بااین وصف، شواهد کاملا نشان میدهد که این کارسازیها، بهصورت مصنوعی وخلقالساعه پدید آمده بودندوریشه در اقلیم ما نداشتند وحتی فراتر از اینها، پروژهها بهگونهای نبودند که روی آنها، کار پژوهشی با سابقه چند دههای انجام شده باشد. جریان غرب در پی آن بود با تجهیز همه امکانات و استعدادها و بهرهگیری از توان علمی اندیشکدهها و استفاده از بازوان اجرایی و امنیتی، فضای آرام و امن کشور را به اغتشاش بکشاند و درصدد بود با قطبیکردن فضای ایران، شورش و اغتشاش تولید کند. نظام سلطه حتی در پی آن بود با مشغولکردن کشورهایی که توان استقلالطلبی و عزتطلبی دارند، پیمان صلح ابراهیم را در منطقه پیاده کند و روند عادیسازی روابط برخی کشورهای عربی با رژیم صهیونیستی را پی بگیرد تا ارتباطات سیاسی،اقتصادی و امنیتی بین این کشورها به وجود بیاید. با این وصف باید گفت که نظام نوین استعماری غرب دربرابر نظام گفتمانی انقلاب اسلامی ومحور مقاومت، یک شکست مفتضحانه را تجربه کرد. به این دلیل که بنیانهایی که نظام گفتمانی انقلاب اسلامی بر آن تکیه دارد، نه لزوما براساس دستاوردهای نظامی و امکانات دفاعی،بلکه مبتنی بر آرمان،فرهنگ و باورهای دینی، ایمانی، اعتقادی، ملی و میهنی ماست و اگر جز این میبود، نمیتوانست یک هماهنگی بسیار ستودنی بین همه اضلاع محور مقاومت و ملتهای مظلوم را شکل بدهد.
کشور یمن که سالها تحت یک جنگ ظالمانه بود و همچنان ملت یمنی آسیبدیده و ستمدیده هستند، امروز در برابر تمام استعداد غرب و آمریکا فقط با شلیک یک موشک بالستیک، نظام سلطه و همه هیمنه پوشالی آن را به سخره میکشد و آمریکا و رژیم صهیونیستی را تحقیر میکند.نیروی مقاومت یمن، موشکی را به سمت رژیم صهیونیستی پرتاب کرد که از تمام پدافندهای پیکان، فلاخن و ناوهای آمریکایی و سامانههایی که در منطقه جانمایی شده بود، عبور میکند و در قلب تلآویو مینشیند. این همکاری و همدلی برای رویارویی با جریان سلطه، حاصل باورمندی به مفاهیم کلیدی و بنیانی و ریشهدار منطقهای، ایمانی و فرهنگی است که غرب به هر میزان بودجه هزینه کند، نمیتواند نیرویی را سازمان بدهد که در برابر چنین ارادهای مقاومت کند.
جریان سلطه غرب در پی آن بود تا بایک محصول مصنوعی، تحت عنوان تنشآفرینی درایران، به جنگ با اراده فولادین و مستحکم جمهوری اسلامی بپردازد که البته حاصلی جز ناکامی و شکست برای آنها نداشته و ندارد؛ گرچه ممکن است در مقاطعی به صورت جزئی به دستاوردهایی هم برسد، اما این کارسازیهای بینتیجه، نمیتواند به موفقیتی کلان و راهبردی برای نظام سلطه منجر شود.درمواجهه جریان سلطهغرب باجمهوری اسلامی ایران شاهدهستیم تمام ترفندهایی که سرویسهای امنیتی رژیم صهیونیستی، آمریکا و غرب برای دامنزدن به اغتشاشات، منحرفکردن اذهان و تاثیرگذاشتن روی بخشی از جامعه ما بهکارگرفتهاند، در ابعاد جهانی آن، به سمت خود نظام سلطه برگشت. در حال حاضر صدای دانشگاههای بزرگ دنیا برای حمایت از مردم مظلوم فلسطین شنیده میشود؛ فلسطینی که تا یکسال قبل شاید بسیاری فراموشش کرده بودند و نظام استعماری در پی آن بود با انحراف افکار عمومی جهانیان، پیمان صلح ننگینی را بین اعراب و رژیم اشغالگر قدس برقرار کند تا هرچه سریعتر به نیات شیطانی خود برسد.الان در تمام دانشگاههای اروپا و آمریکا، فریاد حمایت از مردم غزه بلند است. دانشجویان، استادان دانشگاه، روشنفکران، هنرمندان و حتی سلبریتیهای کشورهای اروپایی و آمریکایی بهپا خاستهاند و گستره جهانی نظام سلطه را به استیصال کشاندهاند. سردار سلامی، فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی یکسال پیش در یک سخنرانی، در پاسخ به فتنهانگیزیهای غربیها در داخل کشور، به آنها این هشدار را داده بود که آتشافروزیهای آنها به خیابانهای نیویورک، پاریس و... کشیده خواهد شد. در آن مقطع، شاید باور این موضوع برای تحلیلگران کمی سخت بود که ایران بتواند ضمن مهار بحران در یک زمان کوتاه، سیلی متقابلی، آن هم در ابعاد جهانی به نظام سلطه بزند؛ اما امروز شاهدیم که خیزش میلیونی حمایت از مردم مظلوم فلسطین و ابراز انزجار از جنایات رژیم صهیونیستی در سراسر دنیا شکل گرفته است و یک نهضت جهانی به راه افتاده که نهتنها داعیه حمایت از مردم غزه را دارد، بلکه در پی آن است که با مفاهیم و آموزههای دین اسلام، بیشتر آشنا شود. روندی که همه برنامهها و ترفندهای غرب را در ارائه یک چهره خشن و تندرو از مسلمانان برهم زده است.
یادمان هست که زمانی مقامات رژیم صهیونیستی مدعی اجرای پروژه «هزاران خنجر» علیه نظام جمهوری اسلامی بودند، اما به فاصله کوتاهی دیدند که هزاران شمشیر به سمت آنها به اهتزاز درآمد و باعث استیصال و سردرگمی سردمداران نظام سلطه شد.