
آقای دکتر یاورینسب، در سالهای اخیر واژه «فساد» به یکی از پرتکرارترین مفاهیم در ادبیات سیاسی و اجتماعی کشور تبدیل شده است؛ اما شما در تحلیلهای خود از نوعی فساد سخن میگویید که نه الزاماً سند دارد و نه همیشه در قالب تخلف مالی قابل شناسایی است. برای شروع گفتوگو، بفرمایید منظور شما از «فساد بیسند» چیست و چرا معتقدید این نوع فساد، بهمراتب خطرناکتر از اشکال آشکار و کلاسیک فساد است؟
فساد برخاسته از نفاق، معمولاً سند ندارد. نه امضای آشکار، نه حساب بانکی مشکوک و نه فیلم افشاگرانه. اما آثارش کاملاً مشهود است؛ در تبعیض، در رانتهای خاموش، در فرصتهای از دسترفته و در بیعدالتیهای پنهان. این نوع فساد قانون را نمیشکند؛ بلکه از درون قانون سوءاستفاده میکند. ظاهرش مشروع است، اما باطنش مسموم. فردی که از عدالت سخن میگوید اما در تصمیم، منفعت شخصی را مقدم میدارد؛ از شفافیت دم میزند اما تاریکی را ترجیح میدهد؛ از مردمسالاری میگوید اما رأی مردم را فقط تا جایی میپذیرد که به قدرتش لطمه نزند.
شما در تحلیلهایتان تأکید میکنید که فساد همیشه به شکل تخلف مالی آشکار بروز نمیکند. منظورتان چیست؟
دقیقاً همینطور است. فساد صرفاً یک جرم اداری یا مالی نیست؛ گاهی به شکل یک اندیشه غلط، یک نیت آلوده و یک تصمیم پنهان در تار و پود ساختارها نفوذ میکند. حتی ممکن است با زیباترین واژهها پوشانده شود؛ با شعار عدالت، شفافیت، مردمسالاری و دموکراسی. در چنین شرایطی، تشخیص فساد دیگر با چشم ممکن نیست؛ نیازمند بصیرت است. چون در زمانهای زندگی میکنیم که حتی مستبدترین افراد هم از عدالت و آزادی سخن میگویند، اما در عمل، این مفاهیم را به ابزار تثبیت قدرت تبدیل میکنند.
رهبر معظم انقلاب بارها تأکید کردهاند که فساد در جمهوری اسلامی «ساختاری» نیست. این گزاره را چگونه باید فهم کرد؟
این نکته بسیار مهم است. وقتی گفته میشود فساد ساختاری نیست، به معنای نفی وجود فساد نیست؛ بلکه ناظر بر سلامت ماهیت و بنیان نظام است. فساد بیش از آنکه از ذات ساختار بجوشد، از انحراف انسانها ناشی میشود. اگر انسانِ مسئول، سلامت اخلاقی نداشته باشد، حتی پاکترین قوانین هم آلوده میشوند. در همین چارچوب است که هشدار تاریخی امام خمینی(ره) معنا پیدا میکند؛ آنجا که فرمودند: «اگر از شیطان هم بپرسی، میگوید من انقلابیام.» این جمله دقیقاً ناظر بر خطرناکترین نوع فساد است؛ فسادی که در لباس حق و با نام انقلاب رخ میدهد.
نقش قوانین در این چرخه چیست؟ آیا قانون میتواند خود بستر فساد باشد؟
بله، متأسفانه برخی قوانین، بهویژه قوانین مبهم و چندپهلو، خود بستر فسادند. قوانینی که امکان تفسیر سلیقهای دارند، حتی در دست مدیران متوسط هم میتوانند انحرافآفرین باشند؛ چه برسد به کسانی که نیت سالمی ندارند. مجری ناآگاه یا فاسد، قانون معیوب را تشدید میکند؛ ناظر ضعیف یا آلوده، انحراف را تثبیت میکند و اگر ناظرِ ناظر هم گرفتار همان چرخه شود، اصلاح تقریباً ناممکن خواهد شد. اما باز هم اگر مسیر را دنبال کنیم، در نهایت به یک نقطه میرسیم: انسان.
یعنی مبارزه با فساد، بیش از آنکه حقوقی باشد، انسانی است؟
دقیقاً. مبارزه با فساد در نهایت به انسان میرسد. انسانی که باید هم سالم باشد و هم عالم؛ هم پاکدست و هم تیزبین؛ هم شجاع و هم مستقل. سلامت نفس بهتنهایی کافی نیست. اگر این سلامت با فهم عمیق، هوشمندی راهبردی و قدرت تحلیل همراه نباشد، حتی انسان پاک هم میتواند قربانی بازیهای قدرت شود. چون فساد فقط پول نیست؛ هنر توجیه است، مهارت پوشاندن حق است و توان وارونهسازی حقیقت.
راه شناسایی و پرورش چنین انسانهایی در حکمرانی چیست؟ آیا این صرفاً یک آرمانگرایی نیست؟
اگر این موضوع را شعاری ببینیم، بله، آرمانگرایی میشود. اما اگر آن را به فرایند تبدیل کنیم، کاملاً واقعگرایانه است. نخستین مطالبه از حکمرانی این است که «صلاحیت انسانی پیش از تصدی مسئولیت» بهعنوان یک اصل پذیرفته شود. این صلاحیت، ترکیبی از سلامت اخلاقی، بلوغ فکری، هوش سیاسی، شجاعت مدنی و قدرت تحلیل است.
شناخت این انسانها با چکلیستهای صوری ممکن نیست. باید به جامعه، نخبگان مستقل، دانشگاهیان بیطرف و چهرههای اخلاقمحور رجوع کرد؛ کسانی که خود را از مناسبات آلوده سیاسی دور نگه داشتهاند و افراد پاکدست را میشناسند. شهادت و داوری این افراد باید در فرآیند انتخاب مدیران وزن واقعی داشته باشد، نه صرفاً نمایشی.
نقش سازوکارهایی مانند شفافیت و اعلام دارایی را چگونه ارزیابی میکنید؟
این ابزارها ضروریاند، اما کافی نیستند. شفافیت، اعلام دارایی، مقابله با تعارض منافع و نظارت چندلایه زمانی معنا پیدا میکند که اراده انسانیِ آگاه و شجاع پشت آن باشد. در غیر این صورت، همین ابزارها هم میتوانند به پوششی برای توجیه فساد تبدیل شوند.
اگر بخواهید یک مطالبه مشخص از حاکمیت مطرح کنید، آن مطالبه چیست؟
مطالبه روشن است: اول انسان، بعد ساختار. اگر میخواهید ریشه فساد را بخشکانید، ابتدا انسانهای بینفاق، پاکنفس، هوشمند و شجاع را به کار بگیرید؛ کسانی که شرافت را به مصلحت نمیفروشند. سپس با تکیه بر همین انسانها، به اصلاح قانون و تقویت نظارت بپردازید. ریشه فساد با بیل قانون کنده نمیشود اگر دست آن بیل آلوده باشد.
و سخن پایانی؟
امید به اصلاح، از دل ساختار بهتنهایی بیرون نمیآید؛ از دل انسان مسئول، آگاه و شجاع برمیخیزد و در ساختار تجلی پیدا میکند. تا آن روز که وجدان بر مصلحت پیروز شود، صداقت بر ظاهر غلبه کند و عدالت نه شعار بلکه شیوه زیستن گردد، فساد عقب خواهد نشست؛ حتی اگر هزار چهره شیک و هزار زبان فریبنده داشته باشد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
عضو دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
محیططباطبایی: خانه موزهها در همه جای دنیا سرمایههای فرهنگی هستند
سفیر کشورمان در عشقآباد در گفتوگو با «جامجم» ابعاد مختلف سفر رئیسجمهور به ترکمنستان و قزاقستان را تشریح کرد
همزمان با موافقت معاون رئیسجمهور با اهدای عضو ۲ فرزندش،در گفتوگو با دکتر امید قبادی، نایبرئیس انجمن اهدای عضو ایرانیان، چالشهای این حوزه را بررسی کردیم