دوئل آمریکا و اروپا
درپی اعمال تعرفه‌های ترامپ علیه اروپا، سران این اتحادیه اعلام کردند از اروپا دفاع خواهند کرد

دوئل آمریکا و اروپا

تحلیلی بر اثرات جنگ تعرفه ای آمریکا و چین بر جهان

جنگ تعرفه‌ ای میان ایالات متحده و چین، که در سال ۲۰۱۸ با اعمال تعرفه‌های تنبیهی بر کالا‌های وارداتی از سوی دولت ترامپ آغاز و با پاسخ متقابل پکن همراه شد، تنها یک درگیری تجاری ساده نبود؛ بلکه نمادی از رقابت عمیق‌تر ژئوپلیتیکی و اقتصادی میان دو ابرقدرت جهانی بود. این نبرد اقتصادی که ریشه‌هایی در تلاش هر دو کشور برای دستیابی به برتری اقتصادی و امنیت ملی داشت، پیامد‌های گسترده‌ای بر نظم تجارت جهانی بر جای گذاشته و مسیر آینده آن را تحت تأثیر قرار خواهد داد. 
جنگ تعرفه‌ ای میان ایالات متحده و چین، که در سال ۲۰۱۸ با اعمال تعرفه‌های تنبیهی بر کالا‌های وارداتی از سوی دولت ترامپ آغاز و با پاسخ متقابل پکن همراه شد، تنها یک درگیری تجاری ساده نبود؛ بلکه نمادی از رقابت عمیق‌تر ژئوپلیتیکی و اقتصادی میان دو ابرقدرت جهانی بود. این نبرد اقتصادی که ریشه‌هایی در تلاش هر دو کشور برای دستیابی به برتری اقتصادی و امنیت ملی داشت، پیامد‌های گسترده‌ای بر نظم تجارت جهانی بر جای گذاشته و مسیر آینده آن را تحت تأثیر قرار خواهد داد. 
کد خبر: ۱۵۰۶۷۲۱
نویسنده مرتضی بنانژاد - کارشناس ارشد مطالعات آمریکا

سابقه اعمال تعرفه و جنگ‌های تجاری در تاریخ روابط بین‌الملل اقتصادی مسبوق به سابقه است. از قانون تعرفه اسموت ــ هاولی در دوران رکود بزرگ تا اقدامات حمایتی کشور‌های مختلف در طول تاریخ، دولت‌ها همواره از تعرفه به‌عنوان ابزاری برای حمایت از صنایع داخلی، کسب درآمد یا دستیابی به اهداف ژئوپلیتیکی استفاده کرده‌اند. با این حال، گستردگی و شدت درگیری اخیر میان آمریکا و چین که دو شریک تجاری بزرگ جهان بودند، آن را از نمونه‌های پیشین متمایز می‌کند.

آمریکا با هدف کاهش کسری تجاری خود با چین، مقابله با سرقت مالکیت فکری و چالش با برنامه‌های توسعه فناورانه چین نظیر «ساخت چین ۲۰۲۵»، این رویکرد را در پیش گرفت. از سوی دیگر، چین نیز با هدف حفظ دستاورد‌های اقتصادی و جایگاه بین‌المللی خود، به اقدامات متقابل دست زد و صحنه تجارت جهانی را به میدان رقابتی سخت تبدیل کرد. 

اثرات حال حاضر بر تجارت جهانی

جنگ تعرفه‌ای آمریکا و چین در حال حاضر اثرات ملموسی بر تجارت جهانی گذاشته است. یکی از واضح‌ترین پیامدها، کاهش حجم تجارت دوجانبه میان دو کشور و در نتیجه، کاهش رشد کلی تجارت جهانی بوده است. آمار‌های سازمان تجارت جهانی و صندوق بین‌المللی پول نشان می‌دهد که این درگیری به کند شدن آهنگ جهانی‌سازی و ایجاد عدم قطعیت در بازار‌های بین‌المللی دامن زده است. 

علاوه بر این، شرکت‌های چندملیتی برای فرار از تعرفه‌ها، اقدام به بازآرایی (Reshoring) و تنوع‌بخشی به زنجیره‌های تأمین جهانی خود کرده‌اند. بسیاری از شرکت‌ها، تولید خود را از چین به کشور‌هایی نظیر ویتنام، مکزیک، هند و دیگر کشور‌های آسیای جنوب شرقی منتقل کرده‌اند. این «تغییر مسیر تجارت» یا «انتقال تولید»، اگرچه ممکن است به رشد اقتصادی برخی کشور‌های ثالث کمک کند، اما هزینه تولید را افزایش داده و پیچیدگی زنجیره‌های تأمین را دوچندان کرده است. این روند، نه‌تن‌ها بر کارایی جهانی تأثیر می‌گذارد، بلکه می‌تواند به افزایش قیمت نهایی کالا‌ها برای مصرف‌کنندگان نیز منجر شود. 

در حوزه سرمایه‌گذاری بین‌المللی (FDI) نیز، شاهد کاهش جریان سرمایه‌گذاری مستقیم دوجانبه میان آمریکا و چین بوده‌ایم. عدم قطعیت ناشی از تعرفه‌ها و ریسک‌های ژئوپلیتیکی، شرکت‌ها را در تصمیم‌گیری‌های سرمایه‌گذاری خود محتاط‌تر کرده است. مفهوم «جداسازی» (Decoupling)، به‌ویژه در حوزه‌های فناورانه و استراتژیک، قوت گرفته؛ به این معنا که کشور‌ها به‌دنبال کاهش وابستگی متقابل در بخش‌هایی هستند که برای امنیت ملی خود حیاتی می‌دانند. این رویکرد به معنای شکل‌گیری دوایر یا بلوک‌های سرمایه‌گذاری و فناورانه مجزاست که می‌تواند به دوپاره شدن اقتصاد جهانی بینجامد. 

این جنگ همچنین سازمان تجارت جهانی (WTO) و اصول چندجانبه‌گرایی را تضعیف کرده است. با نادیده گرفتن قوانین WTO و اعمال یکجانبه تعرفه‌ها، اعتبار این سازمان خدشه‌دار شده و توانایی آن در حل‌و‌فصل اختلافات تجاری کاهش یافته است. این امر، راه را برای رویکرد‌های حمایتی و دوجانبه‌گرایی بیشتر در روابط تجاری بین‌الملل هموار کرده است. 

تحلیل اثرات آینده بر تجارت جهانی

نگاه به آینده نشان می‌دهد که پیامد‌های جنگ تعرفه‌ای آمریکا و چین احتمالا عمیق‌تر و پایدارتر از یک درگیری موقت خواهد بود. 

اولا، افزایش منطقه‌گرایی و شکل‌گیری بلوک‌های تجاری محتمل‌تر خواهد بود. کشور‌ها به جای اتکا به یک سیستم تجارت جهانی یکپارچه، بیشتر به سمت ایجاد توافقات تجاری منطقه‌ای یا بلوک‌های اقتصادی با شرکای قابل اعتماد (مفهوم «دوست‌سازی» یا Friend-shoring) حرکت خواهند کرد. این امر می‌تواند به تقسیم‌شدن اقتصاد جهانی به حوزه‌های نفوذ تجاری ــ اقتصادی منجر شود، جایی که کالا‌ها و سرمایه در درون بلوک‌ها راحت‌تر حرکت می‌کنند تا میان آنها. 

ثانیا، امنیت زنجیره‌های تأمین به یک اولویت اصلی برای دولت‌ها و شرکت‌ها تبدیل خواهد شد. دیگر کارایی و هزینه تنها معیار نیستند، بلکه تاب‌آوری (Resilience) و امنیت ملی نقشی محوری ایفا خواهند کرد. این به معنای ادامه روند بازآرایی و تنوع‌بخشی به تولید است، حتی اگر به قیمت افزایش هزینه‌ها و کاهش سود تمام شود. صنایع کلیدی و حیاتی، احتمالا بیشتر در داخل کشور‌ها یا در کشور‌های متحد مستقر خواهند شد. 

ثالثا، رقابت در حوزه فناوری و نوآوری تشدید خواهد شد. هر دو کشور تلاش خواهند کرد تا در بخش‌های استراتژیک مانند هوش مصنوعی، نیمه هادی‌ها و انرژی‌های پاک به خودکفایی و برتری دست یابند. این رقابت فناورانه که ریشه در دیدگاه‌های مرکانتیلیستی برای کسب مزیت استراتژیک دارد، می‌تواند به «جنگ تراشه» یا «جنگ داده» تبدیل شود و بر همکاری‌های علمی و تکنولوژیکی جهانی تأثیر منفی بگذارد. 

در نهایت، احتمالا شاهد افزایش ملی‌گرایی اقتصادی و سیاست‌های حمایتی در سطح جهانی خواهیم بود. رویکرد «اول آمریکا» که توسط ترامپ آغاز شد، اکنون به اشکال مختلف در کشور‌های دیگر نیز ظهور یافته است. این امر به معنای کاهش علاقه به آزادسازی تجارت بیشتر و افزایش تمایل به حمایت از صنایع داخلی، حتی به قیمت کاهش رشد اقتصادی جهانی است. این تغییر پارادایم، چالش‌های بزرگی را برای سازمان‌های بین‌المللی و حامیان تجارت آزاد ایجاد خواهد کرد و نیازمند رویکرد‌های جدیدی برای مدیریت روابط اقتصادی جهانی خواهد بود. 

در مجموع، جنگ تعرفه‌ای آمریکا و چین یک نقطه عطف مهم در تاریخ تجارت جهانی بود. این درگیری، تنها نشان‌دهنده چالش‌های اقتصادی نبود، بلکه بازتابی از رقابت‌های ژئوپلیتیکی عمیق‌تر و بازگشت به رویکرد‌های مرکانتیلیستی بود.

پیامد‌های آن، فراتر از نوسانات کوتاه‌مدت، به‌طور ساختاری نظم تجارت جهانی را دگرگون خواهد کرد و ما را به سوی آینده‌ای با منطقه‌گرایی بیشتر، زنجیره‌های تأمین امن‌تر (اما گران‌تر) و رقابت شدیدتر فناورانه رهنمون خواهد ساخت.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها