![خطر پرتوهای فرابنفش، آلاینده ازون و گرمای بیسابقه | چرا کمیته اضطرار تشکیل نمیشود؟](/files/fa/news/1403/5/5/1236632_213.jpg)
رئیس مرکز تحقیقات آلودگی هوای دانشگاه علوم پزشکی تهران در گفتوگو با جام جم آنلاین:
فقط نگاه میکنید و به نظرتان میآید اشکالات عمدهای وجود دارد و حتی در دلتان میگویید «چطور ممکن است نویسنده این را نفهمیده باشد؟ واقعا برایش متأسفم!» البته باید متاسف بود، اما نه برای فیلمنامهنویس، چون او هم به همه آنچه غیرمنطقی و تصادفی بهنظر میرسد فکر کرده، ولی دخل و تصرفی در محصول خروجی ندارد و بسیاری اوقات مجبور شده از منطق قصهاش بگذرد، زیرا به دلایل مختلف امکان پرداختن به متن او وجود نداشته و البته چون هیچکس به متن اصلی دسترسی ندارد، آسان است که همه عوامل درونی و بیرونی شانه بالا بیندازند که فیلمنامه خوب نبود!
***
امروزه برخی فیلمنامهها که واقعا برای بدل شدن به یک اثر سینمایی یا تلویزیونی خوب و قابل تأمل، پتانسیل لازم را ندارد، تولید میشود و بعضی دیگر که قصه خوبی دارد ، ضعف در پرداخت فیلمنامه آزاردهنده میشود. بارها در مواجهه با یک متن ضعیف تصویب یا تولید شده از خود پرسیدهام اگر من این متن را نوشته بودم، در جا رد شده بود. همواره این پرسش مطرح میشود که چطور گاهی دوستان مو را از ماست میکشند، اما در برخی آثار، گویا متن از هیچ فیلتر کارشناسی رد نشده است. البته ضعف در پرداخت فیلمنامه، دلایل متعددی دارد. میتواند نقص پژوهش یا کمبود وقت باشد یا ناتوانی نویسنده در پردازش. فیلمنامهنویسان لزوما در همه بخشها به یک اندازه توانمند نیستند. یکی قصهپرداز خوبی است، یکی دیالوگنویس بهتری است و دیگری هم فقط ایدههای درخشانی دارد. ضعف در پرداخت را میتوان با افزایش طول زمان نگارش و با اختصاص بودجه بیشتر برای متن ـ که به استفاده از حضور چند فیلمنامهنویس برای نگارش یک متن منجر میشود ـ برطرف کرد. حضور مشاوران صاحب نظر و آشنا به رسانه میتواند در این زمینه موثر باشد که باز همان بحران کمبود وقت و بودجه سبب حذف حضور این دوستان میشود.
***
در کشورهایی که صاحب صنعت پیشرفتهای در عرصه سینما هستند، رایج است فیلمنامهنویس از منابع ادبی بومی خود و سایر ملل ارتزاق کند، اما در کشور ما عملا این اتفاق نمیافتد که شاید علت آن تنبلی ما در مطالعه باشد. بخشی دیگر هم به دلیل تجربههای تلخی است که هرکداممان در این زمینه کسب کردهایم. بهعنوان مثال، نویسنده یک اثر حاضر به واگذاری آن برای اقتباس نیست یا یک تهیهکننده حاضر نمیشود هزینههای خرید رایت یک اثر مکتوب را برای اقتباس بپردازد. مساله دیگر، نبود اعتماد از سوی نویسندگان متون به فیلمنامهنویسان است. بسیاری اوقات هم نویسندگان تفاوت ادبیات، سینما یا تلویزیون را نمیپذیرند و از اینکه متنشان مورد دخل و تصرف قرار گیرد تا به اثری نمایشی و تصویری تبدیل شود، ناراضیاند. تمام این کش و قوسها شما را بهعنوان یک فیلمنامهنویس از رفتن به سمت کار اقتباسی ـ بخصوص از نوع بومی و وطنی ـ با وجود تمام دردسرهایش منع میکند. در واقع شما بهعنوان فیلمنامهنویس به قدر کافی نگران خراب شدن متن خودتان هستید. حالا اگر بخواهید پاسخگوی یک نفر دیگر هم باشید که چرا اثرش به دست شما نابود شده، بار روانی مضاعف ایجاد میکند. بنابراین ترجیح میدهید به ذهن خودتان متکی باشید که لزوما اتفاق خوبی نیست.
دستمزد، یکی از مشکلات موجود سینما و تلویزیون در فیلمنامهنویسی است. پایینترین میزان دستمزد و کوتاهترین زمان در اختیار فیلمنامهنویس است و توقع خلق شاهکار هم میرود. فیلمنامهنویس بیشتر اوقات به فکر این است که یک کار را تمام کند و سراغ کار بعدی برود تا زندگیاش تأمین شود. از سوی دیگر، تکرار مداوم پژواک این جمله در ذهن فیلمنامهنویس که فیلمنامه را تولیدی بنویس، سدی بر سر راه خلاقیت نویسنده است. شما مدام حین نوشتن به لوکیشنها، بازیگرها و زمان تولید فکر میکنید، چون محدودیتهای تهیهکننده و بخش تولید را میشناسید و باید درک کنید که اگر درک نکنید، در نهایت اثرتان ابتر خواهد شد، بنابراین سعی میکنید پیش از آنکه سر صحنه تولید را به فیلمنامه نزدیک کنید، فیلمنامه را با تولید همخوان کنید، بنابراین چرخه معیوب است و کوبیدن کلیشهوار بر طبل ضعف فیلمنامه، بیشتر به پاک کردن صورت مساله میماند. این موضوع که ما با آگاهی از نیازهای خود از قبیل مناسبتها یا باکسهای تعریف شده برای سریال و تلهفیلم، تصمیمگیری را به آخرین لحظات موکول میکنیم و این موضوع به شتابزدگی در نگارش منجر شده و فرصت تحقیق و بازنویسی را کاهش میدهد و در نهایت به افت شدید کیفی فیلمنامه میانجامد، ضعف فیلمنامهنویسی نیست.
ممیزی اگر تعریف شده باشد، آزاردهنده و مشکلساز نیست. مشکل این است که سفارشدهنده میخواهد راه را بر هر تفسیر شخصی از اثر ببندد و این موضوع در نهایت متن را به اثری کلیشهای و خنثی تبدیل میکند. بسیاری اوقات سلیقه جایگزین بحث تخصصی میشود و به همین دلیل، بارها رفت و آمد و حضور در شوراهای مختلف، یک اثر را ارتقای کیفی نمیدهد، چون در نهایت شما با تحلیل کارشناسی و منطقی از اثرتان روبهرو نمیشوید و فقط با دیدگاههای شخصی مواجه هستید که شما را بهعنوان یک فیلمنامهنویس مجاب نمیکند و الهامبخش و یاریرسان شما نیست. در این مسیر، تغییر مدیریتها میتواند نعمت باشد، هم آفت. به مدیری که تغییر میکند بستگی دارد. آثاری بوده که با تغییر یک مدیر نابود شده و برعکس آثار پشت در ماندهای هم بوده که با تغییر مدیر، خلق شده و اتفاقا آبرومند و باعث افتخار شده است.
مونا انوریزاده/ فیلمنامهنویس
رئیس مرکز تحقیقات آلودگی هوای دانشگاه علوم پزشکی تهران در گفتوگو با جام جم آنلاین:
سخنگوی کمیسیون بهداشت و درمان مجلس در گفتوگو با جام جم آنلاین:
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
جواد فروغی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
گفتوگو با منوچهر آذری، بازیگر،گوینده،مجری وصداپیشه پیشکسوت رادیو و تلویزیون
فاطمه مجلل در گفتوگو با «جامجم»:
رئیس مرکز تحقیقات آلودگی هوای دانشگاه علوم پزشکی تهران در گفتوگو با جام جم آنلاین: