در واکنش به حمله رژیم صهیونیستی به ایران مطرح شد
با توجه به این که بیشتر کارهای مفید و سالم، دشوار است، خیلی از آدمها، ترجیح میدهند از راههای میانبر که همان مضرها محسوب میشود به نتیجه برسند و روی همین حساب قدیمیها میگفتند «گاهی لازم است مردم را به ضرب دگنک وادار به کار درست کرد» اما این ایده، اگر چه ممکن است در کوتاه مدت کارآمد باشد، در دراز مدت شکست خورده است و در صورتی که ناظری بر عملکرد مردم نباشد و آنها از مجازات نترسند، باز هم راههای کوتاهتر را انتخاب میکنند. همین نتیجهگیری، منشأ نظریه سرگرمی (fun theory) شده است. در این نظریه، جامعهشناسها و رفتارشناسها برای تبدیل یک رفتار دشوار؛ اما سودمند به هنجاری محبوب از سوی مردم، در روشهای دشوار سرگرمیهایی را گنجاندهاند و روشهای آسان را بیهیچ تغییری به حال خود رها کردند و آن وقت به مردم حق انتخاب دادند و جالب اینجاست که مردم راه سختتر را با رغبت انتخاب کردند.
یکبار دیگر پاراگراف قبلی را بخوانید. پیچیده است؟ ما برایتان در این زمینه آزمایشهایی ثابت شده داریم. برای مثال چند سال پیش پژوهشگران متوجه شدند که همه مسافران خروجی از مترو از پله برقی استفاده میکنند در حالی که اگر آنها ترغیب میشدند بخش کوتاهی از مسیر را از پله بالا بروند، انرژی مصرف میکنند و مصرف انرژی به پیشگیری از بیماریهای قلبی و عروقی کمک میکند. شاید ممکن بود با روشی قهری، پلهبرقیهای مترو را از کار انداخت تا پیر و جوان ناچار شوند از پله استفاده کنند؛ اما ابداعکنندههای نظریه سرگرمی روش دیگری به کار بردند.
آنها اول روی پلهها را با صفحاتی مخصوص پوشاندند و زیر این صفحات، سیستمهای الکترونیکی نصب کردند که به واسطه ضربه خوردن روی صفحه، نوتهای موسیقی را میداد یعنی وقتی کسی از پلهها بالا میرفت، به واسطه گامهای او روی پلهها، موسیقی پخش میشد. نتیجه چه بود؟
مردم کرور کرور به سمت پلهها هجوم آوردند و از صدای موسیقی که به واسطه بالا رفتنشان از پله پخش میشد، ذوق کردند.
رفتارشناسها برای تفکیک زباله نیز سطلها را طوری طراحی کردند که وقتی کسی زبالهاش را به درستی تفکیک میکرد، سطل زباله برایش موسیقی بنوازد. آنها حتی در چراغهای راهنمایی و رانندگی صفحه نمایشگری را تعبیه کردند که در طول ایستادن رانندهها پشت چراغ قرمز برایشان چیستان بگوید و بعد از چند ثانیه پاسخ بدهد و با این روش رانندهها را پشت چراغ قرمز سرگرم کند.
استقبال گسترده مردم از این روشها باعث شده است همین حالا که این مطلب را میخوانید، نظریه سرگرمی به شکل محدود در برخی کشورها اجرایی شود. حالا فکر میکنید ما هم میتوانیم در کشورمان ایدههای خلاقانهای برای اجرایی کردن نظریه سرگرمی و وادار کردن مردم به کارهای دشوار اما سودمند ارائه کنیم؟ شاید! فقط به این شرط که خلاقیتمان را از دوردست کودکیهایمان صدا بزنیم و دوباره زندهاش کنیم.
فقط به این شرط که این نظریه را باور کنیم و مطمئن شویم همه کارها را نمیشود به ضرب دگنک انجام داد.
مریم یوشیزاده / گروه جامعه
در واکنش به حمله رژیم صهیونیستی به ایران مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
علی برکه از رهبران حماس در گفتوگو با «جامجم»:
گفتوگوی «جامجم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر
یک کارشناس مسائل سیاسی در گفتگو با جام جم آنلاین:
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد