
همچنین است در شب معراج آنگاه که سالار بیتالحرام، رسول گرامی اسلام (ص) به حامل وحی، جبرائیل میفرمایند: چرا از همراهی من باز میمانی و راهت را جدا میکنی؟ جبرئیل پاسخ میدهد:
اگر یک سر موی برتر پرم
فروغ تجلی بسوزد پرم
بوستان سعدی
در شعر بزرگانی چون حافظ و مولانا از این تجلی عشق الهی بارها سخن رفته و پس از آن نیز در ادبیات عرفانی و مذهبی از فروغ تجلی و نتایج آن نشانههای زیادی به چشم میآید. در این میان ابوطالب کلیم کاشانی (1061 994) از سرچشمه گوارای عرفان و تصوف جرعههایی پاک و زلال به ارمغان نهاده است.
در دیوان کلیم از غزلهای اواسط آن بتدریج شاعر نگاهی از سر شوق و ذوق به مسائل عارفانه دارد و در واقع عشق الهی در کلمات و ابیاتش متجلی میشود. چنان که خود گوید:
ای دل ز خانه تن، فکر سفر نداری
پروانهای، ندانم بهر چه پرنداری
از کنج گلخن تن، عزم وطن نکردی
ای اخگر فسرده، شوق شرر نداری
صائب تبریزی از پیشگامان سبک و طرز شعر موسوم به هندی که خود تعبیرات و اشارات نغزی در باب معنویات و عواطف عارفانه دارد در باب شاعر همروزگار و همطرازش کلیم کاشانی میگوید:
هر کسی برق تجلی را نمیداند زبان
چون ابوطالب کلیمی از کجا پیدا کنم
این تعریف و تمجید از سوی شاعری که «استغنا و بینیازی از خلق و مال و اموال دنیایی» را نه تنها در شعر که در زندگی وجهه همت خویش ساخته، روشنگر حقیقتی است که میتواند باب جدیدی از تحقیق در شعر کلیم را بگشاید.
در این نوشته، تنها به برخی اشارات کلیم به مباحث عرفانی توجه میشود و حدیث مفصل را به مقالهای و فرصتی دیگر وا میگذاریم.
دوری از شهرت و نام که در شعر شاعران عارف مسلکی چون حافظ نمونههای زیادی دارد، در ابیاتی از کلیم مشاهده میشود.
شهرت که باشد آفت، نزدیک هر خردمند
دانی که آن کدام است؟ اظهار زندگانی
که به حدیث قدسی رسوم در کتاب صوفی نظر دارد که چنین است: «الشهره` آفه»`
پرهیز از ریاکاری و زهدورزی در شعر کلیم نیز آمده و آن هم با تعابیری انتقادی و گاه تند.
ریزند زهدکیشان، خون در لباس تقوی
شمشیر این دلیران، جا در عصا گرفته
و یا در بیتی دیگر چنین زاهدان ریاکار را به سخره میگیرد:
استاد خواهد او همه کسب هوا کند
زاهد ز بس به مکتب تعلیم کودن است
خاموشی و رازداری از اصول اساسی تصوف و عرفان به شمار میآمده و همواره اهل تصوف در کتب نثر و نظم مریدان و نوآمدگان طریق را به این امر سفارش و تاکید میکردهاند.
اگر یک سر موی برتر پرم
فروغ تجلی بسوزد پرم
کلیم چون بزرگان پیشین خود به تقابل عشق و عقل اشاره کرده و در سیر و سلوک طریق الی الله همواره مدد پیر را توصیه نمیکند و رنج و ریاضت شخص طالب را بیش از هر چیز قابل اهمیت میداند.
به راه عشق که هرگز به سر نمیآید
به غیر گم شدن از راهبر نمیآید
همیشه عقل در اصلاح نفس عاجز بود
که پندگوی به دیوانه برنمیآید
از جمله اصطلاحات عرفانی این که در شعر کلیم بارها به کار رفته میتوان به واژههایی چون چاه زنخدان، خلوت، پیر طریق، دُرد، وحدت، کفر، شاهد، حیرت و تعلق اشاره کرد.
فرشید فرجی
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
عضو دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد