مهدی فضائلی

دست برتر ایران، قوی‌تر از گذشته

حوادث پس از انتخابات دور دهم ریاست‌جمهوری، ابعاد مختلفی داشت که هر یک جداگانه می‌تواند مورد کنکاش و تحلیل قرار گیرد. پرسش‌های گوناگونی نیز وجود دارد که پاسخ دقیق و صحیح به این پرسش‌ها گره از ابهامات موجود خواهد گشود.
کد خبر: ۲۶۵۵۷۷

فتنه‌ای که ایجاد شد براساس برنامه‌ریزی قبلی بود یا اتفاقی؟ عوامل اصلی پشت صحنه فتنه چه کسانی یا چه گروه‌هایی بودند؟ آشوبگران چگونه سازماندهی می‌شدند؟ نقش برخی نامزدها در این ماجراها چه بود؟ این نامزدها از نیات عوامل پشت صحنه مطلع بودند یا نه؟ و آیا فتنه تمام شده یا فعلا به پشت صحنه منتقل شده است؟ از جمله این پرسش‌‌هاست.

یکی از ابعاد مهم و قابل تحلیل این وقایع، مداخله چند کشور غربی بخصوص انگلیس، فرانسه و آمریکاست. درباره اصل مداخله و کیفیت آن شاید بحث جدیدی لازم نباشد؛ چرا که واضح‌تر از آن است که بشود در آن تردید کرد اما این پرسش قابل طرح است که آیا این کشورها از قبل در جریان چنین فتنه‌ای بودند و با هماهنگی عوامل داخلی خود و با برنامه‌ریزی از پیش تعیین شده در ایجاد آن نقش‌آفرینی کردند یا این که این فتنه در داخل ایجاد شد و آنها فرصت را مغتنم شمرده به بهره‌برداری حداکثری از آن پرداختند؟

علی‌القاعده پاسخ این پرسش برای دستگاه‌های اطلاعاتی و امنیتی ایران روشن است اما در مقام تحلیل برای هر یک از این گزینه‌ها قرائنی وجود دارد.

صرف نظر از این که کدام گزینه صحیح است، اهم اهداف این مداخله را می‌‌توان موارد زیر دانست.

1)‌ براندازی نظام در صورت ممکن

2)‌ تضعیف نظام و پایین آوردن دست ایران در معادلات بین‌المللی

3)‌ ایجاد شکاف بین مردم و حاکمیت

4)‌ ایجاد شکاف در حاکمیت

درخصوص براندازی باید گفت، تعیین چنین هدفی با چنین راهکاری و برای نظامی چون نظام جمهوری اسلامی ایران، بسیار کوته‌نظرانه و ناشی از عمق نادانی این کشورها نسبت به حقیقتی است که در ایران شکل گرفته.

نظامی که غائله‌‌های پیچیده مانند غائله کردستان، گنبد و خلق عرب و نیز ترورهای سنگین و پی در پی مانند ترور 72 چهره برجسته کشور از جمله شهید بهشتی در حادثه هفتم تیر و رئیس‌جمهور و نخست‌وزیر وقت در 8 شهریور را آن هم در سال‌های آغازین استقرار خود تجربه کرده است؛ نظامی که 8 سال دفاع مقدس را در برابر همه قدرت‌های شرق و غرب با سربلندی پشت سر گذاشته، نظامی که سال‌های متمادی در تحریم اقتصادی به سر برده و نه‌تنها تضعیف نشده بلکه هر روز قوی‌تر از قبل در صحنه حاضر بوده است، نظامی که نفوذ معنوی‌اش در جای جای دنیا از خاورمیانه و کنارگوش رژیم صهیونیستی‌ گرفته تا آمریکای لاتین و در حیات خلوت آمریکا تا آفریقا، اروپا و آسیای میانه در حال افزایش است، نظامی که تولید علم در آن شتاب گرفته است و در بسیاری علوم نو جزو برترین‌های دنیاست، نظامی که ساختار حکومتی‌اش نو اما مستحکم است، نظامی که در آغاز دهه چهارم استقرار خود مشارکت 85 درصدی را به نمایش می‌گذارد و از همه مهمتر نظامی که مستظهر به حمایت‌ها و عنایت‌های غیبی است را مگر می‌شود با فتنه‌هایی از این دست برانداخت؟زهی خیال باطل.

این وقایع تلخ بود و ناگوار اما با تدبیر مسوولان و همراهی و همدلی مردم، نظام اسلامی را چند درجه ارتقاء خواهد بخشید و به استحکام آن خواهد فزود.

در مورد گرفتن دست برتر از ایران در معادلات بین‌المللی و مذاکرات آینده نیز باید گفت: اولا آنها به دنبال مذاکره بوده و هستند و ایران نه‌تنها اصراری به مذاکرات خصوصا با آمریکا نداشته، همواره استنکاف ورزیده است ثانیا شرایط منطقه به گونه‌ای است که امکان ندارد مسائل کشورهای آن بخصوص فلسطین، لبنان، عراق و افغانستان بدون همکاری ایران حل شود و ایران به این موقعیت خود واقف است.

ثالثا در هر حال آنها با دولتی طرف هستند که برآمده از دل یک مشارکت 85 درصدی و با متجاوز از 24 میلیون رای است و چنین دولتی نه‌تنها دستش پایین نیامده که به مراتب قوی‌تر از گذشته در صحنه بین‌‌الملل حضور خواهد داشت و آینده این واقعیت را بیشتر روشن خواهد کرد.

اما در مورد نقار و کدورت بین مردم و حاکمیت و یا در خود حاکمیت نیز چند نکته گفتنی است.

نکته اول این که این نقار بین بخشی از مردم و حاکمیت است و نه همه مردم که البته این بخش نیز هم به لحاظ کمی و هم از نظر کیفی مهم و ارزشمند هستند. ثانیا کدورت ایجاد شده عمدتا ناشی از سوءتفاهم است و اطلاعات نادرست که قطعی پنداشته شده است. قطعا بتدریج و پس از فروکش کردن غبار فتنه و رفع سوءتفاهم، رابطه این بخش نیز قوی‌تر از گذشته با حاکمیت تداوم خواهد یافت.

در بین مسوولان نظام نیز همواره اختلاف نظر بوده است ولی استحکام و ثبات ساختار سیاسی کشور در کنار یک نقطه اشتراک بسیار مهم و پررنگ یعنی ایستادن در مقابل بیگانه این کدورت‌ها را حداکثر خانگی نگه خواهد داشت. اساسا در روحیه و فرهنگ ایرانیان، ایستادن در برابر بیگانه ارزش و موجب سربلندی و همراهی با بیگانگان اسباب ذلت و روسیاهی بوده است. و تاریخ این سرزمین از هر دو، مصادیق بسیار در خود نهفته دارد.

سخن آخر این که در جریان این فتنه، این چند کشور غربی خسارت زیادی دیدند. اول این که به‌رغم حمایت‌های بی‌شائبه و البته ناشیانه این فتنه خاموش شد و آنها در یک ماجرای کور سرمایه‌گذاری کردند و به حیثیت نداشته خود بیشتر لطمه زدند. ثانیا دست آنها و دشمنی آنها با ایران برای چندمین بار باز و آشکار شد. فراموش نکرده‌ایم تلاش دولت جدید آمریکا را که می‌خواست ایرانیان مسائل گذشته را فراموش کنند و درهای تازه‌ای بگشایند. نه‌تنها تاریخ پر از ظلم و ستم آنها فراموش نشد، خیانتی دیگر نیز به فهرست قبلی افزوده شد. این کشورها بدانند تعاملشان با ایران دشوارتر از قبل خواهد بود و مذاکراتی که آنها به‌دنبالش بودند اگر آغاز شود در فضایی تیره و در یک بی‌اعتمادی کامل انجام خواهد شد.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها