جام جم آنلاین گزارش میدهد
اعتماد ملی
«زندگی در سیاست خلاصه نمیشود» عنوان یادداشت روز روزنامه اعتماد ملی به قلم محمد عطریانفر است که در آن می خوانید:
با صدور بیانیه انصراف آقای خاتمی، شاهد اقدامی شگفتانگیز و البته تصمیمی جوانمردانه از سوی ایشان بودیم. فضای سیاسی ایران و نخبگان با توجه به شرایط عمومی کشور و همچنین آمادگی تمامعیار اقشار مردم برای همراهی و همفکری و حمایت از خاتمی هیچگاه در انتظار دریافت چنین بیانیهای و مضمون آن نبود.
اینجانب بر این باورم که این اقدام غیرمتعارف و بسیار تعیینکننده پدیدهای مشابه با رویداد تاریخی در خرداد 76 برای حضور در انتخابات آن سال بود. این مشابهت از جهت شگفتی و اقدام در مسیر خلاف متعارف روزگار قابل تفسیر و تعمیم است، دوم خرداد 76، محمد خاتمی بدون هیچگونه امیدواری و پیروزی و براساس نوعی تکلیف اجتماعی و سیاسی و البته اعتقادی در صحنه حاضر شد و بدون امید به پیروزی به یک توان بزرگ و به یک پیروزی نیرومند دست پیدا کرد و درست در سال 87 که تمام امیدها به همت او و پیروزی شگرف او مورد انتظار عموم مردم و اصلاحطلبان بهطور خاص بود، به ناآگاه عرصه را به نفع همفکران و رقیبان خود ترک کرد و انصراف خود را در کوتاهمدت به اطلاع علاقهمندان و نظام سیاسی ایران رساند. ابعاد این تصمیم شگرف باید روزگاری روشن شود و این اقدام جوانمردانه او باید روزگاری مورد ستایش قرار گیرد.
اینجانب در چند محور ذیلا در مقام توجیه به این اقدام کاملا غیرمتعارف میپردازم.
1- اقدام خاتمی در انصراف ما را بر شناخت تاریخی و اعتقادی که به بنمایههای رفتار اخلاقمدارانه خاتمی پایبند میکرد، میشناخت و محکمتر و نیرومندتر میکرد.
اقدام تاریخی خاتمی نشان داد که برخلاف حجم گسترده تخریب و هجمهای که به او میشود اما او هیچگاه میل به قدرت ندارد و هیچگاه اسیر قدرتطلبی و تنزلطلبی نخواهد شد.
بیانیه خاتمی نشان داد که چه سخاوتمندانه میتوان با گذشت سیاسی عرصه قدرت را به نفع رقیبان و رفیقان خالی کرد، گذشتی که در بسیاری از مواقع تاریخی نشان داده که به مراتب از گذشت جان سختتر است.
2- اقدام خاتمی دلالت تمام و کمالی بر جامعنگری او در عمر سیاست دارد. او نشان داد به مصلحتسنجی توجهی معنادار دارد، او ظرف مشاع سیاست را در عرصه قدرت حتی به نفع اندیشه مصادره نخواهد کرد و اجازه میدهد که در برابر مصالحی که در جامعه ایرانی از آن سخن رانده میشود، خود را در پیشگاه دوستان و همفکران خویش قربانی کند تا به مصلحتی عظیمتر دست یابد.
3- خاتمی نشان داد که به کاهش سطح تنشهای سیاسی درونی کشور با دلی غمبار و دغدغهای بسیار و با حساسیت میاندیشد و خود بر این باور است که وجود تشنج و تنش سیاسی سم مهلک است و در این میانه به رفع آن اهتمام میورزد حتی اگر در این مسیر خود را هزینه کند و از این هزینه هیچ باکی ندارد.
4- خاتمی نشان داد در عرصه سیاست امر بزرگتری هم است و همه چیز زندگی در سیاست خلاصه نمیشود. اخلاق نزد خاتمی، جایگاهی برتر از سیاست دارد، او به اخلاقمداری در سیاست به شدت پایبند است. او در سیاستورزی خود برای به قدرت رساندن اخلاق تلاش میکند و از به قدرت رسیدن سیاست بیاخلاقی و ضداخلاقی و تخریبی هراس دارد.
5- خاتمی در این اقدام، به برتریبخشی مصالح ملی بر مصالح فردی، جناحی و حتی اصلاحطلبی مهر تاکید مینهد. او حتی اگر پیروزی خود را در نزدیکترین فاصلهها ذکر کند، حاضر نیست مطالباتی را تعقیب کند که احیانا به گوشهای از مصالح ملی آسیب وارد کند. نزد او هیچ امری از مصلحت ملی و منافع ملی بالاتر نمینشیند و همه را در مسیر تحقق آن مصالح عالیه فدا میکند.
6- خاتمی در انجام این تکلیف تاریخی بر پذیرش سختی راه تاکید کرده است. او میداند که چنین تصمیمی چه تکلیف سنگینی را در جهت توجیه هواداران و همفکران بر دوش او بار میدارد. او به خوبی میداند برای کار گرانسنگی همچون تعقیب جنبش اصلاحات در ایران باید سختیها را به جان خرید و عافیتطلبی را از عرصه اصلاحطلبی دور کرد.
7- خاتمی با پیام انصراف خویش به کانونهای بحرانساز و نابخرد عرصه سیاست فهماند نباید اخلاق را به باد سخره گرفت. او به کانونهای تشنجآفرین پیام داد که میتوان به جای دعوا بر سر قدرت سخاوتمندانه از کنار آن گذشت، همانطور که علیابنابیطالب بر این حقیقت مکتوم صحه گذاشته است.
8- خاتمی در انصراف خویش خود را به نفع ندای وحدتطلبانه اردوگاه اصلاحطلبان کنار کشید تا پیام بزرگی به همه چهرههای صاحب نام و منزلت منتقل کند که در راه وحدت حرکت نخبگان و صاحبمنصبان هیچ چیز نباید دریغ کرد؛ همان رمزی که امام بارها و بارها در حرکت سیاسی خود و در آستانه انقلاب و در پایان عمر خویش آن رمز ماندگار را به پیروان خویش گوشزد کردهاند.
9- خاتمی از عرصه سیاسی کنار کشید اما عرصه را برای دوستان خویش باز گذاشت تا فرصتهای ذیقیمت خویش را برای مدیریت اصلاحات به کار ببندد.
10- آقای خاتمی با انصراف از خود گذشت تا حقیقت ارزشمند اعتمادسازی را به کانونهای قدرت پیام دهد و به آنها بیاموزد که برای زندگی پایدار و شرافتمندانه حتی نیازمند حرکت بر بستر اعتماد هستیم و این تجربه تاریخی میتواند حتی نمادی بر ضرورت اعتمادسازی با کانونهای قدرت در جهان باشد.
بر این اساس به این تصمیم احترام میگذاریم و برای آینده سیاسی خاتمی آرزوی موفقیت داریم. این اقدام خاتمی به صورت موجز و خلاصه تکالیفی را بر دوش ایشان میگذارد.
1- جناب آقای خاتمی در اقدامی گسترده باید بتواند توجیهات سیاسی و اعتمادی خود را در برابر این اقدام جوانمردانه به طرفداران خویش منتقل کند.
2- سیدمحمد خاتمی باید بپذیرد که عرصه رقابتهای نازل در سطح مجادلات انتخاباتی را رها ساخته تا به امر پرچمداری منضبط و ساختارمند اصلاحات بپردازد و در میانه مضمون اصلاحات و ساختار سیاسی تعادلی همهجانبه به وجود آورد.
3- آقای محمد خاتمی باید فرصت سه ماه در پیش رو تا انتخابات را به صورت مستوفی وقف تغییر «شکوهمند و سازنده»ای بنماید که ایشان خویش به درستی در بیانیه انصرافی خویش به آن اشاره کرده است.
4- خاتمی باید برای عرصه سیاستورزی تمامعیار در عرصه رقابتها و سیاستورزیها و اصلاحطلبیها و توسعه همهجانبه اقدام نماید و تا آخرین فرصتهای حیات وقف این نیاز اجتماعی نماید.
5- جناب آقای محمد خاتمی در فرصت پیش رو باید برای مانایی اصلاحات به تقویت همگرایی نخبگان و اجماعبخشی نخبگان اهتمام ورزد.
و از این رهگذر است که تا بار دیگر به خاتمی به مثابه ذخیرهای ارزشمند و ماندگار بنگریم و حول شمع وجود او حضور یابیم.
کیهان
«در آستانه طلوعى دیگر» عنوان یادداشت روز روزنامه کیهان است که در آن می خوانید: سال 1387 را می توان در یک نگاه کاملاً کلی، «سال آزمایش های بزرگ و پیروزی های درخشان» خواند. در آغاز این سال پیدا بود که تحولات سیاسی مهمی در پیش است اما سمت و سوی آن را از همان ابتدا نمی شد به درستی فهمید.
تحولات سیاسی در جهانی که ما در آن زندگی می کنیم بسیار پرشتاب و به لحاظ ساختار اساساً پیچیده و چند عاملی است. به همین دلیل به دست آوردن تحلیل صحیح و به موقع از حوادث و پی گیری روند وقوع آنها تا انتها به گونه ای که خطا در پیش بینی تحولات آینده به حداقل ممکن کاهش یابد کار بسیار دشواری است.
همین پیچیدگی است که مرز فرصت و تهدید را بسیار نازک کرده و پل زدن میان آنها را آسان ساخته است. سال 87 جزو معدود مقاطع زمانی در سال های گذشته بوده که این الگو تقریباً به طور کامل و واضح در آن تکرار شد. مشخصه عمومی اتفاقاتی که در این سال رخ داد این بود که عده بسیار کمی آنها را از قبل پیش بینی می کردند و عده کمتری توانستند به تحلیلی صحیح و واقع بینانه از روند وقوع آنها و نتایجی که در پی داشت دست یابند.
در محیط بین المللی و منطقه ای بدون شک پیروزی اوباما در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا و جنگ 22 روزه رژیم اشغالگر قدس با مبارزان حماس در غزه که شکست سخت و عبرت انگیز صهیونیست ها در این نبرد را به دنبال داشت، مهم ترین تحولات سال بوده است.
پیروزی اوباما در انتخابات آمریکا حادثه ای بود که کمتر کسی آن را پیش بینی می کرد. حتی متبحرترین تحلیلگران افکار عمومی در آمریکا که سابقه ای دراز در پیش بینی رفتار جامعه آمریکا دارند، نیز اگرچه همه اتفاق نظر داشتند که کاندیدای کهنسال جمهوری خواهان که در بدترین موقعیت ممکن - یعنی موقعیت دفاع از کارنامه موجودی چون جرج بوش- قرار داشت شانسی برای ورود به کاخ سفید ندارد، اما میان دو کاندیدای دموکرات یعنی هیلاری کلینتون و باراک اوباما- که هر دو واجد ویژگی هایی غیرمنتظره بودند؛ یکی زن و دیگری سیاه پوست- عمده ناظران اقبال را با کلینتون همراه می دانستند و احتمال نمی دادند کاندیدایی سیاه پوست که حرف های عجیب و غریب می زند و می خواهد سنت های سیاسی آمریکا را دستکاری کند، اجازه ورود به کاخ سفید را بیابد.
با این حال اوباما انتخابات را برد از جمله به این دلیل ساده که درباره میزان زاویه او با منافع سیستم حاکم بر آمریکا زیاده از حد غلو شده بود.
به تعبیر برخی از تحلیلگران آمریکایی اوباما به هیچ وجه یک عنصر نامطلوب برای سیستم سرمایه داری -نظامی حاکم بر آمریکا نیست بلکه برعکس او را باید مهره ای دانست که در وقت مناسب ایفای نقش مناسب را عهده دار شده است.
هیئت حاکمه آمریکا- که برخی منتقدان مانند نوام چامسکی آن را «اقتصاد پنتاگونیستی» نامیده اند- در دوره ای به فردی مانند بوش نیاز داشت و در دوره ای دیگر به فرد دیگری مانند اوباما و تا آنجا که به حفظ منافع الیت نظامی- سرمایه داری مربوط می شود چیزی تغییر نخواهد کرد.
اصل انتخاب اوباما اما به اندازه تفسیری که از چگونگی رفتار آینده او به عنوان رئیس جمهور آمریکا شد و خصوصاً اینکه در مورد موضوعاتی مانند ایران در سر دادن شعار تغییر تا چه حد صادق و در اجرای آن چه اندازه جدی و تواناست. در ابتدای انتخاب اوباما به عنوان رئیس جمهور آمریکا این تحلیل در برخی محافل قوت گرفت که به راستی تغییری درکار است و میان ایران و آمریکا چیزی عوض خواهد شد.
خصوصاً ادبیات به ظاهر نرم اوباما به همراه پیشنهاد او برای گفت وگوی مستقیم با ایران امر را بر بسیاری از محافل داخلی و خارجی مشتبه کرد. کیهان اما از روز نخست استدلال کرد که نهایتاً تفاوت در خور توجهی مشاهده نخواهد شد و تا آنجا که به ایران و مجموعه موضوعات مرتبط با ماهیت استعماری آمریکا بازمی گردد، «تغییر»ی در کار نیست.
زمان زیادی نگذشت که مشخص شد امید به وقوع تغییرات اساسی ساده انگارانه است و آنکه در آمریکا اول از همه تغییر خواهد کرد خود اوباماست که تازه ماهیت واقعی خویش را آشکار می کند و همگان در خواهند یافت که نه فقط هدف های اوباما با بوش فرقی ندارد بلکه روش های او نیز تا حدود زیادی با اسلافش یکسان است.
یکی از مهم ترین صحنه هایی که بی تغییر ماندن ماهیت دگرگونی ناپذیر آمریکا را آشکارتر ساخت، جنگ 22 روزه قهرمانان مقاومت اسلامی فلسطین با رژیم اشغالگر قدس در غزه بود. بر مبنای مجموعه آنچه در حین جنگ و پس از آن منتشر شد اکنون کاملاً آشکار است که این جنگ یک طراحی آمریکایی -عربی- صهیونیستی بود که با هماهنگی کامل باراک اوباما اجرا شد.
اعراب سازشکار منطقه که از زمان توافق ننگین آناپولیس به این سو، بی اعتقادی خود به آرمان قدس شریف و کارآیی مقاومت به عنوان تنها روش کارآمد دستیابی به آن را آشکار کرده و در معادله سازش- مقاومت جای خود را در کنار رژیم اشغالگر و جنایتکار صهیونیستی تثبیت نموده بودند، در این جنگ کار را از مرحله لابی پشت پرده به نفع اسرائیل و حمایت ضمنی سیاسی از آن فراتر برده و به روی برادران مسلمان خود اسلحه کشیدند.
درست مانند جنگ 33 روزه در سال 2006، این بار هم تمام کفر در مقابل تمام اسلام ایستاد اما نتیجه همان ماند که بود. با وجود تمام امیدی که صهیونیست ها به حصول یک پیروزی قاطع و سریع در جنگ بسته بودند و در حالی که ظاهراً تمامی امکانات برای نیل به چنین نتیجه ای مهیا بود، نیروی ایمان، قوت و صلابت خود را به دشمنان خود نمایاند و 22 روز جنگ در حالی به پایان رسید که اسرائیل به هیچ یک از اهداف خود از نابودی کامل مقاومت بگیرید تا اعمال کنترل موثر به گذرگاه رفح دست نیافته بودند.
در مورد این نبرد بزرگ نیز کیهان رسالت خود را آن دانست که در تمام 22روز جنگ، جز اخبار مربوط به مبارزان قهرمان حماس مطلب دیگری را به عنوان تیتر اول خود انتخاب نکند و بر همین مشی پای بند ماند تا عصر آن روز که صهیونیست ها خوار و ناتوان آتش بس را پذیرفتند و از دوستان به ظاهر مسلمان خود خواستند، شکست نظامی آنها را در محیط سیاسی جبران نمایند.
پس از جنگ نمایندگان حماس در تهران و فرستادگان رهبران حماس جملگی ادای وظیفه کیهان را ستودند و آن را نشانه عمیق همبستگی در محور مقاومت ارزیابی کردند.
در داخل ایران اما بحثی در سال 87 آغاز شد که اکنون در میانه آن قرار داریم و درست است که تا امروز فراز و نشیب بسیار داشته لیکن هنوز به مرحله فرجامین نرسیده است و آن داستان بلند «انتخابات» است. از ابتدا روشن بود که در انتخابات سال 88 دو نیروی سیاسی با دو هدفگذاری کاملاً متفاوت رودرروی هم خواهند ایستاد.
اصولگرایان که خواهان تداوم گفتمان امام و انقلاب در دستگاه اجرایی کشور هستند و مجموعه مخالفان تداوم این گفتمان که طیفی وسیع از افراد در خارج از ایران و عده ای را نیز در داخل دربرمی گیرد.
کیهان از روز نخست تلاش کرد در این صحنه «تابلو»ها را از «هویت»ها تفکیک کند و دقیق ترین اخبار و اطلاعات را در اختیار خوانندگان خود قرار دهد.
اگرچه صحنه انتخابات بسیار پیچیده است و پیچیده تر نیز خواهد شد اما مهم ترین اصل حاکم بر آن بدون تغییر مانده است: این انتخابات مبارزه ای سرنوشت ساز است که نتیجه آن تاثیری بزرگ بر آینده خواهد گذاشت و به همین دلیل هیچ غفلتی از ادای تکلیف - که چندان هم پوشیده نیست- قابل بخشش نخواهد بود.
پیشرفت های عظیم و حیرت انگیز ایران اسلامی در عرصه های گوناگون، علمی، تکنولوژیک، بین المللی و پمپاژ الگوی انقلاب اسلامی به جهان اسلام را می توان و باید از بزرگترین و اثرگذارترین رخدادهای داخلی در سال 1387 دانست که ارسال ماهواره امید به فضا فقط یک نمونه از آنهاست. نکته درخور توجه آن که رهبر معظم انقلاب سال 1387 را «سال نوآوری و شکوفایی» نامیده بود.
پیروزی حماس را از قبل پیش بینی فرموده و از توخالی بودن تهدیدهای نظامی آمریکا علیه ایران اسلامی پیشاپیش خبر داده بود...
سال 1387 را درحالی به پایان می رسانیم که دستاوردهای فراوانی را با خود به سال 1388 می بریم.
کیهان حلول سال جدید را به تمامی مردم بزرگوار و شریف ایران عزیز و مخصوصاً خوانندگان گرامی تبریک می گوید. امید آنکه هماره با هم باشیم و در بستر اسلام و انقلاب، خدمتگزار بمانیم.
رسالت
«بهاران و انقلاب قلوب» عنوان سرمقاله امروز روزنامه رسالت به قلم سیدمسعود علوی است که در آن می خوانید:
یا مقلب القلوب و الابصار...
در آغاز هر سال نوین خورشیدی، خداوند خبیر را با صفاتی مقدس میخوانیم و از محضر اقدسش تحول نفسانی خویش را به وجه «احسن الحال» میخواهیم. از جمله این صفات؛ «یا مقلب القلوب» است که در قرآن مجید، واژه قلب و مشتقات آن بارها تکرار شده است. درباره معنا و مفهوم قلب، نظرات و آرای بسیاری وجود دارد که حد مشترک آن فهم و ادراک انسانی است.
مرحوم علامه طباطبایی (ره) در کتاب شریف «المیزان» میفرماید؛ «مراد از قلب در کلام خداوند، هر جا به کار رفته، آن حقیقت انسانی است که ادراک و شعور به آن نسبت داده میشود نه قلب صنوبری شکل.»
در تفسیر شریف «نمونه» نیز میخوانیم؛ «منظور از قلب در آیات قرآن که بحث از درک مسائل میکند، همان عقل و شعور و ادراک است.» در قاموسها و فرهنگهای لغات نیز یکی از معانی قلب، همان عقل گفته شده، از جمله «راغب» در کتاب «مفردات»، قلب را به علم و فهم تفسیر کرده است. در «لسان العرب» نیز میخوانیم که گاهی قلب به معنی عقل به کار میرود.
در ذیل آیه «ان فی ذلک لذکری لمن کان له قلب ...» (سوره ق، آیه 47)، در جلد 22 تفسیر نمونه حدیثی از امام موسیبن جعفر (ع) آمده است به این مضمون که منظور از قلب، عقل است.
برخی از مفسرین معتقدند که ریشه لغت «قلب» در اصل به معنی دگرگونی و تحول و انقلاب است، و چون فکر و عقل انسان هم دائما در حال دگرگونی است به آن «قلب» گفته میشود.
در آیاتی از قرآن نیز مراد از «قلب»، نفس و جان آدمی است. از جمله اینکه خداوند در آیه 10 سوره احزاب میفرماید؛ «و بلغت القلوب الحناجر.» همچنین در آیه 283 سوره بقره قلب را به چیزی که به ثواب و گناه متصف میشود، تبیین نموده و میفرماید؛ «فانه آثم قلبه.» روشن است که عضو صنوبری شکل قفسه سینه گناه نمیکند، پس مراد همان نفس و جان شعورمند و مدرک انسان است.
در آیه 179 سوره اعراف نیز درباره گروهی از جن و انس که مستحق عذاب دوزخند، میفرماید؛ «لهم قلوب لا یفقهون بها» (آنها دلها (عقلها)یی دارند که با آن نمیاندیشند.) واضح است که وقتی اندیشیدن به «قلب» نسبت داده میشود، میفهمیم که مقصود از آن، «عقل» است. آیه دیگری که صریحتر مفهوم آن را درک میکنیم، آیه 46 سوره حج است که میفرماید؛ «لهم قلوب یعقلون بها.»
از آفریدگار آفرینش در آستانه طلوع خورشید نوروزین و حلول سال نوین شمسی خواهانیم قلوب پارسیان پارسا و ایمانیان ایران را به گونهای دگرگون سازد که با آن به بهترین تفقه و تعقل در راه روشن رستگاری و رفاه، رهنمون شوند و در تمامی آنات و عرصهها جاذب رضایت و رحمت خالق خویش باشند.
ما از این نکته، غافل نیستیم که هر دگرگونی و تحول و تطوری که ریشه در روحانیت و رحمانیت آسمانی دارد، نتیجه و ثمره آن رشد و هدایت و بلوغ و بالندگی است و این ما هستیم که باید با مساعی خویش به ظرافت و ظرفیت پذیرش تحول الهی و حرکت به سوی «احسن الحال» نایل شویم و ظرف وجودی قلب ما با ایمان و اندیشه نیک و عمل صالح، انشراح و انبساط معنوی یافته و مهیای مظروف عظیم اخلاق و معارف اسلامی گردد.
خردورزی، رکن اساسی دین است و اندیشه فردی و خرد جمعی عنصری تعیین کننده در سرنوشت ملت و یکایک آحاد جامعه میباشد و تحول احوال و انقلاب قلوب در راستای خط سیر عبادی الهی، لازمه حیات طبیه است؛ تحولی مثبت، رشد دهنده و پیش برنده که همواره ملازم دانش افزایی و نوسازی ایمان و باورهای قلبی و تثبیت و تقویت اراده و استعدادهای درونی میباشد.
امید است در سال آتی (88) نهال شکوفاییهای سالجاری (87) به درخت تنومند توانمندی بدل شود و قلوب ملت معظم ایران با هدایتهای الهی و خرد جمعی در انتخابات خرداد ماه به سمت و سویی سوق یابد که مرضی ذات اقدس حقتعالی باشد و نیز موجب گسترش عدالت اجتماعی و پیشرفتهای علمی و اجتماعی و فرهنگی گردد و آوازه آیین و میهن عزیزمان با اندیشههای جوان و جویایی که مقلب قلوب در آن حلول و نفوذ دارد، چهار سوی گیتی را در نوردد و آفاق و انفس جهانیان را فرا گیرد.
از مدبر لیل و نهار و محول احوال، خواهانیم که سال فرا روی ما را هنگامه هدایت به فیض فردی و فوز اجتماعی و فتح چکاد رویش و رشد در همه عرصهها قرار داده و خلوص و خدمت و خداخواهی را قرین قلب تمامی ما خصوصا مسئولین و مقامات میهن عزیزمان گرداند و قلوب همگان را جایگاه جلالت و حصن حکمت و اریکه ایمان سازد.
ما هماره شاکر ساحت حضرت سبحانیم که قلب قویم عالم امکان و قطب عزیز هستی، حضرت حجتبن الحسن العسکری (عج)، کانون اقتدای ما منتظران ظهور است و ولایت فقیه، واسطه فیض آخرین حجت الهی در وجود جودآگین سرآمدانی همچون خمینی کبیر و خامنهای عزیز تجلی یافته و مییابد و اینک قلب حیاتبخش امت واحده اسلام، ولی امر مسلمین، مقام معظم رهبری است که تلالو آن بر تمامی قلوب عاشقان ولایت، تابنده است.طلوع طلعت خورشید نوروزین و انقلاب قلوب مردمان و نشاط بهاران و نزول روزافزون نور ایمان بر بهاری دلان ایران، خجسته باد.
جمهوری اسلامی
«همچنان امیدواریم» عنوان سرمقاله امروز روزنامه جمهوری اسلامی است که در آن می خوانید:
بسم الله الرحمن الرحیم
سال 1387 را باید با دو نگاه ارزیابی کرد; یکی نگاه به جایگاه نظام جمهوری اسلامی در داخل و خارج از ایران و دیگری نگاه به عملکرد اندام های نظام . این نگاه اگر منصفانه و دور از افراط و تفریط باشد می تواند دست اندرکاران را متوجه قوت ها و ضعف ها نماید و راهنمای عمل مناسبی باشد برای آنکه در سال آینده و سالهای آینده به رفع نقص ها و تقویت نقاط قوت بپردازند.
بی تردید نظام جمهوری اسلامی به دلیل حفظ مواضع اصولی خود در سیاست خارجی و تاکید بر اصول و موازین انقلابی و ارزشی در سال 1387 به راه اصیل خود ادامه داده و جایگاه خود را در داخل و خارج تقویت کرده است.
تداوم حمایت از آرمان فلسطین تلاش برای تقویت وحدت امت اسلامی ایستادگی در برابر قدرت های سلطه گر به ویژه آمریکا حراست از دستاوردهای علمی و فنی همانند انرژی هسته ای در برابر زیاده خواهی های قدرت های استکباری تشویق استعدادهای جوان برای توسعه دانش فنی و تولید علم و تلاش برای تقویت اصول و آرمان های اسلامی و انقلابی شاخص های روشن عملکرد نظام جمهوری اسلامی در سال 1387 می باشند که مستقیما با رهنمودها و نظارت رهبری در ارتباط هستند.
اطلاعات دقیق نشان می دهند پایگاه نظام جمهوری اسلامی با همین شاخص ها در داخل قوی شده و در خارج از مرزهای ایران نیز قلب های بیشتری را به خود متوجه نموده دوستان انقلاب را سرافرازتر و دشمنان را ناامیدتر کرده است.
هر چند اقتضای زمان با توجه به شتاب زیادی که در سیر تحولات فکری و فرهنگی و علمی و اقتصادی مشاهده می شود ایجاب می کند قدرت عمل نظام جمهوری اسلامی افزایش یابد لکن همین که در برابر همه دشمنی ها و کارشکنی ها حرکت نظام همچنان رو به جلو می باشد بسیار امیدوار کننده است.
قطعا ما نباید به این مقدار پیشرفت برای نظام جمهوری اسلامی که در دنیای امروز حرف تازه ای دارد و از جاذبه زیادی برخوردار است راضی باشیم و باید به این تحرک مثبت شتاب بیشتری بدهیم تا بتوانیم عقب ماندگی های تحمیلی گذشته را جبران نمائیم و نظام جمهوری اسلامی در جایگاهی قرار گیرد که در آرمان های ترسیم شده توسط بنیانگذار آن حضرت امام خمینی رضوان الله تعالی علیه برای این نظام در نظر گرفته شده است. نظام جمهوری اسلامی الگوی مناسبی برای همه ملت هائی است که در جستجوی راهی برای تامین استقلال و آزادی هستند و می خواهند با تکیه بر اراده خود زندگی کنند.
در نگاه دوم قضاوت یکسره مثبت قطعا یک قضاوت غیرواقعی و افراطی است کما اینکه قضاوت یکسره منفی نیز تفریطی است . واقعیت اینست که عملکرد اندام های نظام جمهوری اسلامی از ضعف ها و قوت هائی برخوردار بوده که قطعا اگر قوت ها بیشتر بود جایگاه نظام در داخل و خارج ارتقا بیشتری می یافت.
مجلس شورای اسلامی که در راس قوای سه گانه قرار دارد در سال جاری به عنوان اولین سال کاری مجلس هشتم ابتدا ضعف هائی از خود نشان داد که اگر ادامه می یافت خسارت بار می بود. خوشبختانه اداره کنندگان مجلس و نمایندگان با کسب تسلط کافی بر امور و آشنائی بیشتر با فضای کاری خود و اقتضائات جامعه توانستند جایگاه واقعی خود را پیدا کنند و در نیمه دوم سال ضعف های گذشته را تا حدودی جبران نمایند.
انتظار از مجلس شورای اسلامی همراهی با سایر قواست ولی هرگز نباید همراهی را با وادادگی اشتباه کرد. استقلال مجلس برای کشور یک اصل غیرقابل خدشه است که اگر ازدست برود یا حتی ضعیف شود به پیدایش دیکتاتوری میانجامد. نمایندگان مجلس فقط با حفظ این اصل است که می توانند نقش خود را در حفظ استقلال کشور و تقویت جایگاه نظام جمهوری اسلامی ایفا نمایند.
مجلس شورای اسلامی در سال 1387 در این زمینه نمره متوسطی دارد و انتظار اینست که مجلس هشتم در سال دوم عمر خود این نقص را جبران نماید.
قوه قضائیه در سال 1387 تلاش هائی برای تقویت زیرساخت ها از میان برداشتن موانع و باز کردن گره های کور انجام داد لکن نتوانست سطح رضایت مردم از دستگاهی که محل تظلم مظلومان است را بالا ببرد.
در قوه قضائیه قضات شریفی حضور دارند که اگر از آنها حمایت شود می توانند بر همه مشکلات موجود فائق آیند و دست متجاوزان به حقوق فردی و عمومی را که متاسفانه در جامعه اسلامی و انقلابی ما کم نیستند قطع کنند. برای رسیدن به این هدف در سطح مسئولان قوه قضائیه به عناصری مصمم با اراده ای قوی روحیه ای نفوذناپذیر و کاملا معتقد به استقلال این قوه نیاز است.
در اجرائیات به نتیجه رسیدن طرح دراز مدت و مهم ماهواره امید که در بهمن ماه به فضا پرتاب شد همچنین بعضی پیشرفت های صنعتی از جمله انرژی هسته ای موفقیت های ستودنی هستند.
آمارهائی که مسئولان دولتی در زمینه های عمرانی ارائه می کنند نیز نشان دهنده پیشرفت هائی در این زمینه می باشد. اما افزایش گرانی و رکودی که گریبانگیر کارخانجات تولیدی و صنعتی شده از ضعف عملکرد اقتصادی دولت خبر می دهند.
در بخش فرهنگی نیز ضعف هائی وجود دارد که نماد آشکار آن را می توان در جامعه مشاهده کرد. تخریب شخصیت خدمتگزاران و بی توجهی شدید به کرامت انسانی که در سال جاری توسط عناصر لجام گسیخته به شدت ادامه یافت نشانه روشن دیگری از ضعف عملکرد فرهنگی قوه مجریه است.
در بخش سیاست خارجی علیرغم ادعاهائیکه می شود دستگاه دیپلماسی کشور از موضع انفعالی حرکت کرده است. نمونه هائی از قبیل مراکش بحرین عربستان کانادا و پیام تبریک به رئیس جمهور جدید آمریکا و اعلام آمادگی های پیاپی برای مذاکره با وی می توانند این مدعا را به روشنی به اثبات برسانند.
اینکه وزیر خارجه عربستان این جسارت را به خود می دهد که به وزیرخارجه جمهوری اسلامی ایران میگوید ایران باید خود را از مسائل اعراب به ویژه لبنان و فلسطین کنار بکشد محصول همین روش انفعالی دیپلماسی خارجی دولت است.
نظام جمهوری اسلامی با جایگاه والائی که در میان مردم جهان دارد می تواند با سیاستی فعال به جریان سازی های جدید و اثرگذار در سیاست بین المللی بپردازد و سرفرازانه اهداف ترسیم شده در منظومه آرمانی امام خمینی را تحقق بخشد.
این هدف درصورتی تحقق خواهد یافت که دولتمردان ما به جای شعار به عمل صادقانه روی آورند و در همه زمینه ها به آرمانها و اصول انقلاب پای بندی نشان دهند.
انقلاب اسلامی مهمترین رویداد قرن حاضر است که به تعبیر امام خمینی « انفجار نور » بود. این امید در دل همه مستضعفان جهان زنده است که این انقلاب و نظام برآمده از آن همانطور که معادلات سیاسی جهان را تغییر داده می تواند به حاکمیت استکباری زورگویان خاتمه دهد و به تحقق نهائی وعده های الهی بیانجامد.
برای رسیدن به این نقطه مطلوب ملت ایران و مسئولان نظام جمهوری اسلامی وظیفه سنگینی برعهده دارند و این امید همچنان وجود دارد که خدای متعال برای دست یابی به این آرمان مقدس بندگان خالص خود را یاری فرماید.
صدای عدالت
«کمتر از برگ نباشیم» یادداشت امروز صدای عدالت به قلم حسین عبداللهی است که در آن می خوانید:
بهار را یاد نبریم که سبز شدن روزگار، ریزش بارانهای زلال آسمانی، وزیدن نسیمهای دلنواز صبحگاهی، شکوه خیره کننده شکوفههای رنگارنگ بر روی شاخسارهایی که نوید گلهای سفید و ارغوانی را برلب دارند، اندکی از کرشمه این پدیده شگفتانگیز خداوند است. به تعبیر مولوی، زبان حال زمستان، «اِیّاک نَعبُد» است و زبان حال نوبهار، «اِیّاک نستعین»:
اِیّاک نعبدست زمستان دعای باغ
در نوبهار گوید اِیّاک نستعین
ایّاک نعبد آنکه به در یوزه آمدم
بگشا درِ طرب، مگذارم دگر حزین
اِیّاک نستعین که ز پرّیِ میوههاشکسته میشوم، نگهم دار ای معین .کمتر از آن برگ ظریف و زیبا نباشیم که شاخ درخت را میشکافد و از زندان خودپرستی، سر برون مینهد و آن میشود که:«هر ورقش، دفتری است معرفت کردگار»:(مولانا)
ای برگ! قوّت یافتی تا شاخ را بشکافتی
چون رستی از زندان، بگو تا ما در این حبس آن کنیم
ای غنچه! گلگون آمدی، وز خویش بیرون آمدی
با ما بگو چون آمدی تا ما ز خود خیزان کنیم
و چون باد بهار ما نیز گرهگشای کار دیگران باشیم:
چو غنچهگر چه فرو بستگی است کار جهان تو همچو باد بهاری گرهگشا میباش بهار به کام همگان خوش باد، به ویژه آنان که در اندیشه دیگران و به فکر خسته جانانند:
سحر دیدم درخت ارغوانی
کشیده سر به بام خسته جانی
به گوش ارغوان آهسته گفتم
بهارت خوش که فکر دیگرانی
دنیای اقتصاد
«به سوی سال پرچالش» عنوان سرمقاله امروز روزنامه دنیای اقتصاد به قلم علی میرزاخانی است که در آن می خوانید:
سال 87 را در حالی پشت سرمیگذاریم که بسیاری از معادلات سالهای اخیر در طی چند ماه به سرعت تغییر کرده و جای خود را به مناسباتی داده است که واکنش دقیق و فوری را غیرقابل اجتناب میکند.
جهان غرب با بحران اقتصادی کم سابقهای دست به گریبان است که جهان شرق، به ویژه روسیه و چین، از پسلرزههای آن در امان نیستند و چه بسا تخریب به جای مانده از پسلرزه شرقی، از تخریب زلزله غربی کمتر نباشد. در جهان سیاست نیز چهره غیرقابل قبول آمریکا برای افکار عمومی جهان تغییر رنگ داده و نماد منفور بوش جای خود را به نماد حداقل غیرمنفور اوباما داده است.
اما فارغ از این دگرگونیهای وسیع در جهان اقتصاد و سیاست، ایران ما باید در سال آینده با چالش بسیار مهم سقوط بهای نفت مواجه شود؛ آن هم در شرایطی که به مصرف وسیع دلارهای نفتی عادت کرده است و این مهم اتخاذ برخی سیاستهای ریاضتطلبانه را در حالی گریز ناپذیر میکند که سال آینده به صورت همزمان، سال انتخابات نیز هست و وعدههای مردمپسند گریزناپذیر.
البته با پدیده سقوط نفت میتوان بسیار سادهاندیشانه روبهرو شد و مدیریت اوضاع پیچیده محتمل را به زمانی موکول کرد که آنها خود را تحمیل کنند ، اما تنها نتیجه چنین انفعالی، از دست دادن کارآیی اهرمهای مدیریت اوضاع خواهد بود. بخواهیم قبول کنیم یا قبول نکنیم، سقوط نفت به مرز40 دلار، باعث ناپدید شدن نیمی از دلارهای نفتی مورد استفاده در بودجه 87 از بودجه 88 شده است و نادیده گرفتن تاثیرات آن بر توازن بودجه، به ویژه در شرایطی که قرار است حقوق کارکنان دولت نیز با افزایش قابل توجهی همراه باشد، غیرمسوولانه است.
در مواجهه عالمانه با چنین اوضاعی، طرح تحول اقتصادی به صورتی که در اولین مصوبه کمیسیون تلفیق مجلس آمده بود، میتوانست باعث تبدیل تهدید به فرصت باشد، اما متاسفانه اصرار دولت بر قانون همه یا هیچ باعث تبدیل آن مصوبه به مصوبهای شد که نهایتا با مخالفت اکثریت نمایندگان مجلس مواجه گردید.
در سوی دیگر قضیه، به نظر میرسد دولت از مهمترین ابزار مقابله با بحران یعنی مدیریت نرخ ارز غافل است، به ویژه آنکه براساس تازهترین پژوهشهای انجام گرفته توسط اقتصاددانان برجسته کشور، تاثیر این متغیر روی تورم چنانچه با مدیریت دقیق همراه باشد، بسیار کمتر از سایر روشهای جایگزین است.
اگر از ابعاد مختلف موضوع غافل نباشیم، متوجه این فرصت تاریخی خواهیم شد که قیمتها در سراسر جهان رو به سقوط است ولی به دلیل آنچه که به «چسبندگی قیمتها به کف» در ادبیات اقتصادی موسوم است، شاهد کاهش محسوس قیمت در سبد وارداتی ایران نیستیم ولی میتوان سود این تحول را با اصلاح نرخ ارز به سمت منافع ملی هدایت کرد، بیآنکه عوارض خاصی به اقتصاد تحمیل شود.
چنین اصلاحاتی، یک نفع عظیم ناخواسته را نیز در کنار خود خواهد داشت و آن اینکه معادلات بازی اقتصاد را که در چند سال اخیر به دلیل تثبیت نرخ ارز به نفع واردکنندگان رقم خورده است، اندکی به نفع تولید داخلی تغییر خواهد داد. فراموش نکنیم که تمام دعوای آمریکاییها علیه چین در چند سال اخیر، ریشه در استفاده دقیق چینیها از این ابزار پرقدرت به نفع تولید و صادرات خودشان دارد که باعث جذب سرمایههای عظیم غربی به داخل این کشور و نهایتا جایگزینی تدریجی کالاهای ساخت چین با کالاهای غربی حتی در سبد مصرفی غربیها شده است.
به هر حال، تصمیمسازان اقتصادی باید بدانند که هرچه به اوج بحران نزدیک شویم، دایره انتخاب بین ابزارهای مقابله با بحران محدودتر و محدودتر میشود و در این نکته نباید تردید کرد که برخی ابزارهای قابلاستفاده برای مقابله با بحران چنانچه در زمان مناسب از آنها استفاده نشود، در شرایط بحرانی به سرعت تبدیل به ابزار بحرانزا میشوند و این قانون درخصوص نرخ ارز در شرایط سال آینده به شدت میتواند صادق باشد. آیا توجه به این معادلات، جدیت فوری در بازنگری برخی سیاستهای اقتصادی را ایجاب نمیکند؟
سرمایه
«سه مولفه تصمیم گیری در سال 88» عنوان نگاه روزنامه سرمایه به قلم مسعود نیلی معاون اسبق اقتصادی سازمان مدیریت و برنامه ریزی است که در آن می خوانید:
اقتصاد ایران در سال 1388 در نتیجه انتقال آثار بحران جهانی از یک طرف و اثرات آن در قالب کاهش قیمت نفت و کاهش درآمدهای دولت از طرف دیگر با عدم تعادل هایی مواجه خواهد شد. این عدم تعادل ها از یک سو خود را در کسری بودجه و سپس در تراز پرداخت هانشان خواهد داد.
از سوی دیگر، کشور به لحاظ مصرف ریالی انرژی و عدم امکان رشد متناسب تولید با واکنش به عدم تعادل در بازار انرژی مواجه خواهد شد. همچنین نظام بانکی با عدم تعادل در منابع و در نهایت بازار کار نیز با عدم تعادل ناشی از رکود اقتصادی مواجه خواهند شد.
مجموعه این عدم تعادل ها یک سلسله سیاست هایی را در قالب بسته سیاستی منسجم در کشور اقتضا می کند که اهمیت این سیاست ها در دو چیز، یکی در جهت گیری آنها و دوم در ضرورت هماهنگی و رویکرد یکپارچه در سیاستگذاری نهفته است.
به تعبیر دیگر قیمت انرژی در واکنش به عدم تعادل بازار انرژی، درآمد ارزی در واکنش به عدم تعادل تراز پرداخت ها و سود بانکی در واکنش به عدم تعادل سیستم بانکی، سه مولفه سیاست هایی هستند که ضرورت دارد در نظر گرفته شود. حسن این سیاست ها آن است که در جهت رفع مشکل کسری بودجه که یک تهدید جدی برای اقتصاد و کشور در سال آینده است، قرار دارند.
یکی از نکات مهم در این میان آن است که اگر با کسری بودجه برخورد اصولی نشود، کشور گرفتار رکود تورمی شده و این به معنای کاهش نرخ رشد تولید داخلی و سرمایه گذاری است، همچنین درخصوص نوسان قیمت ارز نیز بانک مرکزی نباید مانع رشد آن شود بلکه باید با استفاده از ذخایر ارزی از جهش یکباره آن جلوگیری کند و به فعالان بازار نیز این اعتماد را منتقل کند که بانک مرکزی از توان کافی برای مدیریت نرخ ارز برخوردار است اما در عین حال اجازه افزایش نرخ ارز را به بازار بدهد.
جام جم آنلاین گزارش میدهد
جام جم آنلاین گزارش میدهد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد؛
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک فعال سیاسی:
یک نماینده مجلس:
در گفتوگوی «جامجم» با استاد حوزه و مبلغ بینالملل بررسی شد
گفتوگو با موسی اکبری،درخصوص تشکیل کمپین«سرزمین من»وساخت و مرمت۵۰خانه در منطقه زنده جان