در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
او شامش را در جلوی تلویزیون میخورد و کم کم چـرت مـیزنـد تـا حـدود سـاعـت 10 شـب کـه بـه رختخواب میرود و اگر من بیدار باشم در حدود 10 دقیقه با هم صحبت میکنیم و او خوابش میبرد.
مساله آزاردهنده اینجاست که حتی روزهای تعطیل هم به جای اینکه با ما تفریح کند خودش به ورزش میپردازد و حدود ظهر که من خسته از کارهای خانه و شستشو و پختن ناهار هستم بر میگردد و انتظار دارد بسیار هم مشتاق باشم.
این برنامه همسرم برای چندین سال بود که مرا آزار میداد زیرا من مبتلا به درد مزمن استخوان و مفصل هستم و انجام تمام کارهای خانه و پسرم به تنهایی برایم سخت است.
چندین بار از او خواستم که کتابهای مربوط به روابط همسران را مطالعه کند یا با من نزد مشاور بیاید، اما او همیشه میگفت چیزی از نوشتههای کتابها سر در نمیآورد و مشکلی هم ندارد که پیش مشاور بیاید.
راستش من مدتها احساس تنهایی میکردم زیرا حتی اگر وقتی کار داشتم و نمیتوانستم پسرم را از مدرسه به خانه بیاورم و با او تماس میگرفتم تا این کار را بکند آنقدر غر میزد که انگار پسر فرد دیگری را باید بیاورد.
زندگی بدون ابراز محبت خیلی برایم سخت بود. به نوعی تصور میکردم که انسانی درجه 2 محسوب شدهام که فقط باید به امور منزل و خانواده برسم بدون اینکه توقعی داشته باشم.
نهایتا تصمیم گرفتم خودم از کتابهایی که برای راهنمایی همسران نوشته شده استفاده کنم، به امید اینکه شاید بتوانم همسرم را تغییر دهم.
شاید برایتان جالب باشد، اما انگار کسی که نیاز به تغییر داشت خودم بودم نه او. زیرا تا آن موقع فکر میکردم او علاقهای به ما ندارد که این گونه رفتار میکند؛ اما حالا نظرم عوض شده است.
او در آغاز زندگی و با ورود فرزندمان احساس مسوولیت بیشتری میکرد و سعی کرده بود که با کار بیشتر و خارج از منزل بودن مزاحم من نباشد و بتواند هزینههای مربوط به خانه و خانواده را تامین کند.
شاید برایم قابل باور نبود، اما با خواندن کتابها فهمیدم که مسوولیتهای زیاد خارج از منزل و اینکه سعی میکند من به دلیل بیماری بیرون از منزل کار نکنم تا شاید بتوانم در منزل بیشتر استراحت کنم بر او فشار زیادی آورده است.
در مقابل مثل من منتظر قدردانی و همدلی من در این مورد بوده؛ اما از آنجایی که من هم منتظر دریافت محبت بودم هیچ یک به دیگری کمکی نکرده بودیم.
هر کدام خود را مستحق یک رابطه گرم و صمیمانه نو پر از دلگرمی میدانستیم و کاری انجام نمیدادیم.
حالا میدانم تا وقتی که من تشنه توجه و رسیدگی او باشم چیزی عایدمان نمیشود. وقتی من بتوانم او را درک کنم میتوانم نسبت به او با محبت باشم و در واقع محبت من که لبریز بود، به او برسد موجب جریان و بازگشت این رابطه گرم به سوی خودم هم میشود.
حالا مدتی است که سعی میکنم خودم به نیازهای خودم برسم و به خودم بها بدهم و در عین حال مسائل را از دید او ببینم و وی را درک و تحسین کنم. او هم مهربانتر شده و احساس میکنم زندگیمان پس از 17 سال به سالهای اول نزدیکتر شده است.
مترجم : سحر کمالینفر
منبع:heraldtribune
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
اکبرپور: آزادی استقلال را به جمع ۸ تیم نهایی نخبگان میبرد
در گفتوگوی اختصاصی «جام جم» با رئیس کانون سردفتران و دفتریاران قوه قضاییه عنوان شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
گفتوگوی بیپرده با محمد سیانکی گزارشگر و مربی فوتبال پایه