در چنین دورانی، بار دیگر نگاهها به سمت رسانهای برمیگردد که هنوز هم تنها رسانه فراگیر کشور است؛ رسانهای که میتواند در یک شب موضوعی فرهنگی را در ذهن میلیونها نفر تثبیت کند: تلویزیون. برخلاف تصور برخی، تلویزیون نهتنها لطمهای به فرهنگ مطالعه نزده، بلکه هر زمان که خواسته، توانسته موج فرهنگی بسازد. نمونههای موفق آن در دهههای گذشته هنوز هم در ذهن مردم مانده است. کافی است به برنامههایی فکر کنیم که زمانی تیراژ کتابها را در چند روز چند برابر کردند، یا به نویسندگانی که پس از حضور در یک برنامه زنده، به پرفروشهای بازار تبدیل شدند.
مسئله امروز این نیست که تلویزیون اثر ندارد؛ مسئله این است که تلویزیون دوباره باید وارد زمین بازی شود. بازی امروز پیچیدهتر و چندلایهتر از گذشته است. در برابر پلتفرمهایی که با الگوریتمهای پیچیده و هوش مصنوعی رفتار مخاطب را لحظهبهلحظه تحلیل میکنند، تلویزیون هم نیاز دارد خود را با ابزارهای جدید مجهز کند. اما نکته اینجاست: تلویزیون همچنان تنها رسانهای است که ظرفیت «اصلاح ذائقه فرهنگی» در مقیاس فراگیر دارد؛ ظرفیتی که اگر درست فعال شود، میتواند همانقدر که سرگرم میکند، فرهنگساز هم باشد.
یکی از دلایل کاهش توجه نسل جدید به کتاب، کاهش تمرکز و رقابت با محتوای سریع است. اما کتابخوانی هنوز برای بسیاری از خانوادهها یک ارزش فرهنگی جدی است. تلویزیون اگر بتواند این ارزش را دوباره جذاب کند، چرخه مطالعه به حرکت درمیآید. برای این کار لازم نیست نگاهی سنگین، کلاسیک و صرفاً آموزشی به کتابخوانی داشته باشد. بالعکس، تجربههای نوین دنیا میگوید بهترین برنامههای ترویج مطالعه، آنهاییاند که سرگرمکننده، گرم، پرشخصیت و مبتنی بر سلیقه مخاطب طراحی شده باشند.
در اینجا نقش هوش مصنوعی بسیار کلیدی است. نه بهعنوان یک موضوع، بلکه بهعنوان یک ابزار پشت صحنه. امروز پلتفرمهای جهانی با کمک مدلهای هوش مصنوعی، رفتار مخاطب را تحلیل میکنند تا بدانند چه میبیند، چه میپسندد و چه چیزی برایش جذاب است. تلویزیون نیز اگر بخواهد قدمی مؤثر در ترویج مطالعه بردارد، میتواند از همین ابزار استفاده کند. مثلاً هوش مصنوعی میتواند:
الگوهای مطالعه در گروههای سنی مختلف را تحلیل کند.
ژانرهای محبوب را در میان نوجوانان شناسایی کند.
به تهیهکنندگان کمک کند که بدانند چه نوع روایتهایی برای مخاطب جذابتر است.
کتابهایی را پیشنهاد دهد که احتمالاً با استقبال بیشتری روبهرو میشوند.
شخصیتها، مهمانها یا حتی شکل اجرای برنامه را بر اساس سلیقه مخاطبان انتخاب کند.
وقتی این ابزار در ترکیب با تجربه و مهارت تهیهکنندگان قرار بگیرد، نتیجه برنامههایی خواهد بود که هم جذاب هستند و هم کارکرد فرهنگی دارند.
تهیهکنندگان تلویزیون امروز یک فرصت طلایی در اختیار دارند؛ فرصتی که شاید در سالهای آینده به این شکل دستیافتنی نباشد. مردم هنوز تلویزیون را بهعنوان مرجع اصلی در موضوعات فرهنگی میشناسند. اگر در این مقطع، یک یا چند برنامه با کیفیت بالا درباره کتاب و مطالعه ساخته شود، موج تازهای از توجه به کتابخوانی آغاز خواهد شد—موجی که پلتفرمها و شبکههای اجتماعی نیز بهسرعت از آن حمایت میکنند.
تصورش را بکنید: برنامهای که در آن هر هفته چند کتاب خوب معرفی شود، اما نه با زبان خشک و رسمی؛ بلکه با زبان نسل جدید، با روایتهای جذاب، با حضور مهمانهای محبوب، با بحثهای زنده و چالشی، و با آیتمهایی که به کمک هوش مصنوعی برای هر گروه مخاطب شخصیسازی میشود. چنین برنامهای میتواند کتاب را از یک فعالیت جدی و سنگین به یک سرگرمی جذاب تبدیل کند. درست همان چیزی که امروز مخاطب به آن نیاز دارد.
نکته مهم این است که چرخه ترویج مطالعه فقط با برنامهسازی درست شکل میگیرد. معرفی کتاب بهتنهایی کافی نیست؛ باید حس مشارکت به مخاطب داده شود. برای مثال میتوان مسابقات خرد، بخشهای تعاملی، رأیگیریهای آنلاین، چالشهای خلاقانه یا حتی معرفی کتاب از سوی خانوادهها و دانشآموزان را وارد برنامه کرد. هوش مصنوعی میتواند تمام این تعاملات را تحلیل و تبدیل به نقشه راه برای قسمتهای آینده کند.
تلویزیون از گذشته نشان داده که هر وقت بخواهد، میتواند پیشتاز فرهنگ باشد. امروز هم این توانایی را دارد، بهشرطی که نگاه برنامهسازان به مطالعه، یک نگاه امروزی، جذاب، سرگرمکننده و مبتنی بر فهم دقیق رفتار مخاطب باشد. زمانه تغییر کرده است؛ اما نیاز به کتاب تغییر نکرده. مردم همچنان نیاز دارند روایتهای بهتر، دنیاهای عمیقتر و تجربههای فرهنگیتر را بشناسند. کتاب بهترین وسیله برای این کار است و تلویزیون بهترین رسانه برای رساندن این پیام.
در پایان باید گفت این جنگ بیصدا میان کتاب و تصویر، جنگی نیست که با نگرانی و انتقاد حل شود. برعکس، این میدان فرصتی است برای تولد نسل جدیدی از برنامههای تلویزیونی؛ برنامههایی که هم سرگرم میکنند، هم فرهنگسازند و هم پلی میان نسل امروز و دنیای کتاب میسازند. حالا زمان آن است که تلویزیون دوباره نشان دهد چرا هنوز بزرگترین بازیگر فرهنگی کشور است. با بهرهگیری از دانش مدیریت رسانه، هوش مصنوعی، و تجربه ارزشمند تهیهکنندگان باسابقه، میتوان برنامههایی ساخت که نهتنها کتاب را دوباره وارد زندگی مردم کنند، بلکه مخاطبان را به یک مشارکت فرهنگی واقعی و پایدار دعوت کنند.
در این مسیر، تلویزیون تنها نیست؛ هوش مصنوعی، تجربه تهیهکنندگان، ذوق مخاطبان و ظرفیتهای رسانه ملی، همگی میتوانند کنار هم یک جریان جدید بسازند؛ جریانی که نه از گذشته دفاع میکند و نه از آینده میترسد؛ بلکه با ترکیب تکنولوژی و فرهنگ، راهی تازه برای احیای مطالعه در عصر تصویر پیدا میکند.
این فرصت، فرصتی تاریخی است. کافی است یک تصمیم مدیریتی—یک تصمیم رسانهای درست—گرفته شود.
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
عضو دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
یحیی آل اسحاق، وزیر اسبق بازرگانی در گفتوگو با روزنامه جامجم:
در گفتوگو با جواد منصوری به بررسی واقعه ۱۶ آذر ۱۳۳۲ و تأثیر آن در امتداد مقاومت از دانشکده فنی تا نسل امروز پرداختیم