عابدینی همچنین بیش ازسه دهه است که باتاسیس«گروه شعر معاصر»به برگزاری ماهانه جلسات شعرمیپردازد وازاین رهگذر، محفلی را برای گردهمایی شاعران مطرح و جوان بهوجود آورده است. با او درباره جایگاه فعلی شعر در شرایط کنونی به گفتوگو نشستهایم.
باوجود اینکه تعداد شاعران در سالهای اخیر افزایش یافته، ولی بهزعم منتقدان ادبی، شعر در شرایط کنونی و در مقایسه با گذشته تأثیرگذاری خود را تاحدود زیادی از دست داده است، دیدگاه شما نسبت به این مسأله چیست؟
به نظر من چندعامل در کمرنگشدن کارکرد شعر در شرایط کنونی مؤثر است، یکی فضای مجازی است که عرضه اشعار را آسان کرده است.درگذشته،صفحات شعر درنشریات ادبی به دست شاعران چیرهدست و درعینحال نامداری چون فریدون مشیری، نصرت رحمانی، احمد شاملو و... منتشر میشد وهرکدام ازاین چهرهها برای انتشار اشعار شاعران جوان، معیارهای مخصوصی داشتند اما امروز یک فرد بهراحتی میتواند با باز کردن یک صفحه شخصی در اینستاگرام اشعارش را در معرض دید عموم قرار دهد، بیآنکه این اشعار از استحکام و محتوای مطلوبی برخوردار باشند. نکته دیگر، تیراژ بالای نشریات در سالهای گذشته بوده است. بهعنوان مثال، مجله فردوسی در زمان خود با تیراژ ۵۰هزارتایی به چاپ میرسید و طیف گستردهای از علاقهمندان به ادبیات، از این نشریه و دیگر نشریات همردیف آن استقبال میکردند. ضمن اینکه آمار تیراژ نشریات دهههای ۵۰ و ۴۰، برای مخاطبان امروز که با تیراژهای عمدتا ۱۰۰و۲۰۰ تایی و حتی کمتر از آن مواجه هستند، باورکردنی نیست.
به نظر میرسد یک دلیل اینکه اغلب اشعار امروز آنطور که از میزان تأثیرگذاری بالا برخوردار نیستند، مضامین این اشعار باشد، یعنی گاه درونمایه این گروه از اشعار بهگونهای است که مخاطب با آن ارتباط برقرار نمیکند یا برخی از اشعار که بیشتر حالت حدیث نفسگویی دارد و محدود به واگویههای شخصی شاعر است تا طرح موضوعات روز و مبتلابه جامعه. نظر شما در اینباره چیست؟
من هم با شما همعقیده هستم که در سالهای گذشته شعر از کارایی بیشتری برخوردار بود و وقتی شعری از یک شاعر مطرح در نشریهای به چاپ میرسید، دنبالکنندگان بسیاری داشت. ولی امروز با موضوعات کلیشهای در برخی اشعار روبهرو میشویم که چون از دل برنیامده، طبعا بر دل هم نمینشیند. مسأله دیگر اینکه جای نقدهای اصولی و بهدور از غرضورزی در ادبیات امروز ما بهخصوص در حوزه شعر بهشدت خالی است، این هم مزیدی بر دیگر علتهاست که موجب شده تا شعر در حاشیه قرار گیرد. از سوی دیگر، دغدغههای روزمره به قدری افزایش یافته که عامه مردم مجال کمتری برای پرداختن به شعرو ادبیات دارند؛ مگر عده معدودی که از سر ذوق و علاقه شخصی پیگیر روند فعالیت ادبیات معاصرهستند. شبکه توزیع در حوزه نشر هم در سالهای اخیر از شرایط نابسامانی برخوردار بوده و این امر باعث شده تا کتابهای خوب کمتر دیده یا اصلا دیده نشود. من شعر راباگروه شعری مرحوم نادر نادرپورشروع کردم واولین کتاب من درسال۱۳۵۲ چاپ شد ودرعرض شش ماه، ۱۰۰۰نسخه آن به اتمام رسید اما در همان دوره، هرکدام از نشریات ادبی به شکل هفتگی، یک نقد درباره اشعار چاپ شده شاعران جوان و پیشکسوت منتشر میکردند و شاعرانی که تازه در ابتدای این مسیر بودند، میتوانستند بازخورد کار خود را در لابهلای این نقدها دریافت کنند. امروز کمتر نشریهای را چه در حیطه روزنامه یا مجله میبینیم که صفحه شعر داشته باشد. در نتیجه، شاعران امروز عیار مشخصی ندارند تا به نقاط ضعف و قوت کار خود پی ببرند.
با این اوصاف حیف است که شعر معاصر ایران که در ۱۰۰سال اخیر فرازهای زیادی داشته؛ امروز از جهانیشدن بازبماند و چندان که باید در معرض معرفی و شناخت مخاطبان کشورهای دیگر قرار نگیرد.
بدون شک،ایران یکی ازکشورهایی است که ازگذشته تا امروز بهعنوان سرزمین شعر شناخته میشودوغنای ادبیمان یکی از بزرگترین افتخارات ما بهشمار میرود.البته دراین سالهابه همت وکوشش برخی ازپژوهشگران داخلی وخارجی،بخش اعظمی از ادبیات کلاسیک مانند شعر شاعران بزرگی چون فردوسی، حافظ، مولانا، سعدی، خیام و...به جهان معرفی شدهاست. حالا اگر شعر معاصر ما کمترمجالی برای شناخت در مجامع بینالمللی پیدا کرده، یک دلیلش افراط و تفریط شاعران است. بهعنوان مثال، هنوز هستندشاعرانی که درقالب غزل، اشعاری به شیوه قرن چهارم میگویند!طبعا چنین اشعاری دیگربرای مخاطب الان جذابیتی ندارد. یا از آن طرف، با بعضی از اشعار مواجه هستیم که بهبهانه مدرن بودن، از محتوا تهی هستند و مخاطب بههیچوجه نمیتواند درک کند که مقصود شاعر از سرودن این شعر چه بوده است. درحالی که کارکرد معمول شعر این است که عواطف و اندیشه مخاطب را تحتالشعاع خود قرار دهد، ولی چندان که اشاره کردم، درحالحاضر بهندرت به چنین شعری برمیخوریم.
درخشانترین دوره شعری در چهار دهه اخیر
به نظرم دهه ۷۰، بهترین دهه برای شعر معاصر ما بهشمار میرود. به اعتقاد من در آن دهه، نهتنها شعر از بالندگی و شکوفایی زیادی برخوردار شد که دوره طلایی نشریات ادبی هم تلقی میشد و نشریات رونق زیادی یافتند اما بهتدریج این روند کمرنگ شد. به قول زندهیاد محمد حقوقی: مهمترین ویژگی شاعر، مداومت اوست، طبعا اگر شاعر در مسیر شعری خود استمرار نداشته باشد، در همان مجموعه شعر اول خود دفن میشود. این هم یکی از دلایل این پرسش است که چرا جریان شعری معاصر در قیاس با دورههای قبل پا نمیگیرد و تأثیرگذاری لازم را هم در جامعه ندارد.