نویسنده: آیزاک آسیموف‌ - مترجم: حسین شهرابی/ قسمت دوم‌

جایی انسان می‌پرورند...؟

...اصلا می‌گذارین حرفمو بزنم؟ دیروز وارد شد، یکراست اومد طرف من و گفت: «سرکار، من رو زندانی کنید چون می‌خوام خودمو بکشم. منم گفتم شرمنده‌ام قربان از این بابت که می‌خواهید خودتونو بکشید. این کارو نکن، چون اگه بکنی تا آخر عمرت پشیمون می‌مونی.»
کد خبر: ۲۱۳۳۳۰
«...جدا همینو گفتم. دارم دقیقاً همون حرفایی رو می‌زنم که بهش گفتم. اگه منظورمو می‌فهمین، خب منم این‌جا گرفتارم. خیال می‌کنین تنها کار من اینه که بشینم و هر کسی که سرشو می‌ندازه پایین و می‌یاد تو...

...فرصت می‌دید تعریف کنم یا نه؟ بهش گفتم نمی‌تونم به دلیل این‌که می‌خوای خودتو بکشی بندازمت زندان.
این‌که جرم نیست. اونم گفت اما من نمی‌خوام بمیرم. جواب دادم ببین باباجان،  اگه کسی می‌خواد خودکشی کنه خب بکنه؛ اگه کسی نمی‌خواد خودکشی کنه خب نکنه. من که بیکار نیستم هر کسی از راه می‌رسه سرشو بذاره رو شونه‌هام گریه کنه.

...الان بقیه‌شو می‌گم. بعدش بهم گفت اگه یه جرمی مرتکب بشم منو می‌ندازی زندان؟ گفتم اگه دستگیرت کنیم و اگه کسی شکایت کنه و تو هم نتونی وثیقه بذاری همین کارو می‌کنیم. اونم جوهر روی میزو برداشت و قبل از این‌که جلوشو بگیرم، روی دفتر گزارش پلیس ریخت.

...دقیقا! خیال می‌کنی چرا اصرار به غیر رو بهش چسبوندیم؟ جوهر روی تمام شلوارم پاشید.

...بله، ضرب و جرح هم تو پرونده‌ا‌ش هست! پریدم طرفش که یه‌کم سر عقل بیارمش، اونم با لگد زد توی قلم پام و یک مشت خوابوند پای چشمم.

...از خودم در نمی‌یارم. می‌خواهید خودتون بیاید این‌جا و صورتمو نگاه کنید!

...همین روزا دادگاهیش می‌کنیم. فوقش تا سه‌شنبه.

...اقلا 90 روز براش در نظر می‌گیرند ، مگه این‌که روان‌شناسا کارشو راه بندازن. من که خیال می‌کنم دیوانه است.

...اسمش به‌طور رسمی جان اسمیته. فقط همینو بهمون گفته.

...خیر قربان؛ تا مراحل قانونی طی نشه آزادش نمی‌کنیم.

...باشه؛ اگه دلت می‌خواد همین کارو بکن! من مامورم و معذور.

گوشی را محکم کوبید روی تلفن و اخم‌آلود نگاهش کرد و بعد دوباره برش داشت و شماره گرفت. گفت: «الو؟
جیانتی؟» شماره را درست گرفته بود و شروع به صحبت کرد.

«ه.ا.ا چیه؟ پشت تلفن با یه بابایی حرف می‌زدم که می‌گفت...».
newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها