در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
«اشکها و لبخندها» حکایت زبان و زبانبازی است. در پروسهای که درامنویسان آن سامان دادهاند، رخدادها به موازات ضرب شست کلامی تیپهای جاهلمسلک پیش میآیند تا در ضیافتی که سازنده سریال راه انداخته، تماشاگر عام و مخاطب خاص هریک به اندازه دانش و درایت خود از این رجزخوانی و نقالی تصویری، دانهای شیرین و ایضا گس بچیند. در یک نگاه واقعبین، آنچه سمبه پرزورش را در گونه کمدی در سالیان اخیر به چارچوب روایت کوبیده، تمرکز و مانور بر اهرم گفتار توسط نویسندگان و پدیدآورندگان این قبیل آثار است. فانتزی در کمدی داخلی، محلی از اعراب ندارد. سازنده سریال «اشکها و لبخندها» به هریک از زیرشاخههای کمدی ناخنکی زده و از شوخیهای کلامی تا شوخیهای تصویری بهرهای برده است.
کمدی از گونههایی است که بخشی از اعتبار و منزلتش از قدرت و توانمندی کسانی که ردای تیپها را به تن میکنند، حاصل میشود. اشکها و لبخندها از توانایی برخی از بازیگرانش به سیاقی درست بهره برده است. بواقع برخی از شوخیهای خاص سریال به توانایی بازیگرانش گره خورده است. شوخی بامزه مهدی هاشمی در مشابهسازی حرکات و سکنات مارلون براندو در فیلم پدرخوانده، شاید حافظه تاریخی مخاطبان خاص و علاقهمندان سینما را نوازش مفرحی دهد؛ اما تماشاگر عام از این کنش و واکنشهای بازیگر چیزی عایدش نخواهد شد. این شوخیهای خاص با موسیقی فیلمهای معروف تاریخ سینما نیز انجام شده است، البته در این مورد برخی از خواص هم شاید به شوخیهایی که در حاشیه صوتی این سریال سنجاق شده، پی نبرند. چارچوب روایت بر بازخوانی رخدادهایی است که حشمت شالفروش قبل از سکته سوم سپری کرده است. وجداندرد حشمت و نگاه او به اتفاقات در رسیدن به آرزوهای لگدمال شدهاش میتوانست بستر فانتزی اثر را بسیار غنی و پر و پیمان کند. قضاوت ذهنی حشمت راجع به رخدادها و سکنات آدمها، اگر به رنگ فانتزی زینت میشد، سنگینی گفتاری سریال را کاهش میداد. سازمان روایت به 2 کفه ترازویی شبیه شده که در یک کفه آن شمسی و طیف جاهلها در آن جلوس کردهاند و در کفه دیگر آن، حشمت و مابقی آدمها قرار دارند. به هر روی کفه جاهلان سریال بسیار بر کلیت اثر سنگینی میکند. مضاف بر این که در این کفه سنگین، موقعیتها، پیشبرنده مناسبات نیستند؛ بلکه چانهزنی آدمهاست که محرک چالشها میشود.
مواجهه این دو طیف جاهل و عاقل داستان در بخشهای پایانی به غلتک میافتد و رنگ و لعاب میگیرد. در قسمتهای آغازین بدهبستان شمسی با برادرش، نگار، زمرد و سیمین، بیشتر از طریق تلفن است. به جای این که این دو طیف مدام در حال موش و گربهبازی باشند، بیشتر در دوسوی جویبار قصه ایستادهاند؛ شکر میگویند، شکر پاره میستانند!
مثلث نگار، بهروز و خسرو در برابر مثلث حشمت، زمرد و شمسی بسیار نحیف و بیرمق است. بواقع کهنسالان سریال خیلی تر و فرزتر از جوانترها هستند. یکی از دلایل توفیق بخش پیرانه سریال به تسلط سازنده و گفتارنویس اثر بر مناسبات این طیف مرتبط است. به هر روی، در نگاهی واقعبین مناسبات و چانهزنیهای گفتاری جاهلهای دهه 80 با جاهلهای 4 دهه قبل کلی توفیر دارد. شیفتگی و شیدایی سازنده سریال و گفتارنویسش به جاهلهای دهه 40، ریسمان روایت را از دست آنان خارج کرده است. سریال گاهی مناسبات عشقیاش پررنگ میشود، گاهی ادای دین به سینما در آن اصل قرار میگیرد و گاهی هم به آن نیش میزند. وجداندرد حشمت که باید ریسمان اصلی گره خوردن آدمها به هم باشد، اغلب در سازمان روایت مرعوب یکهتازی شمسی میشود. به هر روی، اشکها و لبخندها در مسیر شوخیهایی که برای خاص و عام در نظر گرفته، به گونهای پیش میآید که نه سیخ بسوزد و نه کباب! همین که سازندگان این سریال کوشیدهاند در تجربه تازه خود هر دو طیف مخاطب را کنار جعبه جادو سنجاق کنند، توفیق نسبی برای آنها محسوب میشود. مضاف بر این، ریتم سریال با التفات به این موضوع که تمرکز و سنگینی آن بر گفتار است، همیشه رو به اوج است. گزینش درست بازیگرانی که پیشینه تئاتری دارند، به گرمی و حرارت اثر افزوده است. تنها تپق و لکنت میان بازیهای یکدست سریال را بازیگر نقش نگار رقم زده است. ایفاگر نقش نگار گویی از فرآیند تیپسازی هیچ اطلاعی ندارد. جای تعجب است که سازنده اشکها و لبخندها که اغلب در سریالهای خود بر بازیها نظارت کامل دارد، تیپ دختر سر به هوا و دانشجوی دهه هشتادی را به کسی سپرده که سابقه چنین کارهایی را ندارد، به نوعی ایفاگر نقش نگار این تیپ سر به هوای داستان را با ناشیگری اجرایی خود هدر داده است. بده بستانهای نگار با پدرش، عمه شمسی، خسرو و دیگران به جای این که برخی موقعیتهای مفرح داستان را تقویت کند، سوهان روح مخاطب شده است.
با همه اینها، حسن فتحی با ساخت سریال اشکها و لبخندها، نشان داد که مرد کارزار اشکهاست نه کارچرخان لبخندها. هرگز نمیتوان اشکها و لبخندها را با سریالی مانند مدار صفر درجه یا دیگر آثار فتحی مقایسه کرد.
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتوگو با رئیس مرکز پویانمایی صبا مطرح شد
بررسی جامعهشناختی پویش ایران همدل در گفتوگو با عاصمه قاسمی، دکترای جامعهشناسی از دانشگاه ناتینگهام انگلستان
دکتر خجسته، استاد علوم ارتباطات در گفتوگو با «جامجم» مطرح کرد