تغییر شکل آیین‌های مذهبی

در سنگاپور به راحتی می‌توان مردمی را پیدا کرد که در زمین‌هایی خانه ساخته‌اند که پیش از این گورستان بوده است. کمبود زمین و شتاب فرایند مدرنیزاسیون و شهرنشینی باعث شده تا آپارتمان‌هایی که بر روی این زمین‌ها ساخته می‌شود مهم‌ترین مسکن چینی‌های مهاجر باشد. اما با این وجود هنوز هم بر اساس باورهای اصیل چینی ترس بیش از اندازه‌ای نسبت به مردگان وجود دارد. تمایز بسیار روشنی میان جایگاه مردگان و زندگان باید وجود داشته باشد و همه تلاش می‌کنند تا از ارتباط داشتن با مردگان خودداری کنند. چینی‌های راه رفت و آمدشان را منحرف می‌کنند تا به مکان مردگان نزدیک نشوند و حتی اگر با مرگ کسی رو‌به‌رو شوند برای پاک‌کردن خودشان از این آلودگی باید شب را بیدار بمانند و با آبی معطر با بوی انار غسل کنند.
کد خبر: ۲۵۳۳۱۷

ترس چینی‌ها از مردگان بر این اعتقاد مبتنی است که مرگ نوعی آلودگی است. بنابراین ترسی که به آن اشاره کردیم ترس از آلودگی مرگ است. پس یکی از آلوده‌ترین مکان‌ها از دیدگاه چینی‌ها گورستان‌ها هستند که منزل ارواح سرگردان بسیاری است و آ‌ن‌ها به دنبال کالبدی می‌گردند تا بنابه روال تناسخ ارواح به درون آن کالبد در آیند و زندگی دوباره‌ای را آغاز کنند. با داشتن چنین اعتقادی چگونه برای چینی‌ها ممکن است بتوانند در آپارتمان‌هایی زندگی کنند که روزی محل دفن مردگان و جایگاه ارواح سرگردان آن‌هاست؟ ما با این مثال آغاز کردیم تا نشان دهیم که چگونه شرایط مدرنیته به باورهای دینی چینی‌ها و رفتار و آداب آن‌ها برخورد کرده است. با چنین مثالی ما از یک سو به بررسی رابطه دین و مدرنیته و فرایندهای اجتماعی و از سوی دیگر به بررسی مفاهیم شکل‌دهنده به فضا، پیکربندی فضایی و روش‌های موقتی خواهیم پرداخت.

دین، مدرنیته و آداب دینی

تحقیقاتی که بر روی رابطه میان دین و مدرنیته متمرکز شده اند همواره درگیر این پرسش بوده‌اند که آیا مدرنیته نظمی دنیایی است یا نظمی مقدس برقرار می‌کند. از یک سو برخی بر این باور‌اند که مدرنیته موجب تضعیف دین در جوامع معاصر شده است. طرفداران نظریه سکولاریزاسیون این‌گونه استدلال می‌کنند که ارزش‌های دنیایی به جای ارزش‌های دینی نشسته اند و ارزش‌هایی که ریشه در دنیای دیگری داشتند جای خود را به ارزش‌هایی داده‌اند که تنها به همین دنیا مربوط می‌شوند و نهادهای سیاسی و اقتصادی مدرن مرجعیت نهادهای دینی را تصاحب کرده‌اند. مطالعات تجربی نشان داده‌اند که مناقشات عملی میان نیروهای مدرنیته و سمبل‌های ارزش‌های مقدس به وقوع پیوسته است. از سوی دیگر برخی چنین استدلال می‌کنند که تضعیف نشانه‌های خشکه مقدسانه در دین به معنای حذف دین در دنیای معاصر نیست یعنی گرچه بر اساس شرایط مدرن دیگر نمی‌توان مانند گذشته به اجرای مناسک دینی پرداخت اما معنای دینی از زندگی مدرن زدوده نشده است. دین و تکنولوژی مدرن نه تنها در کنار هم خواهند ماند بلکه این دو به کمک یکدیگر به پیش می‌روند. آنچه در این استدلال‌ها ناگفته مانده است تحلیل چگونگی تاثیر مدرنیته و دین بر یکدیگر است. چگونه در شرایطی که در ظاهر متناقض به نظر می‌رسند مفاهیم دینی ابداع می‌شوند و تفسیرها و معانی جدیدی کسب می‌کنند؟

بررسی معنای آیین‌های دینی در دیدگاه‌های نظری زیادی صورت گرفته است؛ دورکیم می‌گوید که آداب دینی باعث می‌شود که افراد جامعه با یکدیگر به همبستگی برسند؛ به نظر فروید این آداب نشانه‌های عقده‌های حل نشده است؛ در مکتب کمبریج آیین‌های دینی راه‌های ارتباط با اساطیر دینی معرفی می‌شدند؛ و به نظر لوی استراوس این آداب بیان‌گر معانی سمبلیک در ساختار اجتماعی هستند. چیزی که از چشم این نظریه‌پردازان پوشیده مانده است نحوه تغییر کارکردها و معانی و اشکال آداب دینی با توجه به تغییر شرایط اقتصادی، سیاسی و اجتماعی است. به نظر می‌رسد که این تغییرات باعث می‌شود که مفاهیم زمان و مکان دوباره نوسازی شوند و معانی جدیدی به خود بگیرند.

فضاهای مقدس و زمان‌های مقدس

بررسی درباره موضوع معانی دینی که به فضاهای مختلف تعلق می‌گیرد موضوعی بین‌رشته‌ای است و می‌توان چهار راستای اصلی را در آن تشخیص داد: نخستین روش این است که جهان‌کبیر و جهان‌صغیر را دو جهان موازی در نظر بگیریم و با این روش برای شهرها، پادشاهی‌ها، مکان‌ها و پرستش‌گاه‌ها به خصوص برای وجود فیزیکی آن‌ها معنایی مقدس قائل شویم و این معنی را با واژگانی بیان کنیم که جهان انسانی چگونه در سلطه خداوند قرار گرفته است. روش دوم به اعتقاد پل تیلیش این است که به بررسی نشانه‌شناختی ساختمان‌های دینی و معماری آن‌ها و اشیاء مذهبی بپردازیم. راه سوم تحلیل روندی است که از طریق آن مکان‌ها و اشیاء معنایی دینی می‌پذیرند و این همان فرایند تقدیس و تطهیر است که میرچا الیاده از آن نام می‌برد. راه چهارم تحقیق درباره تجربه مردم از مکان‌های مقدس است.

یکی از اصول مهمی که در دل رابطه انسان و فضا در چشم‌انداز اندیشه چینی نهفته است تعادل و هماهنگی در گیتی است. در دیدگاه چینی میان جهان‌صغیر که دنیای انسان است و جهان‌کبیر که مابقی کیهان را در بر می‌گیرد همگرایی و توازن وجود دارد. هر اتفاقی که در یک جهان رخ دهد بر جهان دیگر تاثیر می‌گذارد. همه بخش‌های کیهان به یک ارگانیسم واحد تعلق دارند و همه آن‌ها در تعامل همیشگی با یکدیگر به خودزایندگی می‌رسند. چینی‌ها خود را به عنوان مشارکت‌کنندگان در این نظم کیهانی در نظر می‌گیرند. همه چیز حتی انسان‌ها در این نظم یگانه جایگاه معینی را به خود اختصاص می‌دهند. توازن و هماهنگی باید در زندگی روانی فرد و زندگی اجتماعی و کل طبیعت حفظ شود و اگر این تعادل خدشه‌دار شود باید برای برقراری مجدد آن تلاش کرد. انسان‌ها باید از این نظم نگهبانی کنند وگرنه فجایعی که از بی‌نظمی در زندگی فردی و اجتماعی گریبان‌گیرشان می‌شود مجازاتی است که برای این سهل‌انگاری خواهند پرداخت. دیدگاه چینی کیهان را در تسخیر دو نیروی یین و یانگ می‌داند که اولی نماد سردی، زنانگی، ماه و مرگ است و دومی نشانه گرما، مردانگی، خورشید و زایندگی و حیات است. در حقیقت این دو نیروی متضاد تکمیل‌کننده یکدیگرند و در تعاملی پویا با یکدیگر هماهنگی کیهان را برقرار می‌کنند. مثلا در زندگی روزمره چینی‌ها معتقدند که بیماری ناشی از بر هم خوردن هماهنگی یین و یانگ است یعنی اگر کسی غذای گرمی فراوانی خورده باشد راه درمان او خوردن غذای سردی است تا هماهنگی ارگانیسم برقرار بماند و بیماری از بین برود.

این طرز تفکر و این وابستگی به هماهنگی کیهان دیدگاه چینی‌ها را درباره پاکی و آلودگی شکل داده است. از دیدگاه ‌آن‌ها مرگ آلودگی است و مکان‌هایی که با مرگ مربوط می‌شوند مکان‌هایی آلوده‌اند. این مکان‌ها از مکان‌ها مقدس جدا نگه داشته می‌شوند. آیین‌های دینی به کمک انسان می‌آیند تا خود را از این آلودگی رها کند و بتواند مکان‌ها و زمان‌هایی را به امر قدسی اختصاص دهد.

با استقلال سنگاپور در سال 1965 ساختن همبستگی جدید دولت-ملت برای ساکنان سنگاپور آغاز شد. افراد احساس تعلق خود به اجتماع‌ها کوچک‌تر را فراموش کردند و به شهروندان این دولت - ملت تبدیل شدند و از راه گام‌گذاشتن در فرایند صنعتی‌شدن به اقتصاد جهانی پیوستند. گسترش علمی و تکنولوژی از راه وسایل ارتباطی پیشرفته‌ای مانند رسانه‌های جمعی و وسایل ارتباط از راه دور این کشور را به یکی از خانه‌های این دهکده جهانی تبدیل کرده است. تجربه زندگی مدرن تاثیرات زیادی بر سنت و میراث گذشته این مردم داشته است: <سنت‌ها دیگر به تمامی منتقل نمی‌شوند. سنت‌ها تکه تکه شده اند و هر تکه به گروهی می‌رسد. دیگر سخن از سنتی ناب یا هویتی کامل معنایی ندارد.> این سخنان گفته‌هایی در تاسف از روند مدرنیته و از دست رفتن سنت‌های اصیل چینی در میان مردم سنگاپور است.

از آنجا که شرایط زندگی مدرن به فضاها و ساختارهای فضایی متفاوتی احتیاج دارد نشانه‌ها و رفتارهای سنتی وادار شده اند تا با این شرایط سازگار شوند و اصول مقدس خود را حفظ کنند. زندگی مدرن آداب دینی موجود را وادار ساخته تا با این شرایط سازگار شوند. مدرنیته تغییر آداب دینی را الزامی کرده است که همواره با تغییر معنای پیکره‌ها و ساختارهای فضایی است به طوری که معنای سمبلیک و سنتی این فضاها حفظ گردد. در این زمان همیشه ممکن نخواهد بود که این معانی گذشته را حفظ کند و مفهوم‌سازی‌های جدیدی از زمان و مکان لازم است تا با شرایط اجتماعی متغیر سازگار شود. این قضیه هم برای فضای عمومی و هم فضای خصوصی مصداق پیدا می‌کند. با ثبت این تغییرات می‌توانیم به نتیجه‌گیری‌های تازه‌تری نسبت به رابطه دین و مدرنیته و فرایندهای تغییر اجتماعی برسیم. نخست با محدودیت‌های تحمیل شده برای انجام آیین‌های سنتی دین تحلیل ما نشان می‌دهد که چگونه شرایط مدرن موجب از میان‌ رفتن باورها و آیین‌های دینی نمی‌شوند.

روشن است که مدرنیته نیز اموری را مقدسی می‌داند اما نه به همان معنایی که در دین می‌توان اموری مقدس یافت. در نظام‌های اعتقادی مدرن از بسیاری از مشخصه‌های دینی وام گرفته شده و نظامی مقدس ساخته شده است. مثلا در ایدئولوژی‌های کمونیستی به سادگی می‌توان دید که مفاهیم مقدس برادری و خواهری چگونه این موضوع را مقدس جلوه می‌دهند. حتی در نهضت‌های سبز و طرفداران محیط‌زیست نیز می‌توان این عناصر مقدس دینی را نشان داد. همه این نظام‌ها اعضای‌شان را در کنار یکدیگر متحد می‌کنند و در برابر <دیگری> موضع می‌گیرند؛ درست همان‌گونه که ادیان در دنیای پیشامدرن این نقش را ایفا می‌کردند. به همان مقدار که فرایند مدرنیته به روند دنیایی‌شدن امور کمک کرده است به همان میزان هم می‌توان دید که چگونه موجب حفظ و نگه‌داری از عناصر دینی در هیاتی جدید می‌شود. این شکل‌های نیمه مذهبی در دنیای مدرن بسیاری از کارکردهای روانی و اجتماعی دین سنتی را برعهده گرفته اند پس می‌توان گفت دین مدرن خود دینی نوین است که می‌کوشد همه افراد را در شکلی واحد تحت نظام اقتصاد جهانی به یکدیگر متصل کند و از عناصر قدسی بازار و سرمایه دفاع کند. در این شرایط نه تنها دین از میان نخواهد رفت بلکه بازاندیشی و نوسازی مناسبات زمانی و مکانی دین با جهان کنونی خلاقیت‌های نهفته در دین را آشکار می‌سازد.

نوشته: تانگ چی کیانگ / مترجم: عباس رحمتی

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها