
دنیای بازیگری پر از حادثه است اما تئاتریها به خاطر زنده بودن کارشان، حادثههای غیرمترقبهای پشت سر میگذارند و گاهی مجبورند طوری از کنار این حادثهها عبور کنند که گویی اتفاقی نیفتاده است. نسیم ادبی، چنین ماجراهایی را بازگو میکند: سال 80 یکی از پرحادثهترین سالهای کاری من بود. من در نمایش هزارتو به کارگردانی آرش دادگر بازی میکردم. من و آرش دادگر تنها دو بازیگر این نمایش بودیم. در یک صحنه زن به روی خودش خنجر میکشید و جلوی پای مرد خودش را میکشت. من خنجری را از کنار پهلوی خودم رد میکردم و چند دیالوگ میگفتم و صحنه تمام میشد. یک بار زمان اجرا وقتی خنجر را از کنار پهلویم رد میکردم، رفت داخل ران پایم. من متوجه نشدم این اتفاق افتاده و دیالوگها را گفتم و بازی تمام شد.او متوجه نمیشود چه اتفاقی افتاده تا اینکه سر و صدای تماشاچیان در میآید: لباسی که تنم بود سفید بود. زمانی که داشتم صحنه را ترک میکردم میدیدم که تماشاچیان هیاهو میکنند. نگاه کردم و دیدم که خون زیادی از دست دادهام. در نهایت کارم به بیمارستان کشید، آمپول کزاز زدم و پایم 7 عدد بخیه خورد. هنوز هم جایش مانده است.
در صحنه دیگری در همین نمایش، بازیگر مرد چوبی را پرت میکند و بازیگر زن آن را میگیرد. ادبی میگوید: در صحنه دو مشعل آتش بود که این چوب به یکی از آنها برخورد کرد و جای جای صحنه آتش گرفت. آقای دادگر همانطور که دیالوگهایش را میگفت شروع کرد به خاموش کردن آتش و من هم همین کار را کردم. هنرنمایی آقای دادگر بیبدیل بود. بازیگری را باید از او یاد گرفت که چه طور بداهه بازی کرد. طوری که حتی تماشاچیها نفهمیدند آتش گرفتن صحنه تعمدی بوده یا اتفاقی.
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
عضو دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتوگوی اختصاصی روزنامه «جامجم» با دو تن از اعضای بلندپایه جنبش امل و حزبالله لبنان بررسی شد
علیامین حسنی، بازیگر نقش بهروز در سریال پایتخت در گفتوگو با «جامجم» از خاطرات حضورش در این سریال میگوید