منابع موثق و منابع ناموثق

خبرنگاران در عراق بسرعت با یکدیگر صمیمی می شوند آنها در آنجا تجربیات مشترک زیادی کسب کرده اند ؛ از برقراری ارتباط با آدمهای معمولی گرفته تا مقامات مشکوک عراقی و سردبیران خشمگین داخل کشور ، که می تواند در پیوند آنها به یکدیگر بسیار موثر باشد.
کد خبر: ۳۰۳۹۴
لذا من و برت (Bert) بلافاصله با هم دوست شدیم برت اسم مستعاری است که برای خبرنگاری که برای یک رسانه بزرگ انگلیسی کار می کند ، انتخاب کرده ام به اسم اصلی او اشاره نمی کنم چون دوست ندارم او را به دردسر بیندازم . خبرنگاران چیزهایی را در عالم دوستی به یکدیگر می گویند که هرگز در ملاعام بازگو نمی کنند.
از این رو، شما را به یک بار مجازی دعوت می کنم ؛ جایی که خبرنگاران ، هر چه دارند برای شما رو می کنند.
برت ، یک سیاستمدار محافظه کار و از منتقدان سرسخت دولت صدام حسین است ؛ اما بشدت احساس می کند که از سوی سردبیران محافظه کار خود زیر فشار است .
یک بار به من گفت : «هر بار که پیشنهاد می کنم تا گزارشی از تاثیرات مرگبار تحریم ها بر روی مردم عادی و بینوای عراق تهیه کنم ، آنها می گویند که این اخبار ، قدیمی است» اما همین سردبیران هیچ گاه از کارکردن مجدد اخبار مربوط به فساد و ستمکاری مسوولان عراقی خسته نمی شوند.
برت اولویت های سردبیران خود را ملکه ذهن کرده بود و گزارش هایی را که می دانست باعث خشنودی آنهاست ، از بر کرده بود.
در غیر این صورت باید گزارش هایی را می نوشت که یا چاپ نمی شد و یا در نهایت در لابلای مطالب انباشته صفحات آخر ، دفن می شد این مشکل بسیار فراتر از اختلافات میان خبرنگاران و سردبیران است .
عمده روزنامه نگارانی که مفتخر به دریافت ماموریت خارجی می شوند ، از قبل ، تعهدات و مفروضات امپراتوری را پذیرفته اند.
من در عراق حتی با یک خبرنگار خارجی هم مواجه نشدم که با این ایده مخالف باشد که امریکا و انگلیس حق دارند دولت عراق را به زور سرنگون کنند.
تنها مخالفت آنها ، با زمان حمله بود و یا این که حمله باید یکجانبه باشد یا نه؛ و آیا پس از حمله ، اشغال طولانی مدت کارآیی دارد یا خیر؛ بیشتر مردم دنیا و بیشتر رسانه های خارج از نفوذ امریکا و انگلیس ، هنوز به اقتدار و حق حاکمیت ملی معتقدند؛ تصوری قدیمی که در منشور سازمان ملل نیز به آن ارزش و اهمیت داده شده است .
هیچ کشوری حق ندارد یک دولت خارجی را سرنگون و یا کشور دیگری را اشغال کند، حتی اگر آن کشور به طرز وحشتناکی مردم خویش را سرکوب نماید.
اگر امریکا می تواند صدام را ساقط کند ، چه چیزی می تواند روسیه را مجاب کند که همین کار را در گرجستان و یا در سایر جمهوری های سابق اتحاد جماهیر شوروی نکند و رژیم های دست نشانده را بر آنها تحمیل نکند؛ دولت بوش علی رغم سخنان بی شمار و متون توجیهی زیاد، هرگز به طور قانع کننده ای نتوانست ثابت کند که عراق خطری آنی و نزدیک برای همسایگان خویش بوده است .
بعکس سال 1991 زمانی که عراق کویت را اشغال کرد ، حتی یک کشور همسایه نیز از حمله به عراق ابراز نگرانی نکرد اما این بار امریکا هرگز نمی توانست در نشست عمومی مجمع سازمان ملل قطعنامه ای برای حمله به عراق صادر کند ؛ چرا که در آنجا با مخالفت بسیار گسترده ای روبه رو می شد لذا بهتر دید که جانب معاملات پشت پرده را در شورای امنیت بگیرد.
وقتی موضوع حق حاکمیت ملی را با همکاران نویسنده ام مطرح می کردم آنها چنان به من خیره می شدند که گویی من از مریخ آمده ام .
ظاهر قضیه این است که امریکا قرار است بهترین و آزادترین رسانه های دنیا را داشته باشد ؛ اما براساس تجربه شخصی ام ، که از دهها کشور جهان گزارش تهیه کرده ام ، هر قدر در زنجیره روزنامه نگاری ، موقعیت بالاتری کسب کنی ، کمتر می توانی آزادانه گزارش کنی.
نمونه بارز آن یک خبرنگار خارجی نوعی است که از دانشگاه فارغ التحصیل می شود و در یک روزنامه و یا ایستگاه رادیو و تلویزیون محلی استخدام می شود.
در این جا دستمزدها بسیار پایین است و ساعات کار طولانی (گزارشگران روزنامه های شهرهای کوچک تنها می توانند با حقوقی کمتر از 18 هزار دلار در سال مشغول به کار شوند) اما پس از شاید 2 سال سطح آنها ارتقا پیدا می کند و به رسانه های بزرگتر راه می یابند.
پس از 5 سال یا چیزی حدود این ، موفق ترین و متبحر ترین این خبرنگاران می توانند در روزنامه های معتبر شهر های بزرگ و یا ایستگاه های رادیو و تلویزیونی اصلی آن مشغول به کار شوند.
تعداد کمی از انها گزارشگری مستقل از خارج کشور را پیشه خود می کنند و سپس به یک رسانه اصلی می پیوندند ، اما این ها در اقلیتند.
سالهای اولیه خبرنگاری درست مثل پادگان آموزشی است. حتی بهترین برنامه های دانشگاه های روزنامه نگاری تنها به شما کلی ترین ایده ها را در مورد گزارشگری عینی ارائه می دهد من می دانم چون ده سال برای دانشگاه روزنامه نگاری درس داده ام.
دانشگاه هرگز به شما یاد نمی دهد که چگونه در مهلتی پانزده دقیقه ای منابع خود را پیدا کنید ، یا چگونه وقتی تلفن همراهتان کار نمی کند ، اتفاقی را در صحنه حادثه گزارش دهید و یا چگونه یک اتفاق و خبر 800 کلمه ای را ظرف 30 دقیقه بنویسید بهترین تحصیلات یک روزنامه نگار در بطن کار او نهفته است.
علاوه بر روش های روزنامه نگاری ، خبرنگاران جوان چیزهایی نیز در خصوص پارامترهای قابل قبول گزارشگری یاد می گیرند.
در رسانه های آمریکایی تا حدودی سانسور رسمی وجود دارد اما شما می آموزید که چه کسانی منابع قابل قبول و چه کسانی منابع غیر قابل قبول هستند.
اکثر مقامات رسمی شرکتی و سیاسی قابل قبول اند ، حال هرچقدر رتبه آنها بالاتر باشد ، بهتر است.
مثلا9 پیش از سقوط شرکت انرون ، سخنان کن لی ، مدیر عامل آن - علی رغم اینکه حالا آنها را ، نظریات نسبتا9 متعصبانه او در این موضوعات قلمداد می کنیم - به عنوان کارشناس انرژی و اقتصاد در همه جا نقل می شد ، اما پس از سقوط آن بسیاری دیگر از منابع ، بی اعتبار تلقی می شوند و از همین رو یا به فراموشی سپرده می شوند و یا با تمسخر مواجه می گردند.
ملی گرایان سیاهپوست ، اتحادیه طرفداران کارگران مترقی و یا مارکسیست ها جزء این دسته از منابع اند. همین قاعده در مورد محافظه کاران خارج از جریان اصلی سیاست در واشنگتن ، مانند مسلمانان محافظه کار و یا برخی از روشنفکران راست گرای خاص ، صدق می کند.
در عراق همه این ها را شخصا9 دیدم اجازه دهید به عنوان مثال نگاهی به فعالیت های گروه صلح طلب «voice of the wilderness» بیندازیم که دفتر آنها در شیکاگو است.
برخی از رهبران آنها، درست در هنگام آغاز بمباران های آمریکا در جنگ اول خلیج فارس سال 1991 ، در یک برنامه بیدار مانی در یکی از بیابانهای عراق شرکت کرده بودند.
این سازمان در سپتامبر سال 2002 صدها آمریکایی را به همراه سه نماینده کنگره به عراق آورد.
این سازمان دارای پروژه های کمکی عمومی در بغداد بود و تماس های موفق زیادی با سازمان های غیر دولتی برای کمک به مردم بر قرار کرد.
می توان با این سازمان موافق و یا حتی مخالف بود. مثلا9 من با دیدگاه صلح طلبانه آنها مخالفم اما به عنوان یک روزنامه نگار ، باید آنها را به عنوان یک سازمان قانونی ، که به عنوان بخشی از جنبش رو به رشد ضد جنگ در ماه های سپتامبر واکتبر 2002 صد ها هزار نفر را در بریتانیا و آمریکا به خیابان ها کشاند ، مورد توجه و مد نظر قرار دهم اما این پاسخی نبود که آنها از عمده رسانه های اصلی گرفتند.
رمزی کیسیا ، یکی از مدیران این سازمان که در بغداد زندگی می کرد ، یک روز توسط مرکز رسانه ای آمریکا احضار و مجبور شد تا اعلان خبری خود را کنسل کند.
او از خبرنگاران خارجی دعوت کرده بود تا بازدید معلمان ضد جنگ آمریکایی از یک مدرسه عراقی را پوشش دهند.
زمانیکه کیسیا اعلان خبری خود را به کارکنان تلویزیون می داد ، من آنجا بودم.
همینکه او رفت ، مدیران تلویزیون حتی بدون آنکه به خود زحمت خواندن آن را بدهند ، آن را تبلیغاتی خوانده و به کناری انداختند.
آنها این سازمان را خارج از قلمرو منابع موثق می دانستند و از همین رو به راحتی می توانستند آن را نادیده انگارند.
چند هفته بعد وقتی این سازمان تظاهرات ضد جنگی در بغداد به راه انداخت ، جان برنز ، خبرنگار نیویورک تایمز این اتفاق را با لحن تمسخر آمیزی گزارش کرد.
او با حقه بازی گفت که صدام حسین کلیه تظاهرات ها را به غیر از آنهایی که ضد آمریکایی هستند ، ممنوع کرده است (نیویورک تایمز 27 اکتبر 2002).
با فرض اینکه صدام به طور حتم نظرات مخالف را در هم می شکست ، سازماندهی کردن اعتراضات آمریکایی های ساکن در بغداد که مخالف سیاست های آمریکا بودند ، ارزش خبری ویژه داشت.
تصور عکس این قضیه خیلی چیز ها را روشن می کند، اگر مخالفین عراقی در حمایت از سیاست های آمریکا در واشنگتن دست به تظاهرات زده بودند ، آنگاه تصور چنین لحن تمسخر آمیزی که گزارش نیویورک تایمز را فرا گرفته بود ، محال به نظر می رسید.
وال استریت ژورنال (چهارم ، نوامبر 2002) بسیار صریح تر با این سازمان برخورد کرد اما در قالب مقاله ای نیش دار در خصوص مشتی آمریکایی کم عقل که در قالب توریست به عراق رفته اند.

نورمن سالومون - ریس ارلیچ
برگردان : محمد رضا نوروزپور

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها