در تاریخ محلی دشتی، کمتر شخصیتی را میتوان یافت که همچون محمدخان دشتی، همزمان در سه قلمرو قدرت اجتماعی، فرهنگ و شعر تأثیرگذار بوده باشد. او نه صرفاً حاکمی محلی بود و نه صرفاً شاعری منزوی بود. محمدخان، چهرهای است که نشان میدهد در بستر فرهنگ دشتی، شعر میتواند شیوه حکمرانی باشد و فرهنگ، زیربنای توسعه اجتماعی.
محمدخان دشتی در دورهای از تاریخ ایران زیست که ساختارهای رسمی دولت مدرن یا هنوز شکل نگرفته بودند یا نفوذ محدودی داشتند. در چنین شرایطی، قدرت محلی بر پایه نفوذ اجتماعی، مشروعیت فرهنگی، پیوندهای قومی و توان اداره جامعه استوار بود.
محمدخان، بهخوبی این منطق تاریخی را میشناخت. جایگاه او نه فقط محصول زور یا ثروت، بلکه حاصل سرمایه نمادین بود. سرمایهای که از فرهنگ، دانایی، زبان و شعر به دست میآمد. به همین سبب، نام او در حافظه جمعی دشتی، با احترام و اعتبار همراه شده است.
پیش از آنکه محمدخان را به عنوان صاحب قلعه یا شخصیت صاحب نفوذ بشناسیم، باید او را بهعنوان شاعر بشناسیم. شعر برای محمدخان، تزئین قدرت نبود؛ جوهر هویت او بود.
او شعر را رسانهای برای بیان خرد اجتماعی میدانست. در زمانی که آموزش مکتوب فراگیر نبود، شعر، ابزار آموزش، انتقال ارزشها و تثبیت هنجارها بود؛ و محمدخان این ابزار را بهخوبی درک کرد.
آنچه محمدخان دشتی را از بسیاری بزرگان محلی متمایز میکند، نسبت او با قدرت است. قدرت نزد او، عریان و صرفاً اجرایی نیست بلکه قدرت اخلاقی و فرهنگی است.
قلعه محمدخان دشتی نیز تنها یک سازه دفاعی نیست. نمادی است از تمرکز قدرت، سامان اجتماعی
و حضور فرهنگ در رأس مناسبات اجتماعی.
در این ساختار، شاعر فرمانروا است ولی نه از سر ترس، بلکه از سر اعتبار. این الگو باعث شد که خورموج، خیلی زودتر از بسیاری نقاط همجوار، به کانونی فرهنگی بدل شود.
نقش محمدخان در توسعه خورموج را باید در تثبیت نقش فرهنگ در حیات شهری جستوجو کرد. در دوره او شعر شنیده میشد و شاعر بهعنوان حامل خرد جمعی شناخته میشود.
این نگرش، بنیانی را بنا گذاشت که بعدها در خورموج تداوم یافت: شاعرپذیری جامعه. همین سنت است که در سدههای بعد، بستر ظهور شاعران متعدد و نهایتاً شکلگیری انجمنهای ادبی، از جمله انجمن ادبی فایز دشتی، را فراهم کرد.
محمدخان دشتی، تنها در اسناد مکتوب زنده نیست؛او در روایتها، نقلهای شفاهی، ضربالمثلها و حافظه فرهنگی مردم دشتی حضور دارد. این حضور، نشانه آن است که او توانسته از مرز زمان عبور کند و به شخصیتی هویتی بدل شود.
در فرهنگ محلی، محمدخان نماد اقتدار همراه با اخلاق، شاعری همراه با مسئولیت، و فرهنگ در متن زندگی اجتماعی است.
اگر امروز خورموج، شهری شاعرخیز است، انجمن ادبی باسابقه دارد و شعر، جایگاهی جدی در مناسبات فرهنگی آن دارد بخش مهمی از این مسیر، ریشه در الگویی دارد که محمدخان دشتی بنا نهاد. او نشان داد که توسعه فرهنگی، امری اتفاقی نیست؛ بلکه حاصل تصمیم، منش و بینش است.
امروز، بیش از هر زمان، خورموج نیازمند بازخوانی آگاهانه شخصیتهایی چون محمدخان دشتی است. نه برای اسطورهسازی، بلکه برای الهامگرفتن از الگوی فرهنگی – اجتماعی او.
بازخوانی محمدخان، یعنی بازگشت فرهنگ به مرکز توسعه، بازتعریف نقش شاعر در جامعه و احیای پیوند قدرت، اخلاق و خرد.
محمدخان دشتی، تنها یک نام در تاریخ خورموج نیست؛ او نقطه عزیمت هویت فرهنگی شهر است. شاعری که قدرت را با فرهنگ آشتی داد، حاکمی که شعر را رسانه همدلی کرد و شخصیتی که نشان داد شهر، پیش از آنکه با دیوار و خیابان ساخته شود، با فرهنگ بنا میشود.
تا زمانی که خورموج به گذشته خود میاندیشد و آیندهاش را فرهنگی میخواهد، نام محمدخان دشتی، باید در مرکز این روایت باقی بماند.
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
اصغر شرفی در گفتوگو با جام جم آنلاین:
تینا چهارسوقی امین در گفتوگو با جام جم آنلاین: