با طاهره صفارزاده درباره شعر و ترجمه ترجمه های متون علمی فاجعه بار است

امروز نزدیک 5 دهه از حضور جدی طاهره صفارزاده در حوزه فرهنگ و ادب ایران می گذرد.
کد خبر: ۱۵۴۹۸۵

یعنی از کتاب «پیوندهای تلخ» او که در سال 1341 منتشر شد تا همین امروز که او همچنان می نویسد ، می سراید و ترجمه می کند.
طاهره صفارزاده را بیشتر به عنوان شاعر و بانوی برگزیده جهان اسلام می شناسیم ، کسی که به همراه علی موسوی گرمارودی ، از معدود کسانی هستند که پیش از انقلاب نیز آثار درخوری در حوزه ادبیات آیینی خلق کردند.
اما در طول این سال ها، بخش بزرگی از فعالیت های او در حوزه نقد و ترجمه مغفول مانده است تا آنجا که حتی بسیاری فراموش کرده اند صفارزاده فارغ التحصیل رشته نقد تئوری و عملی ادبیات جهان از امریکاست و همچنین مبتکر نقد عملی ترجمه و پایه گذار تدریس کارگاه ترجمه در دانشگاه های ایران ، پایه گذار ترجمه تخصصی متون دانشگاهی ایران و از بنیانگذاران انتشارات «سمت» است.
گفتگویی که در ادامه می خوانید ، سعی کرده است تا بیشتر نظرات و دیدگاه های طاهره صفارزاده را درباره ترجمه دربرگیرد.


می خواهم از شعر «طنین» و تعریف شما از شعر آغاز کنم؛
شعر طنین حرکتی است که در ذهن خواننده آغاز می شود و بازتاب اندیشه ای است که بی تشویق وزن و با روشنی استعاره روشنگری می کند. من شعر «طنین» را به عنوان سبکی مستقل عرضه کرده ام با تعاریف دیگران موافقت و مخالفت لزومی ندارد، باید دید کارایی آثار در سازندگان ذهن ها و پالایش اندیشه ها و همخوانی رفتار و تعهد شاعر با شعرش به چه میزان قدرت پیشروی داشته است.

در میان شاعران زن ، کدام یک بیشتر به تعریفی که شما از شعر مدنظر دارید، نزدیک ترند؛
از لحاظ توجه به مضامین انسانی اجتماعی و روشنفکری که پالایش اندیشگی را برای خواننده تامین کرده ، خانم پروین اعتصامی مورد احترام من هستند.

به نظر می رسد شعر شما به لحاظ این که چندان متاثر از حس زنانگی نیست ، به شعر پروین اعتصامی خیلی نزدیک است. برخلاف فروغ که شعرهایش آشکارا بیانگر این نکته است که به وسیله یک زن سروده شده است.
شاید این طور باشد. من هم در 10 مجموعه شعر ده تایی شعر زنانه دارم اما اندیشه در شعر من وجه غالب است.

خانم صفارزاده ، گویا شما شعرهایی نیز به زبان انگلیسی دارید که بخشی از آنها را آقای محمد حقوقی در کتاب «سد و بازوان» به فارسی ترجمه و منتشر کرده است. آقای حقوقی معتقد است که این شعرها «مرحله تازه ای در کار شعر و شاعری است». اساسا چه انگیزه ای در نوشتن شعر به زبان انگلیسی دارید؛
برای این که بدون اشکال به انگلیسی شعر می نویسم. پس وقتی حرفی برای گفتن دارم که خارج از این سرزمین هم اهل تفاهمی برای آن وجود دارد، چرا یک بار به فارسی بنویسم و یک بار ترجمه کنم.

نظر خوانندگان انگلیسی زبان درباره این اشعار چه بوده است؛
استاد راهنمای من دکتر ستاربک که خودش از شاعران متعهد بود، در جلسه دفاع تز من که شامل 48 شعر بود و 30 تای آن به انگلیسی نوشته شده بود، از جایش بلند شد و گفت : «افتخار می کنم که استاد راهنمای شاعری مثل شما هستم. هم شجاعت در بیان مضامین اجتماعی دارید، هم می توانید مضامین خود را با یک زبان بیگانه بدون اشکال عرضه کنید.» مثلا در شعر «دلتنگی» و در شعر «در تشییع جنازه ژنرال» که به 10 زبان ترجمه شده و در امریکا نوشته ام ، هم از حقوق سیاهپوستان دفاع کرده ام ، هم از مظلومیت ملت فلسطین و هم استعمار و استبداد را در سطح بین الملل نشانه رفته ام.

در حوزه ترجمه تاکنون آثار آموزنده ای از شما منتشر شده است. همچنین ترجمه بسیار روانی به فارسی و انگلیسی از قرآن منتشر کرده اید. کتاب «اصول و مبانی ترجمه» نیز از جمله آثاری است که در آن به تجزیه و تحلیل فن ترجمه پرداخته اید. سوالی که در اینجا پیش می آید این است که چرا شما در کتاب «اصول و مبانی ترجمه» ترجمه را به عنوان یک فن معرفی کرده اید نه هنر؛
هر هنر عالی باید پشتوانه تکنیکی و علمی داشته باشد. در ترجمه هم «هنر» آن گاه ظاهر می شود که اصول و مبانی شاخصی در انجام آن به کار گرفته شده باشد. کاربرد این قواعد را فن یا تکنیک می خوانیم.

در بیوگرافی کتاب ، شما به عنوان پایه گذار نقد عملی ترجمه معرفی شده اید ، ممکن است در این زمینه توضیح بدهید؛
بله ، ترجمه به دلیل آن که تا سال های 1960 تدریس نمی شده ، منظورم در دانشگاه های مغرب زمین است بنابراین نقد عملی هم برای آن وجود نداشت ، با این که عمر ترجمه به 200 سال قبل از میلاد مسیح می رسد که همان ترجمه «ادیسه» هومر است که توسط لیویوس آندریکوس شاعر رومی انجام شد اما همچون هنرهای دیگر امری صرفا ذوقی شمرده می شد ، یعنی وجهه دانشگاه نداشت . تا این که در سال 1964 به درخواست شاعران و نویسندگان در دانشگاه آیوا در امریکا «کارگاه ترجمه» بعد از «کارگاه شعر» (که به نقد شعر مربوط می شود) در برنامه زبان و ادبیات گنجانده شد.

چرا آثار موفق ادبی اعم از شعر ، داستان ، رمان و نمایشنامه در ایران (از عهد مشروطه یا به عبارت صحیح تر از زمانی که دارالفنون تاسیس شد و کار ترجمه کتابهای درسی خود را آغاز کرد تاکنون) بیشتر از زبان فرانسه به فارسی برگردانده شده است؛
برای این که قبل از جنگ جهانی دوم اعزام محصل به اروپا بویژه فرانسه صورت می گرفت. بعد از جنگ و شدیدتر از آن بعد از واقعه 28مرداد آموزش زبان در داخل و اعزام محصل به خارج متوجه زبان انگلیسی شد. وقتی که من مسوول برنامه ریزی زبان خارجی در ستاد انقلاب فرهنگی بودم ، موضوع لغو تک زبانی را به شورای برنامه ریزی پیشنهاد کردم که گرچه پذیرفتند ولی عملا در وقت تالیف کتاب های تخصصی با اشکال توانستیم دررشته های علمی ، مثل پزشکی و مهندسی و علوم پایه کتاب به زبان های فرانسه و آلمانی و روسی تهیه کنیم. دلیل عمده اش کمبود امکانات از لحاظ مدرس زبان و منابع و ماخذ بود.

نظر شما درباره شرایط و معیارهای خاص ترجمه هایی که مترجمان آنها دست به بازآفرینی و خلق مجدد یک اثر ادبی می زنند ، چیست؛
اگر منظورتان ترجمه های به اصطلاح آزاد است (که این نقص عموما ناشی از کم سوادی مترجم در زبان دوم یا زبان مقصد است) باید این کار منسوخ و ممنوع شود.

نقش و جایگاه زنان را در حوزه ترجمه در ایران چگونه ارزیابی می کنید؛
من زیاد ترجمه نمی خوانم ، بویژه این سالها بنابراین شناخت جامعی از آثار بانوان مترجم ندارم. چند خبر و مقاله تحلیلی ترجمه شده در روزنامه اطلاعات از خانم مینو مشیری به نظرم مطبوع آمد. تلفن ایشان را پیدا کردم و حسن کارشان را یادآور شدم. بعد که کتاب «کوری» ایشان به من هدیه شد ، دیدم در ترجمه رمان هم موفق هستند.

به نظر شما عمده ترین مشکلات مترجمان فارسی زبان در ترجمه قرآن چیست؛
در ترجمه قرآن مجید دستور صاحب قرآن عموما رعایت نشده ؛ بکرات می فرماید: «ما قرآن را به زبان ساده با مثل ها و تشبیهات گوناگون بیان فرمودیم که پیام برای مردم مفهوم باشد» اما برخی مترجمان رغبت مردم را در نظر نگرفته اند و ترجمه تحت اللفظی مانعی شده است برای فهم قرآن.

یک عمر تلاش


دکتر طاهره صفارزاده شاعر ، نویسنده ، محقق و مترجم در 27 آبان 1315 در سیرجان در خانواده ای متوسط که پیشینه ای عرفانی داشتند ، متولد شد. در 6 سالگی تجوید و قرائت و حفظ قرآن را در مکتب محل آموخت. تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در کرمان گذرانید.

نخستین شعر را در 13 سالگی سرود که نقش روزنامه دیواری مدرسه شد. دکتر طاهره صفارزاده پایه گذار آموزش ترجمه به عنوان یک علم و برگزارکننده نخستین نقد عملی ترجمه در دانشگاه های ایران محسوب می شود.
پس از انقلاب اسلامی تعیین کتاب «اصول و مبانی ترجمه» اثر وی به عنوان کتاب درسی در زمینه شناخت نظریه ها و نقد عملی ترجمه بویژه برای دانشجویان رشته ترجمه مفید افتاد.
طاهره صفارزاده در زمینه شعر و شاعری نیز به دلیل مطالعات و تحقیقات ادبی به معرفی زبان و سبک جدیدی از شعر با عنوان شعر «طنین» توفیق یافت که در آغاز بسیار بحث برانگیز شد زیرا شعر مقاومت و طنز سیاسی ، حکومت پسند نبود.
وی در سال 71 از سوی وزارت علوم و آموزش عالی استاد نمونه اعلام و در سال 80 پس از انتشار ترجمه قرآن حکیم به افتخار عنوان خادم القرآن نایل شد.
تاکنون علاوه بر مقالات و مصاحبه های علمی و اجتماعی از طاهره صفارزاده بیش از 14 مجموعه شعر و 10 کتاب ترجمه یا درباره نقد ترجمه در زمینه های ادبیات ، علوم ، علوم قرآنی و حدیث منتشر شده وگزیده سروده های او به زبان های گوناگون جهان ترجمه شده اند.
وی در کتاب «ترجمه مفاهیم بنیادی قرآن مجید» به کشف یکی از کاستی های مهم ترجمه های فارسی و انگلیسی یعنی عدم ایجاد ارتباط نامهای خداوند (اسماءالحسنی) با آیات قرآن دست یافته است که این تشخیص می تواند سرآغاز تحولی در ترجمه کلام الهی به زبان های مختلف باشد.
ضمن برنامه ریزی زبان های خارجی ، به پیشنهاد او درسی با عنوان بررسی ترجمه های متون اسلامی در برنامه گنجانده شد و تدریس این واحد درسی موجب توجه این استاد ترجمه به اشکال های معادل یابی ترجمه های فارسی و انگلیسی قرآن مجید شد. این برخورد علمی او را برانگیخت که به خدمت ترجمه قرآن به دو زبان انگلیسی و فارسی همت گمارد.
قرآن حکیم حاصل 27 سال مطالعه قرآن مجید، آموختن زبان عربی و تحقیق و یادداشت برداری از تفاسیر و منابع قرآنی است که از رجوع به کلام الهی برای کاربرد در شعر شروع شد و با ترجمه آن به دو زبان پایان گرفت.
شرح این توفیق در مقدمه کتاب ترجمه مفاهیم بنیادی قرآن مجید و نیز دو مقدمه فارسی و انگلیسی قرآن حکیم آمده است. برخی از آثار دکتر طاهره صفارزاده بدین شرح است:
پیوندهای تلخ ، 1341 (چاپ اول) ، رهگذر مهتاب ، از 1341 (چاپ دوم) ، ترجمه مفاهیم بنیادی قرآن مجید (فارسی و انگلیسی) ، از 1379 (چاپ دوم) ، ترجمه قرآن حکیم (سه زبانه متن عربی با ترجمه فارسی و انگلیسی) ، از 1380 (چاپ هفتم) ، دعای جوشن کبیر ، 1385 (چاپ اول).

مهمترین مشکل همان تحت اللفظی بودن است. همچنین نبود ایجاد ارتباط بین آیات ، عدم یادآوری تاریخ اسلام و برخی شان نزول ها و عدم کاربرد اصول و مبانی ترجمه متون مذهبی که در دهه های اخیر تکلیف آن روشن شده است.

برای توفیق در ترجمه های قرآن چه پیشنهادهایی دارید؛
باید رسم ترجمه تحت اللفظی به کلی منسوخ شود. دریغ است که بیش از 90 درصد مردم ما صرفا به واسطه بی رغبتی به ترجمه های لفظ به لفظ و نامفهوم از شناخت کتاب و کلام الهی محروم باشند. ترجمه کلمه در برابر کلمه شیوه ای قرون وسطایی و متاثر از عقیده «حفظ قداست لفظ» در ترجمه های آغازین تورات و انجیل است. بعد از رنسانس وضع به تدریج روبه تعادل رفته است.

وضعیت و موقعیت نقد ترجمه را در جامعه مترجمان فارسی زبان چگونه می بینید؛
منظورتان چه نوع مترجمی است؛ اگر صرفا نظرتان به مترجم ادبیات باشد، موارد را باید جداگانه دریافت. برخی مترجمان اهل مطالعه ، فارسی دان و با فرهنگ و ذوق ادبی کار می کنند که طبعا آثارشان خوب است. من در زمینه شعر و داستان تشخیص را مشکل نمی دانم ، اما در زمینه های علمی فاجعه آمیز است . یعنی اکثر مترجمان یا تخصص دارند، فارسی نمی دانند یا بدون درک مطلب و صرف دانستن زبان خارجی سراغ یک مقاله یا کتاب تخصصی رفته اند. پس در ترجمه ادبیات یعنی متون ادبی نظم و نثر علاوه بر زبان خارجی ، داشتن ذوق ادبی الزامی است یعنی همان طور که پزشک ، مطلب پزشکی را می تواند در صورت زباندانی در ترجمه به خواننده بفهماند، شاعر و نویسنده هم در برگردان شعر و داستان در صورت زباندانی لیاقت و مجوز این کار را دارد. هر فرد زباندانی نمی تواند مترجم ادبیات باشد.
من تئوری تاثیر «ترجمه تخصصی» را در پیشبرد علوم مطرح کردم و در مقدمه کتاب های انگلیسی تخصصی برای رشته های مختلف دانشگاهی مزایای ویژه تمرین های «معادل یابی واژگان تخصصی» و «ترجمه متون تخصصی» را برشمرده و توضیح داده ام.

خانم صفارزاده ، از پیشنهادها و راهکارهایی که در زمینه ترجمه ارائه کرده اید ، صحبت کنید. گویا دیدگاه های شما در این زمینه با اقبال جهانی مواجه شده است.
من مبتکر نقد عملی ترجمه و پایه گذار تدریس کارگاه ترجمه در دانشگاه های ایران هستم. می دانید ترجمه تا اوایل سال های 60 میلادی در مغرب زمین ، وجهه آکادمیک نداشت و به صورت رشته تحصیلی و حتی یک درس جدی شناخته نشده بود. اول بار در سال 63 یا 64 در دانشگاه آیوا در امریکا به پیشنهاد استادانی که شاعر و نویسنده بودند، درسی با عنوان «کارگاه ترجمه» در برنامه زبان و ادبیات گنجانده شد. من که در سال 67 محصل آن دانشگاه شدم ، واحدهای زیادی از این درس گرفتم ، چون در دوره لیسانس در ایران درس ترجمه در دانشگاه در حد انشاء در دبیرستان برگزار می شد ؛ در حالی که من معتقد بودم بالاترین ثمر رشته زبان و ادبیات خارجی فرا گرفتن اصول ترجمه و مترجم شدن است و خلاصه می خواستم توشه ای هر چه بیشتر از درس کارگاه ترجمه برگیرم . در کارگاه ترجمه ، کتاب علمی مشخصی تدریس نمی شد ، ما دانشجویان حاصل نظرهای مترجمان و صاحب نظران را که در کنفرانس های بین المللی ایراد کرده بودند و مکتوب شده بود ، بی آن که به صورت نظریه تدوین شده باشند ، مطالعه می کردیم و برایمان مفید بود اما خود کلاس یعنی کارگاه ترجمه به سبب شرکت دانشجویان با ملیت های مختلف یک زبانه و فاقد مقابله متون و نقد و بررسی همه جانبه در دو زبان بود ، متن ادبی از هر زبان که ترجمه می شد، از آنجا که زبان هر یک از دانشجویان برای استاد و همکلاسان ناشناخته بود ، بحث و بررسی صرفا به معادل یابی یا تصحیح متن براساس زبان انگلیسی منجر می شد.در مراجعت به ایران و استخدام در دانشگاه ملی «شهید بهشتی امروز» نقد و بررسی متون را براساس گنجایش دو زبان در کلاس هایم پایه گذاردم . نقد عملی ترجمه ، عبارت بود از بررسی گونگی های معنا در واژگان ، عبارات و جملات ، آشناسازی با معادل یابی برای اصطلاحات دو زبان ، تطابق دستوری ، ارزیابی معادل ها و بررسی لحن بیان در متن مورد ترجمه . دقت دانشجویان به واسطه مشارکت در نقد و بحث آثار خودشان به شیوه ای مستدل و علمی به کار گرفته می شد، از این درس ، بسیار راضی بودند. چند سالی بعد از گذراندن دوران تجربی تدریس ، آقای دکتر مصلایی ، مسوول گروه زبان انگلیسی از دانشگاه تهران تلفن زدند و گفتند: «دانشجویان شما که برای فوق لیسانس به دانشگاه ما می آیند، از روش تدریس ترجمه شما تعریف می کنند ما ترجمه نخوانده ایم و دستمان خالی است» و خواستند که جهت آشنایی چند جلسه ای در کلاس حضور پیدا کنند. من خواهش کردم که دانشجو بفرستند که از طرز کار یادداشت برداری کند. از دانشگاه اصفهان هم دانشجویانی شرکت کردند. بعد هم خودم در دانشگاه تهران و تربیت مدرس تدریس کردم و بتدریج در طول سال ها از سوی دانشجویان من که فارغ التحصیل و معلم ترجمه شده بودند، شیوه «کارگاه ترجمه» شناخته و فراگیر شد و البته کتاب «اصول و مبانی ترجمه» هم در شناساندن نظام ترجمه برای عموم مترجمان و منتقدان ترجمه تا حدی مفید واقع شد.

آن تئوری ترجمه که در برخی محافل علمی مطرح شده ، چطور؛
بعد از انقلاب نظریه «ترجمه تخصصی» را به عنوان عامل پیشرفت در یادگیری علوم در مقدمه کتاب های زبان تخصصی مشهور به کتاب های «سمت» که زیرنظر من تالیف می شد، عرضه کردم و تمرین های «ترجمه» و «معادل یابی واژگان تخصصی» به منظور تامین هدف بعد از تمرین «درک مطلب» از سوی مولفان در کتاب ها گنجانده شد. براساس این نظریه بر اثر دقت و تمرکز روی مفاهیم علمی جهت معادل یابی قدرت های ذهنی در دانشجویان تقویت می شود و آنان به کشف و ابتکار در رشته ای که تحصیل می کنند راغب می شوند. تربیت مترجم در تمامی رشته های دانشگاهی به شرطی که در خود گروه مربوط و براساس تخصص باشد بدرستی تحقق می پذیرد زیرا «درک مطلب» مقدم بر دانستن زبان بومی مترجم و زبان بیگانه است : یک زباندان اگر پزشکی نخوانده باشد ، نمی تواند و حق ندارد که برای ترجمه متون پزشکی اقدام کند. بر اثر این پیشنهادهای علمی بود که در فستیوال بین المللی داکا در سال 67 به عنوان یکی از 5عضو بنیانگذار کمیته ترجمه آسیا برگزیده شدم. از آنجا که ترجمه علم جدیدی است پژوهش های پیوسته جهت گستردن مبانی و اصول آن ، ضروری و راهگشاست و من در 4 دهه اخیر، مطالعه و پژوهش های پیگیر را مشتاقانه مشغله ذهنی خود قرار داده ام و تاثیر پیشنهادهای نظری خود را در تایید مترجمان منصف نیز بازیافته ام.

مهدی مظفری ساوجی
newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها