
سالها پیش که من تازه داشتم مزه خبرنگاری را میچشیدم، گذارم به یک صاحب کارخانه افتاد. قرار بود با او مصاحبهای بکنم درباره شوراهای کارگری که بدجوری موی دماغ آنها شده بود. آن کارفرمای قلدر بعد از کمی شنیدن پرسشهای من از کوره در رفت، ضبط صوتی را که روی میز گذاشته بودم خاموش کرد و به یکی از عواملش دستور داد مرا از آنجا بیندازند بیرون!
هنگامی که داشتم از پلهها پایین میآمدم، انبوه کارگرانی را دیدم که در محوطه کارخانه ایستاده بودند و به من چشم دوخته بودند.
شاید به نظرشان من منجی قدرتمندی بودم که به جنگ یک غول رفته بودم و اکنون شکست خورده و مستاصل داشتم از این جدال بازمیگشتم. تقریبا همه امیدهایشان بر باد فنا رفته بود.
از آن روز تا همین امروز که این یادداشت را مینویسم همچنان به این فکر میکنم که من خبرنگار در کجای این عالم هستم و چه کاری از دست من برمیآید. من چه کاره باید باشم و چه کاره نباید باشم و از این دست پرسشهای بیپایان. اگر من هیچ کارهام پس چرا این همه نگاه پشت سر من است. چرا مردم همه توقعشان را از امثال ما دارند؟ مگر ما قرار است جز چشم و گوش مردم باشیم؟ چه شقالقمر دیگری از دست ما ساخته است؟ چه کنیم به ما به چشم بمب ساعتی و غریبه و... نگاه نکنند؟
بگذریم. روز گذشته در خبرها آمده بود که در مراسمی ماموران طبق عادت همیشگیشان خبرنگاری را اشتلم میزنند و دورشو کورشو میگویند که ناگهان وزیر اطلاعات آنها را مورد مواخذه قرار میدهد و نهیب میزند که بگذارید کارش را بکند حتی او تهدید میکند که اگر آن مامور در حوزه کاریاش بود برکنار میشد و بعد اضافه میکند که «خبرنگاران از ما هستند» و از این حرفها که حتی شنیدنش آن هم به صورت زبانی برای ما خیلی سابقه ندارد یا من ندیده و نشنیدهام. بههر حال حرکت آقای علوی جای قدردانی و تشکر فراوان دارد. ای کاش دیگران هم از آن چیزی بیاموزند.
محمدعلی عسگری - گروه بینالملل
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
عضو دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
رئیس انستیتوپاستور ایران در گفتوگو با «جامجم» مطرح کرد
علی بخشیزاده، معاون صدای رسانهملی در گفتوگو با «قابکوچک» مطرح کرد