جام جم آنلاین گزارش میدهد
بیماریهای روانتنی بیماریهای جسمی هستند که عوامل روانی در شروع و تشدید آنها موثرند. در بیماریهای روان تنی اگر چه جسم درگیر است، اما فاکتورهای روحی - روانی در ایجاد، تشدید و حتی تاخیر در درمان نقش بسزایی دارند. البته منظور این نیست که فقط علل روانی در به وجود آوردن این اختلالات دخالت دارند، بلکه عوامل دیگر هم در بروز این مشکلات موثر هستند، هر چند عوامل روانی به صورت تسریعکننده یا کاتالیزور (منظور از کاتالیزور چیزی است که در فعل و انفعالات شیمیایی به صورت مستقیم وارد نمیشوند ولی اثر تشدیدکننده دارند) عمل میکنند. به طور مثال پرفشاری خون یک عارضه جسمی است که میتواند زمینه ارثی نیز داشته باشد، اما استرس یا مشکل روحی میتواند سبب تشدید آن شود و فرد برای کنترل این مشکل ناگزیر به افزایش میزان داروهای مصرفی خود شود.
به طور کلی بیشترین نشانههای داشتن فشارهای روحی - روانی در دستگاه گوارش و سپس سیستم قلبی - عروقی نمایان میشود، یعنی فردی که دچار مشکلات روحی و استرس است بیشتر دچار مشکلات و بیماری در ناحیه دستگاه گوارش و معده یا مشکلات قلبی و سکته قلبی میشود.
با توجه به دیدگاه چند علتی یا بیوسایکوسوشیال میتوان گفت: بیشتر بیماریها ریشه روانتنی دارند، چرا که هر اختلال جسمی تحت تاثیر عوامل هیجانی است. احساس خشم، افسردگی و اضطراب در ریشهیابی و علتیابی بیشتر بیماریهای روانتنی نقش بسزایی دارند. این در حالی است که بیشتر بیماران از علائم جسمی مانند تهوع، استفراغ، سردرد یا بیخوابی خود شکایت دارند و بهندرت از علائم اضطراب، افسردگی و احساس استرس خود حرف میزنند.
از شایعترین بیماریهای روانتنی میتوان به انواع حملههای ترس، نابسامانیها و اختلالات اضطرابی، افسردگی، وسواس، بیماریهای محیطی و مانند آن اشاره کرد. در اغلب این بیماریها ریشههای مشترک گناهان سرکوب شده و خصومت، به عنوان عامل اصلی بروز بیماری حضور دارد. در اینگونه موارد میتوان از روش رواندرمانی، هیپنوتراپی یا مشاوره فردی و گروهی برای بیمار استفاده کرد.
نکته جالب این که بسیاری از موارد سردرد، دل درد، صدای گوش، لکنت زبان، حساسیت، ترس، دلهره و اضطراب، افسردگی، بیحوصلگی و بیخوابی به دلیل اختلالات درونی یا روحی ایجاد میشوند.
در واقع وقتی میتوان اختلال موجود را روانتنی تلقی کرد که با بررسیهای به عمل آمده هیچگونه توجیه جسمی برای آن بیماری یا تشدید آن نتوان یافت. به عبارت دیگر در بیماریهای سایکوسوماتیک با بررسیهای مختلف بالینی و آزمایشگاهی توجیه و علتی برای اختلال به وجود آمده به دست نمیآید. علائم بیماری در بیشتر موارد به صورت درد نمایان میشود که واقعا توسط بیمار حس میگردد و بیمار با وجود بروز این نشانهها به پزشک مراجعه می کند. اما در نهایت هیچ علتی برای آنها پیدا نمیشود. برای این نوع بیماری دلایل مختلفی وجود دارد که از ضمیر ناخودآگاه فرد نشات میگیرد، به عنوان مثال گاه درد تنها احساسی است که به کمک آن توجه دیگران جلب میشود و شخص دردمند با این وسیله توجه و محبت را از دیگران تکدی میکند. در برخی موارد درد نوعی تنبیه نامرئی در مقابل احساس گناهی است که شخص نسبت به اندیشهها و رفتار خود دارد. در موارد دیگر درد وسیلهای برای پرهیز از مواجهه با شرایط و موقعیتهای غیرقابل تحمل است. در همه این حالات و نیز سایر موارد بیمار از مکانیسم ناراحتی بی خبر است و واکنشهای او بهصورت ناخودآگاه بروز میکند. بیماریهای پوستی مانند لک و پیس، کهیر، بیماریهای آلرژیک پوستی، استفراغ، تبخال، نورودرماتیت، جوشهای پوستی بخصوص در صورت، زگیل، زخم معده، روده تحریکپذیر(ورم مزمن روده بزرگ)، زخمهای گوارشی، قاعدگی دردناک، واکنشهای حساسیتی، تهوع، آسم، روماتیسم، دردهای مفصلی، سردرد، کولیت مفصلی، افزایش ترشح انسولین، کمبود قند خون، تپش قلب، پرکاری تیروئید، نارساییهای قلبی، دردهای قفسه سینه، بیماریهای خود ایمنی و دیابت از جمله بیماریهای روانتنی است.
دربیماریهای روانتنی اگر چه جسم درگیر است اما فاکتورهای روحی - روانی در ایجاد، تشدید و حتی تاخیر در درمان آن نقش بسزایی دارند
آشفتگیهای هیجانی، اضطراب، افسردگی، احساس خشم و ناکامی جزو رویدادهای استرسآمیز زندگی هستند. از جمله بیماریهای شایع با ریشه روانتنی، بیماری روده تحریکپذیر است. این بیماری با علائم یبوست، اسهال، نفخ گوارشی، دردهای مزمن گوارشی یا اسهال و یبوست متناوب ظاهر میشود. عوامل استرسآمیز بخصوص اضطراب را میتوان عامل اصلی و ریشه این بیماری نامید. بیشتر این بیماران به عارضه وسواس فکری و عملی نیز مبتلا هستند. از جمله بیماریهای دیگر شاخه روانتنی بیماریهای قلبی است که در افرادی با شخصیت تحریکپذیر، اهل رقابت و ناآرام که به سرعت دچار تنش و تحریک میشوند بیشتر دیده میشود. همچنین زخمهای گوارشی که استرس، عامل اصلی در ایجاد آن است یا بیماری آسم در کودکانی که در آنها میزان اضطراب و بخصوص اضطراب جدایی از شدت بالاتری برخوردار است را هم باید از جمله این عوارض برشمرد. عارضه نورودرماتیت یا خارشهای عصبی پوستی، یعنی خارشهای شدید و غیرقابل مقاومت در ناحیه ساق پا، آرنج، مچ دست و پشت گردن و رانها که در این عارضه بیماران بهطور معمول با علائم خراشیدگی شدید ناشی از خارش به متخصص پوست مراجعه میکنند. این افراد از احساس ناکامی در دریافت محبت در دوارن کودکی و تعارضات بین فردی رنج میبرند، همچنین دردهای سمت چپ بدن، در ناحیه شانه، کتف و ساق پای چپ هم در اینگونه افراد دیده میشود.
این بیماران بندرت به مسکن پاسخ میدهند و با کاهش استرس، این دردها به صورت کامل رفع میشود. از جمله بیماریهای شایع دیگر سردردهای میگرنی و سردردهای عصبی تنشی است که با عوامل استرسزا ارتباط دارد. در درمان این بیماریها استفاده از روشهای آرامشسازی، هیپنوتیزم و درمانهای روانپزشکی موثر است.
مشکلات گوارشی، شایعترین اختلال بیماران روان - تن
بیماریهای دستگاه گوارش نظیر زخم معده و اثنیعشر از شایعترین اختلالات روانتنی هستند. طبق نظریه روان پویایی، این افراد حالت تهاجمی دارند و با وجود این که با رفتارهای مختلف تنشها را بیرون میریزند، اما مقداری دیگر را در درون خود نگه میدارند. این انرژی باقیمانده باعث ترشح اسید کلریدریک میشود و در این ناحیه ایجاد زخم میکند. کولیت مزمن (ورم روده بزرگ) بیشتر در آدمهای زودرنج و حساس که البته درونگرا هم هستند، دیده میشود.
از طرف دیگر مشکل فشار خونی که علت قلبی، کلیوی و غددی ندارد نیز از جمله بیماریهای روانتنی است. این افراد بیشتر شامل بیمارانی میشوند که دچار فشار خونی که علتی برای آن نداریم و غالبا ارثی است، هستند. این افراد معمولا انعطافناپذیر و کمال طلب هستند و این عدمانعطاف، زمینه را برای فشار خون مستعد میکند. البته باید این مساله را به یاد داشت که عامل اصلی ایجاد فشار خون در این افراد ارثی است اما عوامل روانی و استرس در بروز آن نقش موثر دارند.
همچنین بیماریهای تنفسی مثل آسم علاوه بر داشتن زمینه ارثی بهطور معمول در افرادی دیده میشود که برونگرا و مهاجم هستند.
دردهای استخوانی و مفصلی (ورم مفصل یا آرتریت روماتوئید) نیز بیشتر در مورد افراد پرکار، خوش قلب و خوش نیت که در باطن شخصیت متخاصم دارند، دیده میشود. ورم مفاصل زمانی بیشتر میشود که خشم فروخوردهای در فرد به وجود آید و وی جایی برای بروز این خشم نمییابد. دردهای ستون فقرات و کمردردهای روانتنی نیز از جمله دردهای شایع این گروه است. ممکن است کمردرد بر اثر دیسک، ساییدگی مهرهها، تومورهای نخاع و ستون فقرات باشد، البته این بیماریها چون علت عضوی دارند مدنظر نیستند. بیشتر دردهایی که در 3/1 بالای مهرهها باشد مثل مهرههای اول پشتی و گردن، بیشتر در افرادی دیده میشود که در انطباق خود با محیط پیرامونی دچار مشکل میشوند و نمیتوانند هیجانهایشان را با محیط تطبیق دهند. این افراد معمولا دارای خلق نامتعادل آن هم به صورت طولانی مدت هستند.
بخور، نخورهایی که جنبه روانی دارند
بیماریهای ناشی از غدد مترشحه داخلی و تغذیه نظیر پرکاری تیروئید هم بیشتر بعد از وارد شدن استرسهای یکنواخت و طولانی مدت به فرد دیده میشود. از علل مشکلات تغذیهای هم میتوان به این نکته اشاره کرد که این افراد همیشه حالت تدافعی داشته و تعامل مناسب با محیط کار و خانه ندارند.
به طور کلی اختلالات غذا خوردن گروه وسیعی را در بر میگیرد. از جمله کم خوری، انتخاب غذاهای خاص برای خوردن، پرخوری، مشکلات جویدن و بلعیدن، عادتهای عجیب در خوردن، رفتارهای ناراحتکننده هنگام صرف غذا و.... برخی از این عادات میتوانند سلامت جسمی فرد را به خطر بیندازند. در این میان 2 نمونه از اختلالات غذا خوردن که در سطح جامعه شایعتر و بارزتر است عبارتند از بیاشتهایی روانی و پر اشتهایی روانی.
بیاشتهایی روانی به خودداری مداوم از خوردن گفته میشود. به نظر میرسد این وضعیت از تمایل به لاغری بیش از حد یا ترس از افزایش وزن ناشی میشود. این بیماران در عین لاغری خود را چاق تصور میکنند. بنابراین یکی از خصوصیات این بیماری کاهش وزن شدید بیمار است. این افراد باید حداقل 15درصد وزن طبیعی خود را از دست بدهند تا بتوان گفت بیاشتهایی دارند. این اختلال بیشتر در سنین بلوغ تا 30 سالگی مشاهده میشود،. یعنی از اوایل دوره نوجوانی تا اوایل دوره بزرگسالی. پیشرفت تحصیلی بالاتر از متوسط، کمال طلبی و ترس غیرواقعگرایانه از شکست، از خصوصیات این بیماران است.
علاوه بر کاهش شدید وزن امکان دارد دورههای متناوب گرسنگی شدید نیز در فرد دیده شود که در پی آن شخص اقدام به سوءاستفاده از داروهای لاغری یا استفراغ کند. این گروه معمولا به جمعآوری دستورالعملهای آشپزی با تنوع غذاهای رژیمی و مراجعه مکرر به متخصصان تغذیه علاقهای خاص دارند. در هنگام غذا خوردن این افراد معمولا با وسواس اقلام غذایی بشقاب خود را مرتب کنند و سعی در کنترل رفتار خود در مقابل دیگران دارند. احتمال ابتلای دختران به این عارضه بیش از پسران است و معمولا از 13 سالگی میزان شیوع این اختلال بسرعت افزایش مییابد و در 17 یا 18 سالگی به اوج خود میرسد. این افراد معمولا دچار واکنشهای هراسی، اختلال در داشتن تصویر درست از خود، عدماعتماد به نفس و خودباوری هستند و از نظر رفتاری امتناع از خوردن، شکلی از روگردانی است که به نوعی جلب توجه اطرافیان محسوب میشود و توجه اطرافیان را به شخص معطوف میکند.
پراشتهایی روانی یکی دیگر از بیماریهای روانتنی است و شامل مصرف کنترل نشده و وسواس گونه و سریع مقدار زیاد غذا در مدتی کوتاه میشود. در پایان این دوره، ناراحتیهای جسمی مانند درد شکم یا احساس تهوع به وجود میآید و بیمار در پرخوری خود دچار احساس گناه و افسردگی میشود و به روشهای غیرمعمول، با ایجاد استفراغ در صدد بیرون ریختن خوردههای خود بر میآید. از این طریق در معده و شکم احساس راحتی میکند و میتواند دوباره بدون ترس از چاقی به خوردن ادامه دهد. البته پس از مدت کوتاهی دوباره دچار افسردگی بعد از پرخوری میشود. پراشتهایی روانی به صورت پیوسته صورت نمیگیرد و معمولا دورهای است. اکثر این بیماران وزن طبیعی دارند، چرا که همیشه نگران وضع ظاهر و شکل بدن خود هستند. پراشتهایی معمولا در اوایل جوانی شروع میشود و در دخترها شایعتر از پسرهاست.
بیماریهای زنان یا فقدان دوران قاعدگی نیز از جمله بیماریهای روانتنی است که به وقفه یا عدم جریان عادت ماهانه زنان به غیر از دوران حاملگی یا یائسگی اطلاق میشود. درد شدید موقع قاعدگی از جمله این مشکلات است. (البته یک سری از دردها علل عضوی دارند که در اینجا مدنظر نیستند) این حالت بیشتر در دخترانی دیده میشود که به نوعی به زن بودن خود معترض هستند، روحیه پرخاشگری دارند و از موقعیت خود ناراضی هستند یا در شرایطی به سر میبرند که استرس دائمی و یکنواخت به آنها وارد میشود.
بیماریهای پوستی نیز از جمله این بیماریهاست. از انواع این بیماریها میتوان کهیر و اگزما، آکنه، قرمزی پوست صورت و لیتوگویا (ابرو یا موی سر به اندازه یک دایره کوچک میریزد) اشاره کرد. این افراد معمولا از اعتماد به نفس کمتری برخوردارند و از موقعیت اجتماعی خود اطمینان کافی ندارند.
میگرن، سردردهای مزمن یا سردردهای تنشی هم از جمله بیماریهای شایع این گروه است که معمولا در افرادی دیده میشود که کمال طلب، وظیفهشناس و مهربان هستند اما سرکوب حالتهای خصمانه و خشم فروخورده باعث بروز این گونه سردردها میشود.
بیماریهای قلبی و عروقی هم از بیماریهای شایع روانتنی محسوب میشوند. از جمله نشانههای این بیماری درد در سمت چپ بدن است که معمولا یک یا 2 دقیقه طول میکشد و به دست و گردن میزند. این افراد معمولا به علت فشاری که به دستگاه عصبی خود وارد میکنند و دائم در حالت تلاش و کوشش هستند بدون آنکه به خود استراحت بدهند به این درد مبتلا میشوند. این افراد سختکوش، جاهطلب، عجول و رقابت طلب هستند و بیشتر از افراد دیگر در معرض سکتههای قلبی قرار دارند.
بسیاری از مطالعات انجام شده وجود رابطه نسبتا قوی بین فشارهای زندگی و مشکلات روانی را نشان میدهند. بنابراین افرادی که دچار بیماریهای روانتنی میشوند، فشارهای روانی مهمتر و معنادارتری را نسبت به افراد سالم و بهنجار تجربه کردهاند.
نشانههای اولیه اختلالات روانتنی
اختلالات روانتنی به طور ناگهانی به وجود نمیآیند، بلکه ابتدا توسط نشانههایی مثل استفراغ، تپش قلب و رنگ پریدگی ظاهر میشوند. در واقع استرس و ضربههای روحی به صورت تدریجی روی فرد تأثیر میگذارند و در نهایت سبب بروز بیماریهای سایکوسوماتیک میشوند. در واقع بیماریهای روانتنی برآیندی از مشکلات جسمی و روحی قبلی بیمار است. این عوامل قبلی میتواند شامل وضع سلامت جسمی و روحی فرد در گذشته و نیز قابلیت و صلاحیت کنونی روحی وی و همچنین تاثیر عوامل محیطی باشد. فشارهای روحی نیز میتواند به مجموعهای از ترسها، اضطرابها و نگرانیهای واقعی یا خیالی شخص مربوط شود که این فشارها ممکن است حقیقی باشند یا تنها در تخیل بیمار رخ دهند. عوامل یا فشارهای محیطی شامل حوادث ناگواری میشود که درست پیش از ظهور علائم بیماری برای فرد اتفاق میافتد مانند مرگ افراد خانواده، وقوع جنگ، حوادث طبیعی، شرایط نابسامان مالی و اجتماعی، مشکلات خانوادگی و... همه این عوامل میتوانند دست به دست هم دهند و محیط مساعدی را برای ایجاد بیماری روانتنی، در شخص مساعد فراهم آورند.
استرسها میتوانند به صورت لحظهای(آنی) و حاد(دورهای) باشند یا اینکه مشمول زمان شوند و برای مدت طولانی در فرد نهادینه شوند. به همین علت انتظار میرود در مواقع مواجهه با استرس علائمی که نشانه واکنش بدن است در فرد بروز کند. برخی از این علائم که ناشی از فعالیت سیستمهای عصبی است، جسمانی هستند و بعضی از آنها بهواسطه هورمونهای مختلف به صورت تغییرات خلق وخو ورفتار بروز میکنند. از جمله تغییرات جسمانی، تپش قلب و لرزش دست هستند و تغییرات روانی نیز اضطراب و افسردگی است. علاوه بر اینها استرس میتواند باعث کاهش سطح ایمنی در بدن شود وزمینه را برای بروز برخی از بیماریهای عفونی و انواع سرطانها نیز فراهم کند. البته شدت انواع استرس و تأثیر آن در افراد مختلف متفاوت است. اما به طور معمول در بیشتر مواقع بدن پس از گذراندن دوره استرس به حالت تعادل میرسد و در صورتی که زمینه وجود نداشته باشد، بدون بروز مشکلی مرحله مذکور طی میشود. ولی در استرس و اضطراب مزمن (طولانیمدت)، آثار و تغییرات بیان شده به همراهی با ناتوانی یا آسیبپذیری ژنتیکی عضو، برخی از افراد خاص را مستعد اختلالات روانتنی میکند. این عضو آسیبپذیر میتواند در هر قسمتی از بدن واقع شده باشد به عنوان مثال برخی مشکلات قلبی ـ عروقی پیدا میکنند و عدهای مشکلات تنفسی، پوستی یا گوارشی را تجربه میکنند. در واقع افرادی که قادر به بیان و نمایش احساساتشان نیستند، وقایع دردناک زندگی را به صورت دردها واختلالات جسمانی نشان میدهند.
الهام حسینی
کارشناس روانشناسی
جام جم آنلاین گزارش میدهد
جام جم آنلاین گزارش میدهد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد؛
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک فعال سیاسی:
یک نماینده مجلس:
در گفتوگوی «جامجم» با استاد حوزه و مبلغ بینالملل بررسی شد
گفتوگو با موسی اکبری،درخصوص تشکیل کمپین«سرزمین من»وساخت و مرمت۵۰خانه در منطقه زنده جان