سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
جای جیگانگ، فضانورد چینی وقتی از کپسول فضایی خود با مرکز کنترل فضایی چین سخن میگفت و گزارش کارش را ارائه میداد در پوست خود نمیگنجید. شنبه 27 سپتامبر بود و جیگانگ در آستانه انجام اولین راهپیمایی فضایی خود قرار داشت که نمادی از پیشرفت برنامه فضایی بزرگترین قدرت شرق دور بود.
هو جیان تائو، رئیسجمهور چین که با شرکت در یک برنامه زنده تلویزیونی به سان میلیونها چینی دیگر شاهد این روند بود خوشحال و مسرور به نظر میرسید. با این ماموریت موفقیتآمیز فضایی ، جمهوری خلق چین به جمع کشورهای برخوردار از دانش فضایی پیوست و از این منظر در موقعیتی همسنگ با ایالاتمتحده و روسیه قرار گرفت.
به واقع چینیها در حال پیگیری طرحهای خود برای اعزام سفینهای سرنشیندار به کره ماه هستند تاکرهماه که پیش از این میزبان فضانوردان آمریکایی بوده به زودی پذیرای چینیها هم باشد.
تقریبا مقارن با همان زمان در نقطهای در آنسوی کره زمین هنری پائولسون، وزیر خزانهداری ایالاتمتحده در حالی که از سر ناامیدی به زانو درآمده بود در حال انجام کاری نامتعارف بود.
پائولسون سعی داشت نانسی پلوسی، رئیس دموکرات مجلس نمایندگان کنگره آمریکا را به همکاری برای تصویب لایحه 700 میلیارد دلاری حمایت از موسسات مالی آمریکا موسوم به طرح نجات متقاعد کند. پیام غیرقابل انکار پائولسون این بود که ایالاتمتحده در دروازه جهنم قرار گرفته است.
در این ضمن، کاخ سفید به عنوان مرکز قدرت این ابرقدرت به شکلی عجیب سوتوکور به نظر میرسید. گویی هیچکس در آن اقامت نداشت و تمامی خیابان 1600 پنسیلوانیا در واشنگتن دیسی به طور موقت برای نوسازی مسدود شده بود.
بوش در همان روز طی نطقی زنده از طریق تلویزیون با آمریکاییها در مورد بحران مالی سخن گفت در حالی که عمیقا پریشان به نظر میرسد. او پیشتر در ماه اوت گفته بود پایههای اقتصاد آمریکا مستحکم است اما چه چیز میتوانست نگرانکنندهتر از آن باشد که بوش در مورد مناسب بودن شرایط به ملت آمریکا اطمینان بدهد؟
در مسیر قهقهرا
تاریخ بندرت شاهد ثبت و ضبط افول یک ملت و غرق در موفقیت شدن دیگری به واسطه حوادثی که اواخر سپتامبر تقریبا به طور همزمان در پکن و واشنگتن به وقوع پیوست، بوده است.
با این حال هیچ یک از این تحولات نمیتواند این واقعیت که ایالاتمتحده در سایه سیاستهای مخرب بوش 62 ساله و دولتش در مسیر قهقهرا قرار گرفته است را تغییر دهد. این افول از درون سرچشمه گرفته است تا پیش از این سابقه نداشته که محبوبیت رئیسجمهوری در آمریکا به اندازهای که مقبولیت بوش در آخرین ماههای زمامداریاش در سرازیری قرار گرفت، دچار نقصان شود. این نرخ هماکنون بین 19 تا 20 درصد است و از هر 5 آمریکایی 4 نفر بر این باور هستند که بوش کشور را به مسیری غلط هدایت کرده است.
محبوبیت ایالاتمتحده در اروپای غربی طی دو دوره زمامداری بوش به نصف رسید و در ترکیه 75 درصد سقوط کرد. این اعداد و ارقام وقتی به شخص بوش مربوط میشود از این هم بدتر است حتی شهروندان کانادا و مکزیک، همسایههای شمالی و جنوبی آمریکا هم بوش را فردی منفور میپندارند و بر اساس نتایج یکی از نظرسنجیهای اخیر اکثر مردم جهان بر این باورند عملکرد واشنگتن به واقع به تقویت سازمان تروریستی القاعده منجر شده است. در سایه همین عملکرد اکنون القاعده در پاکستان و مصر، دو کشوری که بیشترین حجم کمکهای بلاعوض خارجی آمریکا را دریافت میکنند وجههای به مراتب بهتر از آمریکا دارد.
طاعون بوش
بوش در دوران زمامداریاش دنیای خاص خود را به وجود آورد که در آن هر چیز جای خودش را داشت و واژه شکست در آن جایی نداشت. با این حال با وجود حکمرانی 8 ساله جمهوریخواهان بر واشنگتن اکنون به نظر میرسد حتی همحزبیهای بوش هم سعی دارند از او دوری کنند.
در یک نظرسنجیاز 197 مورخ، 107 نفر دوران زمامداری بوش را ناکام دانستند در حالی که 61 نفر از او به عنوان بدترین رئیسجمهور تاریخ ایالاتمتحده یاد کردند.
عراق بهرغم کاهش خشونتها پس از اجرای طرح افزایش نیرو (Surge) همچنان زخمی التیام نیافته در سیاست خارجی ایالاتمتحده است. جنگ عراق ناقض قوانین بینالمللی بود، متحدان آمریکا را دچار دودستگی کرد و به ارزشهای آمریکایی لطمه زد.
علاوه بر هزینههای مالی ، جنگ عراق خاستگاه تراژدی انسانی تمام عیاری بوده است. بیش از 4 هزار سرباز آمریکایی و تقریبا 100 هزار شهروند غیرنظامی عراق تا این مقطع از جنگ جان باختهاند در حالی که بیش از 4 میلیون زن، مرد و کودک عراق ناچار به ترک خانه و کاشانه خود و فرار از عراق شدهاند.
این بحث پایانناپذیر که آیا حمله به عراق برای ساقط کردن حاکمیت صدام حسین و تبدیل ارتش آمریکا به نیرویی اشغالگر اقدامی منطقی بود، همیشه ادامه خواهد داشت اگرچه ادله و شهود زیادی وجود دارد که موید اشتباه بودن این اقدام است. این عملیات موضع سیاسی آمریکا را در عین افزایش نفوذ ایران به عنوان قدرت منطقهای تضعیف کرد و حتی در میان متحدان آمریکایی این ظن را تقویت کرد که واشنگتن تنها علاقهمند نفت و موقعیت استراتژیک عراق برای احداث پایگاههای نظامی بوده است.
اشتباه پشت اشتباه
از دست رفتن اعتماد به ایالاتمتحده به عنوان یک ابرقدرت به واسطه تلاشهای این کشور برای تحت انقیاد درآوردن نهادهای بینالمللی چون سازمان ملل و بیرغبتی به همکاری در پروژههایی فراملیتی چون مهار تاثیرهای ناشی از تغییرات آب و هوایی دوچندان شده است.
تبعات داخلی سالهای حاکمیت بوش هم فاجعهآمیز بوده است. بدهیهای ملی آمریکا در دوره 8 ساله زمامداری او دو برابر شد و به 10 هزار میلیارد دلار رسید. تعداد آمریکاییها فاقد بیمه تامین اجتماعی از 8 به 47 میلیون افزایش یافت و آمار کسانی که زیر خط فقر زندگی میکنند برای اولین بار از مرز 6 میلیون نفر گذشت.
معافیتهای مالیاتی بوش برای ثروتمندترین اقشار جامعه آمریکا موجب شده شکاف طبقاتی در ایالاتمتحده به سطحی بیسابقه برسد. هر هفته یک درصد از جمعیت آمریکا که بالاترین سطح درآمد را دارند هزار دلار ثروتمندتر میشوند در حالی که 20 درصد از آمریکاییها که در زمره اقشار متوسط دستهبندی میشوند تنها قادر به پسانداز 5/1 دلار در هر هفته هستند.
انداختن بار همه اشتباهات دورهای زمامداری بوش، به بازی متعارفی در آمریکا تبدیل شده است. با این حال او در دور دوم دوران زمامداری خود متحول شد. برخلاف دور اول بر طبل جنگ نمیکوبید و سعی کرد با روی آوردن به دیپلماسی بحران هستهای شبهجزیره کره را حل و فصل کند، همکاریها با اروپا در زمینه برنامه هستهای ایران وارد فاز جدیدی شد و حتی مذاکراتی نیمبند بین ایران و آمریکا برگزار شد. تا آنجا که به اشتباهات پیاپی بوش بازمیگردد هم او در این راه تنها نبوده است.
توجیههای مذهبی
دیک چنی، معاون رئیسجمهور 67 ساله آمریکا مشترکات زیادی با بوش دارد. او هم چون بوش در جوانی الکلی بود و درست به سان بوش یک بار به دلیل مستی به هنگام رانندگی بازداشت شده و گواهینامه رانندگیاش باطل شد.
با این حال چنی که در خانواده از طبقهای متوسط و کارمند رشد یافت چون بوش پدری مشهور نداشت با اردهای آهنین با ضعفهایش جنگید تا بتواند راه خود را به سوی پیشرفت بگشاید. او به سیاست و تجارت به یک اندازه علاقهمند بود و سعی کرد راهی برای تلفیق این دو و پیگیری همزمانشان بیابد. او در دهه 1960 برای اولینبار با رامسفلد که به لحاظ شخصیتی و موقعیتی تشابه زیادی با او داشت، ملاقات کرد. این آغاز دوستیای پایدار بود.
او پس از ایفای نقش در چند سمت عالیرتبه دولتی و غیردولتی در سال 2000 میلادی به تیم بوش راه یافت و مسئولیت یافتن گزینه مناسبی برای احراز پست معاونت ریاستجمهور را به عهده گرفت. او با زیرکی افرادی را که نامزد احراز این پست میشدند در رقابت و تقابل با هم قرار میداد و وقتی تمام نامزدها از گردونه خارج شدند بیآنکه از تمایل خود برای رسیدن به این پست حرفی بزند، منتظر ماند تا بوش او را نامزد کند.
چنی که به لحاظ هوش بر بوش برتری داشت به قدرتمندترین معاون رئیسجمهور تاریخ ایالاتمتحده تبدیل شد. او در کنار دونالد رامسفلد که زمانی خلبان نیروی دریایی بود و به داشتن گرایشات جنگطلبانه مشهور است و در دولت اول بوش به وزارت دفاع رسید سه راس مثلث بوش، چنی، رامسفلد را تشکیل میدادند که با داعیه مذهب اقدامات خود را توجیه میکردند.
راه دشوار آینده
اجارهنشین بعدی کاخسفید ، کشوری را تحویل میگیرد که در هر دو جبهه داخلی و خارجی با یک دنیا مشکل مواجه است. او در بعد خارجی باید خود را وقف احیای همکاریها با جامعه بینالمللی کند، به مساله کاهش انتشار گازهای گلخانهای توجه نشان میدهد، به دادگاه بینالمللی جنایی بپیوندد و قید نوسازی زرادخانه هستهای کشور را بزند.
تا آنجا که به روابط بینالمللی مربوط میشود رئیسجمهور بعدی باید عصر جدیدی را در دیپلماسی آمریکا آغاز کند. شروع این عصر باید خروج فوری نیروهای آمریکایی از عراق، بازنگری در قراردادهایی که بهرهبرداری از نفت عراق را به نوعی در انحصار شرکتهای آمریکایی و بریتانیایی درآورده و تدوین استراتژی جدیدی برای افغانستان باشد تا این کشور به پایگاهی برای تروریسم بینالمللی تبدیل نشود.
در بعد داخلی هم طرحهای نیمهتمام زیادی روی میز رئیسجمهور جدید آمریکا قرار دارد. بازنگری در نحوه توزیع ثروت در کشور و یافتن راهکاری برای جلوگیری از تعمیق بحران اقتصادی کشور جدیترین چالشهای پیشروی کاخ سفید در ماههای آینده است.
با این حال آمریکای جدید برای اروپاییها پرهزینه خواهد بود. رئیسجمهور بعدی آمریکا لبخندزنان از متحدان اروپایی دعوت به عمل میآورد با او سر میز مذاکره بنشینند.
مطالبات او کاملا مشخص هستند: پول بیشتر برای بازسازی عراق و بذل توجه بیشتر به جنگ افغانستان اما او قبل از هر چیز باید در جهت حفظ بزرگترین میراث ملی آمریکاییها اقدام کند. «امید به آینده» بزرگترین نقطه قوت جامعه آمریکایی است که میرود تا بهطور کامل از دست برود.
منبع: اشپیگل
مترجم : رضا سادات
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
دانشیار حقوق بینالملل دانشگاه تهران در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
یک پژوهشگر روابط بینالملل در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتوگو با دکتر سیدمرتضی موسویان، ضرورت و اهمیت داشتن دکترین در رسانه و دلایل قوت و ضعف رسانههای داخلی و معاند را بررسی کردهایم
ابراهیم تهامی، مهاجم سابق تیمملی در گفتوگو با جامجم:
گفتوگو با محمود پاکنیت بازیگر پیشکسوت سینما، تئاتر و تلویزیون
در گفتوگو با تهیهکننده مستند معروف شبکه سه اولویتهای موضوعی فصل جدید بررسی شد