
قسمتهای این مجموعه انیمیشن، کوتاه هستند و کار هم بیکلام و صامت است، ولی طبعا بنا به روش مرسوم در انیمیشنهای اینچنینی از افکتهای مخصوص برای القای کلام استفاده میکند. افکت جایگزین کلام در این مجموعه به طور خاص شباهت زیادی به افکت استفاده شده در انیمیشن کوتاه «جرالدین» ساخته آرتور دپینز دارد. طراحی شخصیت این برنامه هم خیلی شبیه شخصیتهای آثار اروپایی است یا شاید حتی بتوانیم بگوییم دقیقا مثل آنهاست. اما نکتهای که در اینجا وجود دارد، عدم کپیبرداری از آثار خارجی برای روایت داستان ایرانی است. «آقای خوشخیال» اصلا ایرانی نیست و نمیخواهد هم باشد. نه اینکه هیچ ارتباطی با فرهنگ ما نداشته باشد، اما چون سیاسی است بنایش را بر این گذاشته که داستانش را در یک بستر غیرایرانی روایت کند. انتخاب خوب و هوشمندانهای هم هست و بخوبی غربی بودن فضاها و کاراکترها را توجیه میکند. این موضوع یکی از مزایای این انیمیشن شده چراکه اساسا طراحی فرم بومی کار سختی است و عمده طراحان شخصیت و کاریکاتوریستهای ما ـ شاید به دلیل انس بیشتر با آثار خارجی ـ معمولا سبک کارشان شبیه به سبک نمونههای خارجی است و به همین خاطر معمولا در طراحی شخصیتهای بومی ناموفق عمل میکنند. تکنیک به کار رفته در این انیمیشن دقیقا منطبق با نمونههای خارجی است، طوری که اگر بدون تیتراژ دیده شود براحتی نمیشود ایرانی بودنش را تشخیص داد، اما جالب اینجاست که این را نمیتوانیم نقص مجموعه بدانیم. دلیلش هم همان هوشمندی در انتخاب بستر روایی خارجی برای بیان مسائل سیاسی- اجتماعی داخلی است.
«آقای خوشخیال» شخصیتپردازی دقیق و قابل تحسینی دارد که در عین حال بشدت ساده است. مثلا برای نشان دادن گوش به فرمان بودن همراهان زیر نظر آقای خوشخیال، آنها را بدون چشم طراحی کرده و بهانه لازم برای واقعی درآوردن این انتخاب را هم داشته است. این 2 شخصیت کلاه بر سر دارند و این کلاه آنقدر بر سرشان بزرگ است و آنقدر از جلوی پیشانیشان پایین آمده که چشمهایشان را کاملا پوشانده است. یعنی اینکه این دو برای انجام وظیفه نیازی به چشم ندارند. کورکورانه عمل میکنند و همان گوش برایشان کافی است. فقط در صحنهای که قرار است تعجب کنند و با افتضاحی که آقای خوشخیال به بار آورده مواجه شوند چشمهایشان را میبینیم.
قسمتی از برنامه که «مجسمه» نام داشت و موضوعش خودشیرینی آقای خوشخیال برای رئیس، با نصب مجسمه او در میدان شهر بود، نمونه خوبی برای بیان ویژگیهای شخصیتپردازی این مجموعه برنامه است. در صحنه نخست این قسمت ما آقای خوشخیال را در مقابل آینه میبینیم که دارد سر و وضعش را مرتب میکند و با خودش در آینه حرف میزند. بیشتر که دقت میکنیم میبینیم نه، او دارد تمرین سخنرانی میکند. نویسنده این برنامه به همین سادگی موضوع این قسمت را معرفی میکند و پیشزمینه لازم برای مواجهه با صحنههای بعدی را فراهم میآورد. بخصوص که این کار را با شخصیتپردازی انجام میدهد. آن هم به شکلی جذاب و کمیک.
صحنه بعد صحنه آمادهسازی مجسمه برای رونمایی در مقابل آقای رئیس است. رئیس دیر میآید و آقای خوشخیال مدت زیادی انتظارش را میکشد. سازنده، این انتظار را با چند المان مختصر به سادهترین شکل ممکن نشان میدهد: پا به زمین کوبیدن، نگاه کردن به ساعت، قدم زدن، چمباتمه زدن و بازی با انگشتان دست، لم دادن و پا روی پا انداختن. این تاکید بر قضیه انتظار برای این است که در این مدت اتفاق مهمی رخ داده که ایده اصلی کار است. مجسمه از این همه انتظار خوابش برده و آماده رونمایی شدن نیست. شاید هم هست منتها برای ضایع کردن رئیس نه چرب کردن سبیل او. با وجود این تاکیدهای بجا اما این ایده آنطور که باید درنیامده است. یعنی در نگاه اول مخاطب درست فهمیده نمیشود و ایجاد ابهام میکند. این شاید تنها نقص مهم ساختاری این قسمت از مجموعه انیمیشن آقای خوشخیال باشد. سازندگان گویا آن اندازه که به سادگی و ایجاز توجه داشتهاند به زمانبندی درست برای اثرگذاری بهینه توجه نکردهاند یا از آن غافل شدهاند. گزینه دیگری هم البته هست که بیشتر جای طرح دارد.
اینکه آقای خوشخیال با استاندارد جشنوارهای ساخته شده نه برای پخش در برنامه کودک تلویزیون. یعنی سازندگان روی دیده شدن کار حساب کردهاند و به این فکر نکردهاند که برنامه در همان بار اول تماشا هم باید برای همه قابل فهم باشد. جدا از زمانبندی، غفلت از مجسمه در لحظه انتظار آقای خوشخیال هم نکته مهمی است. شاید لازم بود در میان المانهای انتظاری که در بالا گفته شد، یکی دو پلان هم از مجسمه ارائه میشد تا اتفاقی که برایش افتاده و ما بعدا قرار است با آن مواجه شویم، هم زودتر فهمیده شود و هم در نظر باورپذیرتر بیاید.
جدا از طراحی شخصیت، جنس خطوط، نحوه استفاده از رنگ و تقسیم درست کادر برای ترکیببندی هم به درستی صورت گرفته است. طوری که فریم به فریم کار قوت بصری دارد و نمیتوان ایرادی به آن وارد دانست. در صحنههای خارجی، پسزمینهای که علی درخشی، کاریکاتوریست و انیماتور خوشذوق ایرانی انجام داده نقش بسزایی در این موفقیت بصری دارد. در تصاویر عمق میدان وجود دارد و نماها واقعا پیشزمینه و پسزمینه دارند، نه اینکه فقط ادعایش را داشته باشند. تاکید روی هر پلانی از تصویر باشد فقط همان یک پلان واضح است و پلانهای جلو و عقب، فولو (غیرواضح) هستند. خط افق در وسط کادر قرار ندارد و چشم را اذیت نمیکند. اینها جزئیاتی است که شاید بدیهی به نظر برسند، اما مراعات نشدنشان در خیلی از انیمیشنهای داخلی نشان از فرار بودن آنها یا بیاهمیت تلقی شدنشان دارد. خوشبختانه «آقای خوشخیال» از این جهت نمونهای کامل است و همین نکات جزئی مربوط به زیباییشناسی بصری، شکل و شمایلی حرفهای و متفاوت از اغلب پویانماییهای ایرانی به آن بخشیده است.
مساله انیمه کردن در آثار پویانمایی یکی از مهمترین وجوه قابل بحث در کار تحلیل انیمیشن است. بخصوص درباره بسیار مبتلابه و تکرار شونده راه رفتن. «آقای خوشخیال» اگر یک ویژگی شاخص در زمینه انیمه کردن داشته باشد همین قضیه راه رفتن جالب و کمیک شخصیتهایش است که افکت صوتی بامزهای هم آن را همراهی میکند. به جرات میتوان گفت اگر همین یک ویژگی را از انیمیشن «آقای خوشخیال» بگیریم، درصد زیادی از جذابیت و موفقیت آن را از بین بردهایم. اساسا در کارهای کوتاه، همین جزئیات ساختاری هستند که تعیینکنندهاند. تمامی را همه بلدند. موفقیت انیمیشنهای کوتاه کاملا بستگی به نوع اجرای ایده دارد نه به کلیت ایده. اهمیت تکنیک در کار انیمیشن به قدری است که بسادگی میتواند ایده را تحتالشعاع قرار بدهد.
نمونهاش همین قسمت «مجسمه» از مجموعه «آقای خوشخیال» که راستش ایده چندان جالبی ندارد و اگر نبود این تکنیک اجرایی، میشد آن را بشدت سطحی و بیمعنا تلقی کرد، اما به مدد تکنیک قوی اثر، ما آن را میپذیریم و حتی میتوانیم تحسین اش کنیم. همین یک مورد کافی است برای اذعان به موفق بودن مجموعه انیمیشن «آقای خوشخیال».
آزاد جعفری
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
عضو دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
دکتر حسن سبحانی، استاد دانشگاه تهران در گفتوگو با روزنامه«جامجم» مطرح کرد
عضو شورای خانواده و زنان شورای عالی انقلاب فرهنگی در گفتوگو با «جام جم» مطرح کرد
در گفتوگو با گردآورنده کتاب «قصه جریحهدار شد» مطرح شد