از همینروست که دراین گزارش به سینمای کشورفلسطین که درسینمای دنیای عرب سینمایی نوپابهحسابمیآید، میپردازیم. سینمای کشور فلسطین دارای یک ویژگی بارز است که آن را از بسیاری از کشورها جدامیکند، چراکه در اصطلاح سینمایی و جامعهشناسی ذیل سینمای مهاجرت یا دیاسپورا قرار میگیرد. حال اینکه دیاسپورا و سینمای دیاسپورا چیست و ارتباط آن با مسأله فلسطین و سینمای چه چیزی است، سؤالاتی است که در پی یافتن آن هستیم.
بومراندگان
وقتی به سراسر جهان و حتی ایران خودمان نگاهی بیندازیم به پدیدهای برمیخوریم که در اصطلاح به آن دیاسپورا گفته میشود. منظور از دیاسپورا به جوامع کوچکی از انسانها گفته میشود که دور از وطن در مکانی گردهم آمدهاند و سعی در زنده نگهداشتن فرهنگ، سنن و عقاید خود دارند.از معروفترین این گروههای جمعیتی میتوان به محله چینیها در سانفرانسیسکو اشاره کرد که تاکنون لوکیشن و سوژهای برای بسیاری از فیلمهای سینمایی هالیوودی بوده. نکته جالب و همینطور عجیب درباره واژه دیاسپورا به ریشه آن و گروهی که این واژه درباره آنها به کار میرود، وجود دارد.
واژه دیاسپورا تا چند دهه اخیر واژه پرکاربردی نبوده و تا دهه ۱۹۷۰ میلادی بهندرت از آن در مباحث آکادمیک استفاده میشد اما بهتدریج به یکی از کلیدواژههای رایج نه فقط در نوشتار آکادمیک بلکه در فرهنگ عامه تبدیل شد. این واژه ریشه در زبان یونانی دارد که براساس ترجمهای از کلمه عبری «Galut» به معنای تبعید (exile) است. ریشه این کلمه در زبان یونانی Speiro (to sow)به معنای پراکندن است. حرفاضافه dia در اینجا معادل over به معنای «در سرتاسر» است.
در یونان باستان این کلمه به مهاجرت و سکنیگزیدن در سرزمینی جدید اشاره دارد. بیشتر مباحث اولیه در مورد دیاسپورا به شکل قاطعانهای ریشه در یک وطن انتزاعی داشتند که در ابتدا مستقیما به گروه یهودیها میپرداختند اما همانطور که مفهوم دیاسپورا شروع به بسط و گسترش کرد، موارددیگری رامانند دیاسپوراهای چینی،هندی، آفریقایی و... نیز شامل شد. اما از مهمترین نمونههای این پدیده را میتوان به دیاسپورای فلسطین و فلسطینیان اشاره کرد که از آن بهعنوان دیاسپورای قربانی یا مصیبت یاد میشود.
سینمای دیاسپورا
سینمای مهاجرت که ذیل مفهوم دیاسپورا تعریف میشود به مجموعه فیلمهایی گفته میشود که درباره این گروههای مهاجرتی شکل گرفته در سراسر جهان میپردازد. اگر بخواهیم ردپای این نوع از سینما را در کشور خودمان بیابیم، میتوان از جمشید محمودی، فیلمساز ایرانی ــ افغانستانی که اغلب فیلمهایش مانند چندمترمکعب عشق، شکستن همزمان بیست استخوان و... است، مثال زد. اما همانطور که مشخص است سینمای ایران برخلاف سینمایی مانند کشور فلسطین تنها بخش کوچکی از آن تحت این عنوان قرار میگیرد.سینمای فلسطین در ابتدا آغازی مانند سینمای دیگر کشورهای عربی داشت و اولین فیلمهایش در واقع فیلمهای مستند بودند اما در پانزدهم ماه می سال ۱۹۴۸ که همه آن را بهعنوان روز نکبت میشناسند همه چیز برای فلسطین و سینمای فسطین تغییر کرد و برای فیلمسازان فلسطینی موضوعی بالاتر از وطن و مقاومت برای فیلمسازی نبود.
نخستین فیلمهای فلسطینی با موضوع وطن بعد از واقعه روز نکبت به ۲۰ سال پس از این واقعه برمیگردد، زمانی که در سال ۱۹۶۹، عبدالوهاب الهندی، کارگردان یکی از جوانان فلسطینی که در رشته سینما تحصیل کرده و از مؤسسه عالی فیلم قاهره فارغالتحصیل شده بود فیلمهای «مبارزه برای آزادی» و «راهی به سوی بیتالمقدس» را ساخت. دو فیلم بلند که داستان آنها درباره مسأله فلسطین و حول محور مبارزه آزادیخواهانه و قهرمانی فلسطینیها علیه دشمن صهیونیستی بود.
سینمای مسلحانه!
دومین مقطع مهم سینمای فلسطین همزمان باانقلاب مسلحانه درفلسطین آغازشد و اولین فیلم این دوره را«سلفا مرسل»، فارغالتحصیل مؤسسه عالی سینما در قاهره/ گروه عکاسی، قبل از اینکه احساس کند نیاز به ایجاد یک بخش ویژه برای فیلمبرداری دارد، این کار را از سال ۱۹۶۸ در خانه خود و به صورت مخفیانه و بهصورت جداگانه انجام میداد و اولین فیلم سینمایی بود که توسط انقلاب فلسطین تولید شد. این فیلم با عنوان «نه به راهحل مسالمتآمیز»، یک فیلم مستند با مدت زمان ۲۰ دقیقه بود و در نتیجه کار گروهی از فیلمسازان فلسطینی بهوجود آمد که از آن میان میتوان به صلاح ابوحنود، هانی جوهاریا، و سولافا مرسل اشاره کرد.
در آن دوره از سینمای انقلاب فلسطین، فیلمهایی از جمله «چهار روز جنگ» ساخته سمیر نمر در سال ۱۹۷۳، «آنها دیگر وجود ندارند» ساخته مصطفی ابوعلی در ۱۹۷۴ و «کف شوبا» ساخته سمیر نمر ساخته شد. در سال ۱۹۷۵ فیلم «جنگ در لبنان» ساخته سمیر نمر در ۱۹۷۷،«فلسطین در دیدهها» توسط مصطفی ابوعلی ۱۹۷۷، «چشماندازهای فلسطین» ساخته عدنان مدنات در ۱۹۷۷، «از آنجا که ریشهها نمیمیرند» ساخته نبیها لطفی در ۱۹۷۷ و «آواز آزاد» ساخته ژان چمون ۱۹۷۸ ازجمله فیلمهایی هستند که از نظر اهمیت، تأثیر، سطح هنری و بلوغ محتوایی متفاوت بودند.
بیداری جهانی
آنچه که درباره سینمای فلسطین حائزاهمیت است این نکته که سینمای فلسطین هر چه طول زمان به جلو آمد، توانست مرزهای خود را فراتر مرزهای سیاسی فلسطین ببرد و در سطح جهان بهعنوان یک سینما پیام خود را برساند و در رویدادهای سینمایی معتبری حضور پیدا کند. از سال ۲۰۰۰ به بعد رواج فیلمهای فلسطینی در عرصه بینالمللی بیشتر شد و کارگردانانی چون ایاد الداود، شاید برجستهترین کارگردان در میان فیلمسازان فلسطینی باشد که همه کارهای او در کانالهای ماهوارهای عربی در چند بار تکرار نشان داده شده است. در سال۲۰۰۳رونق سینمای فلسطین در رویدادها و جشنوارههای عربی بیشتر شد و برخی از آنها جوایز طلایی جشنوارههای عربی، بهویژه در قاهره را از آن خود کردند.اخیرا نیز همزمان با شروع خیزش طوفانالاقصی در هفتم اکتبر ۲۰۲۳، نگاهها بیش از پیش روی مسأله فلسطین متمرکز شده و تاکنون بارها شاهد حمایت بازیگران و دستاندرکاران هالیوود از فلسطین در رویدادهای معتبر بینالمللی بودهایم.
ضدروایت با کارگردانی صهیونیستها
شاید در نگاه اول این سؤال در خاطر هرکسی بگذرد که سینمای فلسطین بهعنوان کشوری اشغال شده و جنگزده اهمیت چندانی نمیتواند داشته باشد. اما وقتی به واقعیت این سینما و وظیفهای که دارد نگاهی بیندازیم متوجه میشویم که اصل ماجرا چیز دیگری است. نه تنها سینما که هنر همواره یکی از مهمترین ابزارها بر ضد فراموشی و خمودگی یک جامعه است که مثالهای زیادی برای آن میتوان زد که خود سینمای فلسطین یکی از همین مثالهاست. ازسوی دیگر اگر بخواهیم به اهمیت سینمای فلسطین پی ببریم، کافی است نیمنگاهی به سرمایهگذاری در این فیلمها داشته باشیم، چراکه در سالهای اخیر شاهد فیلمهایی درباره فلسطین و مقاومت آن ساخته میشود که بودجههای آن توسط کشورهای اروپایی و حتی خود رژیمصهیونیستی تامین میشود؛ ازجمله این فیلمها میتوان به فیلم حمله به کارگردانی زیاد دویری اشاره کرد که محصول کشورهای لبنان، فرانسه، قطر، بلژیک، مصر در سال ۲۰۱۲ است و از جامعه رژیمصهیونیستی و مقاومت مردم فلسطین روایتی را ارائه میدهد که مدنظر دولتهای غربی است.