در گفتگو با جامجم آنلاین مطرح شد
یک ماه است که به جرم سرقت بازداشت شدی و بعد اتهاماتی چون فرار از خانه هم به پروندهات اضافه شد. توضیح بده چطور در این راه افتادی؟
شاید اگر بگویم خودم هم متوجه نشدم باور نکنید، اما واقعیت دارد. از خانه پدری فرار کردم چون راهی بجز این نداشتم. شرایط برایم خیلی سخت بود، در شهرستانی کوچک زندگی میکردم و چون مادر نداشتم برادرانم به خودشان اجازه میدادند، برایم تصمیم بگیرند، من دوست داشتم راحت زندگی کنم، اما اجازه نمیدادند. به هر حال شرایط طوری شد که تصمیم گرفتم فرار کنم.
تنها بودی یا کسی تو را در این فرار همراهی میکرد؟
پسری را دوست داشتم که از هممحلیهایمان بود به پیشنهاد او با هم فرار کردیم. به تهران که آمدیم متوجه شد هزینهها چقدر زیاد است جا زد، مرا رها کرد و خودش رفت. البته به من پیشنهاد داد که به خانه پدرم برگردم، میدانستم اگر برگردم سرنوشت تلخی در انتظارم خواهد بود به همین خاطر در تهران ماندم و پسر مورد علاقهام رفت.
تنهایی را چطور میگذراندی، هزینه زندگیات را چطور تامین میکردی؟
خیلی سخت، در واقع پولی برای خرج کردن نداشتم، بیشتر در پارکها میماندم و تا زمانی که با شاهین و افشین آشنا شدم هیچ سرپناهی نداشتم که زندگی کنم.
این دو پسر همدستانت بودند، برایمان بگو با آنها چطور آشنا شدی؟
یک روز در پارک دیدمشان، وقتی متوجه شدند تنها هستم، مرا برای گردش دعوت کردند. دو روز بود که غذا نخورده بودم. برای این که بتوانم چیزی بخورم با آنها همراه شدم. افشین برایم ساندویچ خرید و بعد هم رابطه دوستی ما عمیقتر شد. آنها تنها زندگی میکردند، مدتی پیششان ماندم، کم و بیش ماجرای زندگی من را میدانستند. آنها هیچ وقت با من رفتار بدی نمیکردند تا این که تصمیم گرفتم با آنها همراه شوم و سرقتهای زنجیرهای را با هم شروع کنیم.
از این که خانوادهات به تهران بیایند و شناسایی شوی نمیترسیدی؟
میدانستم چنین کاری نمیکنند، من تنهای تنها بودم، آنها مرا مایه آبروریزی میدانستند. بنابراین ترجیح میدادند که دیگر در موردم صحبت نکنند و فراموش کردهاند که دختری به نام شیوا در خانه آنها زندگی میکرده است.
طعمههای سرقت را چطور شناسایی میکردید؟
مطابق نقشه، من باید سوار ماشین مردانی میشدم که چهرهای ثروتمند داشتند، افشین و شاهین از دور مراقب من بودند و تعقیبم میکردند، اولین طعمه را در خیابان گاندی شکار کردم، کنار خیابان ایستاده بودم که مردی با ماشین مدل بالا بوق زد، وقتی دیدم راننده، مرد جا افتادهای است، سوار ماشینش شدم، کمی که با هم صحبت کردیم، به من پیشنهاد داد چیزی بخوریم، من هم که دیدم فرصت مناسب است به او گفتم که حاضرم به خانهاش بروم و غذا درست کنم.
مرد راننده هم قبول کرد، یعنی ذرهای به رفتار تو شک نداشت؟
من طوری برخورد کردم که او تصور کند، از او خوشم آمده است مرد راننده هم گول خورد. وقتی وارد خانه شدیم، از او پرسیدم، خانوادهاش کجا هستند، مرد راننده گفت به مسافرت رفتهاند، قرار شد تخممرغ درست کنم و بخوریم، وقتی تخممرغها سرخ شد، مقداری داروی بیهوشی در آن ریختم. اولین لقمهای که مرد راننده خورد، کاملا بیهوش شد، من هم افشین و شاهین را خبر کردم و وسایل قیمتی خانه را به سرقت بردیم.
داروی بیهوشی را از کجا به دست آورده بودی؟
دارو را افشین تهیه کرده بود، من فقط از دارو استفاده میکردم و نمیدانم افشین چهطور آن را میخرید. وقتی هم وسایل را به سرقت میبردیم، اجناس به وسیله افشین و شاهین فروخته میشد و مقداری پول هم به من میدادند.
چند مرد را اینطور به دام انداختید و چه طور از صحنه فرار کردید؟
4 نفر بودند که به دام افتادند البته در چهارمین مورد من بازداشت شدم، اما در موارد قبلی پیش از اینکه به هوش بیایند از محل متواری میشدم.
در آخرین مورد چهطور دستگیر شدی؟
آخرین فردی که مورد طعمه قرار دادم مرد جوانی بود که وقتی وارد خانهاش شدم، متوجه شد که مسالهای هست و دور از چشم من با پلیس تماس گرفته بود، اینطور شد که دستگیر شدم و شناساییام کردند.
از آخرین طعمه هم چیزی سرقت کرده بودی؟
نه هنوز فرصت سرقت پیش نیامده بود. من تازه داشتم نیمرو درست میکردم که او به دور از چشم من به پلیس زنگ زده بود و آنها را خبر کرده بود.
تمام آنچه اتفاق افتاده بود را گفتی، اما به اینکه از کردهات پشیمان هستی یا نه اشاره نکردی، اگر باز هم در شرایطی قرار بگیری که مجبور به سرقت شوی این کار را میکنی؟
من یک سارق حرفهای نیستم که از روی عادت یا هر چیز دیگری دست به سرقت بزنم، آنچه مرا به اینجا کشاند، شرایط بد خانوادگیام بود، برادرانم خیلی مرا اذیت میکردند و من اشتباه کردم که بدترین راه را برای دور شدن از آزار آنها انتخاب کردم، اما از اینکه دیگر تحقیر نمیشوم، خوشحالم و حاضر نیستم به آن خانه برگردم. امیدوارم مرا به جایی امن بفرستند که دیگر مجبور نشوم دست به چنین کاری بزنم. من هم دوست دارم زندگی سالمی داشته باشم.
در گفتگو با جامجم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جامجم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد