پژوهشگران دانشگاه کوبه ژاپن در مطالعهای اعلام کردند سبزهزارها حتی پس از احیاشدن همچنان به بیش از ۷۵ سال مدیریت مستمر برای بازیابی تنوع زیستی خود نیاز دارند، زیرا گردهافشانهای خاص و مهم بهآهستگی بازمیگردند. یافتههای آنان بر اهمیت حفظ سبزهزارهای قدیمی بهعنوان مخازن تنوع زیستی تاکید میکند، حتی اگر به کوچکی یک پیست اسکی باشند.
اهمیت مدیریت سنتی سبزهزارها
انسانها هزاران سال است که سبزهزارها را با چرا، چمنزنی و سوزاندن کنترلشده نگهداری میکنند. همه اینها ابزاری برای جلوگیری از رشد بیش از حد پوشش گیاهی چوبی در مراتع هستند. پوشش گیاهی چوبی به آن دسته از پوششهای زمینی اطلاق میشود که تحت سلطه گیاهان چوبی مانند درختان (جنگلها)، درختچهها یا بوتهها (بوتهزار) قرار دارند. چرا و چمنزنی کاری طاقتفرسا و فشرده است؛ از طرف دیگر با خالیشدن فزآینده مناطق روستایی، سبزهزارها در سراسر جهان ناپدید شدهاند. یکی از پیامدهای این امر از بینرفتن زیستگاه گونههای گیاهی و حشرات، از جمله بسیاری از گونههای در خطر انقراض است که به سبزهزارها وابسته هستند.پژوهشها نشان میدهند که تنوع زیستی سبزهزارهای احیا شده، نسبت به علفزارهای باستانی که تا چندین هزار سال تحت مدیریت مستمر بودهاند، بسیار محدود است. اوشیمارو آتوشی، بومشناس دانشگاه کوبه میگوید: «دلایل این امر واقعا روشن نیست و راهحلهای رضایتبخشی نیز ارائه نشده است.»
آغاز پژوهش
اوشیمارو و یکی از دانشجویان دکترایش بهنام هیرایاما گاکو، با توجه به مطالعه تازه دیگری که نشان میدهد بازیابی گونههای گیاهی گردهافشانیشده توسط حشرات در مقایسه با گونههای گردهافشانیشده بهواسطه باد مدت زمان بیشتری به طول میانجامد، تصمیم گرفتند توجه خود را به خود گردهافشانها معطوف کنند.پژوهشگران در ابتدا با نگاهی اجمالی به اینکه کدام حشرات گیاهان را گردهافشانی میکنند و میزان موفقیت این گردهافشانیها در علفزارهای مختلف از نظر سنی چقدر است، کار خود را آغاز کردند. آنها طیف وسیعی از سبزهزارها را مورد بررسی قرار دادند؛ از سبزهزارهایی که اخیرا بهبود یافته و احیا شدهاند تا آنها که برای حداقل ۳۰۰ سال، تحت مدیریت مداوم سرپا ماندهاند. اوشیمارو و تیمش در نهایت پیستهای اسکی در استان ناگانو را بهعنوان محل مطالعه خود برگزیدند.
هیرایاما علت این انتخاب را توضیح میدهد: «هیچ مکانی مناسبتر از پیستهای اسکی برای بررسی سبزهزارهای بازسازیشده با مدت زمان مدیریت بسیار متفاوت، در یک منطقه نسبتا کوچک وجود ندارد.»
یافتهها
نتایج پژوهش آنها که در مجله Applied Ecology منتشر شده است، روند ثابتی را به تصویر میکشد. ۷۵ سال طول میکشد تا تنوع گیاهی در سبزهزارهای احیاشده با مدیریت مستمر در نهایت به سطوحی قابل مقایسه با سبزهزارهای باستانی برسد.
شاید این دورهای طولانی برای ما به نظر برسد اما با این حال، این زمان هنوز برای جامعه گردهافشان کافی نیست. اگر چه آنان به طور مداوم با افزایش سن سبزهزارها به سمت تخصص بالاتر و گردهافشانی موفقتر حرکت میکنند اما حتی پس از گذشت ۷۵ سال، گردهافشانها هنوز در گردهافشانی گیاهان به میزان تبحر لازم نخواهند رسید. هیرایاما میگوید: «این یافتهها نشان میدهد که وقتی سبزهزارهای قدیمی ارزشمند از بین بروند، نمیتوان به سرعت به بازسازی و احیای آنها دست یافت.»
آنچه باعث این تأخیر میشود به خودی خود تنوع کمتر گردهافشانها نیست، بلکه هویت گردهافشانهاست. علفزارهایی که اخیرا بازسازی شدهاند بیشتر توسط مگسها (خصوصا مگس گلزار) که گردهافشانهای معمولی هستند، گردهافشانی میشوند؛ بنابراین اغلب گردهها از یک گیاه به گونههای مختلف و البته متفاوت حمل میشوند.
از سوی دیگر، در سبزهزارهای قدیمی، گردهافشانها تا حد زیادی زنبورها و پروانهها هستند که در هر زمان بر یک گونه تخصص دارند و متمرکز میشوند؛ در نتیجه تضمین میکنند که گرده به گونههای گیاهی مناسب منتقل میشود. این مطالعه اهمیت در نظر گرفتن جوامع گردهافشان را در تلاشهایی که با هدف حفاظت از گیاهان مرتعی در معرض تهدید انجام میشود، نشان میدهد. به این معنی که حفظ علفزارهای باستانی بهعنوان ذخایر گردهافشانهای مهم و تخصصی، باید در اولویت نخست حافظان طبیعت باشد.
اما اوشیمارو به نکته دیگری نیز اشاره میکند: «این یافتهها همچنین ممکن است نشاندهنده این باشد که احیای مراتع نباید فقط به طبیعت واگذار شود. بلکه میتواند به مشارکت فعال انسان نیاز داشته باشد؛ مانند کاشت بذر یا کاشت نهال گیاهان سبزهزار بومی گردهافشانیشده توسط زنبورهای عسل و پروانهها.»
خدماتدهنگان نامرئی اکوسیستم
چیزی بین ۷۵ تا ۹۵ درصد از تمام گیاهان گلدار روی زمین برای گردهافشانی به کمک نیاز دارند؛ آنها به گردهافشان نیاز دارند. گردهافشانها خدمات گردهافشانی را به بیش از ۱۸۰ هزار گونه گیاهی مختلف و بیش از ۱۲۰۰ محصول ارائه میدهند. به این معنی که از هر سه لقمه غذایی که میخورید، یک لقمه به لطف گردهافشانها وجود دارد. در واقع گردهافشانها ۲۱۷ میلیارد دلار به اقتصاد جهانی اضافه میکنند. پرندگان، خفاشها، پروانهها، شاپرکها، مگسها، سوسکها، پستانداران کوچک و مهمتر از همه زنبورها گردهافشان هستند. گردهافشانها از گیاهی به گیاه دیگر سفر و گردهها را بر روی بدن خود حمل میکنند. آنها در یک تعامل حیاتی امکان انتقال مواد ژنتیکی حیاتی به سیستم تولید مثل اکثر گیاهان گلدار را فراهم میکنند؛ همان گیاهانی که میوهها، سبزیجات و آجیلهای بیشماری را برای سایر جانداران مهیا میکنند؛ بیش از نیمی از روغنها، الیاف و مواد خام جهان را تولید و از فرسایش خاک و افزایش کربن جلوگیری میکنند. این خدمات تقریبا نامرئی، منبعی گرانبها است که نیاز به توجه و حمایت دارد. در شواهد نگرانکنندهای که در سراسر جهان یافت میشود، گردهافشانها به طور فزایندهای در معرض خطر هستند.