در میدان مقابله با اسرائیل، شیعه و سنی نداریم
در آستانه هفته مقاومت با یکی از پژوهشگران و نویسندگان این حوزه همکلام شدیم؛ الهه آخرتی

در میدان مقابله با اسرائیل، شیعه و سنی نداریم

با صالح مدرس‌ زاده که هم مروج کتاب است و هم در قاب تلویزیون اجرا می‌کند، گفتگو کردیم

کاش وزارتی برای کتاب داشته باشیم!

اشاره: وقتی تصمیم گرفتم با صالح مدرس‌زاده درباره کتاب صحبت کنم، دیدم او نسبت به اتفاقات جامعه، بی‌خیال و بی‌مسئولیت نیست و از ظرفیت دنبال‌کنندگانش برای اهداف فرهنگی و اجتماعی انقلاب اسلامی استفاده می‌کند. او که یک دهه هفتادی فعال است، سر موقع در دفتر روزنامه جام‌جم حاضر شد و با ریتم تند، اما دقیق و کامل به سئوالات ما پاسخ داد که نتیجه‌اش حالا پیش روی شماست.
اشاره: وقتی تصمیم گرفتم با صالح مدرس‌زاده درباره کتاب صحبت کنم، دیدم او نسبت به اتفاقات جامعه، بی‌خیال و بی‌مسئولیت نیست و از ظرفیت دنبال‌کنندگانش برای اهداف فرهنگی و اجتماعی انقلاب اسلامی استفاده می‌کند. او که یک دهه هفتادی فعال است، سر موقع در دفتر روزنامه جام‌جم حاضر شد و با ریتم تند، اما دقیق و کامل به سئوالات ما پاسخ داد که نتیجه‌اش حالا پیش روی شماست.
کد خبر: ۱۴۸۸۴۷۷
نویسنده میثم رشیدی مهرآبادی - دبیر قفسه کتاب

شما در ذهن من بیش از این‌که بلاگر باشید، کتاب فروش ثبت شده‌اید!
فضای کاری ما در اصل فروش و مشاوره کتاب بود و مشاوره در خدمت این هدف بود تا کتاب خوب به دست مشتری برسد. دغدغه اصلی ما این بود که در فضای توزیع کار کنیم. امروز ناشران خوب کار می‌کنند نه این‌که مشکلی در حوزه نشر نداشته باشیم، ولی آن‌قدر اوضاع به اندازه حوزه پخش و توزیع وخیم نیست. در سال ۱۳۷۶ رهبر انقلاب در یک سخنرانی می‌گویند «ما در حوزه نشر خوبیم، ولی حوزه توزیع کتاب خاک گرفته است؛ آن‌قدر که به آن پرداخته نشده...» لفظ خاک گرفته نهیب زننده بود و ما آمدیم تا این فضا را درست کنیم.
مدتی است پیشنهاد می‌شود بیایید ناشر بشوید و...، ولی ما به دلایل مختلف توزیع را بیشتر می‌پسندیم. مسأله ما توزیع برای همکاران نیست و در حوزه توزیع برای مخاطب فعالیت می‌کنیم. این اتفاق، برکات زیادی دارد، با تک‌تک مخاطبان ما سر و کار داریم و این وجه تمایزی است که مجموعه ما رقم می‌زند. مخاطبان سؤال می‌پرسند و بعضا دغدغه‌های شخصی خود را مطرح می‌کنند.
نذر قرآن برای زندان
نذر فرهنگی‌هایی داریم که به شیوه‌های مختلفی برگزار می‌کنیم. چند ماه پیش نذر قرآن برای زندان داشتیم. قرآن ترجمه آقای ملکی را که ادبیات روان‌تری دارد انتخاب کردیم. این نذر برای تجهیز کتابخانه زندان بود. در نوبت دیگری با همکاری یکی از دوستان چندین زندان در منطقه خوی را تجهیز کردیم و موفق شدیم حدود ۴۰ تا ۵۰ عنوان کتاب در اختیار کتابخانه هر زندان قرار بدهیم. 
یک نوبت سه سال پیش در ولادت حضرت زهرا (س) به مناسبت روز مادر کتاب جیبی کم حجم مادر که داستانک‌هایی درباره حضرت زهراست را به زندان بانوان مشهد اهدا کردیم. ما مجری این طرح بودیم که توسط یک خیریه برنامه‌ریزی شده بود.
هم زمان ارتباط زنده تصویری از طریق شبکه‌های اجتماعی و چله زیارت حرم امام رضا (ع) داشتیم که هر شب مخاطبان راس یک ساعتی می‌آمدند. ماه رجب بود و حال و هوای خوبی داشتیم. یک شب موضوع تجهیز کتابخانه زندان‌ها را در یکی از ارتباط‌های زنده مطرح کردم. هنوز صحبت من تمام نشده بود که متوجه واریز مبلغ قابل توجهی شدم. متوجه شدم یک نفر از هموطنان ساکن آمریکا با وجود بی‌اعتمادی به خیریه‌ها فقط به این دلیل که این صدا از حرم امام رضا به گوشش رسیده تاثیری گرفته و بدون تردید از اقوامش خواسته مبلغی را واریز کنند. این‌ها بخشی از اتفاقات جذاب و انرژی بخش کار ماست.

وقتی مسأله تجهیز کتابخانه زندان مطرح است برای زندانی‌ها چه کتاب‌هایی توصیه می‌کنید؟
مجموعه‌ای از موضوعات از جمله آشنایی با شخصیت‌ها اعم از شهدا، چهره‌های موفق و... در این پیشنهاد‌ها وجود دارد، چون الگو‌سازی و از آن طرف الگو‌یابی از اتفاقات مهمی است که در بستر کتاب رخ می‌دهد. کتابی که کسب تجربه اقتصادی موفق را به مخاطب یاد بدهد هم داریم. امروز علاقه بخشی از جامعه به سمت مطالعه کتب توسعه فردی است.
یکی از انتخاب‌های ما این بود که صرفا کتاب‌های خیلی ساده تهیه نکنیم، چون طیفی که در زندان است الزاما افرادی کم‌سواد نیستند. زندان، خود یک دانشگاه است. یکی از علایق خود من سفرنامه‌هاست که از این کتاب‌ها هم به زندان‌ها دادیم.

عنوان بلاگری کتاب برای شما از کجا آمد؟
در جلسه‌ای یک نفر برای معارفه ما به مدیر مجموعه گفت فضای کار این‌ها بلاگری است و ما را در این حوزه، موفق نامبر وان معرفی کرد. ولی ما خودمان را بلاگر تصور نمی‌کردیم، حتی من با این عنوان مخالف بودم. دوره‌ای وقتی با رسانه‌ها مصاحبه می‌کردم و به من می‌گفتند شما بلاگر هستید می‌گفتم نه؛ ما مشاوریم و گارد عجیبی در برابر عنوان «بلاگری» قائل بودم.
بعد متوجه شدم کاری که ما انجام می‌دهیم عملا بلاگری است و الزاما بار منفی ندارد. فکر می‌کردم برچسب بلاگر بودن سطح کارمان را پایین می‌آورد. گاهی در موقعیت‌های مختلف ممکن است تصور اشتباهی از پدیده‌های اطراف داشته باشیم. تصور من نسبت به بلاگری اشتباه بود و آن را سبک می‌دانستم. از مقطعی خود را بلاگر معرفی کردیم و اینجا جایی بود که هویت مشاوره و فروشگاه کتاب تثبیت شده بود و اتفاقا فعالیت‌های بلاگری را افزایش دادیم.

مشاوره در محدوده انتخاب کتاب‌های خوب است و حتما نظر‌هایی برای شما گذاشته شده که در حوزه مشخصی کتاب معرفی کنید.
این یکی از ویژگی‌های بلاگری است و همراهی مخاطبان با سلیقه بلاگر تنظیم می‌شود. مجموعه مخاطبانی که داریم با سلیقه و نگاه ما همراه هستند، وگرنه در پیج ما ضد انقلاب هم همراهی می‌کند، دیگران هم هستند. ما به هیچ کسی نگفته‌ایم نباش. برخی بحث‌های جدی می‌کنند، صحبت‌هایی دارند و گاهی تیکه می‌اندازند. حتی کسی را داریم که با نگاه ما همسو نیست، ولی روی کارمان سرمایه‌گذاری کرده است. عموم مخاطبان ما سلیقه ما در مطالعه، سلیقه در نگاه به اتفاقات، تحلیل سیاسی و دیگر مسائل را می‌پسندند و همراهی می‌کنند.

این همراهی در خوشبینانه‌ترین حالت می‌شود ۳۰ تا ۴۰ معرفی کتاب در سال
نه، تعداد کتاب‌ها بیشتر است، ولی ما ۳۰ کتاب را با ضمانت پس از خرید، عرضه و معرفی کرده‌ایم و بیشتر در مورد آن‌ها حرف می‌زنیم. مخاطب کتاب را می‌خرد و حتی اگر تا دو ماه دیگر کتاب را نخوانده باشد و شروع به مطالعه کند و متوجه شود کتاب آن چیزی نبود که مدرس‌زاده گفته بود، می‌تواند کتاب را به ما برساند و وجهی که پرداخت کرده به او برگردانده می‌شود.

منطق اقتصادی «ضمانت پس از خرید» چیست؟ 
مخاطب را به خرید چیزی تشویق می‌کنند که می‌دانند از خریدش پشیمان نمی‌شود. وقتی مخاطب کتاب گارانتی شده ما را می‌خرد، مطمئن هستیم که به ما برنمی‌گرداند.
اگر هر دو هفته یک کتاب معرفی کنیم می‌شود ۳۰ کتاب، ولی فضای کاری کتابفروشی در فضای مجازی تابع نظم خاصی نیست. ما به مناسبت تولد مجموعه در پیج برای ۱۰۰ کتاب، هایلایت درست کردیم که کتاب‌های جدید زیاد بود و ناشرانی کتاب داشتند که ما تازه با آن‌ها وارد همکاری شده بودیم.

ده مورد برتر از بین سی کتاب ضمانت شده شما چیست؟
این لیست کاملا منطبق بر آن چیزی است که من از قدیم مطالعه داشتم. چون مطالعات من در حوزه کتب اهل بیت بود به این حوزه توجه دارم. شاخه‌های بسیار خوبی در حوزه کتاب وجود دارد که ما در معرفی آن‌ها بسیار کم فروغ هستیم و کم توفیقیم، متاسفانه من در حوزه مدیریت کتاب‌های چندانی در اختیار مخاطبم قرار نداده‌ام. این می‌تواند انتقادی به مجموعه ما باشد. من باید اطلاعاتی از کتابی که معرفی می‌کنم داشته باشم تا به مخاطب توصیه کنم. مخاطبان ما عمدتا چند ویژگی دارند، از طیف مذهبی هستند و عمدتا قشری هستند که دغدغه تربیت دارند. مادران، مربیان و معلمان در میان مخاطبان ما بسیار هستند و دغدغه مراقبت از اعتقادات در میان مخاطبین ما بالاست؛ لذا کتاب‌هایی که پاسخ به شبهات دارد در هر حوزه‌ای چه سیاسی و چه اعتقادی بیشتر معرفی شده است. 

به دنبال این نیستید که بگویید فقط ما هستیم و دیگری وارد این فضا نشود؟
ما لیستی از کتاب فروشی‌هایی که مردم می‌توانند در شهر خود به آن‌ها مراجعه کنند تهیه کرده‌ایم تا مردم کتاب‌ها را از آنجا تهیه کنند و به همه توصیه می‌کنیم اگر می‌خواهید از ما تهیه کنید متوجه باشید در شهر خود شما هم کتاب فروشی خوب هست.
ما عقیده داریم هر کتاب فروشی تامین‌کننده امنیت فرهنگی کشور است. همان‌طور که در هر کوچه سوپر مارکتی داریم، بوتیکی داریم و مشاغلی وجود دارد که چراغشان روشن است و ایجاد امنیت می‌کند، کتابفروشی هم همین نقش را دارد. مراکزی که در حد خود گردهمایی اجتماعی ایجاد می‌کنند امنیت‌زا هستند.
یکی از مهم‌ترین موضوعات جاری و همیشگی که دغدغه رهبر انقلاب و امام بوده، کتاب است. کتاب یکی از تاکیدات همیشگی است. وقتی بحران امنیتی و چالش امنیتی وجود داشته، راهکار در کتاب معرفی شده است؛ اگر می‌خواستیم رشد و توسعه‌ای داشته باشیم، راهکار در کتاب بوده است. امروز سؤال «چرا کتاب بخوانیم؟» غلط است، اما با طرح سؤال «چه کتابی بخوانیم؟» موافقم. 

حجم اتفاقات در حوزه کتاب بالاست
اولویت کتاب باید در راس اولویت‌های دولت قرار بگیرد. هیچ مشکلی ندارد که وزارتی مخصوص کتاب داشته باشیم، چون حجم اتفاقات در حوزه کتاب بالاست. موضوع توزیع کتاب باید در حد معاونت یک وزارت دیده شود. موضوع ناشر نیز از همین جنس است. برخی مشاغل در ایران فرصت رشد پیدا نکرده‌اند. مثل آژانس‌های ادبی که نویسندگان را با ناشران مرتبط می‌کند. برخی حوزه‌ها کاملا رهاست از جمله معرفی و ترویج کتاب که رها‌شدگی در این حوزه احساس می‌شود. بلاگری کتاب حتی به راحتی به عناوین مستهجن می‌پردازد و این کتاب‌ها تبلیغ و ترویج می‌شوند. یک بار زیرزمینی کشف شده بود که در آن کتاب ارزشمند «چهل نامه کوتاه به همسرم» به طور غیر‌قانونی و بدون مجوز منتشر و توزیع می‌شد. از این دست اتفاقات که نیاز به رسیدگی دارد، ولی رهاست در حوزه کتاب زیاد است. نمی‌توان تنها به سالی یک هفته کتاب و بن خرید کتاب اکتفا کرد و گفت حواسمان به کتاب هست.

کاری که انجام می‌دهید و میزان فروشتان، اقتصاد این مجموعه را تامین می‌کند؟ 
کسب و کار ما چند واحد دارد. بخش فروش و بازرگانی، بخش ارتباط با ناشر و تامین، بخش تولید محتوا، پشتیبانی و... و در مجموع زیستی فرهنگی بین «صالح‌بوک» و مخاطبش در جریان است. تمام دوستانی که با ما همکاری می‌کنند در این بخش‌ها تقسیم شده‌اند. حدود ۱۲ نفر همکار داریم و دفتر اصلی در مشهد است. دفتر تهران نیز تاسیس شده و فعلا در قامت شعبه است، اما با توجه به این‌که ۶۰ درصد مخاطب ما از تهران است و ۴۰ درصد به باقی کشور اختصاص دارد، احتمالا شعبه تهران به دفتر اصلی این کسب و کار تبدیل خواهد شد. ما کتاب را از تهران می‌خریم و از مشهد مجددا به مخاطب تهرانی ارسال می‌کنیم از این رو این پروسه در نظر ما بود و باید چاره‌ای برایش می‌اندیشیدیم. مخاطب دوست دارد سریع به خریدش برسد اگر دفتر تهران به جایگاه مطلوب خود برسد در روز می‌توانیم سفارش را به دست مخاطب برسانیم. همکاری من با صداوسیما مزید بر علت شد تا این ماجرا سرعت بیشتری بگیرد.

آیا با گسترش کار مجبور به وسعت بخشیدن به دایره عناوین کتاب‌ها نخواهید شد؟
نه ما الزامی به این کار نداریم. ما به نیاز مخاطب نه نمی‌گوییم. ما از بین مراکز پخش و ناشرانی که با آن‌ها کار می‌کنیم می‌گوییم با باری که برایمان می‌فرستید فلان کتاب را هم ارسال کنید؛ لذا دست رد به سینه مشتری نمی‌زنیم. انتخاب با مشتری است. اگر کتابی را خواست نیازش را برطرف می‌کنیم اگر بتوانیم کتابی را تامین کنیم، نه نمی‌گوییم و نمی‌گوییم این کتاب به نفع تو نیست. اگر کار مشاوره توصیه‌ای و گارانتی انجام می‌دهیم همه پیشنهاد است. ما محدودیتی برای مخاطب ایجاد نمی‌کنیم. کتاب را تهیه می‌کنیم، ولی کتابی که در مورد آن اطلاعات کافی ندارم یا آن را نمی‌پسندم تبلیغ نمی‌کنم، چون قائل به این نکته هستم که مخاطب روی پیشنهاد من حساب می‌کند.

برخی از کتاب‌ها را فارغ از دغدغه‌هایی که وجود دارد به دلیل کیفیت اثر کار می‌کنیم و می‌فروشیم به طور مثال کتاب «مستطاب آشپزی» از نجف دریابندری جزو کتاب‌هایی است که من می‌فروشم و خواندنش را به مخاطب توصیه می‌کنم. روی این کتاب حرفی نیست و من با گرایش سیاسی نجف دریابندری یکی باشم یا نباشم این کار را توصیه می‌کنم، چون بهترین کتاب بازار در حوزه آشپزی است. گارانتی اش نمی‌کنم، ولی توصیه می‌کنم.
در قامت اعتمادی که مخاطب به ما دارد کار سیاسی هم می‌کنیم، چون از ابتدا سیاسی بودیم. من خبرنگار بودم و ماجرای مطالعه، سیاست و کتاب و... را با هم داشتم. مردم در فضای مجازی نمی‌گویند یک بلاگر کتاب را فالو دارم یا یک تحلیلگر سیاسی را فالو کرده‌ام، بلکه می‌گویند صالح مدرس‌زاده را فالو دارم. صالح مدرس‌زاده دیدگاه‌های سیاسی دارد، اهل مطالعه و کتاب است. مثلا در ایام انتخابات پیج من فقط فعالیت انتخاباتی و سیاسی داشت. اتفاقا کارمان صریح، شفاف و راحت بود. تعارفی بر سر اسم‌ها نداشتیم و راحت صحبت می‌کردیم و صفحه ما یک ستاد مردمی بود، ولی بعد از انتخابات باز متناسب با شرایط کارمان را ادامه دادیم.

همسرتان چقدر در این روند سهیم است؟
من و همسرم با هم در مجموعه آقای شاملو کار می‌کردیم. ایشان اگر بیشتر از من کتاب نخواند، کمتر نخوانده است. بسیاری از کتاب‌هایی که درباره آن‌ها اطلاعاتی دارم از طریق تعریف ایشان است که کتاب را خوانده و جان کلام را به من منتقل کرده است. مطالعه لطف دیگری دارد، ولی بعد از این‌که از طریق همسرم متوجه محتوای کتاب شدم با خواندن کتاب می‌فهمم نیازی به خواندن نبود و ایشان کاملا محتوا را به من منتقل کرده بود.
من این کسب و کار را از خانه‌ام و به صورت همکاری زن و شوهری و با کتاب پس از بیست سال شروع کردم. ما پنج نسخه می‌فروختیم و فردا باز ۱۰ تا می‌فروختیم و فضا کاملا خانگی بود. زیر اوپن خانه پر از کتاب بود. من روزی به دنبال باز کردن مغازه رفتم که دیگر در خانه جای خالی نداشتیم. یک شب مهمان داشتیم و مهمان که آمد تا جلوی در خانه با سفارش‌های مردم پر شده بود. چند نسخه کتاب و یک فاکتور روی آن، صحنه‌ای بود که در جای جای خانه دیده می‌شد. آنجا دچار رنج شدیم و متوجه شدیم مشکل ایجاد شده است. سه سال پیش، بعد از یک سال کار در خانه، آن روز ضرورت جذب نیرو و کار در فضای مستقل از خانه احساس شد.
همسرم در استخدام آموزش و پرورش است و فرصت کمتری برای همکاری دارد، ولی هنوز هم کار نظارت بر کارافزار بر عهده ایشان است. کمک‌های دیگری نیز از ایشان دریافت می‌کنم به ویژه در حوزه مطالعه به من بسیار کمک می‌کنند.

صالح مدرس‌زاده ۱۰ سال دیگر کجا ایستاده است؟
ما تلاش‌مان این است که بازوی رسانه‌ای و کتابی جریان ظهور باشیم و ۱۰ سال بعد هم همین راه را با مختصات بزرگتری ان‌شا‌ءا... پی می‌گیریم و این بهترین هدفگذاری برای ماست. 

«ایران در عصر امامان» و «پس از بیست سال»

به طور مثال روی کتاب ایران در عصر امامان آقای احسان ناظم‌بکایی مانور بیشتری دادیم. این کتاب هم دایره‌المعارف ویژه‌ای درباره ایران است و هم درباره ائمه است که از تولد امیرالمومنین (ع) تا پیش از غیبت امام زمان (عج) را با نگاه تطبیقی مرور کرده است. اگر کسی به دنبال مطالعه دوره ساسانیان در ایران باشد این کتاب به صورت تطبیقی به او کمک می‌کند. این کتاب یکی از پرفروش‌ترین‌های ماست. کتاب «پس از بیست سال» از سلمان کدیور که جایزه جلال را کسب کرد هم رکورددار فروش ماست. فقط چهار هزار نسخه از این کتاب توسط فروشگاه ما به فروش رفته است که عدد قابل توجهی است.
وقتی از کتاب فروشی صحبت می‌کنم منظور کتابفروشی مجازی است. مدتی فروشگاه حقیقی زدیم، ولی برایمان توجیه اقتصادی چندانی نداشت. یکی از مشکلات اقتصادی صنف کتاب‌فروش این است که کار کتابفروشی خارج از تهران توجیه اقتصادی ندارد. دولتمردان ما باید به صورت اورژانسی به داد این حوزه برسند. در تهران هم کار سخت شده، ولی هنوز نبضش می‌زند. وضعیتی مطلوب برای کتابفروشی که بتواند این کار را به عنوان شغلی خوب به جوانی که وارد فضای کار می‌شود معرفی کند، وجود ندارد. این شغل جذابیتی ندارد و همین مسأله یکی از دغدغه‌های همیشگی من بود تا کتابفروشی را به عنوان شغلی جذاب معرفی کنم و باعث بشم کسی مثل برادر ۱۵ ساله خودم برای کتابفروش‌شدن هدف‌گذاری کند.

از بچگی جام‌جم می‌خواندم

خانواده من اهل مطالعه بود و من از بچگی ارتباط خوبی با خواندن داشتم. در فضای کتاب بودم و به خواندن کتاب و روزنامه علاقه داشتم. یکی از عمو‌های من که با هم همسایه بودیم همیشه روزنامه جا‌م‌جم می‌خرید و من هر روز پیگیر ویژه نامه‌هایش بودم. آن زمان فضای مجازی نبود و از این طریق اطلاعات می‌گرفتم و برخی چیز‌ها را یاد می‌گرفتم.
از زمانی که دانشجو شدم تا ۷ سال بعد کار خبری کردم و در مشهد خبرنگار رسا و تسنیم بودم و این تصور که کتاب و کتاب‌فروشی شغل آینده‌داری نیست برای من وجود داشت و به سمت این کار نمی‌رفتم. مرحوم علی آقای شاملو در سال ۹۸ به من گفت همین کار رسانه‌ای را که انجام می‌دهی در مجموعه کتابرسان با ما ادامه بده و تولید محتوا کن. از آنجا شروع به تولید محتوا در حوزه کتاب کردم. دو سال آنجا کار کردم و ضرورت ماجرا را حس کردم و به چشم دیدم مردم بر خلاف تصور ما کتاب می‌خوانند، ولی این شرط وجود دارد که باید به آن‌ها گفته شود سراغ چه کتابی بروند و چه بخوانند. چه کتابی چه تاثیری دارد و چه رشدی ایجاد می‌کند؟ 
مرحوم آقای شاملو عقیده داشت به جای معرفی ۳۰۰۰ کتاب و این اتفاق که تعداد کمی آن‌ها را بخوانند، روی تعداد محدودی کتاب کار کنیم و خوانش بیشتری بگیریم تا تعداد بالایی کتاب بخوانند. ایشان از ضرورت مطالعه برخی کتاب‌ها نمی‌گذشت. من به سمتی رفتم که اهداف خوب آن مرحوم کم رنگ نشود و در مجموعه خودمان آن اهداف را حفظ کردیم. گروهی داریم که کتاب‌ها را می‌خوانند و نمره‌دهی می‌کنیم. کتابی که بالای ۱۵ می‌گیرد وارد صف گارانتی می‌شود.

اولویتم کتاب است

تا جایی که فرصت داشته باشم اولویتم این است که به سمت کتاب بروم. مدیریت کسب و کار فارغ از این که در حوزه کتاب باشد یا هر حوزه دیگری، وقت‌گیر است. دوره‌های آموزشی که شرکت می‌کنم و گزارش نیروهایم را که هر روز بررسی می‌کنم و مسائل اقتصادی و... همه وقت‌گیر است. وقتی مجموعه‌ای را راهبری می‌کنید آن‌ها مثل خانواده آدم هستند و وقتی برای هر کدام اتفاقی از جمله ازدواج و... رخ می‌دهد ما هم باید به فکرشان باشیم. ولی با وجود این مشغله من سعی می‌کنم همه جا کتاب به همراه داشته باشم. الان کتاب «جاده کالیفرنیا» محمد علی جعفری را می‌خوانم. قائل به تندخوانی نیستم و قائل به لذت بردن از کتاب هستم و می‌ترسم تند‌خوانی از لذت مطالعه کتاب کم کند.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها