گفت‌وگو با علیرضا نادری، پروانه‌شناس

پروانه‌های ایران منقرض می​شوند

پروانه‌های ایران تا مدت‌های مدید رازهای سر به مهری بودند که فقط به‌دلیل زیبایی ظاهری مورد تحسین قرار می‌گرفتند.
کد خبر: ۶۴۴۱۹۸
پروانه‌های ایران منقرض می​شوند

محققان بسیاری سال‌ها تلاش کردند و رنج سفرهای بیشمار را بر خود هموار ساختند تا با ثبت یکی از غنی‌ترین سرمایه‌های کشور در بانک‌های اطلاعاتی جهانی زمینه را برای شناسایی و مطالعات بیشتر فراهم کنند. مهندس علیرضا نادری 20 سال است روی پروانه‌های ایرانی تحقیق می‌کند و کتاب راهنمای میدانی پروانه‌های ایران را نوشته است. به عقیده نادری پروانه‌ها به‌واسطه عمر کوتاه و ناتوانی در سازگاری سریع با تغییرات شرایط، محیطی می‌توانند یکی از بهترین شاخص‌ها برای سنجش سلامت اکوسیستم باشند. این محقق ایرانی موفق شده چندگونه و زیرگونه جدید از پروانه‌های ایرانی را در مرکز بارکد زیستی معرفی و ثبت کند. مصاحبه اختصاصی جام‌جم را با او در ادامه می‌خوانید.

چه عواملی بر شناسایی یک گونه پروانه به عنوان گونه‌ای جدید یا بومی تاثیر دارد؟

به همت تعداد زیادی از متخصصان داخلی و خارجی تا امروز در ایران حدود 415 گونه پروانه ثبت و شناسایی شده است. از این تعداد حدود 70 گونه اندمیک یا بومی انحصاری ایران است از جمله گونه‌های شیرازیکا و زاگرسیکا که بومی منطقه زاگرس هستند و در نام علمی هم به زیستگاه آنها گریزی زده شده است. برای تشخیص یک گونه در قدیم از صفات مورفولوژیکی (ریخت‌‌شناسی) استفاده می‌شد، امروزه مورفولوژی همچنان کاربرد دارد ولی از آنجا که در حشرات به دلایلی نظیر کوچک بودن آنها قضیه به نحوی تخصصی‌تر می‌شود و صفات هم بسیار پیچیده و متنوع‌ است، شناسایی گونه‌ها دیگر به آن راحتی نخواهد بود. در نتیجه باید صفات جدیدی پیدا شود که از جمله می‌توان به پیش کشیدن مسائل اکولوژیکی و بیولوژیکی اشاره کرد. علاوه بر آن در سال‌های اخیر مطالعات ژنتیکی نیز به میان آمده که بارکد و آنالیز ژنتیکی بخشی از این قضیه است. مجموع این موارد تا حدودی باعث می‌شود یک محقق بتواند با اطمینان بیشتری بین یک گونه با گونه نظیر تمایز قائل شود. در برخی موارد گونه‌ها تفاوت‌های بارز دارند؛ مثلا در گونه زاگرسیکا می‌توان فقط از روی ظاهر، اختلاف را با گونه نزدیک یعنی مناوا تشخیص داد، اما در برخی گونه‌ها علاوه بر ظاهر لازم است کارهای دقیق‌تر ژنتیکی، اکولوژیکی و بیولوژیکی انجام شود.

شنیده‌ایم گونه‌ای هم به نام شما ثبت شده است!

این‌گونه که نادری نام دارد، گونه اندمیک یا بومی ایران است و در منطقه کوهستانی کرمان زیست می‌کند. در واقع یک گونه کمیاب است که در فصل بهار صرفا در این منطقه ظاهر می‌شود و فقط ده تا 15روز در طول سال پرواز می‌کند. این گونه شخصا از سوی اینجانب پیدا نشده، بلکه محققان آلمانی آن را یافتند و به‌دلیل لطف به اینجانب نام آن را نادری گذاشتند. همان‌طور که مطلع هستید، اسامی علمی اغلب یا منتسب به افراد مشهور آن عرصه علمی یا حتی آن کشور است یا می‌تواند اسم منطقه یا ویژگی‌ای باشد که بر اساس آن بتوان توصیفی از آن گونه ارائه داد؛ برای مثال ممکن است رنگ، خال، دم، زائده یا لکه خاصی برای یک پروانه باشد. در اصل تا آنجا که مقدور باشد، اسم علمی یک پروانه باید به توصیف آن کمک کند اما به‌عنوان نمونه در مواردی هم به افتخار کسانی که سال‌ها در عرصه پروانه شناسی کار کرده‌اند، نامگذاری را انجام می‌دهند. به عنوان مثال در ایران دو گونه به نام من است که دومی یک بید روز پرواز منطقه ایلام است که خودم آن را پیدا کردم و به یک محقق آلمانی که در زمینه بیدها تخصص داشت، تحویل دادم. ایشان نیز صلاح دانستند این گونه را به نام من ثبت کنند.

پروژه بارکد حیات در بخش پروانه‌ها، جدای از شناسایی یک گونه تا چه حد می‌تواند در امر حفاظت از آن موثر باشد؟

پروژه بارکد حیات حدود شش تا هفت سال پیش در کانادا کلید خورد. این پروژه بر این اساس کار می‌کند که در بخشی از زنجیره DNA کدهایی وجود دارد که برای هر گونه ثابت است. در این پروژه یک مخزن یا بانک کدی ساخته می‌شود که شامل همین قطعات DNA گونه‌های مختلف است و سپس توالی زنجیره DNA را از آن بانک مرجع روی سایت‌ها می‌گذارند. وقتی یک محقق بخواهد یک گونه دیگر را مقایسه کند، نمونه‌هایی که وجود دارد اصطلاحا بارکد می‌شود و با بانک مرجع مورد مقایسه قرار می‌گیرد. از روی مطابقت آنها با یکدیگر محقق متوجه می‌شود گونه مدنظر وی آیا همان‌گونه است یا گونه و زیرگونه دیگری است. کلا تاکسونومی و شناخت گونه‌ها به هر طریقی که باشد چه از طریق بارکد چه از طرق دیگر برای حفاظت ارزش زیادی دارد. به قول معروف تا دقیقا ندانیم چه سرمایه‌ای داریم، نمی‌توانیم از آن حفاظت کنیم. درست است که اکنون سمت‌و‌سوی حفاظت در جهان بیشتر به حفاظت اکوسیستمی و هرآنچه داخل آن هست، متمایل شده اما دلیل نمی‌شود که به اجزای اکوسیستم بی‌اعتنا باشیم چرا که در غیر این صورت نمی‌توان مدیریت درستی انجام داد.

چه بخش‌هایی از پروسه طولانی بارکد DNA پروانه‌ها در ایران و چه قسمت‌هایی با مشارکت موسسات یا دانشگاه‌های خارج از کشور انجام شده است؟

پروسه بارکد پروانه‌های ایران کلا در کانادا دنبال شد. این کار را شخصا حدود شش سال پیش با دانشگاه آلبرتا کانادا انجام دادم و تمام نمونه‌های لازم را که شامل حدود 220 یا 230 گونه از پروانه‌های ایران بود، در اختیار آنها قرار دادم. این پروژه نخستین پروژه بارکد حشرات از کشور ایران بود. برای این‌کار نمونه‌ها باید از بافت تازه برداشته شود، می‌توان کل بدن یک پروانه باشد که خوب البته بسیار بهتر است یا حتی می‌تواند تکه‌ای از بدن آن باشد. معمولا نمونه‌های قدیمی‌تر در بارکد چندان جوابگو نیست. با توجه به این‌که رشته اینجانب ژنتیک نبود، نمونه‌ها را تهیه و ارسال کردم و ادامه تحقیقات ژنتیکی در کانادا دنبال شد. این‌کار اکنون در کل دنیا انجام می‌شود و حتی به مرز چند هزار گونه هم رسیده است.

کاربرد این بارکد چیست؟

بارکد را می‌توان با یک مثال بهتر تشریح کرد: فرض کنید یک محقق در حال بررسی خصوصیات یک‌گونه پروانه است. برای وی همانقدر که صفت رنگ اهمیت دارد، بارکد هم مهم بوده و چیزی فراتر از آن نیست و در واقع بارکد را یک صفت برای یک‌گونه می‌دانیم. همه اینها روش‌هایی تکمیلی است که برای شناخت و حفاظت، گام‌های موثری محسوب می‌شود. آنچه به ثبت یک گونه پروانه به‌عنوان در معرض خطر انقراض چه در ایران و چه در جهان کمک می‌کند، در ‌واقع همان شناسایی است که بارکد هم یکی از روش‌های شناسایی است.

در مجموع یک پروانه چه ویژگی‌هایی باید داشته باشد که بتوان برای آن صفت کمیاب یا در معرض خطر انقراض را مطرح کرد؟

در وهله اول باید گفت اگر تهدیدات محیطی از حدی فراتر برود، جمعیت کاهش پیدا می‌کند و پروانه کمیاب می‌شود. تحت این شرایط معمولا گفته می‌شود که پراکنش یک جمعیت لکه‌ای شده و این مساله حتی می‌تواند به‌واسطه تغییرات اقلیمی هم باشد. از طرف دیگر برخی از گونه‌ها ذاتا کمیاب هستند، این می‌تواند به‌دلیل محدودیت‌های بیولوژیکی و ژنتیکی طی میلیون‌ها یا هزاران سال باشد یا حتی این اتفاق ممکن است طی چند سال اخیر رخ داده باشد که البته از این مسائل اغلب اطلاع دقیقی نداریم. گاهی شاهد هستیم که پروانه ماده تخم زیادی نمی‌گذارد یا روی گیاهی که تخم می‌گذارد، تخم‌ها پارازیته می‌شوند که این مورد می‌تواند به واسطه زنبورهای انگل یا تغذیه حشرات دیگر از تخم‌ها باشد. همه اینها در مجموع به روش‌ها یا استراتژی‌های مختلف حیات برمی‌گردد.

شاخص‌ترین گونه‌های منقرض شده پروانه‌ها در ایران متعلق به چه زیستگاه‌هایی در کشور است؟

اظهارنظر در این مورد کار چندان آسانی نیست ولی طبیعتا زاگرس به‌دلیل آسیب‌پذیرتر بودن اکوسیستم و چرای بی‌رویه بیشتری که در آن صورت گرفته و خشکسالی که طی چند سال اخیر شاهد آن بوده‌ایم و مجموع اتفاقات دیگر و شاید مهم‌تر از همه تعداد بالای گونه‌های اندمیک که در این منطقه ثبت شده، بیشترین تعداد پروانه‌های کمیاب را در خود جای داده است. از این نظر منطقه زاگرس میانی تا جنوبی وضع چندان مطلوبی ندارد. در مناطقی مثل خراسان نیز که تعداد گونه‌های اندمیک به‌دلیل اشتراک کوه‌های این منطقه با افغانستان و ترکمنستان کمتر است، باز هم به‌دلیل چرای بی‌رویه خصوصا در بخش‌های شمالی‌تر مثل شمال کوه‌های کپه داغ بشدت اکوسیستم‌ها دچار آسیب و تخریب شده‌ و بالطبع جمعیت گونه‌های مختلف هم بشدت کاهش پیدا کرده است.

آیا در کلکسیون‌های علمی شما پروانه‌هایی هستند که دیگر در طبیعت نبوده و منقرض شده‌ باشند؟

در مورد پرسش این سوال کمی باید دقیق‌تر بود. چنین مواردی هستند اما نمی‌توان گفت که منقرض شده‌اند چرا که انقراض در حشرات به صورت انقراض جمعیت است. آمارهایی که گاه ارائه می‌شود مبنی بر آن‌که این تعداد حشره در حال انقراض است، اغلب صحیح نیست. آمار در واقع این را می‌گوید که جمعیت‌ها در حال انقراض هستند. فرضا یک جمعیت از یک گونه‌ای در یک منطقه زیست می‌کند و در طول زمان بررسی‌ها نشان می‌دهد که آن گونه کم و کمتر شده تا این‌که در نهایت دیگر در آنجا یافت نمی‌شود. در این موارد اغلب نتیجه‌گیری علمی می‌گوید که جمعیت این‌گونه خاص در این منطقه منقرض شده، اما ممکن است که جمعیت‌های دیگری از آن گونه در جاهای دیگر باشد. از طرف دیگر گاهی جمعیتی از یک منطقه حذف می‌شود و سال‌ها می‌گذرد تا جمعیتی از آن حتی در جاهای دیگر پیدا شود. به‌عنوان مثال در منطقه زاگرس این مساله را داشته‌ایم، گونه‌ای تحت عنوان Polyommatus‌/‌stempfferi که بسیار کمیاب و محدود به مناطق خاص از جمله رشته کوه‌های زاگرس از خوانسار تا شیراز و شیرکوه یزد بود از حدود 50 سال پیش یافت نشده بود تا آن‌که یک پژوهشگر غیرایرانی نمونه‌ای از آن را پیدا کرد و به من خبر داد. بعدها شاهد آن بودیم که این گونه به صورت خیلی محدود احیا شده منظور این است که انقراض برای پروانه‌ها تعریف متفاوتی دارد و ما هنوز در دنیا با صراحت نمی‌توانیم گونه‌ای را منقرض شده اعلام کنیم.

چه گام‌های تحقیقاتی و پژوهشی، پیش زمینه ثبت 14 گونه و زیرگونه جدید از پروانه‌های ایران توسط شما را میسر کرد؟

پشتوانه تحقیقاتی اینجانب را علاقه دوران کودکی شکل داد و بعد از آن با آقای دکتر وازریک نظری که نویسنده کتاب پروانه‌های ایران هستند، آشنا شدم. آشنایی با ایشان پروسه کار را برای من تغییر داد چرا که وارد یک کار علمی‌تر شدم. از سال 70 تاکنون بیش از 410 سفر علمی حشره‌شناسی در کشور و چند سفر هم به کشورهای همسایه در همین زمینه انجام داده‌ام. بعد از سفرهای زیاد پژوهشی کم‌کم اکوسیستم‌ها، زیستگاه‌ها، پوشش گیاهی و جانوری بهتر شناخته و در نتیجه پیدا کردن گونه‌های جدید هم آسان‌تر می‌شد. فرضا بسیار پیش آمده که من یک کوه بخصوص را در پنج تاریخ مختلف بررسی کرده‌ام چرا که اغلب پروانه‌ها در مناطق مختلف در تاریخ‌های متفاوت رویت می‌شوند به‌عنوان مثال یک پروانه امروز دیده می‌شود، یکی 20 روز بعد و یکی دیگر سال بعد حتی برخی ممکن است تا سه سال در جایی پرواز نکنند؛ همه اینها به آب و هوا بستگی دارد. پس یک محقق باید همه زیستگاه‌ها را در همه فصول و چند سال پیاپی سرکشی کند.

گاهی بعد از پنج یا شش بار سرکشی به یک محل یک‌گونه متفاوت دیده می‌شود. همه اینها دست به دست هم می‌دهد و ضریب احتمال موفقیت را تعیین می‌کند. خیلی از گونه‌هایی که توسط من پیدا شدند، براساس پیش‌بینی بودند یعنی چون محل و زمان‌های رفت را می‌دانستم، فرضیات جدیدتری ارائه کردم که در نهایت نیز موثر بود. باید این‌طور گفت که برای چنین تحقیقاتی علم زیربناست و پس از آن تجربه مهم است.

از مجموع این 14 گونه و زیرگونه چه تعداد شرایط زیستی پایداری دارند و چه تعداد را می‌توان در معرض خطر توصیف کرد؟

با صراحت می‌توانم بگویم که بیشتر آنها در معرض خطر هستند چرا که پروانه‌هایی که هنوز پس از 200 سال که پژوهشگران خارجی به ایران می‌آیند یا حتی بعد از این همه مدت که در خود کشور محققان و کلکسیونرها جمع‌آوری داشته‌اند، کشف نشده‌اند یعنی حتما بسیار محدود و کمیاب هستند. حتی بسیاری از پروانه‌هایی که طی سال‌های اخیر کشف شده‌اند هم اکثرا وضع خوبی ندارند.

از این 14 عدد با اطمینان می‌گویم که چهار یا پنج مورد وضع بشدت آسیب‌پذیری دارند و از دید من حتی احتمال انقراض یکی از آنها وجود دارد. این گونه Archon‌/‌bostanchii نام دارد تا به امروز فقط در یک نقطه یعنی لرستان (پلدختر) پیدا شده است. این پروانه به تصدیق دوستان متخصص مهم‌ترین کشف پروانه‌شناسی ما در قرن گذشته است چرا که از این خانواده فقط حدود ده مورد ثبت در دنیا وجود داشته که آخرین گونه از این جنس هم حدود 120 سال پیش در ترکیه ثبت شده است. دلیل سوم هم این‌که این پروانه جزو خانواده‌ای است که آخرین گونه آن در کشور ما 100 سال پیش پیدا شد، اما اکنون زیستگاه این پروانه به مساحت حداکثر دو تا سه هکتار بشدت در معرض تخریب چرای دام است.

فرناز حیدری / جام‌جم

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها