بعضی از تکههای سرگردان روی دریا بتدریج از بین میرود و بعضیها که دستخوش بازی امواج شده است تبدیل به گویهای سیاهرنگ و چسبناک میشود. این گویها همان گلولههای نفتی است که هر از گاهی به سواحل شمالی ایران میرسد و خزر را به دردسر میاندازد.
شهریور امسال که دوباره این گویها به ساحل گیلان رسید وزنشان 25 تن بود، یعنی 11 تن سنگینتر از گلولههایی که تابستان 88 به گیلان رسید.
پایان راه این گلولههای نفتی، کارخانههای تولید آسفالت است که به نظر میرسد غنیمتی بزرگ و رایگان برای ایران است اما این گلولهها خار چشم خزر است؛ چون اکوسیستم کاسپین را با همه آبزیان، گیاهان و پرندگان دریازی به خطر انداخته است.
سیدمحمدرضا فاطمی، متخصص محیط زیست دریا از دغدغههای نفتی خزر و خلیج فارس میگوید؛ دو فاجعهای که پهنههای آبی شمال و جنوب ایران را تهدید میکند، در حالی که خیلیها آن را جدی نمیگیرند.
حدود دو ماه از آخرین ورود گلولههای نفتی به سواحل گیلان میگذرد. سازمان محیط زیست اعلام میکند تمام آلودگیها پاکسازی شده و خطری وجود ندارد، اما از آنجا که ممکن است بخشی از گلولهها در لابهلای شنهای دریا مدفون شوند، نمیتوان نسبت به رفع خطر خوشبین بود. به اعتقاد شما ورود آلودگیهای نفتی به دریا حتی پس از پاکسازی، چه خطری برای خزر دارد؟
وقتی در دریا، آلودگی نفتی به وجود میآید در نهایت به ساحل برخورد میکند که تاثیر آن بر ساحل به چند عامل بستگی دارد، مثلا این که نوع نفت ورودی به دریا سبک است یا سنگین، مسیر جریان آب به چه سمتی است، فاصله آلودگی تا ساحل چقدر است و این که هنگام بروز آلودگی، اوضاع جو آرام است یا توفانی.
در این میان، نوع ساحل یعنی محیط پذیرنده آلودگی نفتی نیز اهمیت دارد. سواحل به طور کلی به سه دسته تقسیم میشود: سواحل سنگی، شنی و گلی.
سواحل گلی، آسیبپذیرترین سواحل در مقابل آلودگیهای نفتی است. این در حالی است که سواحل سنگی و شنی در رتبههای بعدی قرار میگیرد. در واقع سواحل شنی کمترین تخریب را متحمل میشود، چون زمانی که لکههای نفتی به سواحل شنی نزدیک میشود، این سواحل، نفت را پراکنده میکند و به سمت دریا پس میزند و آن بخش از نفت که به ساحل برخورد میکند به تاربال یا گلولههای قیری تبدیل میشود.
پس گلولههای نفتی یا قیری محصول سواحل شنی است، یعنی همان اتفاقی که در سواحل خزر رخ میدهد. حالا اگر ساحل آلوده به نفت از جنس گلی باشد، نفت با گل ترکیب میشود و آنقدر با رسوبات درهم میآمیزد که جدا کردنش غیرممکن است، بویژه زمانی که آلودگی نفتی وارد یک تالاب یا خور شود.
اما اگر ساحل سنگی باشد، نفت روی سنگ میچسبد و هوازده میشود و بتدریج یک لایه آسفالتی روی سنگهای ساحل ایجاد میشود، مثل اتفاقی که در شمال جزیره قشم و جنوب کیش دائم در حال رخ دادن است و بیشتر موجودات آن حوالی را از بین برده است.
کدام بخش از ترکیبات نفت باعث تاثیر منفی بر اکوسیستم و از بین رفتن موجودات دریایی میشود؟
نفت سه بخش دارد؛ یکی ترکیبات فرار که بسرعت بر اثر تابش خورشید تبخیر میشود، قسمت دیگر که محلول در آب است و با چشم دیده نمیشود و قسمت دیگر نفتی که بر جا میماند و اگر روی آب بماند در چند روز هوازده میشود و به شکل گلوله درمیآید.
وقتی آلودگی نفتی به شکل تاربال یعنی گلولههای قیری درمیآید براحتی از سطح دریا جمع میشود. اگر نفت به صورت مایع به ساحل برسد نیز با استفاده از کامیون و لودر براحتی جمعآوری میشود؛ هرچند رسوبات دریا را برای مدتی آلوده میکند. در زمان جنگ، ساحل بوشهر چندبار با لکه نفتی آلوده شد، اما پس از مدتی ساحل دوباره پاک شد و نفت در داخل رسوبات به دام نیفتاد.
اما بخش محلول در آب نفت که به چشم نمیآید، مدتها در دریا میماند و میتواند در بدن آبزیان مستقر شود و جانوران را آلوده کند. مشکل سواحل ایران نیز همین قسمت از نفت است که به چشم نمیآید. مشکل فعلی در خزر نیز از جانب کشور آذربایجان ایجاد میشود، یعنی لکههای نفت که به سواحل ما نزدیک میشود و ما نسبت به آنها اعتراض میکنیم. به اعتقاد من، حلالهای نفتی که دائم به خزر وارد میشود از لکههای نفتی خطرناکتر است، چون این حلالها در حال حاضر سواحل آستارا تا انزلی را بشدت آلوده کرده است.
اگر آلودگی نفتی به تالاب انزلی یا تالابهای دیگر ایران در شمال وارد شود، چه اتفاقی رخ میدهد؟
تالابها بهکلی نابود میشود، مثلا اگر این آلودگیها به تالاب لوندویل که نزدیکترین تالاب به ورودی لکههای نفتی است، وارد شود چیزی از تالاب نمیماند. در مورد تالاب انزلی خوشبختانه سازمان بنادر جلوی دهانه ورودی تالاب یک موجشکن گذاشته که مانع ورود آلودگی نفتی میشود؛ هرچند ممکن است ترکیبات حلال وارد تالاب شود.
اما بر فرض محال اگر نفت خام وارد تالاب شود در مدت کوتاهی آن را از بین خواهد برد، به همین علت چون ورود لکههای نفتی از آذربایجان به سواحل ایران نیز موضوعی دائمی است. سازمان بنادر باید اوضاع را بصورت دائم رصد و پایش کند تا این آلودگیها به تالاب انزلی نرسد.
مهمترین تاثیرات آلودگیهای نفتی بر محیط دریا چیست؟
در دریا یا لکه نفتی ایجاد میشود یا آلودگی نفتی رخ میدهد. آلودگی نفتی که به صورت محلول در آب است تاثیراتش نامحسوس، میانمدت و درازمدت است. بیشترین تاثیری که نفت محلول در آب بر جا میگذارد در مرحله زادآوری و نوجوانی آبزیان است یعنی تاثیر روی تخم و لارو (نوزاد آبزیان).
اگر در یک محیط میزان آلودگی بالا باشد عمل باز شدن تخمها و بقای لاروها به خطر میافتد به طوری که یا تعداد تخمها و لاروها کم میشود یا به طور کلی از بین میروند، گاهی نیز تخمها قدرت تبدیل شدن به لارو را از دست میدهند و لاروها نمیتوانند به موجود بالغ تبدیل شوند.
این اتفاق همان است که در خلیجفارس رخ داده. روزگاری نه چندان دور (50 سال قبل) خلیجفارس از بندرعباس تا بوشهر یکی از بهترین زیستگاههای صدف مروارید بود، به طوری که این صدف سواحل را مفروش میکرد، اما از زمانی که (دهه 40) بهرهبرداری از منابع نفتی در خلیجفارس شروع شد به خاطر آلودگیهای مزمن نفتی تمام ذخایر صدف مرواریدساز ما از بین رفت. این صدفها با استفاده از فیلتر کردن آب و گرفتن مواد غذایی تغذیه میکنند که هنگام ورود آب به بدنشان به صورت ناخواسته ذرات نفتی نیز وارد میشود و آنها را میکشد.
در حال حاضر زیستگاه این صدفها در خلیجفارس به علت آلودگی و البته صید بیرویه به جزیره لاوان و کیش محدود شده است.
فاطمی: مشکل خزر فقط آلودگی نفتی نیست، چون آلودگی میکروبی در این دریا نیز بسیار بالاست، به همین علت ما به گردشگران توصیه میکنیم که از شنا کردن در خزر جدا خودداری کنند
آلودگیهای نفتی سبب بروز اختلالات فیزیولوژیک در موجودات بالغ نیز میشود، مثلا میزان تخم آنها را کم یا این تخمها را ضعیف و ناقص میکند. همچنین ممکن است این آلودگیها در عضلات آبزیان جمع شود و از طریق خوردن این موجودات، آلودگیها به بدن انسان نیز منتقل شود. به همین علت افرادی که در مناطق ساحلی زندگی میکنند، همواره با این خطر مواجهند.
پس این که مسوولان وزارت بهداشت و سازمان حفاظت محیط زیست نسبت به سالم بودن ماهیهای دریا به مردم اطمینان خاطر میدهند، درست نیست؟
خزر را باید به دو قسمت تقسیم کرد؛ یکی دریا و دیگری مناطق ساحلی، تالابها و رودخانهها. رودخانههای شمال کشور در حال حاضر به خاطر ساخت سد در بالا دست، کمشدن بارندگی و برداشت آب برای کشاورزی سطح آبشان پایین آمده، این در حالی است که این رودخانهها به عنوان زهکشهای فاضلاب شهرها عمل میکند به طوری که تمام آلودگیها را از خشکی به دریا میریزد.
سالهاست که پمپبنزینها و تعویض روغنیها رودخانه سفیدرود را آلوده میکنند و به این طریق میلیونها لیتر نفت را وارد خزر میکند.
پس به این دلایل، تمام ماهیهای رودخانهها آلودهاند؛ همینطور تمام ماهیهای تالابها که انواع عناصر مضر و سموم در بدنشان جمع شده است. البته ماهیهای دریا آلودگی کمتری دارند و خوردنشان مشکلی برای انسان به وجود نمیآورد.
چندی قبل یکی از نمایندگان مجلس در واکنش به آلودگی نفتی خزر اعلام کرد، ایران گلولههای نفتی نصیبش میشود و کشورهای همسایه، هیدراتهای گازی، آیا واقعا در خزر چنین معادلهای اتفاق میافتد؟
این حرف را کشوری میتواند بزند که خودش اصول زیستمحیطی را بطور کامل رعایت کند. در طول سال میلیونها لیتر نفت از اسکلههای ما وارد خلیج فارس میشود که نشت نفت در اطراف سکوها کاملا دائم است. پس وقتی ما با خلیجفارس چنین میکنیم در خزر نمیتوانیم از کشور آذربایجان انتقاد کنیم.
البته خوشبختانه خزر دریایی توفانی است و لکههای نفتی را بسرعت پراکنده میکند ولی خلیج فارس آرام است و لکهها به این سادگی پخش نمیشود. ضمن این که از نفت محلول در آب آن نیز غافلیم.
با این حال مشکل خزر فقط آلودگی نفتی نیست چون آلودگی میکروبی در این دریا نیز بسیار بالاست، به همین علت ما به گردشگران توصیه میکنیم که از شنا کردن در خزر جدا خودداری کنند.
فاضلابهایی که به خزر وارد میشود منبع آلودگی میکروبی این دریاست که به نظر میرسد با ضعف مدیریت در راهاندازی سیستم تصفیه فاضلاب شهرهای ساحلی، رفع این آلودگی محال باشد.
مدتهاست برای تاسیس تصفیهخانه فاضلاب در شهرهای رشت و اهواز، بانک جهانی به ایران وام داده، اما به خاطر سوءمدیریت این طرح فعلا معطل مانده؛ اوضاع رودخانه کارون در اهواز بحرانی و در حد یک فاجعه است.
با ادامه این شرایط ممکن است بزودی تحمل خزر در برابر این حجم از آلودگی تمام شود و این اکوسیستم رو به نابودی برود؟
خزر در حال حاضر در بخش ساحلی از نظر آلودگی میکروبی به اشباع رسیده و تا حد زیادی توان خودپالایی را از دست داده، به طوری که سواحل خزر همیشه از نظر میکروبی آلوده است، اما از نظر مواد نفتی این آلودگی کمتر است و هنوز خزر قادر است این آلودگیها را دفع کند.
آلودگی خزر به سموم و آفتکشها فوقالعاده بالاست. سواحل خزر در ایران در مقایسه با کشورهای همسایه از نظر رسوبات د.د.ت بشدت آلوده است.
این وضع در جنوب کشور نیز وجود دارد. ساخت و ساز در ساحل عسلویه هزاران برابر بیشتر از جزیره نخل در امارات به خلیج فارس صدمه زده است. این ساخت و سازها زیستگاههای ساحلی ما در جنوب را از بین برده است، اما هنوز مدیران ما فکر میکنند اگر به ساحل رسیدند، پس هر چقدر که خواستند میتوانند دریا را خشک کنند و جلو بروند در حالی که نمیدانند 90 درصد حیات موجودات دریایی در مناطق ساحلی و تا عمق 10 متر است.
ایران اعلام کرده بهدلیل ورود لکههای نفتی از آذربایجان به سواحل گیلان، از این کشور به مراجع جهانی شکایت خواهد کرد. آیا این قبیل شکایتها به نتیجه میرسد؟
هر شناوری که آب دریا را به نفت آلوده کند و این موضوع در دادگاه ثابت شود، شناور متخلف جریمه خواهد شد؛ پس آلودگیهای نقطهای قابل پیگیری است، اما به طور معمول آلودگیهایی که از یک کشور وارد کشور دیگری میشود، اگر به شکایت منتهی شود، به نتیجه نخواهد رسید یا به نتیجه رسیدن آن سالها طول میکشد چون در واقع روابط سیاسی و ملاحظات دیپلماتیک میان کشورها مانع به نتیجه رسیدن شکایت میشود.
البته سازمان حفاظت محیط زیست میتواند در کمیته برنامه محیط زیست سازمان ملل علیه آذربایجان طرح دعوی کند (نه طرح دعوی حقوقی) یعنی ایران از آذربایجان بخواهد تا نسبت به کم کردن آلودگیهایش اقدام کند.
با توجه به این که کشور ما خلیج فارس را به نفت آلوده کرده است آیا کشورهای همسایه از ما شکایت کردهاند؟
تاکنون از ایران شکایت نکردهاند، همسایههای عرب خلیج فارس دستگاهها، اسکلهها و دکلهای نو و به روزی دارند و شرکتهای خارجی در آنها کار میکنند به همین علت موازین زیستمحیطی را بدقت اجرا میکنند. در حالی که ما حرف از کمبود بودجه میزنیم و برای ترمیم خطوط لوله پوسیده در بستر دریا کاری نمیکنیم.
مریم خباز - گروه جامعه
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد