به گزارش خبرنگار جامجم، فریبا زن میانسالی است که ۲۸ بهمن سال گذشته در اثر اختلاف خانوادگی با شوهرش او را در خانهشان در طبقه سوم ساختمانی در محله ستارخان با شال گردن به قتل رساند و در دهان مقتول جوراب گذاشت.
او با دستور بازپرس شعبه اول دادسرای جنایی تهران به پزشکی قانونی معرفی و سلامت روانیاش تایید شد. با گذشت شش ماه از این جنایت، او برای آخرین جلسه تحقیقات از زندان به شعبه اول بازپرسی دادسرای جنایی تهران منتقل شد و گفت: شوهرم از بیماری روحی رنج میبرد. تحت درمان روانپزشک بود و دارو و قرصهای آرامبخش استفاده میکرد. چند مرتبه هم خودزنی کرده بود. ما ۱۴ سال زندگی مشترک داشتیم و صاحب فرزند نشدیم. مدام با هم درگیری و دعوا داشتیم. در زندگیمان آرام و قرار نداشتیم، حتی چند مرتبه از او خواستم جدا شویم اما میگفت چون به من علاقهمند است، نمیتواند مرا طلاق دهد و دوری از من برایش رنجآور است. شب قبل از حادثه شوهرم دوباره قرصهای آرامبخش خورد. سر مسائل مختلف و نداشتن بچه دوباره دعوایمان شد. زد و خورد کردیم. وسایل آشپزخانه را بههم ریخت. ماهیتابه را برداشت و خودش را زد که دسته آن شکست.
وی ادامه داد: چهار زانو کف آشپزخانه نشست و داد و فریاد میکرد و ساکت نمیشد. شالی را برداشتم و از پشت به او نزدیک شدم. آن را دور گلویش انداختم اما ساکت نشد و فریاد میزد. لنگه جورابش را برداشتم و آن را در دهانش گذاشتم و دو دقیقه نگه داشتم. بعد که بیهوش شد تصور کردم بهدلیل مصرف قرصها به خواب رفته است. ظهر روز بعد که بیدار شدم سراغش رفتم که فوت شده بود و با صحنهسازی مرگش را خودکشی نشان دادم.
با تکمیل تحقیقات پرونده برای محاکمه به شعبه پنجم دادگاه کیفری یک استان ارسال شد و متهم به ریاست قاضی بابایی محاکمه شد. در ابتدای این جلسه اولیای دم مقتول برای فریبا درخواست قصاص کردند.
سپس متهم در جایگاه قرار گرفت و با رد اتهامش گفت: من و همسرم اختلافاتی داشتیم اما در حدی نبود که بخواهم او را بکشم. آن شب خواستم گوشیاش را بدهد تا گالری آن را نگاه کنم که شروع به داد و فریاد و خودزنی کرد. در میان داد و فریاد او، این بار شال و جورابی آوردم و جلوی دهانش گرفتم تا همسایهها متوجه دعوای ما نشوند. من وکالت در طلاق داشتم و اگر نمیخواستم با شوهرم زندگی کنم، از او جدا میشدم نه اینکه بخواهم او را بکشم.
در حالی که پزشکی قانونی علت مرگ را فشار بر عناصر حیاتی گردن تایید کرده، فریبا در این جلسه مدام تاکید داشت دست روی گلوی همسرش نگذاشته و او را خفه نکرده است.
زن ۴۳ ساله ادامه داد: من مدتی بود اختلال خواب داشتم و آن شب هم قرص خواب خوردم و وقتی همسرم ساکت شد فکر کردم خوابیده و من هم خوابیدم. صبح که بیدار شدم دیدم تکان نمیخورد که با اورژانس و خانوادهاش تماس گرفتم.
من همسرم را نکشتم.
او درباره صدمات غیرمنتهی به فوت همسرش گفت: همسرم روی زانو نشسته بود و سرش را به کابینت میکوبید که من مانعش شدم.
پس از دفاعیات متهم و وکیل مدافعش، قضات برای صدور حکم وارد شور شدند.