یکی از این موارد، در حوزه سیاست خارجی (تحولات منطقه غرب آسیا) و دیگری، در حوزه اقتصاد بود. بایدن و دموکراتها (مخصوصا هریس به عنوان معاون رئیسجمهور آمریکا)، نمادها و مصادیق این ناتوانی محسوب میشوند. با این حال، آنچه در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا رخ میدهد، مصداق عینی عقبگردی هشت ساله است!
دوگانهای که از ابتدا محکوم به شکست بود
اساسا، اصل شکلگیری دوگانه هریس- ترامپ، مصداق یک شکست سنگین برای آمریکاست زیرا پیروزی هیچ یک از این دو، حرکت روبهجلو یا حداقل متفاوت نسبت به سالهای قبل را در واشنگتن تضمین نخواهد کرد. در حوزه بینالمللی نیز خلق گرههای کور راهبردی توسط آمریکا در طول دهههای گذشته و اخیر، تبدیل به یک فرمول کلان در سیاست خارجی این کشور شده و هر سیاستمداری اعم از دموکرات یا جمهوریخواه به آن پایبند است. بر همین اساس، هر زمان تصمیمسازان حوزه سیاست خارجی آمریکا به یک ایده اجرایی برسند، آن را به دست دولت مستقر اجرا خواهند کرد. این رویکرد را در قبال جنگ غزه و لبنان، جنگ اوکراین، تنشزایی در شرق آسیا و آمریکای لاتین مشاهده میکنیم.حتی اگر کامالا هریس در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا پیروز میشد، این روش را ادامه میداد. جمهوریخواهان تاکنون ۵۱ کرسی را در مجلس سنا بهدست آوردهاند در حالی که دموکراتها ۴۱کرسی را از آن خود کردهاند .این در حالی است که هیچ یک از دو حزب از مزیت خاصی در رقابت بر سر مجلس نمایندگان آمریکا برخوردار نیستند اما در حال حاضر جمهوریخواهان با اختلاف بسیار اندکی اکثریت کنگره را در اختیار دارند. جمهوریخواهان با کسب اکثریت در سنا میتوانند به ترامپ در انتخاب قضات محافظهکار و دیگر کارمندان دولتی کمک کنند. با پیروزی جمهوریخواهان در سنا، قدرت ترامپ برای اقداماتی که وعده آنها را داده بود از جمله بحث مهاجرت و دیوار مرزی افزایش مییابد.
محاسبات غلط هریس و دموکراتها
در این میان، نمیتوان از محاسبات نادرست کامالا هریس و دموکراتها و تصور آنها نسبت به معادلات انتخاباتی به سادگی گذشت. اکثر نظرسنجیها در روزهای منتهی به انتخابات، مدعی پیروزی هریس در آرای عمومی و برتری اندک ترامپ در آرای الکترال (خصوصا آرای معطوف به ایالات چرخشی ) بودند. با این حال در آرای عمومی نیز هریس حدود ۵ میلیون رای کمتر از ترامپ کسب کرد! به عبارت بهتر، هریس تبدیل به بدترین نامزد حزب دموکرات در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا در دهههای اخیر شده و سه نامزد بازنده دموکرات در انتخاباتهای اخیر صورت گرفته (ال گور، جان کری و هیلاری کلینتون) نمایش موفقیتآمیزتری نسبت به وی داشتند. کامالا هریس در ۴۸ ساعت باقیمانده تا انتخابات، تلاش بسیار زیادی در راستای جلب آرای زنان کرد. اکثر موسسات نظرسنجی تایید میکردند که گردش آرای جنسیتی(گردش آرای زنان و مردان)، از سرعت بیشتری برخوردار شده و این مسأله به سود دموکراتهاست! با این حال بسیاری از زنان در ایالات حساس و سرنوشتساز، آرای خود را به سود نامزد رقیب هریس به گردش در آوردند. بخشی از این مسأله، ناظر بر نمایش ضعیف هریس در سخنرانیهای انتخاباتی و دیگری، ناظر بر احساس استفاده ابزاری از رای زنان توسط وی بوده است. به عبارتی گویاتر، هریس نتوانست خود را به عنوان نماینده زنان آمریکایی در انتخابات معرفی کند. بدترین محاسبهای که کامالا هریس و مشاوران انتخاباتی وی مرتکب شدند، در خصوص آرای مسلمانان بود. آنها معتقد بودند علیرغم انتقادهای شدیدی که نسبت به رویکرد ۱۴ ماهه اخیر کاخ سفید در جنگ غزه و لبنان وجود دارد، در نهایت قطعا اکثر مسلمانان او (هریس) را نسبت به ترامپ ترجیح میدهند. با این حال سخنان ترامپ در خصوص لزوم پایان دادن فوری به جنگ غزه در روز پایانی انتخابات، مسلمانان را مجاب کرد تا از میان دموکراتهایی که آزمون خود را در جنگ غزه پس دادهاند و نامزدی که همواره مدعی عملگرایانه بودن مواضعش شده است، گزینه دوم را انتخاب کنند. البته برخی مسلمانان که در سال ۲۰۲۰ میلادی آرای خود را به سود بایدن به گردش در آورده بودند نیز ترجیح دادند این بار در انتخابات شرکت نکنند که این نیز به ضرر دموکراتها بود.
مسیر سیاست خارجی آمریکا
قطعا سیاست خارجی آمریکا بین سالهای ۲۰۲۴ تا ۲۰۲۸ میلادی، تابعی از استراتژی خلق بحرانهای مستمر و گرههای کور راهبردی در نظام بینالملل خواهد بود. مجادله الاغها و فیلها در آمریکا، بر سر چگونگی خلق بحرانهاست نه کلیت آنها. اساسا در چنین شرایطی ترسیم دوگانه «هریس-ترامپ» معنایی نداشت و اکنون نیز با حضور ترامپ در کاخ سفید، تغییری در این راهبردهای پرهزینه و کلان رخ نخواهد داد. این یک واقعیت مطلق است که به هیچ عنوان نمیتوان از کنار آن گذشت. پس ما با نوعی سیاست خارجی جدید در واشنگتن مواجه نبوده و بالعکس با عقبگردی هشت ساله روبهرو هستیم.