در گفت‌وگو با دکتر محمد حسنی، پژوهشگر و دانشیار پژوهشگاه مطالعات آموزش‌وپرورش مطرح شد

حال پژوهش در کشور رضایت‌بخش نیست!‌

دکتر محمد حسنی که مدرک دکترای خود را در رشته فلسفه تعلیم‌و‌تربیت از دانشگاه تهران دریافت کرده است، اکنون به‌عنوان عضو هیات علمی پژوهشگاه مطالعات آموزش‌وپرورش خدمت می‌کند.
کد خبر: ۱۴۸۵۴۳۳
نویسنده محمد دشتی - گروه فرهنگ‌و‌هنر 

با او که دغدغه‌هایش در مورد پژوهش و توجه به حوزه عمل شنیدنی است، گفت‌وگو کرده‌ایم. دکتر حسنی که در آستانه هفته پژوهش و فناوری در تحریریه روزنامه جام‌جم حضور پیدا کرده بود، در‌خصوص جایگاه پژوهش در جمهوری اسلامی ایران، پژوهشکده مطالعات آموزش‌وپرورش و آنچه در طول ۲۰ سال فعالیت آن گذشته است و همچنین ضرورت دگردیسی در این پژوهشگاه سخن گفت. آنچه در ادامه می‌خوانید گزارش کامل این گفت‌وگو است. 

وقتی صحبت از پژوهش می‌شود، از نگاه شما چنین‌موضوعی چه جایگاهی در کشور ما با سیستم حکومتی جمهوری اسلامی دارد؟ 
در ابتدا باید مقدمه‌ای در خصوص ‌شان و جایگاه پژوهش بیان کنم تا مشخص شود که جایگاه پژوهش درنظام حکمرانی ما چیست و اساسا چگونه باید باشد. کمی به بحث پژوهشگاه مطالعات آموزش‌وپرورش و تحولاتی که صورت گرفته خواهم پرداخت. 
نظام حکمرانی ما جمهوری و ذات جمهوری اساسا در این است که امور عمومی ملت با خردجمعی تمشیت شود که غیر از این هم نیست. یکی از اشکال کاربست خرد‌ جمعی در جوامع، شورا است که فعلا قصد پرداختن به آن را نداریم؛ اما مورد دیگر که محور بحث امروز ما نیز هست، پژوهش است. پژوهش در‌حقیقت ابزاری برای حل مسائل خرد‌و‌کلان جامعه است و می‌تواند همه سطوح را در بر بگیرد. در عین‌حال وقتی که صحبت از مسائل عمومی است، باید یک‌سری نهاد یا تشکیلاتی وجود داشته باشد که این مسائل عمومی کشور به‌شکل عقلانی و روش‌مند مورد بحث و بررسی قرار گیرد و به نتایج قابل اعتنا و قابل اعتماد منتهی شود؛ براساس چنین نگاهی، ما با نهاد پژوهش در حکمرانی جمهوری اسلامی مواجه هستیم؛ موضوعی که قطعا نظام جمهوری باید به آن توجه کند و قانون اساسی کشور نیز تا حد زیادی به این امر پرداخته است که پژوهش و تحقیق باید در مدیریت کشور مورد اعتنا قرار گیرد. 

به‌نظر می‌رسد پژوهش در جایگاه و سطوح مختلف، هویت و ماهیت خود را دارد؛ شما به‌لحاظ نوع انتظاری که از پژوهش وجود دارد، آن را چگونه دسته‌بندی می‌کنید؟
در پاسخ به این سؤال باید بگوییم ما در کشور سه شکل از سازمان‌های پژوهشی داریم که یک شکل آن نهادهای پژوهشی وابسته با دانشگاه‌ها و مراکز آموزش‌عالی هستند و پژوهش‌های آکادمیک مورد نیاز را انجام می‌دهند. شکل دیگر نهادهای پژوهشی وابسته به دستگاه‌های اجرایی کشور مانند پژوهشگاه‌های صنعت نفت، وزارت کشاورزی و سایر دستگاه‌های اجرایی هستند که کارشان پژوهش و پرداختن به مسائل مبتلابه آن دستگاه‌ها است. یک شکل دیگر مربوط به بخش خصوصی است که البته بخش خصوصی در کشور ما در حوزه پژوهش آن‌چنان که باید فعال و پویا نیست اما اخیرا تحت عنوان اندیشکده‌های مختلف تا‌حدودی درحال پر و بال گرفتن است. 
در این میان، وزارت آموزش‌وپرورش هم مانند دیگر دستگاه‌های اجرایی سال‌هاست به این اندیشه رسیده است که باید برای حل مسائل مبتلابه خود، دست به دامان این ابزار خرد‌ جمعی یعنی پژوهش شود. در دهه‌های ۷۰ بود که چنین تصمیماتی گرفته شد و تشکیلات پژوهشی در وزارت آموزش‌وپرورش ایجاد شد. تشکیلاتی که طی همه‌ این سال‌ها تلاش کرده تا نیازهای پژوهشی وزارت آموزش‌وپرورش را برطرف کند. 
اما از منظر علمی و نظری عموما ماهیت سازمان‌های پژوهشی‌ای که برای دستگاه‌های پژوهشی کار می‌کنند با سازمان‌های پژوهشی‌ای که زیر نظر دانشگاه‌ها فعالیت می‌کنند و در سطوح آکادمیک و مستقل از مسائل اجرایی عمل می‌کنند، یک تفاوت ماهوی دارد. دلیل این تفاوت ماهوی هم این است که این‌ها با مسائل جاری و زنده سازمان در بطن جامعه و در عرصه عمل روبه‌رو هستند که این تفاوت، امر مهمی است و باید مورد توجه قرار گیرد. به طور مثال، کارشناسان در وزارت کشاورزی با پدیده‌ای جدید در زمینه آبخیزداری روبه‌رو می‌شوند و نیازمند این هستند که با تحقیق و پژوهش مسأله‌ای را که با آن مواجه شده‌اند حل کنند؛ اما در دانشگاه ممکن است اساسا چنین پدیده‌ای که مسأله روز و به‌نوعی زنده و جاری است، مطرح نباشد و بخواهند در‌خصوص برخی موضوعات نظری و فارغ از مسائل اجرایی پژوهش کنند. 
اما اگر بخواهیم در مورد پژوهش در آموزش‌وپرورش صحبت کنیم، اساسا موضوع فرق می‌کند چون در اینجا صحبت از تعلیم و تربیت انسان مطرح است. در حقیقت موضوع پژوهش در آموزش‌وپرورش پدیده‌ای زنده است که در مدرسه رخ می‌دهد. بنابراین مسائل اجرایی تربیت و آن هم تربیت مدرسه‌ای اساسا با آنچه که مثلا در وزارت کشاورزی مطرح است تفاوت دارد و ماهیتا فرق می‌کند و به‌همین دلیل هم کار خیلی پیچیده و حساس است. 

علیرغم این پیچیدگی که بدان اشاره می‌کنید و درست هم هست اما نگاهی به سابقه این پژوهشگاه و عملکردی که داشته، نشان می‌دهد که خیلی به این پیچیدگی توجه نشده است و بیشتر تلاش شده که یک ساختار آکادمیک و دانشگاهی داشته باشد. امری که گاهی با اعتراضات برخی وزرای آموزش‌وپرورش هم مواجه شده است. 
در ادامه به این موضوعات اشاره خواهم کرد اما این نکاتی که بدان اشاره کردم باعث می‌شود که پژوهشگاه مطالعات آموزش‌وپرورش یا سازمان پژوهشی در وزارت آموزش‌وپرورش، جنس و ماهیتی کاملا متفاوت داشته باشد. تصمیمی هم که سال‌ها پیش- و البته متأسفانه- گرفته شد، این بود که پژوهشگاه‌های دستگاه‌های اجرایی از جمله پژوهشگاه مطالعات آموزش‌وپرورش بایستی به دانشگاه‌ها منتقل شود؛ به نظر ضربه‌ای بزرگ به این تفکر و نیاز بود، زیرا مسائل در عرصه و میدان عمل با مسائلی که در فضای آکادمیک جریان دارد متفاوت است. 
خوشبختانه در وزارت آموزش‌وپرورش این اجازه داده نشد که این‌گونه تصمیمات اجرایی و نهاد پژوهشی مربوطه به وزارت علوم، تحقیقات و فن‌آوری منتقل شود؛ اما در حال حاضر وضعیت پژوهشگاه مطالعات آموزش‌وپرورش یک وضعیت بینابین است و متاسفانه آن استقلال و شرایط لازم را ندارد که بتواند واقعا نقش خودش را به‌نحو سازنده و مفید انجام دهد. 

این وضعیت بینابینی کار را برای شما و همکاران‌تان در پژوهشگاه سخت نمی‌کند؟ 
چرا ولی این وضعیت علیرغم این که سختی‌های زیادی دارد، باعث نمی‌شود که همه فرصت‌های لازم از دست برود. در حال حاضر نیز نیروهای فعال در پژوهشگاه تلاش می‌کنند تا آن نقشی را ایفا کنند که پژوهشگاه را به عمل نزدیک ‌کند تا پژوهشگاه بتواند یک پشتوانه پژوهشی را برای تصمیمات آموزش‌وپرورش و نهادهای مختلفی که می‌خواهند در این حوزه مؤثر باشند، فراهم کند. 
اما به لحاظ ساختاری یک مانع جدی قانونی وجود دارد و هنوز این پژوهشگاه نتوانسته آن‌طور که باید و لازم است نقش شایسته و بایسته خود را در حد‌و‌قواره یک دستگاه فاخر، بزرگ و بسیار استراتژیک مثل آموزش‌وپرورش ایفا کند. 

یک سؤالی که معمولا با توجه به‌عنوان «پژوهشگاه مطالعات آموزش‌و‌پرورش» مطرح می‌شود، این است که این پژوهشگاه، پژوهشگاه مطالعات آموزش‌وپرورش است یا پژوهشگاه مطالعات سازمان پژوهش و برنامه‌ریزی آموزشی؟
واقعیت این است که این پژوهشگاه باید در مورد مسائل آموزش‌وپرورش مطالعه و بررسی کند و مسائل هم مدام مطرح می‌شود و ما نیز تلاش می‌کنیم در‌حد وسع خودمان و باتوجه به نیروهای محدودی که داریم با دقت و درست عمل کنیم و به‌نظر می‌رسد با وجود ۲۰ نیروی هیأت علمی، انجام چنین کار بزرگی، به‌شایستگی مقدور نیست. 
در حقیقت فلسفه وجودی پژوهشگاه خدمت‌رسانی به نیازهای پژوهشی در کل آموزش‌وپرورش است، ولی به لحاظ سازمانی فعلا ذیل سازمان پژوهش و برنامه‌ریزی آموزشی تعریف شده است و امیدواریم در آینده تصمیم درستی در مملکت گرفته شود تا پژوهشگاه مستقل شود و سازمان پژوهش و برنامه‌ریزی آموزشی هم ضمن حفظ سهم پژوهشی بتواند به کارهای اصلی خودش بپردازد. البته سهم سازمان پژوهش بیشتر از هر بخش دیگری از این وزارتخانه است که باید مورد توجه قرار گیرد. 

اطلاع دارید که تغییر در ساختار سازمان‌های رسمی، کار آسانی نیست؛ حالا اگر قرار باشد تا زمانی که این پژوهشگاه مستقل بشود، آموزش‌وپرورش بتواند از آن بهره ببرد، چه‌کاری باید صورت گیرد؟
در مجموع به‌نظر می‌رسد ساختار پژوهشگاه باید طوری ریخته شود که به‌اصطلاح چابک باشد تا بتواند مسائل را در میدان عمل به‌سرعت رصد کند و دقیق و به‌موقع واکنش نشان دهد و نتایج پژوهشی را در اختیار متقاضیان قرار دهد. همین است که به‌نظر می‌رسد شکل برخورد آکادمیک و روحیه قبلی حاکم بر پژوهشگاه نتوانسته پاسخگوی نیازهای روز آموزش‌وپرورش باشد، زیرا پژوهشگاهی که ابتدا شکل گرفت یک پژوهشگاه آکادمیک بود و در نتیجه فاصله‌ی زیادی با مسائل در عرصه عمل داشت و در نتیجه خروجی‌های آن نمی‌توانست انتظارات موجود را برآورده سازد. به همین دلیل هم پژوهشگاه با یک مشکل جدی ساختاری-کارکردی مواجه شد که من واژه تعارض ساختاری-کارکردی را برای آن به‌کار می‌برم. بدین‌معنا که ما یک ساختار پژوهشی آکادمیک تحت نظارت وزارت علوم، تحقیقات و فن‌آوری راه‌اندازی کردیم اما از طرفی با نیازها و مسائل فراوانی روبه‌رو بودیم که به‌صورت زنده می‌روئیدند و باید به آنها پاسخ داده می‌شد. 
فاصله‌ای که به‌نظر می‌رسید مشکل‌آفرین است و منجر‌به همان تعارض ساختاری-کارکردی شد که به آن اشاره کردم. امری که موجب بدبینی نسبت به پژوهشگاه مطالعات آموزش‌وپرورش شد و حتی برخی وزرای آموزش‌وپرورش به‌شدت منتقد عملکرد پژوهشگاه بودند و به درست یا نادرست، این تشکیلات را مورد سؤال قرار می‌دادند؛ امری که نشان می‌داد پژوهشگاه نیازمند یک دگردیسی است که ما در سال‌های اخیر به چنین باوری رسیده‌ایم که پژوهشگاه باید دچار این دگردیسی شود و چرخشی در کارکردهای آن صورت گیرد. 
البته چنین چرخشی در اسناد بالادستی آموزش‌وپرورش و از جمله در برنامه ذیل نظام پژوهش و ارزشیابی در سند تحول بنیادین آموزش‌وپرورش پیش‌بینی شده و درآنجا گفته شده است که رویکرد پژوهشگاه مطالعات آموزش‌وپرورش باید از یک رویکرد آکادمیک به سمت یک نقش عمل‌گرا و مأموریت‌گرا حرکت کند. 
چرخشی که من نام آن را چابک‌سازی گذاشته‌ام که ما برای تحقق این چابک‌سازی از تکنیک‌هایی مانند پژوهش‌‌های سریع و زود‌بازده استفاده کرده‌ایم که در نتیجه آن یک پژوهش از آغاز تا انجام بیش از شش ماه طول نکشد. چند‌سالی است که ما این کار را تحت عنوان مطالعات فوری یا همان پژوهش‌های فوری انجام می‌دهیم که البته سازو‌کارهای مربوطه تعریف شده و به صورت اصولی انجام می‌شود. 
تکنیک دیگری که در راستای همین چابک‌سازی صورت گرفته است، استفاده از تکنیک تینک‌تنک یا اطاق فکر است که به‌خصوص در دوران کرونا به صورت رویشی و خودجوش یک اطاق فکر طراحی کردیم و بسیاری از نیازهای اعلام شده از سوی وزرا را درکمترین مدت و با سه یا چهار جلسه جمع‌بندی کردیم و پاسخ دادیم. 

در آستانه هفته پژوهش و فناوری سال ۱۴۰۳ هستیم؛ از نگاه شما به‌عنوان پژوهشگر، حال پژوهش در کشور چگونه است؟ 
سؤال سختی پرسیدید! اما در خصوص تعلیم‌و‌تربیت باید بگویم که پژوهش‌های زیادی در منظر جهانی صورت می‌گیرد و پژوهشکده‌ها و دانشکده‌های علوم تربیتی زیادی در سراسر جهان متولی این امر هستند و درکشور ما هم بسیاری از دانشگاه‌های معتبر کشور مثل دانشگاه شهید بهشتی، دانشگاه تهران، دانشگاه اصفهان و... دانشکده‌های علوم تربیتی دارند و به طور مدام دانشجویانی در سطح کارشناسی ارشد و دکترا پذیرش می‌کنند و در زمینه آموزش‌وپرورش پژوهش‌هایی انجام می‌دهند اما با همه این‌ها، این سطح از کار هم رضایت‌بخش نیست. یکی از مشکلات عدیده‌ی ما این است که بین پژوهش‌های آکادمیک و عرصه عمل فاصله و شکاف بزرگی وجود دارد که البته از قدیم‌الایام فاصله بین نظر و عمل مطرح بوده است. 
ایده شخصی من این است که در حوزه عملی تعلیم‌و‌تربیت و آموزش‌و‌پرورش، چون متصدی خدمت خاصی به‌عنوان تربیت مدرسه‌ای هستیم، با پیچیدگی‌های فراوانی روبه‌رو هستیم و به‌همین‌دلیل پژوهشگران ما باید همواره بین عرصه عمل و نظر در تردد باشند و دقت داشته باشند که مسئولیت اجتماعی و سازمانی آنها حکم می‌کند که مداوما به طرف عمل گرایش داشته باشند تا با فهم و درک درست از مسائل در حوزه عمل و اجرا بتوانند پشتیبان و مقوم تصمیمات مدیران و مدیران ارشد و کارشناسان باشند تا این پژوهش‌ها در عرصه عمل به‌کار بسته شود و سیکل آن از طراحی سؤال تا حل مسأله به‌خوبی و شایستگی ادامه پیدا کند. در‌حقیقت، پژوهشگر در حوزه آموزش‌و‌پرورش باید کنشگر مرزی باشد، یعنی بین عرصه عمل و نظر تا آنچه را به‌عنوان نتیجه تحقیق به‌دست می‌دهد، در حوزه اجرا و عمل به کار‌ ‌آید. انشاا... 

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها