زندهیاد استاد محمدرضا حکیمی معتقد بود که جوان، نیاز به الگو دارد و ما باید الگوها را بشناسیم و ارائه کنیم و این کلام حق است که خداوند صفات انسانهای مؤمن را مینمایاند و پیامبران و صالحان و شهیدان و عالمان و متقیان را بهعنوان الگو معرفی میکند و محتملا نسل جوان متوقع به حق است که چهرههای انقلاب و مروجان دین، سیاست و... خود مرد عمل باشند. مرد عمل نیاز به معرفی و تبلیغ ندارد بلکه عمل و کارکرد او خود گواه حق و قابل مشاهده است.همانگونه که نسل انقلاب شاهد بود چهرههای علم، جهاد، مقاومت و شهادت در مسیر تقوا و علم و سلامت کوشا بودند هم مطالعه داشتند هم مشاهده. نسل انقلاب این میراث را دریافت کرد و حتی برای افراد ضعیفالنفس و تشنگان قدرت و ثروت و ریاست درس عبرت بود.
به تعبیر شهید مطهری، مسأله رهبری نسل جوان، مسأله هدایت و رهبری از نظر تاکتیک و کیفیت عمل در زمانهای مختلف و درباره افراد متفاوت، بهراستی فرق میکند و بایستی این خیال را از سرمان بیرون کنیم که نسل جدید را با همان متد قدیم رهبری کنیم. به گفته استاد شهید، باید نسل جوان را بشناسیم و دریابیم دارای چه مشخصات و ممیزاتی است، زیرا معمولا دوگونه درباره نسل جوان قضاوت میشود؛ جوانان از نظر یک طبقه، خام و مغرور، گرفتار هوی و هوس با هزاران عیب هستند! این طبقه، همیشه به نسل جوان دهنکجی میکند و حتی ناسزا میگوید.
از نظر طبقه نسل جوانان، عیبی در خودشان نیست. جوانان، خودشان را نماد آرمانهای عالی و هوشمندی و زیرکی میدانند، نسل کهن را نقد میکنند و در برابر تکفیر آن نسل، ادعا میکنند که شما قدیمی، نادان و ناآگاهید!
مسلما نسل جوان دارای مزایا و عیبهایی است زیرا دارای ادراکات، دریافتها و احساسهایی است که در گذشته سابقه نداشته و از این جهت باید به او حق داد. در نسل گذشته، فکرها تا این حد باز نبود و آرمانهای عالی به این شکل وجود نداشت. باید به این آرمانها احترام گذاشت. اسلام برای این امور احترام بایسته قائل شده است. در نهایت استاد مطهری نتیجه میگیرد و معتقد است: در رهبری نسل جوان باید دوکار انجام داد؛ نخست بایستی درد این نسل را شناخت و سپس باید به فکر درمان آن بود. بدون شناخت درد این نسل هرگونه اقدامی بیمورد است؛ دیگر اینکه نسل کهن باید اصلاح را از خودش شروع بکند و از گناه بزرگ خود توبه بکند یعنی از مهجور قرار دادن قرآن!
همه باید به قرآن بازگردیم و در زیر سایه قرآن بهسوی کمال وسعادت حرکت کنیم. امابایدتاکید کرد که نسل جوان را بایستی دریابیم؛ نسلی که مسئولیت آینده را به دوش خواهد کشید و آنچه تکلیف است باید دراینباره انجام داد. درباره نسل جوان و حوزه فردی و زندگی اجتماعی آنان همچنانکه استاد حکیمی نیز اذعان دارد چند مسأله مهم وجود دارد که پاسخی جدی میطلبد و هرگونه آسیبی ممکن است بدون این پاسخگوییها به جوانان برسد.
مسائل ششگانه: الگو، حرمتطلبی و سامانخواهی همچنین آزادیطلبی، عدالتخواهی و پیشرفتگرایی از مسائل بنیادین جوانان است که باید انقلاب اسلامی به آنها پاسخ شایسته بدهد تا در اهداف خود کامیاب شود. انقلاب اسلامی رخ داد تا نسل جوان را از گرداب بحران، مشکلات و سرگردانیها نجات دهد.
جوان به اقتضای سن خود الگوطلب است و همواره به دنبال پناهگاه مادی و معنوی است و اگر به این دو هدف دست یابد، مسلما موفق است وگرنه در گرداب مشکلات گرفتار میشود. طبعا برای اینکه نسل جوان گرفتار چنین مشکلاتی نشود باید به دنیای ذهنی آنها ورود کرد و این مهم باید مبنای فکری و عملی نسل انقلاب باشد تا در روند تحولات اجتماعی بهعنوان یک روش ارتباطی بین نسلها مورد توجه قرار گیرد. در همین زمینه نقش روحانیان، نخبگان و همچنین رسانهها در بیان مسائل اجتماعی نظام آموزشی از کودکستان تا دانشگاه بسیار حیاتی است.