واژه «یلدا» که به معنای «زایش» است، از زبان سریانی وارد فارسی شده و نشان از تأثیر فرهنگهای کهن میانرودی دارد. در این شب، خانوادههای ایرانی گرد هم میآیند تا با خواندن اشعار حافظ، شاهنامه فردوسی و گفتوگو تا سپیدهدم، طولانیترین شب سال را به شادی بگذرانند. آنها با خوراکیهای نمادینی از جمله انار (نشانه برکت و زایش)، هندوانه (نماد تندرستی و گرمای تابستان در دل زمستان) و آجیل، از یکدیگر پذیرایی میکنند.
این گردهمایی تنها یک مراسم نبوده، بلکه نمادی از همبستگی، امید به آینده و احترام به چرخه طبیعت است. ایرانیان با بیدار ماندن در این شب، همراهی خود را با خورشید اعلام کرده و برای طلوع دوباره نور دعا میکنند. امروزه نیز آیینهای یلدا، با همان رنگ و بوی اصیل، پیوند نسلها را استوار نگه داشته و یادآور هویت غنی فرهنگی ایران زمین است. یلدا نه تنها یک جشن، بلکه میراثی زنده از فلسفه زندگی و امید در فرهنگ ایران به شمار میرود.
شب یلدا، این جشن دیرینه ایرانی که هر سال در انقلاب زمستانی و بلندترین شب سال برگزار میشود، تنها منحصر به مرزهای ایران امروزی نیست. این آیین کهن، ریشه در باورهای مشترک اقوام کهن درباره نبرد نور و تاریکی و زایش دوباره خورشید داشته، در بسیاری از فرهنگهای همسایه و حتی دوردست، همخانوادههایی با نامها و جلوههای متفاوت دارد.در قلمرو گسترده فرهنگ فارسیزبان، آیینهای یلدا پیوندی ناگسستنی را نشان میدهند. در افغانستان و تاجیکستان، این شب با نامهای «شب چله» یا «شب یلدا» و با همان هسته اصلی گردهمایی خانوادگی، شبزندهداری، خواندن دیوان حافظ و شاهنامه و مصرف میوههای نمادینی چون انار و هندوانه گرامی داشته میشود. در آذربایجان نیز آیین «چیلله گئجهسی» با مراسمی مانند فالگیری و صرف آجیل و میوه برگزار میگردد.این آیینها فراتر از مرزهای زبان فارسی نیز گسترده شدهاند. مسیحیان آشوری، شبیلدا را با عنوان «رابا یلدا» و همراه با مراسم مذهبی، نیایش و صرف غذاهای ویژه جشن میگیرند. در ارمنستان همزمانی، جشن «درندز» با آتشافروزی در حیاط کلیساها و پریدن از روی آن، همان مفهوم نمادین غلبه نور و گرمای زندگی بر تاریکی و سرمای زمستان را تداعی میکند.
نکته جالب توجه، همریشگی مفهومی یلدا با جشنهای کهن دیگر تمدنهاست. برای نمونه، جشن «یول» در میان ژرمنها و نورسهای باستان، که امروزه عناصری از آن در کریسمس شمال اروپا زنده است، با محوریت کنده درخت یول و گردهمایی، دقیقا به مناسبت انقلاب زمستانی برگزار میشد. همچنین، جشن «ساتورنالیا» در روم باستان در همین ایام، با برچیدهشدن موقت سلسله مراتب اجتماعی و شادخواری همراه بود.
این اشتراک گسترده نشان میدهد که یلدا صرفا یک جشن محلی نیست، بلکه بخشی از یک میراث انسانی جهانی است. انسانها در گوشه و کنار جهان، هرکدام با زبان فرهنگ خود، پاسداشت چرخه شکوهمند طبیعت، امید به روشنایی پس از تاریکی و تجدید حیات را در قلب بلندترین شب سال نهادینه کردهاند. بنابراین، یلدا حلقه اتصال ایران به دایره وسیعی از باورهای کهن بشری است که همگی نویدبخش طلوع دوباره خورشید و گرمای زندگی هستند.