در گفت‌وگو با علی بهرامی، تهیه‌کننده و سردبیر عنوان شد

«تئاترشهر» روی موج نمایش

سمیرا سرچاهی از نمایش جدیدش می گوید

نمایش بحران در قربانگاه

نمایش «قربانگاه» به کارگردانی سمیرا سرچاهی و عماد‌الدین رجبلو از ۱۷ فروردین در سالن چارسوی تئاترشهر درحال اجراست. این نمایش درباره تعدادی سرباز در آسایشگاه نظامی دورافتاده است که شوخی با یکی از سربازان سرآغاز ماجرایی نفسگیر می‌شود که اوضاع را تا حد زیادی از کنترل‌شان خارج می‌کنند.
نمایش «قربانگاه» به کارگردانی سمیرا سرچاهی و عماد‌الدین رجبلو از ۱۷ فروردین در سالن چارسوی تئاترشهر درحال اجراست. این نمایش درباره تعدادی سرباز در آسایشگاه نظامی دورافتاده است که شوخی با یکی از سربازان سرآغاز ماجرایی نفسگیر می‌شود که اوضاع را تا حد زیادی از کنترل‌شان خارج می‌کنند.
کد خبر: ۱۵۰۱۳۸۳
نویسنده نسرین بختیاری - گروه قرهنگ
 
بر اثر این اتفاق، هریک از سربازان ایده‌ای برای خروج از بحران به ذهنش می‌رسد که همین موضوع تبدیل به موتور محرک نمایش‌ و رقم زدن لحظات سخت و ملتهب می‌شود. سمیرا سرچاهی پیش از این نمایش «متساوی‌الساقین» و «دشمن خدا» را روی صحنه برده که با استقبال خوب مخاطبان روبه‌رو شد. اجرای این نمایش بهانه‌ای شد که با این کارگردان جوان درباره این نمایش گفت‌وگو کنیم که در ادامه از نظر می‌گذرانید. 

چه عواملی باعث شد تصمیم بگیرید این نمایش را به همراه آقای رجبلو روی صحنه ببرید و اجرا کنید؟ چه ظرفیت‌هایی برای اجرا داشت؟
ماگروهی هستیم که ازسال۱۳۹۲ با یکدیگربه همراه آقای رجبلو کارمی‌کنیم که تمرکزاصلی کار ما در حوزه آموزش‌و‌پرورش بوده است. اولین کارهای ما آثاری بودند که به قلم آقای رجبلو نوشته شده بودند. ابتدا اپیزود اول «دشمن خدا» را اجرا کردیم که مربوط به فضای مدرسه بود و برای جشنواره حوزه هنری گرگان آماده شد. پس از آن، این اثر به جشنواره‌های مختلف راه یافت. سپس کار را به صورت کامل طراحی کردیم و در تهران اجرا کردیم که بخشی به نام پادگان نیز به آن اضافه شد. سال ۱۳۹۵ آقای رجبلو این متن را نوشت و از آن زمان قصد داشتیم این متن را کار کنیم اما میسر نشد. پس از اتمام آن کار، پروژه جدیدی به نام «متساوی‌الساقین» داشتیم که در فضای دبیرستان دخترانه اتفاق می‌افتاد. پس از آن، دوباره پروژه دشمن خدا را با گروهی دیگر اجرا کردیم که من در آن طراح صحنه بودم. این اجرا سال گذشته در سالن هامون تهران روی صحنه رفت.سرانجام نوبت به قربانگاه رسید که ما با توجه به فضای پادگان در آن تسلط خوبی داشتیم. تمام کارهایی که ما انجام داده‌ایم به همراه ساخت یک فیلم کوتاه، مربوط به فضای مدرسه و پادگان بود. می‌توان گفت حدود ۱۲ سال است که در این حوزه فعالیت می‌کنیم و حتی کار بعدی ما نیز دوباره در فضای مدرسه اما با رویکردی متفاوت خواهد بود. به‌عنوان یک زن می‌خواستم نگاهی به فضایی کاملا مردانه داشته باشم و این برایم جالب توجه بود. ایده خوبی داشتیم و آقای رجبلو هم به‌عنوان نویسنده و هم به‌عنوان کارگردان مشترک در کنار من بودند و کمک زیادی کردند. همیشه گفته‌ام که فضای آموزشی فارغ از جنسیت برایم جذاب بوده است. 

متن اولیه قربانگاه به چه نحوی بوده و چقدر بازنویسی شده تا به شکل فعلی که تماشاچیان می‌بینند رسیده است؟
متن قربانگاه ابتدا به‌صورت فیلمنامه بود که درسال ۱۳۹۵همزمان با متساوی‌الساقین نوشته شده بود و دریک حال و هوا هستند. حدود سال ۱۳۹۷ یا ۱۳۹۸ بود که آقای رجبلو پروژه‌ای به نام«قلم روشن» را با انتشارات نمایش انجام می‌داد. آنها تماس گرفتند و از ایشان خواستند در این حوزه اثری بنویسند و ایشان این فیلمنامه را تبدیل به نمایشنامه کردند.

ترکیب بازیگران شناخته‌شده‌ای در قربانگاه هستند که در کار خود ماهر هستند. چطور شد با گروه شما که گفتید این دومین اجرای گروه‌تان است، همکاری کردند؟
ما سال‌ها قبل از این‌که در تهران کار کنیم، در شهرستان نیز با هم بودیم؛ یعنی این یک روند مداوم بوده است. در واقع این دومین اجرای ما در تهران است. بازیگران دیگری که به گروه ما اضافه شدند، همگی بسیار خوب، حرفه‌ای و شناخته‌شده‌ هستند و خوشحالیم که با آنها همکاری می‌کنیم. همکاری بسیار خوبی بین ما شکل گرفته و گروه یکدستی داریم که در کنار یکدیگر حال خوبی داریم.فکر می‌کنم انتخابی که این گروه بازیگری برای حضور در قربانگاه داشتند، براساس سابقه درخشان نمایش دشمن خدا و همچنین کارهای قبلی مثل متساوی‌الساقین بوده که در جشنواره فجر سال ۱۳۹۸ خوش درخشید.

این داستان در عین این‌که یک داستان ایرانی است، به نظر می‌رسد مدرن هم هست. همان‌طور که گفتید چون نسخه اولیه آن فیلمنامه بوده، اطلاعات به صورت قطره‌چکانی به مخاطب داده می‌شود تا در نهایت خود تماشاگر به نتیجه برسد. 
در وضعیت‌های ملتهب، اصولا افراد انتخاب‌های متفاوتی دارند و تصمیماتی می‌گیرند که احساس می‌کنم ریشه در یک پیشینه تاریخی و جامعه‌شناسی دارد. برای من این موضوع جذاب بوده که انسان در شرایط ملتهب و بحرانی می‌تواند چه واکنشی نشان دهد و این مساله یکی از دغدغه‌هایم بوده است. به‌طور کلی این نوع داستان‌نویسی که اطلاعات به‌تدریج و قطره‌چکانی به مخاطب داده می‌شود، جذاب است. این شیوه را هم در متساوی‌الساقین و هم در نمایش قربانگاه به کار برده‌ایم. 

تعامل میان بازیگران و رفت‌وآمدهای کلامی‌شان، جایی که هر بار سکوت برقرار می‌شود و سپس یک نفر چیزی را می‌گوید و فضا دوباره ملتهب می‌شود، چطور طراحی کردید؟
به نظرم، ریتم در تئاتر و سینما مانند موسیقی است و سکوت یکی از مهم‌ترین بخش‌های آن به‌شمار می‌رود. به اعتقاد من و آقای رجبی، سکوت‌ها باید طولانی‌تر و عمیق‌تر هم می‌شد؛ حتی دنبال موقعیتی بودیم که بتوانیم صحنه را خالی کنیم و یک سکوت طولانی داشته باشیم تا مخاطب حداقل یک دقیقه فرصت خلوت با خودش داشته باشد. در لحظات التهاب، سکوت تأثیر بیشتری دارد تا این‌که شخصیت‌ها صرفا به دنبال راه‌حل باشند. مدیریت بحران در این فضا اهمیت زیادی دارد؛ وقتی فردی به شکل درونی با خودش درگیر است، سکوت تأثیرگذارتر می‌شود و مخاطب می‌تواند شخصیت را بهتر درک کند.

می‌توان گفت این نمایش تا حدودی شیوه مدیریت یک بحران یا اتفاق را از زاویه نگاه جوانانی که در دوره جوانی خود هستند، نشان می‌دهد و نوعی پختگی فکری را به نمایش می‌گذارد. 
بله؛ همین‌طور است. وقتی فردی در جامعه نقشی را به‌عهده می‌گیرد، ناچار است کارهایی را انجام دهد اما در شرایط خاص و بحرانی تصمیم‌ها نقش تعیین‌کننده‌ای دارند. زمانی که یک اتحاد یاهمبستگی وجود دارد و شرایط ملتهب می‌شود و پای منافع افراد به میان می‌آید، نقشی که آدم‌ها که برای خودشان تعریف کرده‌اند یا نقاب اجتماعی‌شان کنارمی‌رود و شخصیت واقعی‌شان آشکار می‌شود؛ این بخش ازنمایش برای من بسیار واقعی، تلخ و گزنده است.درشرایط بحرانی انسان دریک لحظه برای منافع خود به‌خصوص اگر پای جانش درمیان باشد، تصمیم می‌گیرد واین موضوع همیشه مرا به فکرفرو برده است.این منافع می‌تواند دسته‌بندی‌های مختلفی داشته باشد.بارها خودم راجای تمام شخصیت‌های نمایشنامه گذاشته‌ام وبه این فکرکرده‌ام که اگر من در آن شرایط بودم چه می‌کردم و پاسخ‌های متناقضی در ذهنم پیدا کرده‌ام. به نظرم این موضوع جای تأمل زیادی دارد.

درعین‌حال، نمایش طوری طراحی شده که از ابتدا تا انتها، صحنه آغازین دوباره تکرار می‌شود؛ یعنی همان تصمیمی که باید در ابتدا گرفته می‌شد، در پایان نیز مطرح می‌شود.
ما بازخوردهای متفاوت صفر وصدی درباره پایان نمایش دریافت کردیم؛ برخی کاملا راضی بودند و بعضی دوست داشتند شاهد پایان متفاوتی باشند. اما برای من، پایان نمایش و رفتارشخصیت‌ها در مواجهه با پیکر بی‌جانی که در صحنه است و طوری رفتار می‌کنند که انگار اتفاقی نیفتاده، بسیار تکان‌دهنده بود. به نظرم اگر پایانی جز این داشت،اصلا مناسب این نمایش نبود. در شرایط ملتهب، انسان تصمیم‌هایی می‌گیرد که لزوما منطقی نیست.وقتی خبرهایی درباره جنایت یا قتل می‌شنویم که مثلا کسی را می‌دزدند و دستش را قطع می‌کنند و بعد اتفاقات دیگری می‌افتد، از خودمان درباره چگونگی این اتفاق سؤال می‌کنیم. گاهی می‌بینیم فردی که مرتکب قتل شده، در ابتدا چنین قصدی نداشته اما در شرایط بحرانی و تنگنا، ذهنش از کار افتاده و نمی‌دانسته باید چه کاری انجام دهد. منطقی نگاه کردن به این اتفاقات از بیرون آسان است اما اگر بخواهیم خود را جای آن فرد بگذاریم، منطق تا حد زیادی معنای خود را از دست می‌دهد.

با توجه به این‌که قبلا طراحی صحنه انجام دادید، چقدر برای اجرای دکورها نظر می‌دادید و آیا شیشه‌ای که میان مخاطب و صحنه کشیده شده عمدی است؟
در مورد طراحی صحنه معمولا با همفکری پیش می‌رفتیم و شیشه‌ای هم که میان مخاطب و صحنه قرار داده شده، عمدی بوده است؛ ایده این بود که شخصیت‌ها دریک قفس یا فضای سربسته قرار داشته باشند.ما می‌خواستیم با این کار فضای محرمانه و بسته‌ای را به تصویر بکشیم؛ فضایی که بسیار سرد وخفقان‌آور است.دوست داشتیم این مرز بین تماشاگر و بازیگر کاملا بسته باشد و نمی‌خواستیم ارتباط مستقیمی با تماشاگر برقرار شود تا التهاب نمایش به تماشاگران منتقل نشود. انگار مخاطب دارد این شخصیت‌ها را از پشت یک قفس شیشه‌ای تماشا می‌کند و این برای ما اهمیت زیادی داشت. این ایده‌ای بود که آقای رجبلو دوست داشت در نمایش متساوی‌الساقین انجام دهداماشرایط اجرایش فراهم نشده بود.حالا که فضای نمایش‌های‌مان تقریبا مشابه است، توانستیم این ایده را اینجا پیاده کنیم و به نظرم بازخوردهایی که درباره طراحی صحنه گرفتیم، بسیار مثبت بوده است.

با توجه به کشمکش زیاد و این‌که بازیگران یکدیگر را به سمت تخت‌ها هل می‌دادند، خطری یا اتفاقی پیش نیامد؟
خیر؛ درگیری‌هایی که روی صحنه وجود داشت یا در تمرین‌ها پیش آمد، سعی کردیم چینش دقیقی انجام دهیم. به‌عنوان مثال، مواظب بودیم اگر بازیگران یکدیگر را هل می‌دادند، سرکسی آسیب نبیند یا اتفاق خاصی درتمرین‌ها نیفتد. خوشبختانه تا‌به‌حال حادثه‌ای رخ نداده است. ممکن است صحنه از بیرون خیلی به‌هم‌ریخته به نظر برسد اما همه چیز را به دقت چیده بودیم. البته کمی جراحت وجود داشت و به‌عنوان مثال ناخن یکی از بازیگران برگشته بود، چون دو نفر از بازیگران‌مان پوتین پوشیده بودند و بقیه این‌طور نبودند. 

تحلیل عکس‌العمل انسانی در شرایط بحرانی
سمیرا سرچاهی، کارگردان نمایش قربانگاه با اشاره به این‌که در مورد نمایش نظر خاصی ندارم و این نمایش باید ابتدا دیده و بعد درباره آن گفت‌وگو شود، عنوان کرد: پیشنهادم این است که مردم بیایند و نمایش ما را ببینند؛ چون نظرات مخاطبان برای ما بسیار مهم است. اگر درباره نمایش بحث و گفت‌وگو شکل بگیرد، یعنی درگیری ذهنی در مخاطب ایجاد شده و به نظرم این یعنی نمایش کار خودش را به‌درستی انجام داده است؛ حتی بحث درباره پایان نمایش یا این که آیا شخصیت‌ها از ابتدا می‌توانستند کار درست را انجام دهند، نشان می‌دهد نمایشنامه تأثیر خود را گذاشته است.من نگاهی فارغ از جنسیت و هرگونه برچسب و عنوانی به این موضوع دارم و آن را از زاویه انسانی تحلیل می‌کنم. احساس می‌کنم هرکس این نمایش را می‌بیند، به این فکر می‌کند که در چنین شرایطی خودش چه تصویری ازخودش می‌سازد. فکر می‌کنم به پاسخ‌های جالبی خواهد رسید.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
صدای نخست ورزش بانوان

با دکتر علی‌اصغر احمدی، مدیر رادیو ورزش درباره ویژگی‌ها و افق‌های پیش روی این شبکه پرشنونده گفت‌وگو کردیم

صدای نخست ورزش بانوان

نیازمندی ها