حالا اگر این دو موضوع را کنار هم قرار دهیم، میتوانیم غرق شدن بعضی از افراد را در کتابی که میخوانند، درک کنیم و پی ببریم چرا برای برخی، کتاب جزئی از زندگی است یا برعکس، عدهای میل به کتاب خواندن ندارند و زندگی با کتاب را ضروری نمیبینند، اما فارغ از این بحثها، موضوع این است که برای کتابخوان شدن باید آدابی را رعایت کرد تا کمکم کتاب به جزئی جدا نشدنی از وجودمان تبدیل شود.
انتخاب درست یک کتاب، یعنی نوشتهای که با ذائقهمان جور در بیاید نکته مهمی است، حتی مهمترین بخش از فرآیند کتابخوانی است، چون انتخاب کتابی که هیچ ربطی به علایق و باورهای ما ندارد، میتواند به دلزدگی منجر شود.
شاید بیشتر آنهایی که وقتی عزم خواندن کتابی را دارند بعد از چند دقیقه خسته میشوند و با سرعتی لاکپشتی پیش میروند و سرانجام موفق به خواندن همه صفحات کتاب نمیشوند، جزو کسانی باشند که کتابی نادرست را برای خواندن انتخاب کردهاند.
پس از انتخاب درست کتاب، نوبت به تمرین تمرکز میرسد؛ یعنی اختصاص دادن زمانی ویژه برای خواندن کتاب؛ زمانی که نه تلویزیون در کار است، نه اینترنت، نه تلفن و نه هیچ عامل مزاحم دیگر. شاید بهتر باشد کتابخوانی را ابتدا با نوشتههای کوتاه آغاز کنیم و بعد کتابهای با حجم متوسط را امتحان کنیم.
این کار باعث میشود کمکم به خواندن کتابهای قطورتر عادت کنیم و در زمانی نه چندان طولانی به جایی برسیم که کتابهای چند جلدی را بیوقفه مطالعه کنیم. یکی از لذتهای افراد کتابخوان، حرف زدن با دیگران در مورد کتابهایی است که خواندهاند.
با خواندن هر کتاب جدید دنیایی تازه به روی ما گشوده میشود و اگر حلقهای از دوستان داشته باشیم که همراه با آنها درباره دنیاهای جدیدی که تجربه کردهایم، بحث کنیم آن وقت این حس مطلوب به افزایش انگیزه کتابخوانیمان منتهی میشود.
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد