او که سابقه زیادی در داوری کنگرهها و جشنوارههای شعری، اجرای برنامههای ادبی در صداوسیما و نیز همکاری با مداحان مشهور دارد، در این گفتوگو درباره ادبیات دینی و شعر هیأت صحبت کرده است. شرافت معتقد است با وجود برخی ایرادات که در کار برخی مداحان دیده میشود، شعر هیأت روندی روبهجلو داشته و باید این روند همچنان با تقویت رابطه میان شاعران و ذاکران اهل بیت(ع) تقویت شود.
درسالهای گذشته همواره انتقادی از دوستان شاعر آیینی مطرح میشد، مبنی بر اینکه مداحان یا کسانی که برای مداحان، شعر انتخاب میکنند، شعرهای خوبی انتخاب نمیکنند، با وجود اینکه وضعیت ما در تولید شعر آیینی و مذهبی، خیلی خوب است. به نظر شما در سالهای اخیر وضعیت بهتر شده است یا خیر؟
برای من همیشه سؤال است که چرا همیشه در محرم که اوج مراسم و برنامههاست، باید به آسیبشناسی بپردازیم. به نظر من این زمان درستی برای این کار نیست و باید در این زمان، زمینه را فراهم کنیم که مخاطبمان با دلی قرص وارد هیأتها بشود، نه اینکه با شک و تردید به مراسم برود و با خود فکر کند آیا فلان مداح روضه مستند میخواند یا نه. آسیبشناسی را باید بگذاریم برای ایام دیگر سال و بدون تعارف، مفصل و دلسوزانه این کار را انجام دهیم.برای همین خود من سعی دارم در ایام محرم بیشتر زیباییشناسی شعر هیأت را بگویم و از منظر نیمه پر لیوان نگاه کنم.در سالهای اخیر شاعران و مداحان زیادی داشتهایم که به ذوق و ذائقه مستمعین هیأت خدمت کردهاند.همین چند شب پیش در محفل «قماللیل» در شهر قم، شعرخوانی داشتم و شعرهایی را که بعدازظهر آن روز خدمت استاد محمدعلی مجاهدی خوانده بودم، در آنجا خواندم و مخاطب نیز همراهی میکرد و جواب میداد؛ بنابراین حضور شاعران و مداحان خوشذوق باعث شده سلیقه مخاطب ارتقا پیدا کند. میدانید که شاعرانی داشتهایم که توانستهاند فضای هیأتهای مذهبی و محافل ادبی را به هم نزدیک کنند.از سوی دیگر هم مداحان خوشذوقی مانند آقای مهدی رسولی یا آقای حنیف طاهری یا حاج محمدرضا طاهری یا حاج سعید حدادیان و دیگران را داشتهایم که انصافا هم انتخاب و هم اجرای شعرشان خیلی خوب بوده است. آثار خوبی هم که انتخاب شده و بهخوبی اجرا شده، زیاد بوده است. در نسل قبل از ما کسانی مانند آقای مجاهدی یا آقای علی انسانی یا آقای غفورزاده شفق، عیار شعر قابل استفاده در هیأت را بالا برده بودند و فکر میکنم نسلهای بعد از این بزرگان هم خیلی موفق بودهاند.برای مثال شاعرانی مانند هادی جانفدا و حمید برقعی و امثالهم شعرشان در فضای شعر هیأت طرفدار دارد. البته هیأتها مختلفاند، ممکن است در یک هیأت دانشجویی شعربخوانید،خب یک فضایی میطلبد؛ در بازار یک فضای دیگر را میطلبد؛ این تفاوتها را باید مدنظر قرار داد. در مجموع در هر دورهای همیشه فرازونشیب بوده، ولی من فکر میکنم اوضاعمان در شرایط فعلی بسامانتر از قبل است. البته من به هیأتهایی که جوانان معمولا میروند،نرفتهام. شاید در کار آنها حسنها و ضعفهایی باشد که نمیتوانم درباره آنها نظر بدهم.ذهن من درگیرهیأتهایی است که ازدهههای۷۰و۸۰ شروع شدوالان هم مخاطب همان هیأتها هستم.
دلیل این تغییر مثبت چیست؟ تغییر در فناوریها و ارتباطات، یا اینکه جامعه مداحان نسبت به قبل تغییر کردهاند؟
به نظرم مداحان مانسبت به قبل، بیشتر اهل مطالعه شدهاند.امروزه بسیاری ازمداحان ما تحصیلات آکادمیک دارند، یا طلبههای سطوح عالی حوزه هستند.مداحی که خودش باسوادواهل مطالعه باشد، درمخاطبش هم تأثیر دارد.نکته دیگر دیدارهایی است که نه سالی یک بار، بلکه عملا سالی چند بار مداحان با رهبری عزیز انقلاب دارند و ایشان در این دیدارها، این مسیر را تأیید و تأکید میکنند؛ این مسأله باعث شده مداحان در معیارها و ملاکهایشان دقت بیشتری داشته باشند.همچنین ارتباط میان شاعر و مداح بسیار بیشتر شده است.ما حدود یک ماه پیش برای سوگواره پیراهن سیدالشهدا، کربلا بودیم وجمعی از هنرمندان درجهیک هنرهای تجسمی و ادبی حضور داشتند. شاعران زیادی در جمع بودند،مداحان زیادی هم بودند.همین چندروزی که باهم بودیم،تعامل میانمان خیلی تأثیر داشت و دارد؛ برای اینکه هم شاعر بداند اقتضائات فضای هیأت چیست و به روانشناسی وجامعهشناسی مخاطب برسدوهم مداح بداند عیار شعر چگونه است ودرچه زمینهای انتخاب شعربهتر است؛ این تعامل ورفاقت دراین سالها بیشتر شده و تأثیر خودش را نشان میدهد.
قبلا احساس میشد که شعر مذهبی منحصر به یک گروه خاص از شاعران است. این تصور چقدر در این سالها شکسته شده و چهرههایی از جریانهای دیگر شعری و حتی نگاهها و رویکردهای فرمالیستی وارد این حوزه شدهاند؟
بالای ۹۵ درصد شاعران ما درهر حوزهای که مطرح باشند، آثارعاشورایی فوقالعادهای دارند.کمتر شاعری را میشود سراغ گرفت که در کارنامه شعرش، شعر خوب آیینی یا عاشورایی نداشته باشد. این مسأله به سالهای اخیر هم برنمیگردد؛ اگر به عقب برگردیم، این موضوع را میبینیم.شاید من مخاطب خیلی خوبی برای شعر شاعران روشنفکری نباشم، ولی ما سال گذشته در همین دهه محرم در برنامه «چاووش» درشبکه چهار، میزبان آقای مؤدب وآقای قزوه بودیم. درآن برنامه آقای مؤدب،چند نمونه فوقالعاده از شعرهای شاعرانی خواندکه شاید آنها را شاعر روشنفکر محسوب کنیم وحتی آنهاراشاعر مذهبی هم ندانیم؛شعرهایشان را خواند و برداشتهای عاشورایی شاعران را بیان کرد و اصلا نمیشد برداشت دیگری غیر از عاشورایی از این شعرها کرد.همین چند روز پیش برای ضبط برنامهای با اجرای زهیر توکلی عزیز رفته بودم و ایشان هم درآغاز وانجام برنامه شعری ازیکی ازشاعران نوگرای ماخواند که خطابش به ذوالجناح بودوبرداشتی شاعرانه وفوقالعاده داشت.سیدالشهدا(ع)به قشری خاص محدود نمیشود.هرکسی باهر دیدو سلیقهای و حتی با هر مذهبی و حتی با هر لامذهبی که دارد، به سیدالشهدا که میرسد، تعظیم میکند.
به نظرتان دلیلش چیست؟
بخشی از آن به حریتی برمیگردد که در سیدالشهدا وجود دارد؛ در کلام هم نیست، در مرام است. ما فطرتا آزادهبودن را دوست داریم و آدمی اگر واقعا آدمی باشد، کسی را که آزاده است، دوست دارد. از طرف دیگر شخصیت الهی و انسانی سیدالشهدا(ع) همه را وادار میکند که در برابر عظمت او اعتراف کنند؛ همچنان که گفتم به دین و مذهبی هم محدود نیست؛ بنابراین ما وقتی موفق هستیم که سیدالشهدا(ع) را با نگاه محدود خود تفسیر نکنیم، یعنی یک حسینی برای خود نتراشیم. البته این به نگاه ما و عینکی که میزنیم، بستگی دارد، ولی سیدالشهدا(ع)، سیدالشهداست و امام حسین(ع) همه است.
خلاقیت مداحان در استفاده از شعر
استاد مجاهدی که انشاءا...خداوند حفظشان کند،همواره بر این تأکید داشتهاند که صرف قرائت ماتمی نباید بر فضای شعر آیینی ما حاکم باشد. چند نسل از شاعران ما بعد از انقلاب،درقالبهای مختلف آثار خوبی درقرائت عرفانی و حماسی سرودهاند. در هیأتهایی که من رصد و در آنها شرکت میکنم، در حوزه محتوا، قرائت پیاممحور ازعاشورا خیلی بیشترشده است. برای مثال نوحه «باید رفت» که آقای مهدی رسولی خوانده، نوحهای است که نگاهی معرفتافزا و پیاممحور دارد.دراین سالها، از این دست آثار خوشفرم، خوشمضمون و خوشمحتوا کم نداشتهایم. در حوزه فرم هم خلاقیت مداحان تأثیرگذار بوده است. من در هیأتهای مذهبی دیدهام که شعر نیمایی خوانده میشود، مثلا آقای کریمی یک سالی شعر مرحوم عمران صلاحی را با این مطلع که «بادها/ نوحهخوان/ بیدها/ دسته زنجیرزن...» خواندند. شاید آقای صلاحی خودش به نیت شعر عاشورایی این شعر را ننوشته باشد اما آقای محمود کریمی این استفاده خلاقانه را از شعر ایشان کرده است. شعر «در راه رسیدن به تو اصلا که بمیرم»، یک عاشقانه از آقای فاضل نظری است اما آقای مهدی رسولی این شعر را در مسیر اربعین، در سالی که هنوز سیطره داعش روی جاده کربلا به سامرا بود، خوانده است؛ یک استفاده خوب از شعر، بهخصوص این مصرع شعر: «اصلا به تو افتاد مسیرم که بمیرم». آقای خلج شعر عاشقانه «نشود فاش کسی آنچه میان من و توست/ تا اشارات نظر نامهرسان من و توست» از هوشنگ ابتهاج را در زبان حال حضرت زینب(س) با سر حضرت سیدالشهدا(ع) بر سر نیزه میخواند. اینها خوشذوقیهایی است که در همین سالها اتفاق افتاده است.
روضه تن در خون تپیدهات
در سرخی غروب نشسته سپیدهات
جان بر لبم ز عمر به پایان رسیدهات
آخر دل عموی تو را پارهپاره کرد
آوای نالههای بریدهبریدهات
در بین این غبار به سوی تو آمدم
از روی رد خون به صحرا چکیدهات
پا میکشی به خاک... تنت درد میکند
آتش گرفته جان من داغدیدهات
خون گریه میکنند چرا نعل اسبها
سخت است روضه تن در خون تپیدهات
بر بیتبیت پیکر تو خیره ماندهام
آه ای غزل چگونه ببینم قصیدهات
باید که میشکفت گل زخم بر تنت
از بس خدا شبیه حسن آفریدهات