آسیب‌شناسی درگیری‌‌های خیابانی

چه کسی مشت اول را می‌زند؟

گریه‌های 2 مادر در دادگاه، یکی پسرش را از دست داده و دیگری قرار است از دست بدهد. یکی از پسرها‌ وارد دعوایی شده و با چاقو ‌ بی‌آن‌که بفهمد چه می‌کند، پسر دیگر را کشته. هر دو پسر نوجوان بوده‌اند و جای هر‌کدامشان با آن یکی ممکن بوده که بسادگی عوض شود. علت درگیری‌‌های خیابانی، گاهی ساده و پیش‌پا افتاده و گاهی اختلافات قدیمی است؛ از دعوا سر سطل زباله گرفته تا درگیری سر دختر همسایه. اما در هر دو صورت، طرفین دعوا به یک اندازه عصبانی می‌شوند و در یک لحظه جنون‌آمیز دست به کاری می‌زنند که نباید. هر ساله حدود 30 درصد قتل‌ها براثر درگیری‌های خیابانی اتفاق می‌افتند. طبق این گزارش میانگین سنی قاتلان دعوا‌های دسته جمعی زیر 30 سال است. مراجع قضایی معتقدند علت این امر آن است که تعداد زیادی از جوانان با خود سلاح سرد حمل می‌کنند. در همین رابطه اعلام شده که حدود نیمی از قتل‌های پایتخت با سلاح سرد به وقوع پیوسته است.
کد خبر: ۳۴۱۷۶۲

سلاح سرد، تابستان گرم

آمار درگیری‌های خیابانی بخصوص در میان نوجوانان، در فصل تابستان زیادتر می‌شود. از سوی دیگر، راننده‌ها هم در این فصل بیشتر از همیشه با هم درگیر می‌شوند. هوای گرم و همراه داشتن سلاح‌های سرد، از قفل فرمان گرفته تا چاقو، کار را به جاهای باریک می‌کشاند. جریان چیست؟

به گفته مجید ابهری، متخصص علوم رفتاری تاثیرات محیطی مانند گرما و سرما و طول شب و روز، گاهی منجر به بروز ناهنجاری‌های رفتاری می‌شود. مثلا بلندی شب‌های زمستان باعث افزایش سرقت می‌شود و در گرمای تابستان پرخاشگری و درگیری‌های خیابانی افزایش پیدا می‌کند.

در زمینه افزایش وقوع جرم در فصول مختلف آمار دقیقی در دسترس نیست، اما طبق مطالعات غیر‌رسمی انجام گرفته، در طول تابستان وقوع جرایم به طور متوسط 15 تا 30 درصد افزایش می‌یابد. این نکته شاید تئوری بعضی جامعه شناسان مبنی بر تاثیرات دما و طول شب و روز را تا حدی تایید کند.

چرا دعوا شد؟

واقعاً دلایل اجتماعی دعوا‌های خیابانی چیست و اصولا چرا این پدیده را آسیب اجتماعی می‌خوانند؟ ابهری توضیح می‌دهد: به ناهنجاری‌های اجتماعی یا حرکت‌هایی که از نظر رفتاری خارج از چارچوب قواعد، ضوابط قانون و عرف جامعه بوده و باعث زیان‌های جسمی و روانی به افرادی شود، آسیب می‌گویند. اگر این آسیب‌ها در رابطه با حضور در اجتماع و معیارهای اخلاقی جامعه باشند، آسیب اجتماعی هستند. درگیری‌‌های خیابانی نه تنها آسیب اجتماعی هستند بلکه زمینه و آسیب‌ساز نیز به شمار می‌روند.

ابهری معتقد است، نزاع‌های خیابانی آسیب تلقی می‌شوند، چون آموزه‌های غلط مثلا بی احترامی و به کار بردن الفاظ رکیک را به نوجوانان جامعه انتقال می‌دهند و زمینه‌های آسیب سازند، چون منجر به جرح و قتل می‌شوند. او دعوا‌های خیابانی را به 2 دسته تقسیم می‌کند: اول، درگیری‌های لفظی خیابانی و دوم، درگیری‌های فیزیکی اعم از فردی (بین دو نفر) یا جمعی. او تصریح می‌کند: نزاع‌های خیابانی به جامعه آسیب‌های زیادی وارد می‌کند. از نظر حقوق شهروندی خیابان متعلق به جامعه است. ایجاد سد معبر، ترافیک، ازدحام، شکستن شیشه و... عواقبی هستند که این نزاع‌ها به دنبال دارند.

به عقیده او، بیکاری، فقر، تربیت خانوادگی، کم بودن مهارت‌های اجتماعی، افزایش خشونت در جامعه از طریق فیلم‌ها و بازی‌های رایانه‌ای خشن و پایین آمدن آستانه تحمل دلایل اصلی به وجود آمدن درگیری‌‌های خیابانی هستند. اما نکته مهم دیگری هم هست که کمتر به آن اشاره می‌شود: بازی کردن نقش مجری قانون.

در بسیاری اوقات مردم تلاش می‌کنند هم وضع کننده و هم مجری قانون باشند و این به دلیل دشواری دسترسی به مجری قانون است. طولانی بودن مسیرهای رسیدگی به شکایات باعث می‌شود که کنترل از دست فرد خارج شود و واکنشی به مراتب شدید تر از جرمی که اتفاق افتاده، نشان دهد. مثلا به خاطر این‌که فردی به همسرش متلک گفته، او را بکشد.

زنان بدون مشت

مطابق آمار، درگیری‌‌ها را معمولا مردان و در سنین بین 14 تا 30 سال به وجود می‌آورند و تنها حدود 3 تا 5 درصد دعواها بین افراد بالای 30 سال رخ می‌دهد. دعوا‌های خیابانی زنان معمولا به دعوا‌های کلامی ختم می‌شود و به ضرب و جرح نمی‌انجامد. ابهری این موضوع را این‌گونه توضیح می‌دهد: نظام فرهنگی ما به گونه‌ای است که به بانوان اجازه نمی‌دهد حتی اگر قهرمان ورزش‌های رزمی باشند، به کتک کاری در خیابان دست بزنند.

مریم رامشت، روان‌شناس نیز با تایید سخنان ابهری در این باره می‌گوید: آنچه بین مرد و زن متفاوت است، نوع برخورد و تخلیه روانی آنهاست. مردها بیشتر در معرض محرک‌های عصبی قرار می‌گیرند. این به دلیل تفاوت محیط‌هایی است که در آن هستند، مثلا محیط‌های شغلی. یک زن نیز ممکن است در چنین شرایطی قرار بگیرد، اما نوع واکنش یک زن معمولا متفاوت است.

به اعتقاد رامشت، میزان قدرت بدنی، ژن و هورمون‌ها هم در بروز رفتار پرخاشجویانه‌تاثیر‌دارند.

خشم از کجا می‌آید؟

مهم‌ترین فاکتور به عقیده رامشت خانواده است: خانواده‌هایی که محدودکننده هستند معمولا فرزندان خشمگینی دارند. این خانواده‌ها به آزادی‌های فردی و اجتماعی فرزندان خود احترام نمی‌گذارند و به آنها اجازه ابراز نظر نمی‌دهند و در نتیجه خشم را در آنان افزایش می‌دهند. این کودکان شاید به دلیل احساس گناه خشم خود را در خانواده ابراز نکنند، اما مسلما جای دیگری برای ابراز آن پیدا می‌کنند مثلا در خیابان و در یک دعوای خیابانی. مورد دوم خانواده‌هایی هستند که به شیوه درست فرزندانشان را کنترل نمی‌کنند. این خانواده‌ها بر خواسته‌های فرزند خود مدیریت ندارند و آنها را بی‌چون و چرا برآورده می‌کنند. این مساله باعث می‌شود فرزندان در برابر هر عاملی که احساس کنند بازدارنده و کنترل‌کننده است، واکنش‌های پرخاشگرانه داشته باشند. همچنین فرزندانی که پدر و مادر پرخاشگر دارند، این روحیه را نیز به فرزندان خود منتقل می‌کنند. فرزندان از پدر و مادر می‌آموزند که با اطرافیانشان با خشونت رفتار کنند.

برای این‌که بدانیم قانون، خشونت خیابانی را چگونه تعریف می‌کند، نظر علیرضا میلانی، حقوقدان و استاد دانشگاه را می‌پرسیم. او می‌گوید: خشونت‌های خیابانی به خشونت‌های علنی اطلاق می‌شود که این قابلیت را دارند که در منظر دید عمومی باشند. یعنی افراد جامعه بتوانند این خشونت را ببینند؛ از ضرب و شتم گرفته تا سرقت صندوق‌های صدقات. اما چرا قانون تا کنون نتوانسته جلوی رشد دعوا‌های خیابانی را بگیرد؟ میلانی معتقد است برای یافتن جواب این سوال باید به دنبال موانع اجرای قانون باشیم.

از سوی دیگر شهرام محمدی، جرم شناس می‌گوید: متاسفانه در قانون ما راه حلی برای درمان خشم مجرم و بزهکار پیش بینی نشده و به تعیین مجازات برای او بسنده شده است. در آیین نامه سازمان زندان‌ها گفته شده که می‌توان زندانی‌ها را بر اساس جرمی که مرتکب شده‌اند، طبقه بندی کرد.

او معتقد است: این مساله بزهکار را خشمگین‌تر می‌کند، چون در زندان شاهد تفاوت رفتاری نسبت به خود و دیگر زندانی‌ها خواهد بود. فردی که براثر خشم مرتکب جرم شده، با دیدن رفتارهای تبعیض‌آمیز خشمگین‌تر می‌شود.

به گفته این جرم‌شناس، هنوز تحقیقات جامع و کاملی درباره خشم و تاثیر آن در بزهکاری صورت نگرفته است، اما تحقیقات غیررسمی نشان می‌دهد که میزان خشونت مردان و عدم توانایی آنان در کنترل خشم دو برابر زنان است.

خشمت را کنترل کن

کنترل خشم شاید به اندازه گفتنش ساده نباشد، اما می‌شود آن را کنترل کرد. میلانی، پیشگیری‌های غیرکیفری را توصیه می‌کند: به‌صورت عام اشتغالزایی، فراهم کردن امکان تحصیل و جذب شهروندان در شبکه‌های اجتماعی و به صورت خاص، استفاده از نگهبان محله و عدم عبور و مرور در مناطق جرم خیز.

ابهری‌ پیشنهادهای جامعه شناسان را به ‌2 دسته میان مدت و دراز‌مدت تقسیم می‌کند: در دراز‌مدت باید الگوهای رفتاری مناسب ایجاد کرد و به اشتغالزایی اهمیت داد. در میان مدت نیز باید افسردگی‌های اجتماعی را کاهش داد، از گسترش فیلم‌ها و بازی‌های خشونت بار جلوگیری و شهروندان را با حقوق شهروندی آشنا کرد.

رامشت این‌گونه توصیه می‌کند: اولین گام این است که بدانیم خشمگین هستیم. گاهی ما رفتارهای پرخاشجویانه را انجام می‌دهیم بی‌آن‌‌که بدانیم خشمگین هستیم. خودآگاهی اولین مرحله کنترل خشم است. دومین مرحله بعد از آگاهی از خشم به تعویق انداختن عکس‌العمل است. وقتی دانستیم که خشمگین هستیم، باید از نشان دادن واکنش سریع بپرهیزیم. دور شدن از محیط، نفس عمیق و حتی یک لیوان آب خوردن به این موضوع کمک می‌کند.

نکته مهم دیگر به گفته این روان‌شناس، صحبت کردن فرد خشمگین با خود است: باید به خود بگوییم من الان عصبانی هستم و ممکن است رفتار خطرناکی از من سر بزند، من می‌توانم این مساله را حل کنم، مجبور نیستم به کسی که مرا عصبانی کرده جواب بدهم، نمی‌گذارم او بیشتر از این مرا عصبانی کند، لازم نیست من همین الان واکنش نشان بدهم و خونسردی خود را حفظ می‌کنم.

اما ممکن است در شرایط عصبانیت، یادآوری این تکنیک‌ها سخت باشد. آیا از دیگران کمکی ساخته است؟ رامشت معتقد است: مهم‌ترین کمکی که دیگران می‌توانند بکنند، این است که دست و پای خود را گم نکنند. بعد از آن دور کردن فرد عصبانی از محیط و گوش دادن به حرف او مهم‌ترین کار است. باید بدون این‌که حرف او را قطع کنیم به او گوش بدهیم. لازم نیست حتما او را قانع کنیم که مقصر چه کسی است. باید به او یادآور شویم اکنون عصبانی است و زمان دیگری را می‌توان به تجزیه و تحلیل و پیدا کردن مقصر اختصاص داد. اگر خودمان او را عصبانی کرده‌ایم و تقصیر ما بوده، باید بپذیریم و عذرخواهی کنیم.

رامشت تاکید می‌کند: این تکنیک‌ها نیاز به تمرین دارند. اما اگر فردی با تمرین و تکرار آنها باز هم نتوانست خشم خود را کنترل کند، به بیماری خشم مبتلاست.فرد نباید این مساله را شوخی بگیرد و باید برای درمانش به روان‌شناس مراجعه کند.

سارا لقایی

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها