این وزارتخانه 12.5 میلیون دانشآموز دارد که یک هفتم جمعیت کل کشور است؛ بنابراین از این بابت وزارتخانهای قدرتمند به شمار میآید و شاید به پشتوانه همین جمعیت است که امسال طرحهایی را اجرا کرد که اما و اگرهای زیادی داشت.
پایهگذاری کلاس ششم ابتدایی و راهاندازی نظام آموزشی 3ـ3ـ6 که نوعی بازگشت به گذشته تلقی میشد، جسورانهترین کاری بود که یک وزارتخانه میتوانست اجرا کند؛ کاری زمانبر و نیازمند امکانات که پیش از شروع مهر و حتی پس از شروع سال تحصیلی درباره آن بحثهای مفصلی شد.
کسانی که نسبت به اجرا شدن این طرح، دودل بودند، حرفشان این بود که مدارس گنجایش تاسیس پایهای جدید را ندارد و اگر قرار باشد در مدارس برای دانشآموزان پایه ششم ابتدایی جایی باز شود لازمه اش این است که چیدمان مدرسه فشردهتر شود؛ که اینطور هم شد.
از ابتدای مهر، مدارس ابتدایی شلوغتر شد و در بسیاری از مدارس، کلاس ششم با کمترین امکانات آغاز به کار کرد، اما در نهایت، سیستم آموزشی کشور با این تحول خو گرفت، حتی برخی مدارس که امکانات بیشتری داشتند با اجرای نظام آموزشی 3ـ3ـ3ـ3 (که دوره ابتدایی و متوسطه را به دو دوره سه ساله تقسیم میکند) موافقت کردند؛ بویژه آن که مسئولان این وزارتخانه قول دادند در پایان سال تحصیلی، نظرات معلمان و مدیران درباره نظام آموزشی جدید و کتابهای درسی آن را جمعآوری کنند و اگر ایراد، پیشنهاد و انتقاد آنها منطقی و کاربردی بود، در سال تحصیلی آینده اعمال شود.
دودی که به چشم همه رفت
امسال اگر بتوان لقب شجاعترین ارگان دولتی را به وزارت آموزش و پرورش داد، حتما میتوان عنوان خبرسازترین نهاد دولتی را نیز به آن اعطا کرد.
خبرسازی این وزارتخانه، اما این بار تلخ بود، آنقدر تلخ که به شکل زبانههای آتش از بخاری نفتی خارج شد و دانشآموزان کلاس چهارم ابتدایی مدرسه انقلاب اسلامی روستای شینآباد پیرانشهر را سوزاند.
در ابتدای صبحی سرد از ماه آذر که خدمتگزار مدرسه، بخاری نفتی را روشن کرد، به علت سرریز شدن سوخت از آن، بخاری گداخته، آتش گرفت. در این حادثه همه دانشآموزان کلاس بجز آنهایی که معلم کلاس همسایه، به بیرون از کلاس هدایتشان کرده بود، در آتش سوختند، اما حال دو نفر از آنها (سیران یگانه و سارینا رسولزاده) به حدی وخیم بود که تاب نیاورند و رخت از این دنیا برکشیدند.
مرگ این دو دانشآموز و انتشار خبر قطع انگشتان دست سه دانشآموز دیگر در آن روزها احساسات افکار عمومی را جریحهدار کرد و این وجدان حساس در مجلس نیز ظاهر شد و وزیر آموزش و پرورش و معاون عمرانیاش را برای بیان توضیح به خانه ملت کشاند.
بحثهایی که آن روزها در مجلس برپا بود، واقعا شنیدنی بود. برخی نمایندگان استعفا کردن را تنها گزینه وزیر میدانستند و برخی نیز از بیتوجهی به سیستم گرمایشی مدارس و این که چرا بودجه عمرانی مدارس به جای هزینه شدن به خزانه دولت برمیگردد و چرا بودجه اختصاص یافته به تجهیز مدارس، صرف ساخت استخر برای فرهنگیان میشود، انتقاد میکردند.
وزیر اما در آن برهه از زمان، سفت و سخت مقابل همه انتقادها و موجهای منفی ایستاد، حتی با این که درخواستها برای کنارهگیریاش زیاد بود، لازم ندید استعفا کند تا این که رئیس دادگستری آذربایجان غربی که پرونده آتشسوزی شینآباد زیرنگاه او بود و از چم و خم آن باخبر، به گفته کارشناسانی استناد کرد که در گزارششان نوشتهاند هیچ شخص یا نهادی در آتشسوزی مقصر نیست؛ نه معلم، نه سرایدار، نه مدیر، نه مدیرکل و نه وزیر.
به این ترتیب پرونده حادثه شینآباد اینگونه بسته شد و با به سر آمدن سال 91، خاطره آن نیز کمرنگ و کمرنگتر شد البته بجز در ذهن دانشآموزان سوختهای که هنوز هم برای حاضر شدن در کلاسی که روزی برایشان جهنمی بود، دلهره دارند.
مریم خباز - گروه جامعه
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد