جام جم آنلاین گزارش میدهد
حسنلی همچنین مدیریت علمی مرکز حافظپژوهی ایران را هم به عهده دارد مرکزی که در طول سالهای اخیر دست به ابتکار جالبی زده است و چند ماه پیش از فرارسیدن روز بزرگداشت حافظ موضوعی را بر میگزیند و این موضوع را در اختیار اساتید ، محققان و پژوهشگران قرار میدهد تا در روز بزرگداشت حافظ از زوایای مختلف آن موضوع مورد بررسی قرار گیرد.
امسال هم ارتباط حافظ با انسان امروز از جنبههای گوناگون مورد توجه مرکز حافظ پژوهی قرار گرفته است و بیمناسبت ندیدیم در روز بزرگداشت خواجه شیراز با دکتر کاووس حسنلی به گفتگو بپردازیم بویژه آن که او یکی از طراحان اصلی بزرگداشت حافظ با رویکرد به نیازهای انسان امروز بوده است.
البته گفتگو با دکتر حسنلی بهانه دیگری هم داشت و آن بهانه به ثمر رسیدن 7 سال کار مداوم ایشان در انتشار کتاب کمنظیری است که فهرست موضوعی تمام آثاری که درباره حافظ پدید آمده را دربرمیگیرد و شاید نخستینبار باشد که چنین پروژه بزرگی در ارتباط با یکی از قلههای ادبیات و فرهنگ ایران زمین با چنین گستردگی انجام میشود.
امسال شما مانند سالهای گذشته مسوولیت علمی روز بزرگداشت حافظ را به عهده دارید و موضوعی که انتخاب کردید ارتباط انسان امروز و حافظ است. چه شد به سراغ این موضوع رفتید؟
همانطور که میدانید مرکز حافظشناسی هر سال یک موضوع را به عنوان موضوع محوری و مبنایی برای سخنرانیها و پژوهشهای حافظپژوهان و استادان دانشگاه اعلام میکند که به عنوان مثال در سالهای گذشته آرمانشهر حافظ، نقد و نظریهپردازی و... از جمله موضوعاتی بود که به آن پرداختیم.
امسال ما پرسشی مطرح کردیم و این پرسش در ارتباط با حافظ و انسان امروز بود. این که آیا شعر حافظ که در سدههای گذشته و در شرایط دیگری به وجود آمده و خلق شده است آیا امروز هم به درد جهان معاصر میخورد یا گذشت زمان باعث شده این کارایی را نداشته باشد.
ما در مرکز حافظپژوهی این پرسش را درافکندیم و از صاحبنظران مختلف درخواست کردیم درباره این موضوع تفکر و پژوهش کنند و در مراسم یادبود حافظ بخشی از آن ارائه میشود و بخشی دیگر به مرور زمان در مطبوعات، کتابها و... ارائه خواهد شد.
آیا ارتباط دیوان و شعر حافظ را با انسان امروز در بخشها و محورهای زیرمجموعهای خاص دنبال کردید یا به صورت کلی است؟
از آنجا که همیشه این بیم وجود دارد که در کارهای بزرگ و اینچنینی تکرار یا موازیکاری به وجود بیاید تصمیم گرفتیم برای این که دچار آسیب و آفت نشویم و حرفهای تکراری زیادی مطرح نشود، تقسیمبندی خاصی انجام دهیم. از برخی استادان و کارشناسان خواهش کردیم در ارتباط با روانشناسی امروز صحبت کنند یا مسائل و رویکرد دینی حافظ و حتی مسائل اقتصاد و گردشگری.
آنچه در شیراز و امروز اتفاق خواهد افتاد این است که آقای دکتر اسماعیل آذر درباره هویت ملی و نقش حافظ در بازیابی آن سخن خواهد گفت. آقای دکتر محمدی از دانشگاه همدان درباره شعر حافظ و وضعیت درک ادبی امروز صحبت میکند؛ این که آیا شعر و غزل حافظ قابلیت دارد که با تئوریهای روز مورد بررسی قرار گیرد یا خیر. حجتالاسلام دینارزاده از دیدگاه دینی، اشعار لسانالغیب را بررسی میکند و دکتر چنگیز رحیمی که از استادان بنام روانشناسی هستند در ارتباط با روانشناختی شعر حافظ و انسان امروز پژوهش خود را ارائه میکنند.
همچنین آقای روحبخش که استاد علوم تربیتی و مشاوره هستند نقش شعر حافظ در مشاوره انسان امروز و این که آیا کارکردی دارد یا خیر را مورد بررسی قرار خواهد داد.
اما آقای دکتر برزگر که مدیر سازمان گردشگری فارس هم هستند در ارتباط با حافظ و رونق گردشگری حرف میزنند و آقای دکتر جعفر حمیدی درباره حافظ و امور اجتماعی و اشتراکات آن با انسان امروز سخنرانی خواهند کرد. البته این نکته را هم بگویم که ما اصراری نداریم شعر حافظ در همه زمینهها حتما پاسخگوی انسان امروز است، بلکه خواهش کردیم دوستان این موضوع را از ابعاد مختلف بررسی کنند. ممکن است کسی بیاید و بگوید در بخشهایی این متن با انسان امروز سازگاری ندارد و متعلق به جهان و روزگار دیگری است که در آن روزگار هم آفریده و خلق شده است.
خب برگردیم به همان ارتباط انسان امروز و حافظ. شما که این پرسش را طرح کردهاید خودتان به عنوان یکی از مطرحترین حافظپژوهان چه نظری دارید؟
ببینید، ما میخواهیم ببینیم چه حسن و چه آسیبهایی دارد.
دقیقا منظور من هم همین ویژگیها بود. به عنوان مثال بگوییم چون خاستگاه شعر حافظ و درونمایه اشعار او وحی و کلام الهی است، در نتیجه قابلیت الگوبرداری در هر زمانی را تا حدودی دارد یا این که حافظ فشرده فرهنگ و تمدن ایرانی است و از اینرو میتواند در زمان جاری باشد؟
بله. من هم موافقم، اما در هر حال ما از جایگاه علمی مرکز حافظشناسی نمیخواهیم به این پرسش پاسخ دهیم، چون خودمان آن را درافکندیم و نمیخواهیم خودمان هم پاسخگو باشیم، بلکه خواهش کردیم و درخواست کردیم حافظپژوهان به ما پاسخ دهند و در این ارتباط بحث کنند.
آقای دکتر حسنلی! بنده در پرسش پیش هم عرض کردم نه از جایگاه مرکز حافظپژوهی، بلکه از جایگاه استاد دانشگاه و یک حافظپژوه، شما چه دیدگاهی دارید؟
خب، از زوایای مختلف میشود این موضوع را بررسی کرد. ببینید، ما یک گرفتاری فرهنگی داریم که بعضی اوقات بزرگان گذشته خودمان را آنقدر تقدیس کردهایم که جرات نقد آنها را نداریم.
فردوسی، خیام، نظامی، سعدی، مولوی و حافظ هر کدامشان در جایگاهی از ستیغ سخن ایستادهاند و برخی که خیلی ارادتمند آنها و آثارشان هستند این علاقه و شیفتگی خودشان را تا حدی پیش بردهاند که جلوی هرگونه نقد را گرفته است، به گونهای که درباره این بزرگان به گونهای سخن گفته میشود که گویا هیچ مشکلی در شعر و گفتار آنها وجود نداشته است.
این یک آسیب است، البته در برابرش هم متاسفانه یک دریافت نادرست دیگر و آوانگارد افراطی وجود دارد. این که کسانی هستند که چون شناخت عمیق از پیشینه ادبی و تاریخی و فرهنگی ما ندارند و از طرفی آن را هم درست مطالعه نکردهاند صرفا به این دلیل که آنها متعلق به گذشته هستند به عنوان پدیدههایی با آنها برخورد میکنند که حرکتهای امروز را کند کردهاند.
من معتقدم هم سنتزدگان ما و هم آوانگاردهای ما در دو سوی این فرهنگ هر کدام به شکلی افراط و تفریط میکنند.
در مجموع باید بگویم به گمان من این متون آنقدر ظرفیت و فروزندگی و درخشندگی داشته و دارند که به عنوان متون جهانی شناخته میشوند و از مرزهای جغرافیایی و فرهنگی ما بیرون رفتهاند و ترجمه شدهاند و در سراسر جهان خوانده شدهاند و خیلیها را تحت تاثیر قرار دادهاند؛ البته همین متون شاخص هم در برخی موارد جای بحث دارند مثلا سعدی با همه بزرگیاش خیلی جاها داوریهایش داوریهایی قابل قبول نیست و ممکن است ما امروز نتوانیم در بسیاری از امور تربیتی و جامعهشناختی از آن بهره بگیریم، همچنان حافظ و دیگریها و دیگریها.
برای همین هم فکر میکنم باید ضمن پاس داشتن آنها به عنوان ارزشها و بخشی از هویت ملی و فرهنگیمان از زوایای مختلف به آنها بپردازیم و از ظرفیتهای موجود در متن آنها استفاده کنیم.
به خاطر دارم شما سال گذشته در گزارشی به رشد و تکثیر و انتشار فالنامههای حافظ اشاره داشتید. امسال هم در گزارشتان این موضوع وجود دارد. نظر خودتان در ارتباط با این فالنامهها چیست؟
بله. من در گزارش کتابشناسی که هر سال ارائه میکنم، امسال هم یادآوری خواهم کرد هنوز هم فالنامههای حافظ بیشترین فروش و چاپ را در میان کتابهای مرتبط به حافظ دارند و این تفاوت و برتری هم فاحش است.
به عبارتی هنوز هم مردم ما حافظ را به واسطه فال میشناسند و دوست دارند.
اتفاقا بتازگی فال تلفنی حافظ هم در دسترس مردم قرار گرفته است و فکر میکنم در این زمینه کاملا به ابتذال کشیده شدهایم.
بله. خب گاهی در یک سال میبینیم فالنامهها چندین بار با تیراژهای بالا تجدید چاپ میشوند، اما یک تصحیح یا کتابهای درخشان و جدی در حوزه نقد و پژوهش، سالهای سال در حد همان چاپ اول باقی میماند. این بالاخره نشان میدهد اگرچه جامعه ما حافظ را خیلی دوست دارد، اما باید دید و تحقیق کرد که این علاقه و ارادت چگونه است و چقدر سطحی و چقدر عمیق است.
آقای دکتر! حالا که سخن به اینجا رسید بگذارید از شما بپرسم خودتان تا به حال با دیوان حافظ فال گرفتهاید و اعتقادی به فال گرفتن با دیوان لسانالغیب دارید؟
همانطور که میدانید این بحث بسیار طولانی است و من در کتاب چشمه خورشید در بخش پایانی آن به صورت مفصل دلایل رویکرد مردم به شعر حافظ و فال گرفتن با آن را مورد بررسی قرار دادهام.
اما در پاسخ به پرسش شما باید بگویم شعر حافظ به دلیل ویژگیهایش این قابلیت را پیدا کرده است تا از دیدگاههای مختلف خوانده شود و خصلت تاویلپذیری فوقالعاده بالای آن و خاصیت آیینگی آن باعث شده هر کس چهره خودش را در آن ببیند و دریافت خودش را از آن متن داشته باشد.
معتقدم هیچکدام از متنهای تاریخ ادبیات فارسی ما به اندازه حافظ قابلیت تاویلپذیری ندارد و همین یکی از عوامل اصلی رویکرد به دیوان و اشعار حافظ بویژه برای فال گرفتن بوده است.
البته در کنارش هم بحث لسانالغیب بودن و ترجمان اسرار بودن حافظ نیز در ذهن و ضمیر مردم ایران کمک زیادی به این موضوع کرده است. از سوی دیگر نقد گزنده و شیرین حافظ از مسائل اجتماعی هم تاثیر بسزایی داشته است، بخصوص سوگیری این نقد به سمت زهد و ریا و تزویر که آفت همیشه جامعه ایرانی بوده است باعث شده مردم رغبت بیشتری به شعر حافظ داشته باشند و از این ریاستیزی و تظاهرستیزی حافظ لذت بیشتری ببرند.
اما در موضوع اختصاصی فال هم باید بگویم من اصلا این نوع نگاه عمومی و فراگیری را که به شعر حافظ به عنوان فال وجود دارد، نمیپسندم، بویژه آنکه اگر کسی از شعر حافظ در تصمیمگیریهای زندگیاش بهره ببرد که کاملا مخالف عقل و شعور انسانی است. اما از یک نظر هم اشکالی نمیبینم. دستکم در خیلی از این نشستها و محافل خانوادگی که مردم دور یکدیگر جمع شدهاند و میتوانند در این محافل حرفهای متعدد و کارهای مختلف انجام دهند، به شعر حافظ روی بیاورند و غزل بخوانند. به نظرم به هر بهانهای که کسی یا کسانی بنشینند و این متن را بخوانند مفید است، اما تاکید میکنم این که بخواهیم در تصمیمگیریها و رخدادهای زندگی به حافظ رجوع کنیم و بعد تصمیم بگیریم اصلا شایسته عقل انسانی نیست.
آقای دکتر! نگفتید، خودتان هم فال گرفتهاید یا خیر؟
گاهی پیش آمده است در محفل و نشستی صمیمی از من خواستهاند دیوان حافظ را باز کنم و فال بگیرم و بعد دیدند من دیوان را باز کردهام و خواندهام و برخی هم انتقاد کردهاند که تو خودت چرا با حافظ فال میگیری و چرا این کار را انجام میدهی. خب پاسخ دادهام در این جلسهای که الان نشستیم اگر شعر حافظ بخوانیم قطعا بهتر است که بنشینیم خدای نکرده غیبت کنیم یا درباره گرانی مسکن و گوشت و مرغ و... حرف بزنیم. دستکم فایدهاش این است که داریم شعر حافظ میخوانیم.
از این نظر ارتباط دادن مردم با متن دیوان حافظ به دلیل این که متن ارزشمندی است، خیلی خوب است. حالا اسمش را فال بگذاریم یا هر چیز دیگر. همین که حافظ میخوانیم و ایجاد روشنی و امید میکند، کافی است.
دقیقا ایجاد روشنی و امید هم میکند، همانطور که خودش میگوید «که بد به خاطر امیدوار ما نرسد» یا «مرا امید وصال تو زنده میدارد.»
اصلا همین امید و روشنی یکی از دلایل رویکرد مردم به حافظ و حتی فال گرفتن است. به همه امید میدهد و خودش خیلی خوب است که اوقات ما تاریک و تار نباشد.
خب اگر موافقید در ادامه صحبت به جایگاه شعر حافظ از زاویه دیگری نگاه کنیم. خیلیها چه عامه مردم و چه استادان و پژوهشگران در ارتباط با حافظ معتقدند که حافظ به قول شما شیرازیها تهتغاری ادبیات و شعر فارسی است. به عبارتی حافظ را آخرین فرزند خلف و بزرگ شعر پارسی میدانند و میگویند چون بعد از او شاعر بزرگی (البته در مقایسه با قامت بلند و رفیع خود حافظ) نداشتهایم، حافظ اینگونه دردانه مردم و شعر ایران شده است.
ببینید در این که ما بعد از حافظ شاعری به آن نامداری و توانایی همچون خود حافظ، فردوسی، مولوی و... نداریم کاملا درست است، اما این موضوع که شما طرح میکنید کاملا خدشهپذیر است و به باور من درست نیست که چون حافظ در پایان این دوره قرار گرفته به او بیشتر رجوع میکنند، کسی واقعا نیامده بگوید چون مولوی وسط این دوره است به او کمتر رجوع کنیم.
نه منظورم این نبود. هرچند برخی میگویند از جهتی حافظ فشرده خیام، مولوی و سعدی است.
خب این بحث دیگری است. من میگویم ظرفیت خود شعر و کلام حافظ باعث شده است به او رجوع شود، اما این که الان شما میگویید مطلب دیگری است.
به گمان من ویژگیهای موجود در متن دیوان باعث شده این علاقه ایجاد شود. اگر این ویژگیها در شخص و دیوان دیگری مثلا در سعدی یا مولوی جمع شده بود، خب به طور طبیعی مردم بیشتر به سمت او گرایش پیدا میکردند.
البته آقای دکتر! بنده فکر میکنم نکته دیگری هم در این زمینه وجود دارد. همانطور که خود حافظ میگوید «من که ره بردم به گنج حسن بی پایان دوست / صد گدای همچو خود را بعد از این قارون کنم.» در واقع حافظ در انتقال آن کشف و شهودی که دست پیدا میکند هم موفقتر از بقیه شاعران است. اینگونه نیست؟
دقیقا همین طور است و ما برای شناخت شعر حافظ باید دستکم 3 ویژگی خیلی مهم را در نظر بگیریم. اول معماری شگفت انگیز واژگانی است و تراکم معانی گوناگون در کمترین واژهها و این مقرنسکاری و میناکاریهای کلامی و زبانی که شبیه سحر است و همچنین ایهام و چندپهلو بودن کلام.
دوم ارتباط حافظ با کلام وحی است و خودش هم میگوید «هرچه کردم همه از دولت قرآن کردم» این ارتباط باعث میشود یک بخش بزرگی از جامعه ما را که جامعه دینی است به سمت شعر او بکشاند و پیوند عاطفی و محتوایی برقرار کنند و همین لقب لسانالغیب و ترجمان اسرار بودن از این ماجرا سرچشمه میگیرد.
و سومین وجه هم مسائل اجتماعی و بیان دردهای فراگیر مردم است که به جد در دیوان حافظ وجود دارد.
گویا امسال قرار است نتیجه 7 سال تلاش شما و همکارانتان در زمینه فهرستنویسی موضوعی حافظ به پایان برسد و منتشر شود.
خب این کار خیلی جدی است، همانطور که میدانید من کتابهای متعددی چاپ کردهام، اما این کتاب واقعا اثر متفاوتی است و برای اولین بار است که درباره یکی از بزرگان ادبی چنین کاری انجام میشود. البته برخی به اشتباه فکر میکنند این کار فهرست موضوعی دیوان و اشعار است که خب کاری هم ندارد و شما با یک دیوان حافظ روبهرو هستید و انجام میشود؛ اما این کار فهرست موضوعی تمام آثاری است که درباره حافظ پدید آمده و ما حدود 230 عنوان کتاب را فهرست کردیم که برخی بیشتر از یک یا 2 جلد بودهاند.
آقای دکتر! کار گروهی بوده یا فردی انجام شده است؟
کلیت کار شخصی و انفرادی بوده است و کار خودم، ولی برخی به من کمک کردهاند و این کار 7 سال طول کشیده است و ما پژوهشگرانی را تربیت کردیم تا به ما کمک کنند و در این زمینه 137هزار فیش استخراج شده است.این اثر به صورت کاملا ریز موضوعی تقسیمبندی شده است و فقط 6 ماه برای کلیدواژهها کار کردیم تا بر مبنای آن کلید واژهها کار را ادامه دهیم. به بیان دیگر هر کتاب دستکم 3 بار به صورت دقیق خوانده شده است. یک بار فیش برداری شده است، یک بار ناظر خوانده و بار آخر هم من خودم با دقت بررسی کردم.
همه موضوعات در این اثر مورد توجه قرار گرفته و موجود است، مانند آرامگاه حافظ، قبوری که در مقبره او موجود است، پدر حافظ، لقب حافظ، تفسیر شعر حافظ، ارتباطش با دیگران، نسخ خطی و...
البته ما فقط فهرست و نشانی دادهایم و خود متن را نیاوردیم و با این که متن را نداریم و خیلی هم فشرده صفحهآرایی کردهایم حدود 2 هزار صفحه شده است.
آیا با حمایت نهاد یا ناشر خاصی منتشر میشود؟
بله. مرکز حافظشناسی و انتشارات نوید شیراز.
فکر میکنم این اثر بیشتر مورد استقبال حافظپژوهان و بویژه دانشجویان مقاطع ارشد و دکتری قرار گیرد که رساله و پایاننامهای دارند در ارتباط با حافظ؟
البته یکی از گرفتاریهای ما این است که خیلی از استادان ما خودشان را از بررسی پیشینه تحقیق بینیاز میدانند. به همین دلیل هم خیلی از نوشتهها و تحقیقها تکراری میشود. طبیعی است، چون نگارنده و محقق که ممکن است حافظشناس بسیار برجستهای هم باشد ذهنش یاری نکند که ببیند پیش از او هم این کار در جای دیگری یا مشابه آن انجام شده است با این ویژگیها یا خیر.
آیا نسخ خطی هم در این کتاب مورد توجه قرار گرفتهاند؟
بله. ما کتابهایی را که در ارتباط با حافظ نوشته شده، کاملا پوشش دادهایم که بخش مهمی از آن در ارتباط با نسخ خطی و تصحیحهاست و اگر کسی بخواهد بداند در ارتباط با نسخه 892 کسی کاری کرده یا خیر با یک مرور ساده این اثر، کل فعالیتهای انجام شده را میتواند بهدست بیاورد.
سینا علیمحمدی
جام جم آنلاین گزارش میدهد
جام جم آنلاین گزارش میدهد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد؛
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک فعال سیاسی:
یک نماینده مجلس:
در گفتوگوی «جامجم» با استاد حوزه و مبلغ بینالملل بررسی شد
گفتوگو با موسی اکبری،درخصوص تشکیل کمپین«سرزمین من»وساخت و مرمت۵۰خانه در منطقه زنده جان