البته در پرداخت به مسأله بازسازی در عرصه فرهنگی، دو نکته حائز اهمیت را نباید از یاد برد؛ نخست اینکه گام اول دستیابی به چنین هدفی، شناخت معنای دقیق بازسازی انقلابی ساختارهای فرهنگی است؛ اینکه چنین بازسازیای به چه معناست و چه حوزههایی را در برمیگیرد؟ در گام دوم لازم است با تسلط بر معنای بازسازی و روششناسی انجام آن، به این مسأله توجه داشت که بازسازی انقلابی ساختار فرهنگی کشور، تحولی فراتر از تغییرساختار اداری و سازمانی را هدف میگیرد و نباید این موضوع را صرفاً به تغییرات سازمانی و اداری تقلیل داد، بلکه باید تغییرنرمافزار ذهنی جامعه و تحول افکار را بهعنوان موضوع اصلی در نظرداشت وسایرتغییرات را درادامه این تحول دنبال کرد.درحقیقت آرمان نهایی بازسازی انقلابی ساختارهای فرهنگی، تحولخواهی است و اعتلای هویت فرهنگی جامعه را در چشمانداز آینده، انتظار میکشد. درشکلدهی و پرورش هویت جمعی، طبیعتا دستگاههای گوناگونی دخیل هستند و در نظام جمهوری اسلامی ایران، با توجه به نقش تعیینکننده نهادهایی مانند شورای عالی انقلاب فرهنگی، وزارت فرهنگ وارشاد اسلامی،رسانهملی و آموزشوپرورش در توسعه فرهنگی کشور، بیش از سایر دستگاههای اجرایی از این نهادها توقع عملکردی انقلابی برای بازسازی ساختارهای فرهنگی وجوددارد. به منظور بررسی چگونگی بازسازی اندیشهها و حرکت بهسمت جامعهای با فرهنگ پیشرو همچنین مرور ماموریت هرکدام از دستگاهها در بازسازی انقلابی ساختار فرهنگی کشور با چند صاحبنظر ازجمله امیرحسین بانکی پورعضو شورای عالی انقلاب فرهنگی و عضو کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی،«حسن خجسته» عضوهیات علمی دانشگاه صداوسیما وعضو کمیته تدوین نقشه مهندسی فرهنگی کشوروهمچنین عبدالوحید فیاضی عضوکمیسیون آموزش وتحقیقات مجلس شورای اسلامی گفتوگویی داشتیم که درادامه مطلب پیش رو میخوانید.
دهها نهاد فرهنگی و موازیکاری بینتیجه
طبیعتا زمانی که از بازسازی فرهنگی در جمهوری اسلامی ایران صحبت میکنیم، این بازسازی باید انقلابی باشد، بهاینمعنا که عاقلانه و خردمندانه طراحی شود، بهنحویکه ساختار انقلابی ایران اسلامی تجدید شود، اما از ابتدای شکلگیری جمهوری اسلامی ایران تاکنون، نهادهای فرهنگی زیادی برای انجام امور مختلف بهوجود آمدهاند. اغلب این نهادها از آن زمان تا بهحال تلاش کردهاند وظایف خود را بهنحو احسن پیش ببرند، اما هنوز تا نقطه مطلوب فاصله چشمگیری وجود دارد. ضمن اینکه تعداد این نهادها هرساله افزایش پیدا کرده بهصورتی که اکنون دهها نهاد فرهنگی در کشور برای مسائل این حوزه ماموریت دارند، اما بسیاری از این نهادها موازیکاری میکنند و بههمین دلیل بازدهی اقدامات آنها در بسیاری موارد پایین است. امیرحسین بانکیپور ضمن تایید چالشهایی که بازسازی انقلابی ساختارهای فرهنگی را با موانعی مواجه کرده، به این موضوع اشاره کرد که از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی تاکنون، ساختارهای فرهنگی گوناگونی در کشور وجود داشته و در مواردی اقدامات موازی هم در فعالیتهای آنها صورت گرفته و همین موازیکاری در مواردی ما را بهعقب رانده یا رکود اجرایی بهبار آورده است. وی درهمین رابطه به جامجم توضیح داد: نخستین معنای بازسازی فرهنگی در این شرایط باید رصد کلی روی فعالیت و برنامههای فرهنگی در کل کشور باشد، بااین هدف که اگر فعالیتهای فرهنگی که تاکنون دنبال شده نتیجهبخش نبوده یا نیازمند بازنگری و بهروزرسانی است، باید هرچه سریعتر نسبت به حذف یا جایگزینی آنها با برنامههایی کارآمدتر اقدام شود. بهگفته این عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی، در برخی از فعالیتهای فرهنگی موازی، میتوان با ادغام کارها یا نهادهای مربوطه به خروجی بهتری دست یافت. ماموریتهای فرهنگی باید در بازسازی ساختارها اصلاح شود و تقسیم کار دوبارهای داشته باشیم. البته این سری کارها برخورد اولیه با موضوع است و میتوان گفت لایه اول بحث مهم بازسازی انقلابی ساختار فرهنگی را یادآوری میکند.
اصلاح ساختار فرهنگی؛ تحول از کالبدها تا اذهان
نماینده مردم اصفهان در مجلس ادامه داد: در سطح عمیقتر، مسأله بازسازی فرهنگی آنچه مدنظر رهبر انقلاب است تنها اصلاح کالبدهای فیزیکی و فعالیتهای فرهنگی نیست، بلکه باید نگاهها و اذهان به مقوله فرهنگ دچار تحول و بازسازی شود. تحولات فرهنگی در سالهای اخیر نیازمند مواجهه متفاوتی با چالشهاست. اگر بخواهیم از انواع چالشهای فرهنگی که در نتیجه ارتباطات نوین ایجاد میشود به سلامت عبور کنیم، ابتدا نیازمند رصد جدی بر وضعیت فرهنگی کنونی هستیم. بانکیپور ضمن اهمیت رصد و پاسخگو کردن دستگاهها نسبت به دستاوردهای فرهنگی خود، اضافه کرد: امروز روشهای قدیمی پاسخ به نیازهای فرهنگی، تغییرات و چالشهای این عرصه پاسخگو نیست وحتی باید درروشهای دستیابی به خواستها ومطالبات اجتماعی و فرهنگی بازسازی انقلابی صورت بگیرد. بنابراین هم باید وضعیت کنونی فرهنگ درکشور رصد شود و تحولات پنهانی این عرصه را پیدا کرد هم با روشها و ایدههای تازه به این نیازهای جدید و مفاهیم نوپدید در حوزه فرهنگ عمومی پاسخ داد و همه این اقدامات باید در بازه زمانی مناسبی دنبال شود، چراکه هر تعلل و غفلتی، کار را برای بازسازی سختتر خواهد کرد. نمیتوان با ایدهای که برای چالشی فرهنگی سالهای قبل طراحی شده، مطالبات یا نیازهای فرهنگی امروز را پاسخ گفت. در واقع هر ایدهای که برای حل مسائل از قبل وجود داشته نیز باید بازنگری شود و با روش و ایده تازه و بهروز موضوعات را بررسی کرد.
بازسازی فرهنگی نیازمند تغییر حکمرانی است
در ادامه حسن خجسته، عضو هیات علمی دانشگاه صداوسیما هم در گفتوگو با جامجم در مورد ضرورت بازسازی انقلابی ساختار فرهنگی کشور عنوان کرد: امروزه تحولات حوزههای فرهنگی و اجتماعی بهدلیل ارتباطات نوین بسیار شدید شده است. در واقع شاید قبلا تحولات دهه به دهه رخ میداد یا حتی چند دهه بین تغییرات فرهنگی و اجتماعی فاصله وجود داشت، اما اکنون این فاصلهها تغییریافته و کوتاهتر شده است. از این منظر ساختار فرهنگی کشور نیاز به بازسازی دارد. بازسازی فرهنگی تنها برای حفظ شرایط موجود نیست بلکه برای پیشبرد وضعیت به تحولاتی احتیاج داریم. عضو کمیته تدوین نقشه مهندسی فرهنگی کشور با بیان اینکه بازسازی انقلابی ساختار فرهنگی یعنی تغییر در حکمرانی فرهنگی کشور، افزود: اگر رهبر انقلاب نیز از شورای عالی انقلاب فرهنگی بهعنوان قرارگاه فرهنگی یاد کردهاند، احتمالا به این دلیل است که یک قرارگاه میتواند همه برنامههای فرهنگی را هماهنگ و اجرایی کند.
بازسازی موفق فرهنگ با بودجهریزی پویا
خجسته در ادامه یادآوری کرد: اگر امروز نمیدانیم بازسازی در فرهنگ کشور رخ داده یا نه، این بازسازی در چه بخشها و به چه میزانی بوده و... .همه ناشی از موازیکاری دستگاهها و استفاده از بودجههای محدود آن هم در زمینههای بیفایده است. در واقع ساختار نظام فرهنگی ما دیگر جوابگوی این شیوه کار نیست و مسأله آنقدر پیچیده است که حتی نمیدانیم این شورای عالی انقلاب فرهنگی است که باید پاسخگوی اصلی مسائل مربوط به بازسازی انقلابی ساختار فرهنگی باشد یا سایر نهادها؟ وی ضمن بیان اینکه باید منابع فرهنگی متناسب با نیازهای روز جامعه در گردش باشد، در مورد نتایج مثبت این شکل از توزیع بودجه فرهنگی توضیح داد: وقتی قرارگاه فرهنگی کشور از تحولات جامعه باخبر و از قبل نیازسنجی کرده باشد، بودجهها نیز در نقاطی که اولویت سیاستگذاران نیست، خرج نمیشود و پویایی بودجه در عرصه فرهنگی میتواند به بازسازی آن کمک کند.
غفلت از تحولات فرهنگی پنهان
با این تفاسیر بهنظر میرسد موازیکاری در عرصه فرهنگ امروز یکی از چالشهای جدی است و همانطور که پیشتر هم گفته شد گاهی دستگاهها در عرصههای فرهنگی موفق عمل نمیکنند چرا که در حال موازیکاری خواسته یا ناخواسته با دستگاهی دیگر هستند. این پدیده عملکرد دستگاهها را به ساختاری نامتوازن بدل میکند. ازنگاه حسن خجسته، معاون اسبق صدای جمهوری اسلامی ایران، در کشور ما حوزههای مربوط به فرهنگ درگیر عملکرد ناهماهنگ هستند و جدا از دیگری، برنامههای خود را طراحی و برای اجرای آن سیاستگذاری میکنند. وی در اینخصوص توضیح داد: نهادها گرچه دغدغهمند هستند و میخواهند برای وضعیت فرهنگی کشور کاری کنند، ولی در این وضعیت بخش مهمی از کارها زمین میماند و شاید از برخی موضوعات فرهنگی مهم یا حتی تحولات فرهنگی پنهان فرهنگی غافل شویم که اتفاقا حساسترین نوع تغییر و تحولات یک جامعه را دربرمیگیرد و بیتوجهی به آن بحرانزاست و حل همین تحولات نوظهور فرهنگ جمعی دشوارترین مرحله بازسازی انقلابی ساختارهای فرهنگی کشور است. به نظر من راهحل برونرفت از این مشکل، مدیریت قرارگاهی فرهنگ است. زمانی که قرارگاهی برای برنامهریزی و توسعه فرهنگی کشور وجود داشته باشد، بسیاری ازاین مشکلات حل خواهدشد. برای تاثیرگذاری قرارگاه نیز ابتدا باید نقشه مهندسی فرهنگی کشور را به سرانجام رساند و بهصورت هماهنگ با راهبری یک قرارگاه در مسیر نقشهای واحد و مشخص پیش رفت.
وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، قرارگاهی اداره نمیشود
این استاد دانشگاه صداوسیما در ادامه با تاکید به اینکه اگر دنبال بازسازی انقلابی ساختار فرهنگی هستیم باید دو اتفاق را رقم بزنیم، توضیح داد: نخست اینکه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی باید تغییراتی داشته باشد. این وزارتخانه بهدلایل تاریخی بیشتر وزارت نظارت و کنترل فرهنگ بوده درحالیکه باید وزارتی برای برنامهریزی و توسعه فرهنگی باشد.البته که نظارت و ارشاد هم بخشی از ماموریت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است، اما نباید همه فعالیتهای وزارتخانه در چنین رویکردی خلاصه شود. درواقع وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و مقام عالی این دستگاه، در تمام تصمیمهای درونسازمانی و تعاملات خود با دیگر دستگاهها، باید برنامههایی داشته باشند که نتیجه آن توسعه فرهنگی کشور شود. لازمه این هدف شناخت نیازهای فرهنگی روز جامعه و تحولات است و این نکته ما را به دومین اتفاقی میرساند که منتهی به بازسازی انقلابی ساختار فرهنگی کشور میشود یعنی «حکمرانی فرهنگی به شیوه قرارگاهی». به نظر من، هماکنون نه شکل کار وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ما قرارگاهی است نه سایر دستگاهها یا نهادهایی مانند حوزه علمیه، سازمان تبلیغات اسلامی،صداوسیما، آموزشوپرورش و...که در فرهنگسازی موثر هستند، عملکرد قرارگاهی دارند. خجسته تصریح کرد: این درحالیاست که وقتی میگوییم مثلا وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی علاوه بر نظارت و ارشاد باید برنامههایی برای توسعه فرهنگی کشور داشته باشد فقط یک ایده نیست و راه دستیابی به آن وجود دارد. مثلا وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی برای برنامهریزی و مدیریت قرارگاهی ابزارهایی در اختیار دارد مانند تولیدات سینمایی، تئاتر، موسیقی، کتاب و... که همه این ابزارها میتوانند در پیادهسازی اهداف ماموریتهای وزارتخانه یعنی برنامهریزی برای توسعه فرهنگی کشور، نقشآفرین باشند و ماموریت خاص خود را دنبال کنند.وی خاطرنشان کرد: حمایت از تولیداتی که در راستای برنامهریزیهای فرهنگی کشور هستند در هر قالبی که باشند باید از سوی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی صورت بگیرد. این تولیدات چون مبتنی بر برنامههای اصولی و کارشناسیشده است، همچنین از دل نیاز و مطالبات مردمی تهیه شده، خروجی آن هم اگر باکیفیت باشد و در فرآیند تولید آن از صاحبنظران استفاده کرده باشیم، قطعا مورد اقبال مخاطبان واقع میشود و تاثیرگذاری خود را در کشور خواهد داشت.
بازسازی فرهنگی؛ فرآیندی که در طول زمان اتفاق میافتد
خجسته در ادامه بیان کرد: اگر کشور برنامه مصوب فرهنگی داشته باشد و از سوی قرارگاهی به سازمانهای فرهنگی عرضه شود، بازسازی فرهنگ به دست هر سازمان فرهنگی در راستای اهداف انقلاب اسلامی راحتتر دنبال میشود. حتی میتوان عدم اجرای برنامههای فرهنگی از سوی هر دستگاهی را بررسی کرد و قرارگاه فرهنگی کشور بعد از اینکه علل عدم اجرای برنامه را فهمید یا برنامه جایگزین ارائه کند یا موانعی را که سر راه اجرای برنامه بوده بردارد. به گفته این استاد دانشگاه، برنامههای فرهنگی که رویکردی رو به جلو دارند، بازسازی فرهنگی را بهعنوان فرآیندی که در طول زمان اتفاق میافتد و نسبت به تحولات روز جامعه هوشیار است، دنبال میکنند. با این نگرش بعد از مدتزمان مشخصی میبینیم که هم بخشهایی از فرهنگ کشور که نیاز به بازسازی داشته متحول و از نو ساخته شده و هم برنامههای روزآمد فرهنگی، پاسخگوی نیازهای ناشی از تحولات ارتباطی در جامعه است.
شورای عالی انقلاب فرهنگی قرارگاهی حاشیهای
مبتنی بر اظهار نظر کارشناسان، اگر قرار است به سمت حکمرانی فرهنگی به شیوه قرارگاهی برویم، یکی از نهادهای مهمی که میتواند با قبول مسئولیت نقش قرارگاه را ایفا کند، شورای عالی انقلاب فرهنگی است، ولی در نگاه برخی هماکنون این شورا که بیش از هر نهاد دیگری باید پاسخگوی وضعیت فرهنگی کشور باشد و با توجه به گستره اختیاراتش برای بازسازی ساختار فرهنگی اقدام کند، خروجی قابل دفاعی ندارد یا سرعت اقداماتش و نمود بیرونی آن برای عموم مردم چندان آشکار نیست. گاهی به نظر میرسد شورای عالی انقلاب فرهنگی با ورود به موضوعات حاشیهای خود را از ماموریتها و اولویتهای کاری دور کرده است. از این رو لازم است نگاهی اجمالی به شرح وظایف این شورا داشته باشیم. بهطورکلی وظایف شورای عالی انقلاب فرهنگی را میتوان در سه حوزه سیاستگذاری، تدوین ضوابط و نظارت تقسیمبندی کرد. تهیه و تدوین سیاستها و طرحهای راهبردی کشور در زمینههای مختلف فرهنگی ازجمله در حوزههای زنان، تبلیغات، اطلاعرسانی، چاپ و نشر، بیسوادی، دانشگاهها، برقراری روابط علمی و پژوهشی و فرهنگی با سایر کشورها، همکاری حوزه و دانشگاه، فعالیتهای دینی و معنوی، تهاجم فرهنگی و سایر حوزههای فرهنگی مربوط ازجمله وظایف سیاستگذاری این شورا محسوب میشود. همچنین تعیین ضوابط تأسیس مراکز علمی و آموزشی و نیز ضوابط گزینش مدیران و استادان و دانشجویان ازجمله وظایف این شوراست. بررسی و تحلیل شرایط فرهنگی ایران و جهان، بررسی الگوهای توسعه و پیامدهای فرهنگی آن، بررسی وضع فرهنگ و آموزش کشور و نیز نظارت بر اجرای مصوبات شورا ازجمله وظایف نظارتی شورای عالی انقلاب فرهنگی است. با وجود این زمانی که شورای عالی انقلاب فرهنگی به مسائلی مانند کنکور و حواشی آن ورود پیدا میکند آنهم در شرایطی که کشور با بحرانها و نظام مسائل فرهنگی پیچیدهتری مواجه است، به نظر میرسد ابتکار عمل را از سایر دستگاههای مربوط به موضوعی مانند کنکور گرفته و از سوی دیگر در عرصههای فرهنگی کمکاری کرده است.
فاصله شورایعالی انقلابفرهنگی از ماموریتها
عبدالوحید فیاضی، عضو کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس شورای اسلامی در گفتوگو با جامجم، به همین نکات تاکید و اظهار کرد: من معتقدم شورایعالی انقلابفرهنگی طی سالهای اخیر از مسئولیت و ماموریت خود فاصله گرفته است. به عنوان نمونه همین حالا شورایعالی انقلابفرهنگی در مورد کنکور و دروس موثر در این آزمون که جامعه بزرگی از کشور هر سال درگیر آن هستند، قانونگذاری میکند! ورود شورایعالی انقلابفرهنگی به این مسأله چه بازسازی انقلابی ساختار فرهنگی به بار میآورد؟! کنکور و موضوعات آن یک کار اجرایی است که به واسطه آییننامههای داخلی وزارت آموزش و پرورش هم قابلانجام است. همچنین مجلس شورای اسلامی نیز میداند در این زمینه چه وظایفی دارد و میتواند هر اقدامی را که ضرورت دارد انجام دهد. در این شرایط چرا شورایعالی با سطح بسیار گستردهای از موضوعات فرهنگی که پیشرو دارد، تا این حد روی کنکور متمرکز شده که راهحل برونرفت از مسائل آن در دستگاه تعلیم و تربیت هم قابلدستیابی است؟! به نظرم این دست اقدامات ما را از بازسازی ساختارهای فرهنگی کشور دور کرده است.
از گزارههای ارزشمند و بنیادین فاصله گرفتیم
به گفته فیاضی، شورایعالی انقلابفرهنگی باید سیاستگذاری فرهنگی کند. برنامهریزی برای عرصههای فرهنگی کشور بر مبنای اصول و ارزشهای انقلابی، بازگشت به آنچه از آن فاصله گرفتهایم و... از جمله وظایف شورایعالی انقلابفرهنگی است که امروز روی این مدار، کار نمیکنند و شاهد فعالیتهای آنها در عرصههای دیگری هستیم که ضرورتی ندارد. فیاضی در ادامه گفت: ما سعی کردیم جامعه را اسلامی، دینی و فرهنگی کنیم، اما بهشدت از این گزارههای ارزشمند و بنیادین و مفاهیم مقدس فاصله گرفتهایم. این وضعیت نشان میدهد بازسازی فرهنگی صورت گرفته در آموزش وپرورش نهتنها انقلابی و موفق نبوده، بلکه نیازمند تحول اساسی است. اجرای سند تحول بنیادین که میتواند فرهنگساز و تحولآفرین باشد با برنامهریزیهای روبنایی و سطحی محقق نمیشود. سالهاست که اخبار مربوط به ارتقای نیروی انسانی و رتبهبندی معلمان را میشنویم و گفته شد که این اتفاق در دستگاه تعلیموتربیت کشور که یک نهاد فرهنگی بنیادی در کشور است، انقلابی بر پا خواهد کرد، اما خروجی آن را ندیدهایم.
تحولات شورایعالی انقلابفرهنگی محسوس و عمیق است
بانکیپور نیز در ادامه همین بحث ضمن دفاع از عملکرد شورایعالی انقلابفرهنگی اینطور گفت: من معتقدم در یک سال اخیر شورایعالی انصافا با سرعت شدیدتری کارها را پیش برده ضمن اینکه تحولات محسوس و عمیقی درون خود ایجاد کرده است.
بانکیپور اذعان کرد: در واقع شورایعالی انقلابفرهنگی کنونی نسبت به قبل تحولات درونسازمانی مشخص و پررنگی داشته، البته هنوز بین آنچه مطلوب است و آنچه هستیم، فاصله بسیاری وجود دارد.
اصالت سازمان بهجای اصالت ماموریت
گفتیم که تدوین اسناد گوناگون و متعدد هم در نوع خود تبدیل به چالشی مهم در بازسازی ساختار فرهنگی شده؛ چراکه این شرایط بیشتر موجب اصالتبخشی به دستگاههای فرهنگی بهجای اقدام فرهنگی آنها میشود. غلبه رویکرد دیوانسالارانه در فرهنگ باعثشده که سازمانهای فرهنگی ایده خاصی را برای پیشبرد امورنداشته باشند و به تدوین اسناد و سیاستهای بالادستی یا ایجاد سازمان و تأسیس ساختمان برای امورفرهنگی اکتفا کنند.زمانی که نهادهای فرهنگی، رویکرد نظری خاصی را دنبال نکنند و الگوی توسعه فرهنگی وجود نداشته باشد،ناهماهنگی در برنامههای این عرصه و عدمرشد و ترقی فرهنگی مشکل دور از ذهنی نخواهد بود؛ چراکه هر نهادی اسناد خودش را دارد که در مواردی یا با اسناد نهادهای فرهنگی دیگر متضاد است یا موازیکاری کردهاند که در هر دو حالت اصالت از اقدام فرهنگی و تحقق آن گرفته شده و این دستگاهها و اسامی آنهاست که پررنگ میشود. در این میان نهاد ناظر و منتقدی بالای سر دستگاههای فرهنگی وجود ندارد که ضمن بررسی کارنامه کاری هر نهادی، بتواند تقسیم کار کند و جلوی سندسازیهای بیهوده را هم بگیرد و ازسوی دیگر کمکاریها یا موازیکاریها را باصدور اسناد بجا و اجرایی برطرف کند.
موفق در تدوین اسناد علمیناموفق در عرصه فرهنگی
بانکیپور در مورد تاثیرات تسلط دیوانسالاری بر تجدید ساختارهای فرهنگی کشور و شیوه کار شورایعالی انقلابفرهنگی و رفتن به سمت عقلانیت دیوانسالارانه بیان کرد: در حالحاضر دو نگاه کلان نسبت به شورایعالی انقلابفرهنگی وجود دارد؛ یک نگاه سیاستگذاری فرهنگی در شوراست که بهنظر من در سیاستگذاری واقعا حاصل کار شورا خوب بوده و اسناد مدون همه موثر واقع شده و اینطور نیست که صرفا موجب تسری نظام دیوانسالاری شده باشد. البته این اسناد در بخش علمی موفقتر بوده و رشد علمی به بار آورده است؛ اما در بخش سیاستگذاری فرهنگی و اسناد مربوط به آن هم حرکت اولیه صورتگرفته که سیاستگذاریهای فرهنگی را متحول کرده است. یک نگاه کلان دیگر به شورایعالی انقلاب فرهنگی، نگاه قرارگاهی است. در این دیدگاه شورا میتواند قرارگاه تمامی عرصههای فرهنگی کشور باشد و هدف این است که شیوه سیاستگذاریها و برنامهریزی فرهنگی شورا قرارگاهی باشد.
تا تبدیل شورا به قرارگاه فاصله داریم
عضو شورایعالی انقلاب فرهنگی متذکر شد: اعطای این نقش به شورا اگر رسمیت پیدا کند بدون شک نتایج بسیار محسوسی در تمامی زمینههای فرهنگی کشور مشاهده خواهد شد. بانکیپور ادامه داد: البته تبدیل شورایعالی انقلاب فرهنگی به قرارگاه، مخالفانی هم دارد؛به همین دلیل پیشتر هم تاکید کردم ما با تعدد نهادهای فرهنگی و دستگاههای سیاستگذار در این عرصه مواجه هستیم. اقتضائات شورایعالی انقلاب فرهنگی بهعنوان یک قرارگاه این خواهد بود که سایر دستگاهها از آن تمکین کنند و رسیدن به این نقطه که لازمه بازساری انقلابی ساختار فرهنگی کشور هم هست، مدیریت خاصی را میطلبد. از نگاه من تا تبدیل شورا به قرارگاه فاصله داریم و رسیدن به این نقطه حلال بسیاری از مشکلات فرهنگی کشور خواهد بود. عضو کمیسیون فرهنگی مجلس دوازدهم در رابطه با اینکه اگر شورایعالی انقلاب فرهنگی قرارگاه فرهنگی کشور باشد هویت نهادهای فرهنگی دیگر مانند وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، آموزشوپرورش و... زیر سؤال نمیرود؟ گفت: قرار نیست سایر دستگاههای اجرایی فرهنگی کشور زیر سؤال بروند در واقع آنها مسئولیتهای خود را دنبال میکنند و شورایعالی انقلاب فرهنگی وارد اجرا نمیشود. قرارگاه یعنی اختیارات دستگاههای اجرایی سرجای خودش است، اما قرارگاه جهتدهنده و هماهنگکننده فعالیتهای آنهاست.
دستورات شورا ضمانت اجرایی دارد
نماینده ملت در مجلس اضافه کرد: فرماندهی و هدایتگری شورایعالی انقلاب فرهنگی در کشور، سازوکار سایر دستگاهها را تنظیم میکند و اگرمسألهای وجود داشته باشد، قرارگاه میتواند رصد و بررسی داشته باشد تا با یک برنامه و بودجه مشخص مسأله را توسط دستگاه اجرایی مربوطه حل کنیم. بانکیپور درپاسخ به این سؤال که «آیا قانون اجازه اعطای نقش قرارگاهی به شورایعالی انقلاب فرهنگی را میدهد»؟ اظهار داشت: اسم شورا در قانون اساسی نیست و به اعتبار فرمان امام و رهبری اجرای دستورات شورایعالی انقلاب فرهنگی برای همه دستگاهها لازمالاجراست، ضمن اینکه روسای سه قوه در شورا حضور دارند؛ بنابراین دستورات شورا ضمانت اجرایی دارد و دستگاهی نمیتواند ادعا کند که در جریان تصمیمگیری شورا نبوده است.
دیوانسالاری اصالت را از ماموریتهای فرهنگی میگیرد
در ادامه فیاضی از منظر تاثیرات تسلط دیوانسالاری بر بازسازی فرهنگ ساختارها توسط دستگاه تعلیم و تربیت کشور، با اشاره به اینکه تدوین اسناد متعدد بهعنوان مظهر مستولیشدن دیوانسالاری برنهادهای فرهنگی کشورکه میتواند اصالت کار را از ماموریتهای فرهنگی بگیرد وبه سازمانهای فرهنگی ونظام دیوانسالاری قوت ببخشد،گفت:یک زمانی نبودسنددر آموزشوپرورش آسیب زیادی وارد کردوهرکسی که از راه میرسیدبا هرنگاهی دنبال تغییرات بود. زمانی که سند تحول بنیادین آموزشوپرورش ایجاد شد، راهنما و خطمشی در تعلیم وتربیت به وجود آمد، اما همان سند نیز کامل اجرا نشد که بحث مفصلی است و اگر به صورت تمام و کمال اجرایی شده بود میتوانست در بازسازی فرهنگی کشور از منظر آموزشوپرورش نقش مهمی ایفا کند.
بازسازی فرهنگی آموزشوپرورش با سند تحول
ناظر کمیسیون آموزش مجلس در شورایعالی آموزشوپرورش معتقد است مشکل اصلی در بازسازی فرهنگی در حوزه فرهنگ و آموزش شورایعالی انقلاب فرهنگی است؛ وی تصریح کرد: هماکنون بازسازی فرهنگی در حوزه فرهنگ و آموزش آنگونه که مورد انتظار است واقع نشده و متولی اصلی آن شورایعالی انقلاب فرهنگی است. در آموزش عمومی کشور معیاری تحت عنوان سند تحول بنیادین آموزشوپرورش کشور وجود دارد. این سند ناظر بر تمام مولفههای فرهنگساز و تحولآفرین در عرصه آموزش است؛ تحول محتوای کتب درسی، توانمندسازی نیروی انسانی (معلمان)، برنامهریزی درسی کشور و... از جمله عناصری هستند که میتوانند در بازسازی انقلابی ساختار فرهنگی کشور بسیار موثر واقع شوند. گرچه همین حالا نیز کتابها تغییر کرده یا شیوه جذب معلمان را متحول کردهاند، اما خروجی دستگاه تعلیم و تربیت کشور کارآمد و موفق نیست. بخشی از مشکلات مربوط به شورایعالی انقلاب فرهنگی است که در همافزایی دستگاهی میتوان به زدودن موانع دست یافت.
بودجهریزی ناپایدار؛ مانع بازسازی فرهنگ
چنانچه بپذیریم که حوزه فرهنگ بهعنوان حوزه پیشران در رشد و پیشرفت جامعه عمل میکند، آنگاه ضرورت دارد که در نظام بودجهریزی کشور نیز متناسب با این اهمیت، به حوزه فرهنگ توجه ویژهای شود. در حال حاضر، ساختار بودجه برای عرصه فرهنگ، به نحوی است که برخی بودجههای مصوب بخش فرهنگ از محل درآمدهای ناشی از بخشهای دیگر اقتصادی است. برای مثال، در آییننامه بند(ه) تبصره ۹ قانون بودجه سال ۱۴۰۲ چنین مقرر شده بود که یک درصد از کل اعتبارات شرکتهای دولتی و بانکها با نظر وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی باید در بخش فرهنگ و هنر هزینه شود. حال چنانچه به هر نحوی این اعتبارات کاهش یابد یا دستگاههای مربوطه از پرداخت چنین سهمی، استنکاف کنند، بدیهی است که بودجه بخش فرهنگ و هنر نیز قطع شده یا تقلیل پیدا میکند، بنابراین پرواضح است که دستگاههای فرهنگی نمیتوانند برای چنین بودجه ناپایداری، برنامهریزی کنند؛ یعنی تزریق بهنگام بودجه، محل تخصیص و زمان اعطای آن همگی در بازسازی انقلابی ساختارهای فرهنگی کشور و برآوردهشدن اهداف تاثیرگذار هستند. علاوه بر این موضوع، تخصیص بودجه به بخش فرهنگی، به نحوی که طفیلی سایر بخشها باشد، باعثشده سایر بخشها نسبت به اعتبار در نظر گرفتهشده برای امور فرهنگی، احساس رضایت نداشته باشند یا به نحوی از تخصیص آن امتناع کنند، یا اینکه با کمترین رغبتی آن را تخصیص میدهند و در نهایت نیز، اعتبار درنظر گرفتهشده را صرف امور صوری و نمایشی فرهنگی و کماثر میکنند تا شانه از بار این مسئولیت خالی کنند و بدین شکل اعتبار در نظرگرفته شده، بدون اینکه تأثیرگذاری چندانی داشته باشد، صرف میشود. ازاینرو اگر قرار است که سهم بودجه بخش فرهنگ افزایش پیدا کند یا اینکه اعتبار بیشتری تخصیص یابد، لازم است اعتبار درنظر گرفته شده بهصورت مستقیم از محل درآمدهای پایدار به دستگاههای فرهنگی تخصیص یابد و بهگونهای نباشد که دستگاههای فرهنگی چشمانتظار تخصیص اعتبار ازسوی شرکتها و بانکها باشند. در واقع شرایط تخصیص بودجه فرهنگی نباید بهگونهای باشد که در سرعت بالای تحولات فرهنگی بهخصوص در شرایطی که کشور در مواجهه با هجمههای سنگین جنگآوران عرصه جنگ نرم قرار دارد، از تحولات جا بمانیم یا به دلیل نبود بودجه اهمالکاری کنیم و فرصتها برای بازسازی و تجدید ساختارها در زمان مناسب را از دست بدهیم. در همین رابطه خجسته با تاکید به اینکه هر غفلتی در بازسازی فرهنگی میتواند آسیبهای جبرانناپذیری به اجتماع و فرهنگ ما وارد کند، اذعان کرد: در این شرایط قرارگاهی عملکردن بهترین نتیجه را بهوجود میآورد. این شیوه کار از دوران جنگ تحمیلی برای ما جاافتاده است؛ در جنگ هر دسته و گردانی میدانست که برای هدف واحدی که دارد باید چه کارهایی انجام دهد؛ همچنین از دستورکار سایر گردانها باخبر بود به این ترتیب، نوعی اتحاد عملی بین همه نیروها وجود داشت که آنها را به پیروزی رساند.
آیا میتوان فرهنگ را جزیرهای مدیریت کرد؟
وی ضمن بیان اینکه ما تنها کشوری هستیم که سپر رسانهای بسیار آلودهای در حوزه فرهنگ داریم، گفت: امروز دهها شبکه برودکست علیه فرهنگ کشور ما کار میکنند. این شبکهها را در کنار صدها صفحهمجازی در نظر بگیرید که همین رویکرد را نسبت به نظام جمهوری اسلامی و فرهنگ ما دارند. آیا در این وضعیت میتوان به صورت جزیرهای فرهنگ کشور را مدیریت کرد؟ یا میتوان بازسازی فرهنگی کشور را آن هم بازسازی از نوع انقلابی به تاخیر انداخت؟ معاون اسبق صدای جمهوری اسلامی در مورد چگونگی تعیین اولویتهای بازسازی انقلابی ساختار فرهنگی و تعیین بودجه برای هر اولویت نیز عنوان کرد: یک برنامه جامع میتواند براساس بحرانها و تهدیدها یا سیاستهای بلندمدت کشور، اولویتهایی تعیین کند و حتی از دستگاههای فرهنگی بخواهد در ارتباط با یکدیگر برنامهای را که در اولویت قرار دارد اجرایی کنند. توزیع بودجهها نیز در این شرایط ساماندهی میشود و در زمان و هزینههای مادی هم صرفهجویی خواهد شد.
بازسازی فرهنگی؛ همسو با نقشه همراه با قرارگاه
از اجماع نظرات کارشناسان و نکاتی که رهبر معظم انقلاب در خصوص بازسازی انقلابی ساختار فرهنگی متذکر شدهاند، این نتیجه به دست میآید که برای بازسازی ساختارهای فرهنگی در گام نخست باید نقشه مهندسی فرهنگی کشور، بهعنوان سند بالادستی در حوزه فرهنگ که میتواند مبنای طراحی عملیات باشد، مورد مفاهمه و توافق قرار گیرد و به منظور بازسازی انقلابی ساختار فرهنگی، مشغول سندنویسیهای متعدد نشد. سپس در مرحله بعد، باید شورایعالی انقلاب فرهنگی بهعنوان قرارگاه بازسازی انقلابی نقشآفرینی کند و ملزومات انسجام اعضای مدیریتی در دستگاههای فرهنگی کشور را فراهم آورد. یکی از ضروریات این امر، هوشیاری و رصد دائمی قرارگاه بر همه جوانب مسائل فرهنگی در کشور است؛ به همین منظور باید دادهها و اطلاعات دستگاههای رصد و نظارت برای طراحی شاخصها و راهکارهای گوناگون در مواجهه با انواع چالشهای فرهنگی در شورایعالی انقلاب فرهنگی تجمیع شود و این قرارگاه همسو با نقشه مهندسی فرهنگی کشور، راهبری بازسازی فرهنگی را برعهده بگیرد.
چالشهای بازسازی ساختارهای فرهنگی از نوع انقلابی
۱- لزوم ارائه تعریف دقیق از مفهوم بازسازی انقلابی
۲- موازیکاری و اتلاف بودجه به دلیل تعدد نهادهای فرهنگی
۳- سلطه عقلانیت دیوانسالار بر دستگاههای اجرایی
۴- بیتوجهی مسئولان به حکمرانی فرهنگی به شیوه قرارگاهی
۵- ضعف ایدههای موجود در ساختارهای فرهنگی
۶- ارزیابی ناقص آثار تصمیمات فرهنگی
۷- غفلت از تحولات فرهنگی پنهان در کشور
۸- اشتباهات انقلاب فرهنگی در اولویتبندی ماموریتها