سابقه بیش از ۱۵ساله این انتشارات، نشاندهنده تعهد و پشتکار آن درمواجهه با چالشهای متعدد صنعت نشر ازجمله مشکلات اقتصادی، تغییرات فرهنگی وتحولات فناوری است.درطول این سالها،انتشارات جامجم توانسته با تکیه بر مدیریتهای مختلف و بهرهگیری ازتجربه چهرههای برجسته،مسیر خود رادراین عرصه تثبیت کند وبهعنوان ناشری حرفهای، آثار متنوع و تأثیرگذاری را به بازار کتاب عرضه نماید.اردیبهشتماه با بزرگداشت استاد سخن پارسی سعدی شیرازی شروع شد و با برگزاری مهمترین رویداد نشرکشور ادامه پیدا خواهدکرد و در پایان آن خیام نیشابوری به استقبالمان میآید. به همین مناسبت با دکتر محمودرضا اکرامیفر، مدیر انتشارات جامجم گفتوگو کردهایم تا ضمن آشنایی بیشتر با این انتشارات و آثار چاپ شده توسط آن، با محصولات جدید وبرنامههای انتشارات جامجم برای حضور درسیوششمین نمایشگاه بینالمللی کتاب آشنا شویم.

برای شروع، ابتدا معرفی مختصری از انتشارات جامجم و سابقه فعالیت آن ارائه بفرمائید.
انتشارات جامجم یکی از ناشران فعال و شناختهشده درعرصه نشر کشور است که سابقهای طولانی دارد. فعالیت این مجموعه به بیش از یکدهه و شاید حتی ۱۵سال پیش بازمیگردد. درطول این سالها، فراز و نشیبهای بسیاری را پشت سر گذاشتهایم و در دورههای مختلف با مدیریتهای گوناگون، مسیر خود را در صنعت نشر تثبیت کردهایم.
از دورههای مختلف مدیریت صحبت کردید. ممکن است درباره تحولات این انتشارات در دورههای مدیریتی مختلف بیشتر توضیح دهید؟
در دوران مدیریت افرادی مانند آقای مقدم، گامهای اولیه درچاپ کتابهای متنوع برداشته شد. در آن زمان چهرههایی همچون آقایان والیزاده، دکتر شکوهی و دکتر صفاییمنش در این مجموعه حضور داشتند اما با روی کار آمدن آقای قزلی، تحولات جدیتری در ساختار و فعالیتهای انتشارات جامجم رخ داد. تا پیش از مدیریت ایشان، بحث نشر بهصورت یک واحد مستقل و کاملا بنیانی تعریف نشده بود ولی با تغییرات آن دوره و شرایط جدیدی که بهوجود آمد، بهصورت حرفهای وارد عرصه تولید و توزیع محتوا شدیم.
فرآیند تولید یک کتاب در انتشارات جامجم چگونه است؟ شنیدهام مراحل متعددی را طی میکند.
یکی از نکات قابلتوجه در فعالیت ما، مراحل متعدد و پیچیدهای است که یک کتاب از ایده اولیه تا رسیدن بهدست مخاطب طی میکند. یک کتاب پیش از آنکه به مرحله فروش برسد ودرآمدش به تولیدکننده برگردد، حدود۲۷مرحله را پشت سر میگذارد. این مراحل شامل ارائه ایده، بررسی و ارزیابی آن، تهیه طرح اولیه، نگارش،بازخوانی، ویراستاری همچنین ارتباط با توزیعکنندگان و مراکز پخش است. این فرآیند، بهویژه در شرایط کنونی کاری دشوار و چالشبرانگیز است اما خوشبختانه توانستهایم با موفقیت از این مراحل عبور کنیم و جایگاه خود را حفظ نماییم.
از موفقیتهای اخیر انتشارات جامجم هم برایمان بگویید. شنیدهام فروش قابلتوجهی داشتهاید.
بله، همین چندروز پیش در طول یک هفته حدود ۲۰۰۰جلد کتاب از سوی انتشارات جامجم بهفروش رسید. این رقم برای یک ناشر در عصر کنونی، که بسیاری از ناشران با مشکلات متعددی در فروش مواجهند، دستاورد قابلتوجهی است. باید تأکید کنم که ماکتابفروشی اختصاصی نداریم وفروش کتابهایمان ازطریق همکاری بامراکز پخش وسایرمجموعهها انجام میشود. برخی از کتابهای ما به چاپهای دهم و پانزدهم رسیدهاند و برخی دیگر در سه نوبت چاپ شدهاند.
شیوه چاپ کتابهای شما با سایر ناشران چه تفاوتی دارد؟
شیوه چاپ ما متفاوت است. برخلاف برخی ناشران که از دستگاههای ریسوگراف استفاده میکنند، ما کتابهای خود را در چاپخانههای حرفهای بهچاپ میرسانیم. همچنین شمارگان کتابهای ما معمولا زیر هزار نسخه نیست درحالیکه امروزه بسیاری از ناشران، کتابهایی با تیراژ ۱۵۰ الی۲۰۰ یا حتی ۵۰ نسخه منتشر میکنند! بهطور معمول تیراژ هزار نسخهای را رعایت میکنیم. بهعنوان مثال سال گذشته یکی از کتابهای ما با عنوان «متاستاز اسرائیل» در چهار نوبت چاپ شد.
کمی از اهداف اصلی انتشارات جامجم بگویید و اینکه چه ویژگی مشترکی در آثار این انتشارات دیده میشود؟
ما دو هدف عمده را دنبال میکنیم. نخست چاپ کتابهایی که به نیاز مخاطبان پاسخ دهد و درراستای اهداف نشر جامجم باشد. از آنجا که این انتشارات زیرمجموعه مؤسسه جامجم و به تبع آن زیرمجموعه رسانهملی است، کتابهایی که منتشر میکنیم باید با اهداف این نهادها همخوانی داشته باشد. هدف دوم ما، تأکید بر کیفیت و محتوای آثار است. از نظر ویژگی مشترک، یکی از بارزترین خصوصیات کتابهای ما، روایتگری و تأکید بر داستانسرایی است. معتقدیم مخاطبان به روایت زندگی افراد و تجربیات آنها علاقهمند هستند. برای مثال، روایت زندگی یک معلم با ۳۰سال سابقه، داستان فردی که از کشوری خارجی به ایران آمده و دیدگاه متفاوتی با فردی که در ایران زندگی میکند دارد یا حتی روایت زندگی فردی که با اعتیاد دستوپنجه نرم کرده و موفق به ترک شده، از موضوعات مورد توجه ماست. بهعنوان نمونه، کتاب «ویولونزن روی پل» از این دسته است. البته انواع دیگری از آثار را هم منتشر میکنیم ولی تمرکز اصلی بر روایتگری است. زیرا با استقبال گسترده مخاطبان همراه بوده.
از آثار پرفروش و موضوعات جذاب برای مخاطبان هم بگویید. چه کتابهایی بیشتر مورد توجه قرار گرفتهاند؟
یکی از آثار برجسته و پرفروش ما کتاب «ویولونزن روی پل» است که زندگی فردی را بهتصویر میکشد که پس از تجربه اعتیاد، موفق به ترک آن شده و اکنون زندگی سالمی دارد. این فرد به آموزش داستاننویسی مشغول است. معتقدیم روایتهای زندگی افراد،بهویژه جنبههای شخصی وخصوصی آنها، برای مردم جذاب وگیراست. حتی درمصاحبه با یک فوتبالیست نکاتی وجود دارد که میتواند کنجکاوی و جستوجوگری مخاطب را پاسخ دهد. ما بیشتر در این فضا فعالیت میکنیم.
شنیدهام آثار جدیدی هم برای نمایشگاه کتاب تهران آماده کردهاید. لطفا درباره آنها هم توضیح دهید.
امسال دو کتاب گفتوگومحور در دست داریم.یکی شامل گفتوگو با شخصیتهای برجسته جهان شامل کوفی عنان، بینظیر بوتو و احمد شاه مسعود و کتاب دیگر مجموعه گفتوگوها با مجریان باسابقه صداوسیماست که در زمان مناسب درباره جزئیات آن صحبت خواهیم کرد. برای نمایشگاه کتاب امسال هم دو اثرجدید آماده کردهایم. یکی ازاین آثار،گفتوگو با مجریان و گویندگان صداوسیما در حوزه خبر ورزشی وسیاسی وگفتوگو باچهرههایی چون آقایان قرائتی، دلاوری، بابان، حسینزاده، دکتر عنادی و نجفزاده است. محور این گفتوگوها، آغاز فعالیت حرفهای، فرصتها و آسیبها، نحوه مواجهه با مشکلات و خاطرات خوب و دشوارشان بوده است.کتاب دوم باعنوان«زندگی با خبر»روایت زندگی افرادی است که ۳۰تا۳۵سال درحوزه خبر فعالیت کردهاند.علاوه براین،کتاب دیگری با محوریت گفتوگو داریم که ابتدا قراربود باعنوان گفتوگو با سران جهان منتشر شود ولی چون برخی افراد مورد گفتوگو سران جهان نبودند،عنوان آن به«آقای خبرنگار»تغییر یافت. این کتاب توسط آقای محمد ساجدی تهیه شده و شامل گفتوگو با چهرههایی مانند حافظ اسد، قذافی، بینظیر بوتو و ماهاتیر محمد است.
یکی از چالشهای امروزی، کاهش مطالعه است. نظر شما در اینباره چیست؟
یکی از دلایل اصلی کاهش مطالعه، حجم بالای شبهاطلاعاتی است که رسانههای موازی با کتاب به مردم ارائه میدهند. چندروز پیش در یک برنامه تلویزیونی گفتم چرا باید حقوق بصری من بهعنوان یک شهروند مورد تجاوز قرار بگیرد؟ از خانه که بیرون میروم، بیلبوردهایی میبینم که تبلیغ میکنند: بیا کتوشلوار من را بپوش، یخچال من را بخر و... . این تکرار مداوم به دلزدگی منجر میشود. شبهاطلاعات چیزهایی هستند که دانستن یا ندانستن آنها برای من اهمیتی ندارد. در دنیای جدید، حقی بهنام «حق ندانستن» تعریف شده اما رسانههای جدید، اعم از بیلبوردها، رسانههای جمعی و فضای مجازی، ذهن و زمان ما را با شبهاطلاعات پر میکنند. ذهن ما ورودی محدودی دارد و وقتی با شبهاطلاعات پر شود،جایی برای اطلاعات واقعی باقی نمیماند. مردم فرصت مطالعه ندارند. وگرنه علاقهمند به دانستن هستند. نکته دیگر، کمبود سواد رسانهای است. ما سواد رایانهای داریم اما سواد رسانهای بهمعنای توانایی چالش با رسانه و دادههای آن را نداریم. رسانهها به حقوق شهروندی و انسانی ما تجاوز کردهاند و ذهن ما را با شبهاطلاعات پر کردهاند.
بهعنوان مدیر انتشارات، چه پیامی برای مخاطبان حرفهای کتاب دارید؟
همانطور که در بیت معروف آمده، «توانا بود هر که دانا بود». اگر این سخن درست نبود، مانند بسیاری از اشعار دیگر به حافظه سپرده نمیشد. دانایی چیست و راه رسیدن به آن کدام است؟ مسیر دانایی از مطالعه، خواندن و دقت کردن میگذرد و ابزار اصلی آن،کتاب است.البته امروزه ابزارهای دیگری نیز برای کسب دانش وجوددارند.هرانسانی ظرفیت زمانی محدودی برای کارهای مختلف مثل عبادت، کار، خواب، صله رحم، تفریح و دانشاندوزی دارد. اگر این ظرفیتها در جای خود قرار نگیرند، مشکلاتی بهوجود میآید. باید دید مردم ایران چقدر زمان برای مطالعه میتوانند اختصاص دهند. دو ساعت، یک ساعت یا حتی نیمساعت؟