گفتگو با سرتیپ قالیباف فرمانده نیروی انتظامی

جام جم آنلاین - بحث امنیت و نقش نیروی انتظامی در تامین امنیت اجتماعی از مهمترین موضوعاتی است که در جامعه کنونی ما
کد خبر: ۲۲۱۱۷
وجود دارد. همین موضوع ما را بر آن داشت تا گفتگویی مفصل با فرمانده نیروی انتظامی انجام دهیم و سردار قالیباف نیز در این نشست صمیمانه که نخستین گفتگوی اختصاصی وی در دوران این مسوولیت است ، مهمترین سیاست های اتخاذ شده برای تامین امنیت اجتماعی و روشهای اجرایی آن را برایمان تبیین کرد ؛ او همچنین از تغییر و تحول در نیروی انتظامی و به کارگیری امکاناتی برای تجهیز پلیس در مبارزه با مجرمان سخن گفت و تاکید کرد برای ارتقائسطح آسایش و آرامش شهروندان ، همه دستگاه ها و نهادها باید مشارکت کنند. سردار قالیباف معتقد است : با راه اندازی پلیس 110هر یک از آحاد ملت چشم پلیس به شمار می روند و با اتکا بر نیروی مردم می توان همه مشکلات را از سر راه برداشت . دیدگاه ها و نظرات وی را در گفتگو با روزنامه جام جم که شنبه 17 فروردین 81 منتشر می شود با هم می خوانیم.

سردار قالیباف ، 30ماه از فعالیت شما در نیروی انتظامی می گذرد. به عنوان نخستین پرسش ، جایگاه پلیس را در جامعه چگونه می بینید و با توجه به این که امروزه شاهد یک تغییر نگرش از سوی آحاد مردم نسبت به پلیس هستیم چه سیاست و روشهایی برای این تغییر نگرش اتخاذ کرده اید؛
این که مردم نگاه بسیار مطلوبی به پلیس و کارکرد نیروی انتظامی دارند از بلند نظری و لطف آنها به خدمتگزارانشان است ؛ البته نه این معنا که در پلیس تحولی قابل توجه رخ نداده باشد. به هرحال همکاران ما در نیروی انتظامی خیلی تلاش کرده اند و در نتیجه آن تلاشهاست که مردم پلیس را از خودشان می دانند؛ اما باوجود همه کارهای انجام شده به نظر من هنوز ما در آغاز راه هستیم . ما می توانیم اقدامات بسیار جدی تری در بحث تعامل میان مردم و پلیس داشته باشیم . نگاهی به گذشته و نقش پلیس در پیش از پیروزی انقلاب اسلامی این بحث را کارشناسی تر می کند. ببینیم پلیس در پیش از انقلاب چه عملکردی داشت و به تبع آن از چه جایگاهی در میان مردم برخوردار بود. خوب می دانیم که محور فعالیت های پلیس در آن مقطع زمانی حفظ منافع حاکمیت وابسته و تامین امنیت حاکمان و طبقه مسلط بود، چرا که تکیه حکومت بر مردم نبود. طبعا پلیس هم برای این منظور ایفای نقش می کرد؛ اما پس از انقلاب به اعتقاد ما برنده ترین سلاح استراتژیک نظام جمهوری اسلامی ، مردم هستند. این مردم هستند که مقابل تهدید خارجی می ایستند، مشکلات داخلی را صبورانه تحمل می کنند و در همه جوانب تکیه گاه حکومت هستند. من فکر می کنم پیچیده ترین موضوعات را هم می توان با کمک و همیاری مردم حل کرد. چرا که حکومت منتخب مردم و برخاسته از مردم است . طبیعتا پلیس هم به عنوان بخشی از این حاکمیت باید مردمی باشد. ما امروز پلیسی هستیم که از سوی حاکمیت و دولت برای مردم و تامین امنیت عمومی جامعه موظف شده ایم ، اما خوب واقعیت ها چیست . هنوز مردم به ما صرفا به عنوان ضابطان قوه قضاییه و کسانی که بناست با جرایم برخورد کنند، نگاه می کنند. در واقع به نوعی پلیس در عین حال که کنار مردم و با مردم است ؛ اما در عمل و در اجرای ماموریتش ، جامعه محدود مجرمان را مقابل خود دارد و به نظر من هیچ وقت در ذهنش این گونه نبوده که برای برخورد با جرم و مجرم لازمه اش این است که نگاهی هم به مردم داشته باشد، لذا ما در آغاز کار، بحث «پلیس پاسخگو -جامعه مسوول» را مطرح کردیم و گفتیم به دنبال این هستیم که در جامعه به گون های عمل کنیم که پلیس پاسخگو و مردم نیز مسوول باشند. یا به تعبیری اگر بخواهم راحت تر و روان تر سخن بگویم ، این است که قشر مجرمان در جامعه کمتر از 2درصد است . بقیه مردم دوست دارند خوب ، راحت ، محترم و درسایه قانون با امنیت زندگی کنند. در واقع به تعبیر رهبر معظم انقلاب که در شروع کار من فرمودند: طوری عمل کنید که فقط مجرمان از شما احساس ناامنی کنند.
سوالی را می خواهم مطرح کنم که شاید قدری افراطی به نظر آید؛ اما آیا واقعا پلیس باید برای مردم دوست داشتنی باشد ، یعنی وقتی پلیس را ببینند ، بگویند به به ، پلیس ! یا نه عملکرد پلیس باید این رضایت را در دل مردم ایجاد کند؛
به نکته ظریفی اشاره کردید. ببینید 3نوع نگاه وجود دارد. یک وقت است که ما می گوییم به مردم کاری نداریم . ما می خواهیم فقط با مجرم برخورد کنیم . مجرم که یک فرد مشخص و در یک جای مشخص نیست . بله این دو درصد مجرمی که در جامعه وجود دارد در 98درصد جامعه پراکنده هستند. اگر بگوییم برای پیدا کردن این 2درصد با همه برخورد کنیم ، خوب 100نفر را ناراضی می کنیم تا یک مجرم را دستگیر نماییم . این کار عقلانی و حساب شده پلیس نیست . یا این که بگوییم به هر حال ما با همه مردم برخورد می کنیم و مردم هم باید بپذیرند ؛ چون ما دنبال مجرم هستیم حالا ممکن است به فرض 4تا اشتباه هم مرتکب شویم . این را می گویند تهدید محوری ، یعنی ما فقط مجرم را ببینیم و به بقیه کار نداشته باشیم . این نگرش درستی نیست ؛ چون پلیس با مردم و برای مردم است . خوب اگر ما با مردم هستیم در واقع با همکاری مردم می توان کار کرد. شما بدانید که در برقراری امنیت و انضباط عمومی همه متفق القولند، الا کسی که می خواهد خلاف قانون عملی انجام دهد. پس می بینید چه امتیاز، ویژگی و سرمایه بزرگی در اختیار پلیس است که 98درصد مردم با پلیس همراه هستند. به اعتقاد من ، هنر پلیس این است که آن 98درصد را با اهداف اجتماعی خودش همراه کند و مردم را درتامین امنیت جامعه شریک نماید. البته این مطلب به این مفهوم نیست که هر یک از اهالی محل هر شب و به نوبت در کوچه ها نگهبانی دهند. نه ، اصلا چنین توقعی از مردم نداریم و خودمان می توانیم این کار را انجام دهیم . ما آمدیم سیستم 110 را راه اندازی کردیم تا همه مردم چشم پلیس شوند. در حال حاضر روزانه به طور میانگین 62هزار نفر با پلیس 110 تماس می گیرند و هر کس اگر موضوع مشکوکی را ببیند به پلیس گزارش می کند. پس در واقع آن 98درصد می خواهند سالم زندگی کنند و ما از طریق پلیس بستر مشارکت مردم را برایشان فراهم کرده ایم و آنها پلیس را به خدمت می گیرند و ما هم افتخارمان ارائه خدمت است . این بهترین نوع نگاه و تعامل با مردم است . یعنی ما بر این اعتقادیم که با همکاری 98درصد مردم به سمتی برویم که آن 2درصد مجرم جایی برای حضور و مانور در جامعه نداشته باشند. اما کار ما در اینجا تمام می شود. آیا وظیفه ما فقط برخورد با مجرم است؛ این هم خودش یک بحث جدی است ! شاید در گذشته فقط نگاه برخورد با مجرم وجود داشت ؛ اما امروز این نگاه تغییر پیدا کرده و برخورد پلیس با مجرم همراه با رعایت قانون و اخلاق اسلامی است . نگاه ما این است که البته این موضوع در جاها و موقعیت های مختلف فرق می کند. در بحث آسیبهای اجتماعی که عده ای از مجرمان تندخو هستند و خشونت به خرج می دهند، مانند اراذل و اوباش و کسی که مزاحم نوامیس مردم می شود و به اموال و ناموس مردم متعرض می شود، پلیس با قدرت و خشونت عمل می کند یا کسی که مشروب خورده و آمده وسط خیابان قمه کشی می کند، شیشه مغازه های مردم را می شکند و به جان و ناموس مردم تعرض می کند، پلیس باید با قاطعیت و خشونت کف خیابان پهنش کند تا مردم متوجه باشند که پلیس شان اقتدار دارد. جامعه شناسان نیز بر این موضوع اذعان دارند که با کسی که در جامعه ناهنجاری و آشفتگی ایجاد می کند باید با خشونت برخورد کرد؛ اما گاهی کسی تخلف رانندگی کرده یا 2نفر دعوای خانوادگی دارند که در این مسائل نوع نگاه پلیس و برخورد او قطعا متفاوت است . به اعتقاد من نباید افراط و تفریط کرد. با همین نگاه جامعه محوری ، ما یک اعتقاد دیگر هم داریم و آن این که وظیفه پلیس در عین برخورد با مجرم این هم هست که ببینند جرم چگونه شکل گرفته است . بخشی از این ریشه یابی جرم هم به عهده پلیس است . ما می گوییم امنیت یک تولید اجتماعی است و با این نگاه طبیعتا همه ارکان جامعه و حاکمیت در این تولید ایفای نقش می کنند. شما مطمئن باشید هر جرمی که مجرم مرتکب می شود، یک سهمش مربوط به خودش است و یک سهم آن مربوط به جامعه و مسائل اجتماعی . به هر حال به اعتقاد ما حکومت و مردم باید سهم خود را نسبت به پیشگیری از جرم پرداخت کنند. اگر کمی انصاف به خرج دهیم ، خواهیم دید 40درصد ارتکاب جرم را مجرم به عهده دارد و 60درصد آن مربوط به زمینه های جرم خیز در جامعه است . در خیلی از جاها می بینیم مردم نسبت به بی قانونی حساسیت به خرج نمی دهند. خوب مردم هم سهم دارند. همان طور که اگر پلیس خوب عمل نکند سهم دارد، اگر قوه قضاییه حکم مناسب ندهد سهم دارد، این که دولت نتوانسته به قدر کفایت اشتغالزایی کند سهم دارد. به هر حال ما کجا باید سهم خود را بپردازیم ؛ مجرم جرمی انجام داده و ما باید با او برخورد کنیم ، اما تا کی و کجا؛ آیا باید کاری کرد که او برای همیشه با جامعه قهر باشد؛ آیا نباید زمینه های جامعه پذیر شدن فردی را که یک بار خلافی مرتکب شده فراهم کرد و او را به جامعه بازگرداند؛
همان طور که اشاره کردید همه در مبارزه با تخلف سهم داریم ؛ اما وظیفه پلیس چیست؛
البته من در موضعی نیستم که بگویم دیگران وظیفه خود را انجام نمی دهند و فقط پلیس کارش را انجام می دهد. من می خواهم بگویم همه مسوولیم . دولت و مجموعه آن باید پاسخگو باشند. امروز احساس من این است که ما مسوولان همه در موضع اپوزیسیون حرف می زنیم . این منطق درستی نیست . دست کم بنده در مقابل عملکرد پلیس باید به همه دستگاه های دولتی ، مسوولان و مردم پاسخگو باشم . اگر نمی توانم پاسخگو باشم ، چرا این پست را اشغال کرده ام؛ این که من بگویم دیگران ، دیگران ، این دیگران چه کسانی هستند؛ دیگران منم . «همانگونه که یک برگ زرد نمی شود مگر به دانش خاموش تمام درخت ، یک فرد فاسد نمی شود مگر به اراده خاموش من و شما! همه باید برای مبارزه با جرم تلاش کنیم .» شاید در مبارزه باعلل و عوامل پدید آورنده جرم ، پلیس کمترین نقش را داشته باشد. اما اگر پلیس با مجرم بجا و محکم برخورد کند و در زمینه جلوگیری از شیوع جرم در جامعه وظیفه اش را خوب انجام دهد ، آمار جرم کاهش می یابد؛ اما یک وقت در جایی مجرمی جرمی را مرتکب می شود و پلیس آنجا حضور ندارد و یا با تاخیر وارد می شود و یا خدای نکرده جانب مجرم را می گیرد. اینها موجب می شود زمینه رشد جرم در جامعه فراهم شود. همین اتفاق در قوه قضاییه هم ممکن است بیفتد. وقتی مجرم دستگیر می شود و می بیند حکم متناسب و بازدارنده و متنبه کننده ای برایش صادر نمی شود، همه اینها زمینه تکرار جرم را افزایش می دهد. چرا ما در جامعه اینقدر تکرار جرم داریم . شما نگاه کنید، بیشتر سرقتهایی که انجام می شود ، همه تکرار جرم است . پس معلوم می شود مجرم بخوبی متنبه نشده است.
آقای دکتر ، برای رسیدن به اهداف خود و تحقق سیاست های اتخاذ شده چه روشهایی لازم است؛ ما می خواهیم بدانیم پلیس چه روشهای نرم افزاری و سخت افزاری را برای رسیدن به اهداف خود در نظر گرفته است؛
ببینید ، من سال گذشته به همکاران خود گفتم وظیفه ما کنترل جرم در جامعه است ؛ چون براساس برنامه سوم توسعه ، برای هر چیزی روندی پیش بینی کرده اند ؛ از جمله برای جرم . مثلا اگر در سال گذشته x عدد جرم اتفاق می افتاد، برای سال آینده x + 10 را باید بپذیریم . طبیعی هم هست ؛ گسترش شهرها، رشد روزافزون جمعیت ، افزایش مشکلات اقتصادی و... همه این معضلات جرم را افزایش می دهد؛ اما من با این نظریه مخالفم . من می گویم می توان وقوع جرم را با برنامه ریزی مهار کرد. در گزارش 10ماهه اخیر نه تنها جرم رشد نداشته که در بخش عمده ای کاهش هم داشته است . شما نگاه کنید، امسال ورودی های ما به زندان 5/2 درصد نسبت به سال گذشته کاهش داشته و وقوع جرم 8/9 درصد در کشور کاهش یافته است . پس نشان می دهد که نوع نگاه ما می تواند موثر باشد، منتها باید برای کنترل جرم و مبارزه با آن در همه دستگاه ها و نهادها هماهنگی ارگانیک باشد. به نظر من ، اشکال امروز ما این است که ما جمعی کار کردن را بلد نیستیم . بدون تعارف ، شما اگر از من درباره زنان خیابانی سوال کنید من می گویم که 48ساعته همه را جمع می کنیم و بقیه این کار را انجام نمی دهند. از بقیه هم اگر سوال کنید ، می گویند می خواهم این کار را انجام دهم ، ولی پول ندارم . این که نمی شود. مبنای تصمیم گیری امروز اطلاعات است . هر کسی اطلاعات دقیق داشته باشد، تصمیم درست تری می گیرد. اشکال دیگر ما این است که سیستم های تصمیم سازی و تصمیم گیری ما براساس اطلاعات متقن نیست . اولین کاری که من در نیروی انتظامی انجام دادم ، این بود که 2هدف برای خودم ترسیم کردم . اول ، اصلاح سیستم های تصمیم ساز و دوم اقتدار سیستم تصمیم گیری و اعمال فرماندهی . خیلی وقتها طرحهای مناسبی داریم ، تصمیماتمان هم درست است ، اطلاعات دقیقی هم جمع آوری کرده ایم ؛ اما آدمهای اجرایی قوی ای نیستیم . یعنی نمی توانیم اراده و تصمیم خود را در مجموعه سازمان ساری و جاری کنیم . این هم مشکل دیگر من در نیروی انتظامی بود. اساس کار خود را بر این قرار دادم که اطلاعات موثر را بطور پویا گردآوری کنم ، با جامع نگری تصمیم درست بگیرم و بطور بهینه آن را اجرا کنم . به همین منظور نخستین کاری که انجام دادیم این بود که اطلاعات را دقیق کردیم . من امروز مدعی هستم که ما به عنوان پلیس در بخش آسیبهای اجتماعی و اطلاعات جامعه شناختی نظم و امنیت بهترین گنجینه اطلاعاتی را نسبت به وضعیت جامعه داریم . یعنی اگر همین الان شما از من بپرسید وضعیت فلان شهر و یا فلان محله تهران چگونه است ، من دقیقا به شما می گویم که از بعد جامعه شناسی مردم این اماکن چگونه مردمی هستند، ناهنجاری ها و ریشه های آن ناهنجاری ها را می گویم و موانع و راه حل هایش را می شناسم . نکته دوم این که من معتقدم ، در تصمیم گیری ها باید موضوعات اساسی را با خرد ملی حل کرد. من به فرض هر چقدر هم آدم قوی ای باشم ، یک نفرم و باید در تصمیم گیری خرد ملی را دخیل کنم چرا که همه چیز را همگان دانند و همگان هنوز از مادر نزاده اند. امروز از نخبگان جامعه در حوزه ، دانشگاه و... کمتر کسی وجود دارد که با نیروی انتظامی ارتباط نداشته باشد. در واقع ما خرد ملی را به کار گرفته ایم ، لذا شما اگر کاری در مجموعه ناجا می بینید، کار من نیست ، کار دانشگاه است ، کار حوزه است ، کار نخبگان جامعه است که آمدند و در سیستم تصمیم سازی و راه حل یابی ناجا مساعدت کردند. نکته سوم این که من اسباب کنترل فرماندهی را خوب فراهم کردم . یعنی همه اتفاقات را در همه پاسگاه ها و کلانتری ها بطور مستمر کنترل می کنم . شاید برای شما و یا مردم ما قابل تصور نباشد؛ اما بحث فناوری ارتباطات و اطلاعات را به تمام معنا و به طور موثر و کاربردی در ناجا اجرا کرده ایم .
ما در این زمینه ، یعنی استفاده از فناوری اطلاعات در نیروی انتظامی چقدر از دنیا عقب بودیم؛
در این زمینه خیلی عقب بودیم . وقتی من به ناجا آمدم ، فقط می توانستم به همین حوزه ساختمان محل کار خودم اشراف داشته باشم ؛ اما با استفاده از فناوری ، همین لحظه می توانم تصمیم بگیرم وارد هر کدام از کلانتری ها در مراکز استانهای کشور شوم و آخرین وضعیت آنها رامشاهده و مرور کنم . امروز که من اینجا نشسته ام بیش از 4هزار رایانه به هم ( Link) لینک هستند و برای ما اطلاعات جمع می کنند. خوب وقتی بنده اطلاعات را داشته باشم و بتوانم تصمیم گیری باخرد ملی را در پایین ترین لایه ها هم اعمال بکنم ، کارها روی مدار درست خواهد افتاد ؛ چون ما در پلیس معتقدیم قدرت مقننه ، مجریه و قضاییه هر 3درنقش افسران پلیس جریان دارد. تفکیک قوا همه جا هست ، الا پلیس . یعنی من وقتی سر خیابان ایستادم ، هم حکم قاضی در دستم است ، هم قدرت اجرایی دارم وهم اجازه برخورد، وقتی اختیار دارم نباید بگذارم مفسده کنند، لذا احساس می کنم پلیس پاسخگو ، پلیسی است که تمایل دارد مردم بر او نظارت کنند.
سردار ، تعداد مشاوران شما بغیر از مشاوران رسمی که در راس فرماندهی خدمت می کنند ، چندتاست . منظورم مشاورانی است که از میان نخبگان کشور انتخاب می کنید؛
در بخش مربوط به تجهیزات و فناوری امروز بیش از 230نفر از استادان دانشگاه ها با مدرک دکترا و یا دانشجویان مقطع دکترا به طور شبانه روزی با ما همکاری می کنند. در بخش نرم افزاری نیز 12نفر تمام وقت در یک هسته اولیه با ما کار می کنند و در بخش مسائل اجتماعی نیز هسته ای 8نفره داریم و امروز در تهران و مراکز استانها هیچ دانشگاهی را شما نمی توانید پیدا کنید که ما در آنجا پروژه ای نداشته باشیم و یا از نزدیک با آنها تعاملی نداشته باشیم . من بیشترین وقتم را در این بخش گذاشتم که از نظرات دیگران استفاده کردم و احساس می کنم اگر بتوانم در ناجا فقط یک کار انجام دهم و آن این که 98درصد مردم را که امنیت می خواهند با پلیس خدمتگزارشان همراه کنم ، کافی است و اگر این نگاه نباشد چنانچه میلیاردها تومان و دلار هزینه کنیم ، اگر نیروی انتظامی را روز به روز گسترش دهیم و پاسگاه و کلانتری اضافه کنیم باز هم موفق به ایفای رسالت مان نخواهیم شد. ما باید مردم را ایفای نقش مسوولانه تر در امنیت اجتماعی برانگیزیم ، این درسی است که ما از امام (ره) آموخته ایم . روزی که من به جبهه رفتم ، نمی دانستم تانک چه کارآیی هایی دارد. یک بچه رعیتی بودم که وقتی مطلع شدم جنگ شده ، دلم می خواست به جنگ بروم ؛ اما چطور شد که 6ماه بعد فرماندهی گردان را به عهده گرفتم ، امام من را از کجا پیدا کرد، دیگر رزمندگان و فرماندهان را چگونه یافت ، فقط از طریق مردم و فراهم کردن بستر نقش آفرینی مردم بود. به خاطر دارم شبی که شلمچه سقوط کرد ، همه متعجب بودیم که چه کسانی توانستند چنین کار بزرگی را انجام دهند. با خودم گفتم همین جوان ها. منتها جوانانی که با عقل و خرد ملی و ایثار و از خودگذشتگی و بدون در نظر گرفتن خود تصمیم گرفتند و این کار را انجام دادند. امروز هم ما می توانیم مسائل و مشکلات اجتماعی و اقتصادی خود را این گونه حل کنیم . متاسفانه ما امروز نقش جدی ای به مردم نداده ایم . مادر نیروی انتظامی تعریفمان از تعامل این است که بستر را برای مردم فراهم کنیم . بستر هم این نیست که به مردم بگوییم بیایید در خیابان نگهبانی بدهید. نه ، هر کس در خانه خودش با تلفن 110 درواقع در خدمت پلیس و در نهایت در خدمت خود است . لذا شما امروز وقتی به کلانتری می روید، می بینید که بهتر جواب می دهند، بیشتر وقت می گذارند، صحیح تر به پرونده ها رسیدگی می کنند، آمار کشفیات بالا رفته و مردم احساس امنیت بیشتری می کنند؛ البته نمی گویم اشکالات و کاستی هایی وجود ندارد؛ اما به هر حال اقدامات مفیدی انجام گرفته است . من معتقدم که اگر این روند را ادامه دهیم ، نه تنها در این بخش که در همه ابعاد،به اهداف مردمی مان بهتر نایل می شویم .
بالاخره همین که شما تجهیزات سخت افزاری را در ناجا مستقر کردید، احتیاج به بودجه و... داشته است و در واقع روش شما بوده که توانسته این بودجه را از مسوولان ذی ربط بگیرد. اوایل که شما شروع به کار کردید، برخی می گفتند آقای قالیباف توانسته آشتی ای میان وزارت کشور، قوه مجریه و دیگر نهادها با پلیس ایجاد کند تا بتواند امتیازاتی بگیرد. آیا موفقیت هایی که شما داشته اید به منزله ایجاد یک تفاهم بود یا به قول معروف عقب نشینی ها و بده و بستان هایی داشته اید؛
ببینید، من فکر می کنم این نوع تعامل هم حاکی از همین نوع نگاه است . من واقعا به این مساله اعتقاد دارم که پشتوانه ما در همه زمانها مردم هستند. اخیرا وزارت ارشاد نظرسنجی ای انجام داده که نتایج آن برای من بسیار جالب است . در این نظرسنجی از جوانان سوال کرده اند که با همین وضعی که امروز در کشور داریم و با وجود همه مشکلات و ناملایمات اگر در مملکت جنگ شود، شما چه می کنید؛ بیش از 70درصد جواب داده بودند حتما به جنگ می رویم و به دفاع از نظام و کشورمان می پردازیم . این نشان می دهد که مردم با انقلاب ، اسلام ، نظام و دین هیچ مشکلی ندارند. چرا که نظام ما نظام دینی است و مردم ما مردم متدینی هستند. ممکن است شما بپرسید پس این ابراز مخالفت ها و نارضایتی ها برای چیست؛ نباید خلط مبحث کرد. به نظر من انتقادات مردم به مدیران و کارگزاران نظام است . آنها نسبت به من مدیر و من مسوول انتقاد و گاه پرخاشگری دارند و این به معنای مخالفت با انقلاب و نظام و دین نیست . ما مدیران چون انسان های ضعیفی هستیم ، تا از ما انتقادی می شود در پاسخ به انتقادها دین و انقلاب و نظام را سپر دفاع از خود می کنیم ؛ اما مردم می گویند ما به دین و انقلاب کاری نداریم . جان خود را هم برای آن می دهیم ؛ اما با برخی مسوولان حرف داریم که وظیفه شان را درست انجام نمی دهند. پس مردم با انقلاب ، نظام ، کشور و قانون مشکل ندارند، آنها با من مدیر حرف دارند. بنده وقتی به نیروی انتظامی وارد شدم به مسوولان گفتم که من بچه جنگ و جبهه هستم . یک چیزهایی را بلدم و آمدم کار انجام دهم . حوصله تنشهای سیاسی و... را هم ندارم . من اهل کارم و طبق قانون عمل می کنم و از عمل به قانون هم کوتاه نمی آیم و پایم را هم از حیطه قانون فراتر نمی گذارم . برای اطلاع شما عرض می کنم بارها پیش آمده در خیابان جلوی خودروی متخلفی را گرفته ام که راننده اش یا نماینده مجلس و یا قاضی و... بوده است و راننده در اعتراض گفته که من قاضی یا فلان مسوول هستم ؛ اما به او گفته ام چون در این پست هستی و خلاف می کنی باید جریمه بدهی . البته ناگفته نماند در اجرای وظایف قانونی و انجام خدمت به مردم هم ، دولت انصافا به ما کمک کرده است . گرچه از وقتی که بنده فرمانده نیروی انتظامی شده ام ، روند رشد بودجه که در نیروی انتظامی همواره رشد مثبتی داشت سیر نزولی هم پیدا کرده است . شاید برایتان جالب باشد، روزی که من آمدم (سال 79) رشد بودجه در ناجا 38درصد بود؛ اما از این تاریخ به بعد رشد بودجه ناجا کاهش یافته است ؛ البته پیشنهاد من رشد 40درصدی بوده و هیات دولت هم گفته است که 40درصد را خواهد داد؛ اما سازمان برنامه و بودجه در عمل رشد بودجه نیروی انتظامی را 28درصد بسته و تصویب هم شده است و ما هم چیزی نگفته ایم و سال 81 بودجه را با رشد 14درصد بستند.
پیشنهاد شما چقدر بود؛
ما همان رشد 40درصدی را می خواستیم ؛ چون توافق ما با دولت این بوده که تا پایان برنامه سالی 40درصد بودجه را افزایش بدهند که پایه نیروی انتظامی تقویت شود؛ اما این اتفاق نیفتاد. سال 82 هم که بودجه ما را بستند، رشد منفی داریم . با این حال من از دولت سپاسگزارم . همه جا پلیس را همراهی کرده است ؛ اما مسوولان دولت و رئیس جمهور می دانند که من برای انجام کار هیچ پیش شرطی نگذاشته ام ، حتی نمی گویم اول پول بدهید، بعد کار می کنم . نوع مدیریتم هم به گونه ای است که معتقدم اگر کار را انجام دهم ، پول را می آورم . ما همواره تعبیر و تدبیر رهبر معظم انقلاب را دنبال می کنیم که فرموده : «بزرگترین سرمایه شما، اعتماد مردم است». من اساس را بر جلب اعتماد واقعی مردم گذاشته ام . البته ما هنوز در بخش معیشت کارکنان مشکلات جدی ای پیش رو داریم . من واقعا در مقابل همکاران خود شرمنده ام و این را تکرار می کنم که اگر امروز در نیروی انتظامی تحولی صورت گرفته ، به همت آحاد کارکنان عملی شده است . شاید تنها هنر من این بوده که با عقل دیگران و هنر دیگران توانسته ام توانمندی موجود در نیروی انتظامی را از قوه به فعل درآورم و ان شاءالله در آینده هم گامهای محکمتر و جدی تری را برداریم.
newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها