طرح مسائلی از سوی مقامات دولتی درخصوص حسین موسویان که به جاسوسی در مسائل هسته ای متهم شده است و از سویی
کد خبر: ۱۵۵۷۲۵
برخی از انتقاداتی که درخصوص عملکرد تیم مذاکره کننده سابق هسته ای، تحت سرپرستی دکتر حسن روحانی مطرح می شود، گفتگو با دبیر سابق شورای عالی امنیت ملی را که در مقطعی حساس و دشوار مسوولیت مذاکرات هسته ای را برعهده داشت، پراهمیت می کند. اما دکتر حسن روحانی که در حال حاضر رئیس مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام و نماینده رهبر معظم انقلاب در شورای عالی امنیت ملی است در گفتگو با جام جم علاوه بر پاسخ به این پرسش ها، درباره انتخابات هشتمین دوره مجلس شورای اسلامی نیز نکته ها و هشدارهایی دارد که این مصاحبه را خواندنی تر می کند. هرچند به دلیل وقت اندک، برخی از پرسش ها، فقط روی کاغذ ماند!

با توجه به این که انتخابات هشتمین دوره مجلس شورای اسلامی را پیش رو داریم، فضای انتخابات را چگونه پیش بینی می کنید و به نظر شما گفتمان حاکم در این مقطع انتخاباتی چه خواهد بود؛
در شرایطی که کشور ما در آن قرار دارد و با توجه به انتظارات و توقعات مردم، انتخابات هشتمین دوره مجلس، انتخابات بسیار مهمی خواهد بود. فضای فعلی هم فضای نسبتا خوبی است، فضای پرشور، فضای مشارکت ، فضای حضور. همه نظرسنجی هایی هم که در هفته های اخیر صورت گرفته نشان می دهد تا حدود 70 درصد از واجدان شرایط در این انتخابات شرکت خواهند کرد. انتظار ما هم این است که گفتمان حاکم بر این انتخابات یک گفتمان رقابتی سالم باشد. همه باید به دنبال ایجاد گفتمان رقابتی اخلاقی باشیم و امیدواریم این گونه شود.

فکر می کنید دلایل ایجاد فضاهای ناسالم انتخاباتی چیست و منشائ آن بیشتر در چه بخش ها یا جریان هایی است؛
گاهی جناح و گروهی که به دنبال قدرت مطلق است و محاسبات اخلاقی و قانونی را مد نظر قرار نمی دهد، برای این که رقیب را از میدان بیرون کند به دنبال تخریب می رود. در واقع فضای تخریب را آنهایی ایجاد می کنند که می خواهند به هر قیمتی پیروز شوند. آنچه شایسته است این که همه گروه ها بکوشند از مسیر قانونی و از طریق فضای سالم با معرفی نامزدها و توانمندی های آنها راه پیروزی را بپیمایند.این مساله هم بسیار اهمیت دارد که اگر، وارد فضای تخریب و فضای ناسالم شدند، در صورت پیروزی، نتیجه نامشروع خواهد بود.

شما در مقاطع انتخاباتی چه به صورت مستقیم و چه غیرمستقیم نقش داشته اید. حضورتان در انتخابات آینده چگونه خواهد بود؛
این که احزاب، گروه ها، دوستان، کل جامعه و مردم را برای حضور در انتخابات تشویق کنیم، وظیفه شرعی و قانونی همه ماست. من هم به سهم خودم این کار را خواهم کرد، همان طور که در انتخابات گذشته هم چنین کاری کرده ام.

منظور این است شما، افراد و گروه های همفکر شما در انتخابات آتی در چه قالبی شرکت خواهید کرد؛
من همان طور که همیشه تاکید دارم با معتدلین همه جناح ها، چه اصولگرا و چه اصلاح طلب نزدیک هستم و با آنها در تماسم و رفاقت طولانی دارم. با بخش تندرو از هیچ جناحی ارتباط نزدیکی نداشته ام. علاوه بر این گروه هایی هستند که در قالب فعلی گروه ها، به عنوان اصولگرا و اصلاح طلب معروف نیستند و در فضای میانه تری حرکت می کنند. من همواره مشوق این گروه ها هم بوده و آنها را برای فعالیت بیشتر و حضور فعال تر تشویق کرده ام.

آیا در انتخابات نامزد می شوید؛
نظرم این است که نامزد نشوم؛ اما هنوز زمان باقی است و باید دید چه می شود. گرچه خیلی بعید می دانم نامزد شوم.

ما دکتر روحانی را به اعتدالگرایی می شناسیم. با توجه به وضعیت کنونی کشور ما، استفاده از نیروهای اعتدالگرا در فضای سیاسی و بین المللی کنونی تا چه حد ضروری و چه میزان موثر است؛
به نظرم مردم ما از افراطی گری خسته شده اند و تمایلی به روش های افراطگرایانه از سوی هیچ جناحی ندارند؛ چراکه دوره هایی بوده که افراطیون در صحنه فعال بوده و مردم آنها را آزموده و دیده اند که با افراطی گری به اهداف ملی نمی رسیم یا اگر می رسیم، هزینه فراوانی را باید بپردازیم. خوشبختانه این روزها مشاهده می کنیم که هر دو جناح اصولگرا و اصلاح طلب شعار اعتدالگرایی مطرح می کنند و گفته اند از افراطیون پرهیز خواهند کرد و امیدواریم چنین باشد.

عواملی که زمینه ظهور افراطی گری را در کشور فراهم می آورد و از روی کار آمدن نیروهای معتدل جلوگیری می کند، چیست؛
براساس آنچه در انتخابات گذشته هم شاهد بودیم، هرگاه جو مسموم شود و شعار حاکم شود منطق به حاشیه رانده شود و در زمان انتخابات، فضایی احساسی به وجود آید، نیروهایی رای می آورند که متاسفانه میان آنها افراد افراطی حضور دارند و این افراد کسانی هستند که هرچند تعدادشان کم است، ولی همیشه سر و صدای زیادی دارند و متاسفانه معمولا تاثیرگذار هم می شوند؛ بنابراین اگر بتوانیم با بالا بردن آگاهی مردم از فضای احساسی بکاهیم و در مقابل ، فضای منطقی و خردگرایانه را به وجود آوریم آن گاه می توانیم شاهد پیروز نشدن چنین افرادی باشیم.

ترکیب مجلس هشتم را چطور پیش بینی می کنید؛
ما اگر بخواهیم با توجه به جناح های معروف، این مساله را بررسی کنیم ، مسلما همه آنها تعدادی نماینده خواهند داشت؛ یعنی هم اصولگرایان و هم اصلاح طلبان، اما به نظر من نیروهای معتدل و بینابین این بار عددشان بیشتر از دفعات گذشته خواهد بود. در مجموع می توان گفت ترکیب فعلی مجلس تغییر خواهد کرد و فضای فعلی که اکثریت قاطع متعلق به یک جناح است و جناح دیگر اقلیت ضعیفی در اختیار دارد باقی نمی ماند. معتقدم ترکیب آینده چنین خواهد بود: یک اقلیت قوی و یک اکثریت نه چندان قوی. اگر بخواهیم مثالی بزنیم، می توان به مجلس پنجم اشاره کرد که تقریبا چنین حالتی داشت و شاهد حضور یک اقلیت قدرتمند در آن مجلس بودیم.

شما همان طور که اشاره کردید با نیروهای هر دو جناح اصلاح طلب و اصولگرا نزدیکید. به سیاق همین مرزبندی هایی که امروز وجود دارد، شما خودتان را اصولگرا می دانید یا اصلاح طلب؛
من اعتدالگرا هستم. من در دولت ها و مجلس های مختلف حضور داشتم و با نیروهای هر دو جناح کار کرده ام. با بخش معتدل این دو جناح، هم از نظر رفاقتی و هم از نظر فکری نزدیکم و با افراطیون دو جناح همیشه فاصله گرفته ام.

در حال حاضر هر دو جناح تلاش دارند فهرست هایی بدهند که حتی المقدور حاصل اجماع در جناحشان باشد. وضعیت اصلاح طلبان از این نظر در انتخابات چگونه خواهد بود؛
در حال حاضر مساله ای که بیشتر مدنظر قراردارد، ائتلاف است تا اجماع، البته اجماع می تواند برای هر دو جناح مطلوب باشد، اما کمی دور از دسترس است و ائتلاف نزدیک تر به نظر می رسد؛ هر چند اصولگراها در تلاشند یک ائتلاف به وجود بیاورند، اما فضای فعلی نشان نمی دهد که چنین ائتلافی صددرصد به وجود بیاید. اصلاح طلبان نیز به دنبال چنین ائتلاف کاملی هستند که در آن جناح هم بعید به نظر می رسد. احتمال دارد هر دو جناح بتوانند با رسیدن به یک ائتلاف نسبی، فضای رقابتی را داغ تر کنند و تحرک انتخاباتی را گسترش دهند. اگر این ائتلاف ها حاصل شود افرادی هم که به مجلس وارد می شوند پشتوانه قوی تری خواهند داشت؛ بنابراین با توجه به فضای موجود می توان پیش بینی کرد که اجماع مورد نظر 2 جناح حاصل نشود و ما به جای 2 فهرست، چند فهرست انتخاباتی داشته باشیم. حتی اگر چنین هم باشد، در فهرست های 2 جناح، شصت هفتاد درصد نامزدها مشترکند، بنابراین یک ائتلاف نسبی وجود خواهد داشت.

در ماه های پایانی عمر مجلس هفتم قرار داریم. نقاط ضعف و قوت بارز این مجلس از نظر شما چیست؛
مجلس هفتم از نظر ایجاد آرامش سیاسی در جامعه و جلوگیری از تنش، حرکت مطلوبی داشت. فضای اخلاقی داخل مجلس هم فضای خوبی بود. در حقیقت عمر مجلس هفتم را باید به 2 بخش تقسیم کرد. بخشی که با دولت هشتم مقارن و بخشی که همزمان با فعالیت دولت نهم بود.
به نظر من در بخش اول، مجلس در بخش نظارتی حضور فعال تری داشت. اما در سال های اخیر، بخش نظارتی مجلس مقداری ضعیف شده است که بخشی از آن هم طبیعی به نظر می رسد.
اعتقاد شخصی من این است که هر چند مجلس فعالی را شاهد بوده ایم، اما مردم انتظار بیشتری از آن داشتند.
مثلا خیلی از مسائل مهمی بود که ما ندیدیم مجلس هفتم در آنها ورود کند که می توان در این خصوص به موضوع واردات شکر، گوشی تلفن همراه و بحث تعرفه ها اشاره کرد. چطور شد که ناگهان تعرفه ها کاهش یافت و شاهد واردات حجم وسیعی گوشی تلفن همراه به کشور بودیم و پس از مدتی تعرفه افزایش یافت؛ البته نمی خواهم وارد حرف و حدیث هایی شوم که در جامعه وجود دارد، ولی مجلس در جایگاهی بود که انتظار می رفت در چنین مسائلی ورود و با تحقیق و تفحص بررسی کند که چه کسانی در این میان نقش داشتند.
لازم بود بررسی شود چرا تعرفه شکر ناگهان پایین آمد و صفر شد و این حجم شکر وارد شد. چه شرکت هایی این شکرها را وارد کردند و با چه کسانی ارتباط داشتند؛ البته ممکن است بررسی انجام بگیرد و مشخص شود که همه این مسائل عادی و قانونی بوده است، ولی واردات بی رویه مساله ای است که باید مجلس در آن حساس می بود.
الان با این همه واردات میوه، وضعیتی را که برای باغدارها پیش آمده نگاه کنید.
ما داریم از تمام قاره ها میوه وارد می کنیم، در حالی که ما در باغداری در حدی هستیم که باید صادرکننده باشیم.
در مورد گوشت هم همین طور. خب، اینها صدمه بزرگی به تولیدکنندگان کشور زده است و مجلس باید در این حوزه ها فعال تر باشد.
اصل 44 و تصویب لایحه دولت که الان در شورای نگهبان در حال نهایی شدن است از نکات مثبت مجلس هفتم بود.یکی از مسائل مهم دیگری که باید مجلس ورود می کرد، بحث نقدینگی بود، چون تورم شدیدی را به وجود آورده است و تقریبا در این 2سال ، حجم پول 2برابر شده که تورم غیرقابل تحملی را در پی داشته است و مجلس باید ورود می کرد.

شما چه در دوره های مختلف مجلس و چه در شورای عالی امنیت ملی در بحث سیاست خارجی تاثیرگذار بودید. سیاست خارجی دولت نهم از نظر شما چگونه بوده است؛
سیاست خارجی دولت نهم یک سیاست خارجی هدفمند نبوده است . به این معنی که مشخص نیست چه هدفی در این دولت دنبال می شود. تا هدف هم مشخص نباشد نمی توان قضاوت کرد که عملکرد دولت مثبت بوده است یا منفی .به اعتقاد من، دولت نهم در همین زمان کوتاه 2 ساله، در راهبرد هم بسیار متغیر بوده است. سیاست خارجی باید در شرایطی که احساس می کند با فضای امنیتی روبه روست، به دنبال دفع تهدیدات باشد یا در شرایط نیاز به پیشرفت اقتصادی، هدف دولت در سیاست خارجی رشد اقتصادی باشد و کشور را از لحاظ اقتصادی متحول کند یا هدف دولت، تحول در دانش محوری و رشد تکنولوژیکی کشور باشد و بررسی کند از چه راه هایی می توان این دانش و فناوری را به کشور وارد کرد؛ ولی ما دولت نهم را هدفمند ندیدیم و شاهد تلاش روشن آن برای رسیدن به یک هدف مشخص نبودیم. بجز هدفمند نبودن، انتقاد دیگری که به دولت نهم وارد است این که از فرصت ها هم نتوانسته بخوبی استفاده کند. ما فرصت های طلایی در این 2سال داشتیم.
شکست مفتضحانه امریکا در عراق، شکست غرب و بخصوص امریکا در افغانستان، شکست اسرائیل در لبنان و پیروزی حزب الله، اختلافات شدید در امریکا، افزایش فاصله 2 حزب جمهوریخواه و دموکرات و شکست جمهوریخواهان در انتخابات کنگره که همگی فرصت های طلایی برای ما بودند. از دیگر فرصت ها می توان به تحولات ایجاد شده در اروپا اشاره کرد.
خیلی از رهبران اروپایی که دنباله روی بوش بودند در انتخابات کشورشان شکست خوردند؛ فاصله ای که میان روسیه امروز و امریکا به وجود آمده که برخی تحلیلگران معتقدند دوباره فضای جنگ سرد دارد زنده می شود.یکی از معیارها برای سیاست خارجی، بهره مطلوب از فرصت مطلوب است، اما این مساله حاصل نشده است.
به اعتقاد من علاوه بر این که دولت نهم در سیاست خارجی هدفمند نبوده، فرصت ساز هم نبوده و از فرصت های به وجود آمده جهانی و منطقه ای هم بخوبی بهره نبرده است. راهبرد درستی را هم دنبال نکرده است.
راهبرد نامه نگاری و شعار نمی تواند راهبردی مطلوب باشد و ما را به اهدافمان برساند. به هر حال می بینیم که در مجامع بین المللی، وضع ما در این 2 سال مطلوب نبوده است. به شورای امنیت رفته ایم و چند قطعنامه گرفته ایم. پس از آن که اواخر دولت قبلی وجهه جمهوری اسلامی ایران در مجامع بین المللی از نظر حقوق بشر ترمیم شده بود، اما دوباره شاهد صدور قطعنامه هایی علیه کشورمان در این زمینه هستیم. به اعتقاد من ضمن این که تحرک فیزیکی دولت نهم در حوزه سیاست خارجی مناسب بوده و به سفرهای زیادی رفته و میهمانان زیادی را هم به کشور دعوت کرده است، ولی چون برنامه ریزی و راهبرد مطلوب و درستی نداشته و همچنین از فرصت کارشناسی استفاده نکرده، وضعیت در حوزه سیاست خارجی مناسب نیست.استفاده نکردن از فرصت کارشناسی یکی از نقص های بزرگ دولت نهم بوده است. ما در وزارت خارجه صدها دیپلمات کار کشته و کارشناس قوی داریم ، ولی از آنها استفاده نمی شود.
در بخش اقتصاد هم همین مساله وجود دارد؛ مثلا شورای پول و اعتبار تشکیل می شود، اما وقتی مصوبه آن مطلوب نیست آن را نقض می کنند و با برگزاری جلسات مجدد مجبور می شوند آنچه مورد نظر است انجام دهند. در حالی که ما باید در تمام حوزه ها از فضای کارشناسی استفاده کنیم.
ما در این حوزه ها با یک پادگان نظامی روبه رو نیستیم که وارد شویم و دستور دهیم و هر چه گفتیم آنها اجرا کنند؛ بلکه باید بر مبنای محاسبات درست پیش برویم و پیروی نکردن از این اصل یکی از بزرگترین نقاط ضعف دولت نهم بوده است.

اما طرفداران سیاست خارجی دولت نهم که آن را موفق می دانند استدلالشان این است که اقتدار ایران افزایش یافته و همچنین نفوذمان میان ملت ها بیشتر شده است؛
من منظور چنین افرادی از اقتدار را متوجه نمی شوم. ما برای بررسی این مساله باید علائم اقتدار را ببینیم. این که الان می خواهیم یک LCباز کنیم، ولی نمی توانیم، اقتدار است؛! یا این که یک دانشجوی ما می خواهد در یک رشته مورد نظر در کشورهای خارجی تحصیل کند و نمی تواند، اقتدار است؛! این که خطر اقتصادی بالاتر رفته، اقتدار است؛! این که فعالیت بانک های ما محدود شده اقتدار است؛!درباره محبوب بودن و نفوذ میان ملت ها هم باید عرض کنم که ما همیشه در بین ملت ها محبوب بوده ایم و هر وقت یکی از مسوولان ما به کشورهای دیگر رفته، مورد استقبال قرار گرفته است، مثلا من با آقای هاشمی در سفر به سودان همراه ایشان بودم. ایشان در این سفر از خارطوم حرکت کرد تا به شهری به نام طوبی در فاصله تقریبا 300 کیلومتری خارطوم برود. ما در تمام این مسیر شاهد جمعیت بودیم که از شهرها و روستاهای اطراف آمده و در مسیر ایستاده بودند.

بحث پرسروصدای بنزین


یکی از کارهای پرسر و صدایی که مجلس هفتم انجام داد، مساله بنزین بود که البته می توانست در نهایت، آثار مطلوبی برای جامعه ما داشته باشد، اما متاسفانه همه امیدها بر باد رفت. روز اول مردم امیدوار شدندکه خیابان ها خلوت و ترددها آسان تر شود، اما شما الان می بینید که وضع از قبل هم بدتر شده است.

امروز هر مقدار بنزین که بخواهید می توانید در اختیار داشته باشید. این مساله ای است که مجلس باید بررسی کند. چرا بنزین آزاد همه جا خرید و فروش می شود، ولی دولت اعلام می کند که بنزین آزاد نداریم.
خب، اگر قرار است بنزین آزاد عرضه شود دولت این کار را بکند. مجلس مصوبه ای را گذراند، اما چون نتوانست آن را پیگیری و نظارت کند نمی دانیم عاقبت این مساله به کجا می انجامد. به هر حال با این که انتظارها از مجلس هفتم فراتر از حد فعلی بود در عین حال و در مجموع می توان گفت مجلس هفتم فعالیتی متوسط و نسبتا مطلوب داشته است. وقتی دولت آقای هاشمی شروع شد دوران پایان جنگ بود و بنزین کوپنی.
ایشان کوپن بنزین را برداشت و آن را آزاد اعلام کرد و قیمت بنزین چند برابر شد؛ بنابراین در آن زمان یک گام به سمت واقعی شدن قیمت بنزین برداشته شد. در مجلس چهارم دولت آقای هاشمی معتقد بود بنزین به نرخ واقعی برسد و سوبسید به طور کامل حذف شود و در عوض از مازاد درآمد، مبلغی را به اقشار آسیب پذیر بپردازیم. در جلسه ای که میان مجلس و دولت برگزار شد، نمایندگان چون از تورم ناشی از این مساله می ترسیدند، مقاومت کردند و زیر بار نرفتند. در دولت آقای خاتمی هم چند بار این بحث مطرح شد که به سمت یک سوبسید منطقی و درست پیش برویم و حتی در برخی موارد سوبسیدها برداشته شوند. طرح هایی هم بود که عملی نشد. مجلس آمد و این طرح را پیش بینی کرد که بنزین سهمیه بندی شود. این طرح مجلس هفتم پس از چند ماه تاخیر به اجرا درآمد و باز هم آن چیزی که مورد نظر مجلس بود، اجرا نشد؛ البته مساله انرژی و قیمت آن مساله بسیار مهمی است و هر دولت و مجلسی که بخواهد در جهت تصحیح آن گام بردارد، کار مشکلی پیش رو دارد. به هر حال گام اول به وسیله مجلس هفتم برداشته شد؛ هر چند در عمل ، مصوبه درست اجرا نشد.

این محبوبیت به خاطر راه حقی بود که امام ره بنیان نهاد و شروع کرد و به وسیله مقام معظم رهبری دنبال شد. البته من نمی خواهم بی انصافی کنم و بگویم هیچ کاری انجام نشده است. نخیر. دولت نهم فعال بوده و کارهای زیادی هم انجام داده و به هر حال نتایجی هم داشته است؛ اما می خواهم بگویم این دولت مسیر درستی را انتخاب نکرده است. مثلا ابتدا آمدند و مطرح کردند که نگاه سیاست خارجی نگاه به شرق است و اصلا چه لزومی دارد که با اروپا گفتگو کنیم؛ ولی پس از مدتی، از این رویکرد عقبگرد کردند و رفتند به سمت غربی ها. این نشان می دهد راهبرد درستی در این مسیر نداریم و دلیلش هم این است که ما از تجربه کارشناسی و کارشناسانمان بخوبی استفاده نمی کنیم. باز هم توصیه می کنم که دولت از کارشناسان و بخصوص کارشناسان وزارت خارجه بیشتر استفاده کند.

ما اواخر دولت هشتم، شاهد شکسته شدن تعلیق از سوی جمهوری اسلامی بودیم که همین مساله باعث بالارفتن احتمال ارجاع پرونده جمهوری اسلامی ایران به شورای امنیت شد. برخی تحلیلگران هم وقوع چنین مساله ای را در پایان دولت هشتم به این علت می دانستند که دولت آقای خاتمی قصد دارد هزینه های چنین کاری را بر دوش دولت بعدی بیندازد. حال به نظر شما آیا با وجود شکستن تعلیق، بازهم راهی برای جلوگیری از رفتن پرونده هسته ای ایران به شورای امنیت وجود داشت و اگر سیاست های دولت قبلی ادامه پیدا می کرد، ما همین وضعیت فعلی را داشتیم؛
پاسخ به این پرسش هم به بحث طولانی نیاز دارد و پاسخش بی نتیجه است.
این مساله درست است که تعلیق در دولت هشتم شکسته شد و باز این مساله درست است که ما در دولت هشتم احتمال می دادیم که روزی به شورای امنیت برویم و این احتمال منتفی نبود، ولی خب، ما پرونده را از پشت در شورای امنیت برگرداندیم و به شورای حکام آژانس آوردیم و آنجا مستقر کردیم. حتی چارچوب هایی هم برایش طراحی کردیم که دیگر از این محل خارج نشود.
این که شکسته شدن تعلیق می توانست رفتن پرونده ما به شورای امنیت را تسریع کند، صحیح است ؛ اما با وجود همه اینها، راه هایی وجود داشت که ما تعلیق را بشکنیم و به شورای امنیت هم نرویم ، ولی این بحث ها الان بی فایده است، زیرا 2 سال از آن گذشته و به هر حال به شورای امنیت رفته ایم.
در حال حاضر باید همه تلاشمان این باشد که از شورای امنیت خارج شویم.
این مساله برای ما مهم است .پرونده هسته ای، مساله ای ملی است و به همه ما مربوط می شود. فناوری هسته ای هم یک فناوری ملی است که برای دستیابی به آن زحمت فراوانی کشیده شده است. مردم نمی دانند چه خون دل هایی برای این مساله خورده شده است. من چون از اولین لحظه در جریانش بودم می دانم که از سال 1366 این مساله آغاز شده و دانشمندان ما و سیاسیون ما از اواخر دولت مهندس موسوی، و تمام دوره دولت آقای هاشمی و تمام دوره دولت دوره آقای خاتمی و دولت نهم همگی زحمت کشیدند تا خوشبختانه به این آرزوی ملی دست یافتیم و آنچه امروز به آن رسیده ایم چیزی است که به همه تعلق دارد.
باید بکوشیم آن را حفظ کنیم و به نقطه مطلوب برسانیم و دست به دست هم بدهیم و مشکلاتی را که برای ما ایجاد شده است، برطرف کنیم. مساله مهم برای ما باید این باشد.

از سوی آقای احمدی نژاد به صورت مستقیم و غیرمستقیم انتقادهای زیادی به تیم مذاکره کننده قبلی و شخص شما وارد می شود و بیشتر انتقادها هم روی بحث اجرای پروتکل الحاقی است. به نظر شما منشا این انتقادها چیست؛
شایدکم اطلاعی از همه زوایای مساله، ریشه این مباحث باشد. پرونده هسته ای وکارهایی که انجام شده، کار یک فرد نبوده است که بنده جواب دهم، چون کل نظام این کار را کرده است. تنها تصمیم من که نبوده است. کارنامه ما کاملا روشن است. جلسات کارشناسی می گذاشتیم و در آن بحث می کردیم و چارچوب ها مشخص می شد.
نتیجه این کار کارشناسی می آمد در جلسه ای با مقامات بالاتر در سطح وزرا بحث می شد و بعد به جلسه سران می رسید. در جلسه سران هم این مسائل تصویب می شد و سپس مصوبات به ما ابلاغ و ما آن را اجرا می کردیم. اگر تعلیقی انجام شده، تصمیم همه بوده است.
در خصوص امضای پروتکل هم که شورای عالی امنیت ملی مصوبه رسمی دارد؛ بنابراین هر کاری که انجام شده در چارچوب نظام بوده و نمی توان شخص خاصی را در آن خصوص مسوول دانست و از او سوال کرد.
این مساله را توضیح دادم در انتقادهایی که به اشخاص وارد می شود؛ اما در مورد اصل کارهایی که در دوره قبل انجام شده باید بگویم آن تصمیمات کاملا درست، کارشناسی و دقیق بوده است.آنها که امروز قضاوت می کنند، بظاهر فراموش کرده اند که فضای سال 82 چگونه بود.
سال 82 زمانی بود که امریکا بر افغانستان و عراق پیروز شده و در اندیشه حمله به ایران بود ناگهان باکشف مساله نطنز و سپس آلودگی سطح بالا به وسیله آژانس، سروصدای زیادی ایجاد شد. تمام تلاش این بود که پرونده ما را به شورای امنیت بفرستند و بلافاصله تحریم و سپس حمله نظامی را شروع کنند. تمام اقتصاد کشور قفل و نفس ها در سینه ها حبس شده بود. آن زمان، تمام دنیا از امریکا و اسرائیل گرفته تا تمام کشورهای اروپایی، همه ما را به فعالیت مخفیانه برای ساخت بمب اتمی متهم می کردند. در آن شرایط، ما تهدیدات را رفع کردیم و پرونده را از پشت در شورای امنیت به شورای حکام بازگرداندیم.
راه رفع این تهدیدات و اتهامات هم از طریق اجرای موقت پروتکل بود و بالاخره پرونده را به جایی رساندیم که آژانس به اتفاق آرا و با حضور امریکا، قطعنامه ای تصویب کرد که فعالیت های ایران صلح آمیز است و اگر هم قصوری بوده ایران آن را جبران کرده است.
حال من نمی دانم این چه حرف هایی است که برخی امروز مطرح می کنند و از کنار گود به قضاوت می نشینند. اینهایی که امروز چنین اتهامات و انتقادهایی را به مسوولان دوره های گذشته وارد می کنند، در آن زمان کجا بودند؛ اینها فکر می کنند ما از همان ابتدا که شروع کردیم، فناوری کامل هسته ای را در اختیار داشتیم. من که از ابتدای این کار حضور داشته ام، می دانم چه مسائلی گذشته است. ما وقتی تعلیق را پذیرفتیم اصلا UF6 در اختیار نداشتیم که بخواهیم آن را غنی سازی کنیم. ما تعلیق داوطلبانه و موقت را به این دلیل پذیرفتیم که با تعلیق موقت یک بخش و آرام کردن فضای بین المللی، بقیه زیرساخت های هسته ای کشور را تکمیل کنیم. خب، ما در همین فضا، اصفهان را کامل و UF6 را تولید کردیم. ما در آن مقطع تازه داشتیم اصفهان را می ساختیم. در فضای تعلیق بود که اصفهان کامل و تاسیسات آب سنگین اراک ساخته شد. در همین فضای تعلیق، نطنز را کامل کردیم. نطنز که از اول آماده نبود که ما بیاییم و در آن 3000 سانتریفیوژ نصب کنیم. مگر ما در آن مقطع چند عدد سانتریفیوژ داشتیم؛ کسانی که در ریز داستان هستند، می دانند تعلیق ما وابسته و بر مبنای توان فنی ما بود. من خودم چند نوبت در دیدار با مسوولان فنی تاکید کردم که هر زمان شما آمادگی غنی سازی داشتید، اعلام کنید تا ما تعلیق را بشکنیم .تعلیق یک چتر لازم بود تا زیر آن چتر بتوانیم فناوری هایمان را کامل کنیم. حالا عده ای که نه اطلاعاتی دارند و نه می دانند چه خبر بوده است، آمده اند و این مطالب را دامن می زنند.بعلاوه همان طور که گفتم تصمیم، تصمیم فردی نبوده است، بلکه تصمیم نظام بوده و به اعتقاد من، تصمیمی بسیار دقیق، درست و هوشمندانه بوده و این چیزی است که تاریخ در مورد آن قضاوت خواهد کرد که آیا کار نظام درست بوده یا خیر؛

پرسش پایانی ما هم مربوط به حسین موسویان و بحث اتهامات مطرح شده در مورد ایشان است، با توجه به اینکه چنین اتهاماتی مصرانه از سوی برخی تکرار می شود فکر می کنید دلایل این مساله چیست و تا چه حد با واقعیت منطبق است؛
فکر می کنم الان این ماجرا برای همه حتی برای بچه های مدرسه هم روشن شده است. داستان آقای موسویان دیگر نیازی به توضیح ندارد. همه فهمیدند که این داستان چه بوده، چه کسانی دنبالش بودند و کجاها فشار آوردند. همه چیز روشن شد و هیچ نکته مبهمی وجود ندارد. الان نه سیاسیون بلکه مردم عادی هم بخوبی از واقعیت ماجرا آگاهند. این یک اصل است که حق هرگز مخفی نمی ماند و باطل یک دورانی دارد و در نهایت حق آشکار می شود. اما نکته اینجاست که حتی اگر به فرض کسی خلافی هم مرتکب شده باشد، تا زمانی که به دادگاه نرفته و جرم محرز نشده باشد، هر کس او را مجرم بداند، خودش مجرم است. ما در قانون اساسی داریم که اصل بر برائت همه مردم است، و هیچ کس مجرم شناخته نمی شود مگر این که دادگاه صالح او را گناهکار بداند و این چیزی است که هم شرع و هم قانون اساسی بر آن تاکیددارند.حال چطور، با چه دینی، با چه اخلاق و انسانیتی ما می آییم و با آبروی افراد بازی می کنیم ؛ آن هم افرادی که در تمام زندگی شان در داخل و خارج خادم این نظام و مردم بوده اند.این همه روایت داریم که می گوید آبروی مومن همچون خون مومن است . آیا برخی مقامات ما می خواهند اول سر را ببرند و بعد متهم را برای محاکمه به دست دادگاه بسپارند؛ متاسفانه این همه روایات در خصوص آبروی مومن بی توجه مانده اند؛ روایاتی که می گویند حیثیت مومن چون کعبه است. حال هم که همه چیز مشخص شده به جای این که از این مساله پشیمان باشند و توبه کنند و بیایند در پیشگاه ملت اعتراف کنند که به دلیل ناآگاهی این مسائل را مطرح کردند، باز بر همان روش قبلی پافشاری می کنند.اصولا در این مورد، تنها بحث آقای موسویان مطرح نیست، بلکه به اعتقاد من هر فردی به هر اتهامی اگر پرونده ای در قوه قضاییه دارد، باید صبر کرد تا دادگاه در این زمینه حکم دهد.
وزیر سابق اطلاعات درخصوص پرونده در حال بررسی که هنوز دادگاه در مورد آن نظر نهایی صادر نکرده از امام پرسیده بود آیا برخی نمایندگان مجلس می توانند از محتوای این پرونده ها مطلع شوند و امام در پاسخ فرموده بودند تا زمانی که دادگاه حکم نداده است، کسی حق اطلاع از محتوای این پرونده ها را ندارد و حرام است. این فتوای امام است. این دین ماست. این شرع ماست. هیچ اشکالی ندارد که اگر به فردی اتهامی زده شد، او به دادگاه برود و اگر دادگاه بر مجرمیت او حکم داد، مجرم است و هیچ کس به این مساله اعتراضی ندارد. افراد برای ما مهم نیستند، بلکه کشور و نظام مهم است.
ما نباید از آبروی مردم برای پیروزی در انتخابات نردبان درست کنیم. دولت، قوه مقننه و قوه قضاییه باید مدافع حقوق شهروندی همه مردم باشند و این وظیفه همه است. متاسفانه در این مورد، مسائلی اتفاق افتاد که واقعا غیراخلاقی بود و در شان جامعه اسلامی ایران و اخلاق اسلامی نبود.
امیدواریم شاهد تکرار این گونه قضایا نباشیم.



محمدرضا عزیزی / حسین نیک پور
newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها