیر شوید، بنابراین زنان بیشتر باید به فعالیتهای مسالمتآمیز سیاسی بپردازند و در عین حال، مشارکتشان را ادامه دهند.
انقلاب، زمینههای حمایتی و پشتیبانی متعددی دارد که زنان میتوانند در برخی زمینهها ایفای نقش کنند. از جمله آنها میتوان به ارتباط با خانوادههای شهدا و بازداشت شدگان اشاره کرد، اما این مساله به معنای تضمین بازداشت کردن زنان نیست؛ چرا که این نظام ظالم و وحشی حتی به زنان شرکتکننده در فعالیتهای مسالمتآمیز هم رحم نمیکند. مساله اصلی در این فعالیتها و نقطه مشترک فعالیتهای مردان و زنان، میزان رضایت خداوند متعال است.
مخالفان سعی در بزرگنمایی درباره کنفرانس ژنو پیرامون بررسی تحولات بحرین دارند. نظر شما چیست؟
توقعات مردم از ژنو زیاد بود و شاید یکی از دلایل آن همین بزرگنمایی و اظهارات مخالفان باشد. اما در کل آنچه در ژنو اتفاق افتاد، مثبت بود و تقریبا 176 مورد از تجاوزات رژیم آلخلیفه به افکار عمومی جهان تفهیم شد. مساله مهم این است که رژیم مجبور به حضور در این کنفرانس و اعطای تعهد برای اجرای توصیههای ارائه شده گشت و حال ما میبینیم برخی طرفها مانند معاون وزیر خارجه انگلیس فشارهایی را روی رژیم به منظور آغاز عمل به توصیههای بسیونی، فرستاده سازمان ملل آغاز کردهاند و البته باید تعهدات ژنو را نیز به این مساله اضافه کرد.
درکنفرانس ژنو، نقض حقوق بشر و غیردموکراتیک بودن رژیم آلخلیفه برای همگان ثابت شد. من شخصا به دنبال حضور در ژنو یا راه اندازی راهپیمایی نیستم، بلکه تمام خواسته من فراهم شدن زمینه برای حضور مردم پای صندوقهای رای و انتخاب نخستوزیر و پارلمان برخوردار از اختیارات کامل است.
شما همچنان به اصلاح رژیم آلخلیفه اعتقاد دارید؟
این برنامه اصلی ماست و ما باید به آن امیدوار باشیم تا بتوانیم منافع کشورمان را محقق سازیم.
قصد تشدید اقدامات خود را ندارید؟
وقتی ما درباره اصلاح جدی صحبت میکنیم که زمینهساز دموکراسی واقعی در چارچوب قانونمداری شود، بسیاری از شعارها و خواستههای دیگرمان را تحقق بخشیدهایم... درست است این مساله به معنای براندازی رژیم آلخلیفه نیست، اما آیا ملت بحرین نمیخواهد اراده خود را در تصمیمگیریها و نحوه اداره کشور دخیل کند؟ ما نباید فقط به منافع خودمان فکر کنیم، بلکه باید منافع عامه مردم را در نظر بگیریم. من حتی به فکر دیگر شهروندان اهل سنت نیز هستم. من نباید درباره مسائل کلی حرف بزنم؛ بلکه باید به شیوهای کاملا منطقی عمل کرد و حتی به توازن منطقهای توجه داشت.
این به معنای پذیرش این واقعیت نیست که بحرین درگیر یک بازی منطقهای است؟
نه. این رشد سیاسی است.
طرفهای دیگری را هم که سعی در حذف شما دارند، در نظر میگیرید؟
بله، بعضی از آنها چنین موضعی دارند، اما من باید منافع مردم را در نظر بگیرم و به فکر مجازات آنها نباشم. من فرزندان آنها را هم مانند فرزندان خودم میدانم. اما واقعیت این است که امروز در بحرین شهروند واقعی نداریم و تنها اعضای خاندان حاکم شهروندان این کشور به شمار میروند. ما به دنبال تحقق حق شهروندی برابر برای همگان هستیم و تبعیض را قبول نداریم.
شما در حال حاضر با خاندان حاکم (آلخلیفه) ارتباط دارید؟
ما تنها با وزیر دادگستری ارتباط داریم که این مساله هم ارتباطی با روند گفتوگوها ندارد.
اما برخی میگویند شما با عامل تخریب مساجد نشست برگزار میکنید؟
این شرایطی است که ما ناخواسته در آن قرار گرفتهایم و مجبور به تعامل با آن هستیم. به عبارت دیگر، رژیمهای دیکتاتوری و استبدادی مانند جسد مردهای هستند که مردم به اجبار به آن نزدیک میشوند.
درباره دیدار چندی پیش مخالفان با وزیر کشور چه میگویید؟
سه جمعیت سیاسی با وزیر کشور دیدار کرده بودند، اما جمعیت وفاق در جمع آنها حضور نداشت. البته ما با وزارت کشور ارتباط نداریم، بلکه درباره مشکلات مربوط به برگزاری راهپیمایی و تظاهرات و ماهیت این فعالیتها با وزیر کشور گفتوگو میکنیم.
در مسائل مشابهی مانند مساله بازداشتشدگان یا سرکوبها نیز با این وزارتخانه گفتوگو میکنید؟
ما درباره فعالیتهای مربوط به برنامههای مردمی و مشکلات مربوط به آنها با وزارت کشور گفتوگو میکنیم و در کل خواهان برگزاری تظاهرات مسالمتآمیز هستیم.
تا چه اندازه با شما همکاری میکنند؟
خیلی کم.
برخی طرفها اصطلاح مذاکره را به گفتوگو ترجیح میدهند. نظر شما در این باره چیست؟
شیخ علی سلمان: ما نمیتوانیم از زنان بخواهیم از عرصه تحرکات سیاسی کنار بروند، بلکه از آنها میخواهیم هنگام مشارکت در این فعالیتها، به نقاط درگیری با مزدوران نزدیک نشوند؛ چرا که آن مزدوران به هیچ اصل قانونی یا اخلاقی برای تعرض نکردن به زنان پایبند نیستند |
مشکلی نیست، اما سرگرم شدن با این اصطلاحات نوعی به دور خود چرخیدن است؛ چرا که گفتوگو به معنای دیدار و تبادل نظر است و معنای مذاکره نیز بررسی دقیق است. ما در بحرین به مذاکره یا همان بررسی تفصیلی نیاز داریم تا به توافقی بر سر جزئیات دست پیدا کنیم و ابهامات موجود برطرف شود. اکنون رژیم آلخلیفه در بحرین نظر خود را به طرفهای مقابل تحمیل میکند، اما مخالفان نمیتوانند چنین کنند؛ لذا باید به توافقی میان خود برای گفتوگو یا مذاکره دست پیدا کنیم. مساله مهم این است که ما نیازمند توافق آشکاری هستیم که حقوق کامل شهروندی ملت بحرین را برآورده کند. ملت حق دارد دستگاههای اجرایی، قانونگذاری، قضایی، امنیتی، تبلیغاتی و ... را خودش انتخاب کند.
آیا جمعیت وفاق خود را میان چکش و سندان میبیند، به این معنا که احساس میکنید با روی آوردن به گفتوگو، پایگاه مردمیتان را از دست میدهید؟
نه، جمعیت وفاق هرگز پایگاه مردمی اش را از دست نمیدهد. هر چند انتقادات و ملاحظاتی از سوی برخی گروهها و جوانان و اندیشمندان درباره این جماعت مطرح میشود، اما جمعیت وفاق باید دیدگاه و دلایل خود برای اتخاذ تصمیماتش را تشریح کند و مردم را متقاعد نماید.
یعنی افکار عمومی از نظر شما در اولویت است؟
بله؛ چرا که ما به نوعی نماینده مردم هستیم و همین ملت خاستگاه ما به شمار میرود و اصلا فلسفه تشکیل احزاب و گروههای سیاسی حمایت از منافع مردم و طیفهای مشخص است، اما این به آن معنی نیست که آنها بر ما حکومت میکنند، بلکه هر حزبی افکار و دیدگاههای خاص خود را دارد که باید تا حد امکان آنها را برای مردم تشریح کند. لذا، ما همیشه میگوییم نتایج هر گونه مذاکره و گفتوگویی باید به تصویب مردم برسد و اگر آنها قبول نکردند، این توافقات هیچ ارزشی ندارد.
برخی شما را به فریب مردم متهم میکنند. نظر شما چیست؟
انتقاد از جمعیتهای سیاسی و از جمله جمعیت وفاق کار خوبی است تا اشتباهات جبران و اصلاح شود. به نظر من مخالفان رژیم آلخلیفه و از جمله جمعیت وفاق نقش برجستهای در رساندن پیام ملت بحرین به جهانیان داشتهاند. طرفهای دیگر هم حق دارند از ما انتقاد کنند و ما نمیتوانیم جلوی اظهارنظر آزادانه آنها را بگیریم، بلکه ما باید بیشتر به فکر راهی میانبر برای پایان دادن به مشکلات ملت و تحقق اهداف باشیم.
بعضی طرفها مدعیاند برخی کاربران شبکههای اینترنتی مانند توئیتر نقش ماشین تبلیغاتی برای جمعیت وفاق یا رژیم حاکم را ایفا میکنند. نظر شما چیست؟
بالاخره طرفداری از جمعیت وفاق یا رژیم آلخلیفه مسالهای عادی است و من تنها چیزی که از طرفداران وفاق میخواهم این است که از انتقادها ناراحت نشوند و حتی از اتهامات چشمپوشی کنند. بیشترین انتقادها در پایگاههای اینترنتی و حتی روزنامههای زرد و محافل میانهرو متوجه جمعیت وفاق است و این مساله خوبی است که میتواند باعث اصلاح اشتباهات آن شود.
برخی صفحات توئیتر به صورت حرفهای به دفاع یا حمله علیه طرف دیگر میپردازند.
میدانیم رژیم آلخلیفه در راستای سیاستهای خصمانه و تلاش برای تخریب وجهه برخی گروهها و طرفهای خواهان تغییر و اصلاح به راهاندازی چنین صفحاتی اقدام میکند و این مساله فقط متوجه جمعیت وفاق نیست، بلکه جمعیتهای دیگری مانند وعد و تجمع و سایر گروههای مخالف را هم در بر میگیرد. من مطمئن هستم رژیم به برخی افراد ماهانه هزار دینار پرداخت میکند تا چنین الفاظ و عبارات زشت و زنندهای را روی صفحات توئیتر قرار دهند. من این اطلاعات را از طرفی که در این کارها دست داشت، شنیدهام.
آیا جمعیت وفاق نیز چنین مبالغی به حامیان خود پرداخت میکند؟
جمعیت وفاق چرا باید چنین کاری بکند. وقتی ما میخواهیم راهپیمایی برگزار کنیم صد هزار نفر در آن شرکت میکنند. ما نیازی به این کارها نداریم.
آیا شما با ائتلاف 14 فوریه در ارتباط هستید؟
ارتباطی میان ما وجود ندارد؛ چرا که اصولا این ائتلاف نماینده مشخصی ندارد، اما برخی طرفداران وفاق به نوعی با افراد منتسب به ائتلاف 14 فوریه ارتباط دارند؛ هرچند دیداری رسمی میان طرفین صورت نگرفته است.
آیا امکان برگزاری برنامههای مشترک میان جمعیتها و ائتلاف 14 فوریه وجود دارد؟
ما اهداف مشترکی داریم و همین مساله کافی است و تحرکاتمان هم در همین خصوص صورت میگیرد.
برخی چهرههای برجسته جمعیت وفاق اکنون در صحنه حضور ندارند و شمار رهبران وفاق کم شده است. دلیل این مساله چیست؟
نمیدانم، اما همگان نمیتوانند در تمام زمینهها مهارت و کارایی داشته باشند و برخی کارایی سیاسیشان در حد نمایندگی جماعت نیست و به عنوان مثال میتواند در تهیه پژوهش یا کارهای دیگر کمک کند، اما قدرت رهبری یک راهپیمایی یا سخنرانی را ندارد و عکس این مساله هم صادق است. مهم ترین سخنرانان وفاق در حال حاضر، عبدالجلیل خلیل، خلیل مرزوق، شیخ حسین دیهی، سیدهادی موسوی، سید جمیل کاظم، مجید میلاد و احلام خزاعی هستند.
آیا در این زمینه در داخل جمعیت وفاق اختلاف نظری وجود ندارد؟
نه، سخنرانیها بر حسب توانایی افراد و آمادگی آنها برگزار میشود و در کل جمعیت یکپارچه است و اختلافی در داخل آن وجود ندارد.
ارتباط شما با اعضای خارج نشین جمعیت وفاق چطور است؟
به محض اینکه یک عضو وفاق به خارج منتقل شد، دیگر عضو این جمعیت به شمار نمیرود، هر چند ممکن است او همچنان طرفدار وفاق هم باشد. بر اساس آیین نامه داخلی حزب، اعضای حزب باید در داخل بحرین حضور داشته باشند و اگر شرایط داخل کسی را مجبور به خروج از بحرین کند، خود به خود عضویتش لغو خواهد شد.
شما خودتان از اهمیت تغییر رهبران دم میزنید، اما دبیر کل شما سالهاست تغییر نکرده است؟
من شش سال است به عنوان دبیرکل جمعیت وفاق فعالیت میکنم و از همان آغاز فعالیت رئیس آن بودم. پس از بنیانگذاری این جمعیت توسط استاد عبدالوهاب حسین بود که دبیر کلی این جمعیت را به عهده گرفتم. من بارها از دوستان خواستهام شخص دیگری را به عنوان جانشین من انتخاب کنند، اما قبول نمیکنند.
قرار است سال 2014 دبیر کل جدید جمعیت انتخاب شود و اگر ملت بحرین به یاری خداوند توانست اهداف انقلابش را محقق کنند، 90 درصد میتوانم بگویم دیگر دبیرکل جمعیت نخواهم بود. چون مطمئنم رهبران زیادی در جمعیت وفاق وجود دارند که میتوانند به عنوان دبیر کل وفاق و معاونان وی انتخاب شوند.
آیا افرادی را برای جانشینی خود مشخص کردهاید؟
نمیخواهم بگویم در این زمینه موفق بودهایم، اما رهبران وفاق توان و تجربه سیاسی و پختگی و اخلاص لازم را برای تصدی سمت دبیر کلی جمعیت وفاق دارند. باید به افراد جدید فرصت داد.
صوتالمنامه / مترجم: یوسف رضازاده
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در استودیوی «جامپلاس» میزبان دکتر اسفندیار معتمدی، استاد نامدار فیزیک و مولف کتب درسی بودیم
سیر تا پیاز حواشی کشتی در گفتوگوی اختصاصی «جامجم» با عباس جدیدی مطرح شد
حسن فضلا...، نماینده پارلمان لبنان در گفتوگو با جامجم:
دختر خانواده: اگر مادر نبود، پدرم فرهنگ جولایی نمیشد