تاریخنگاری واقعه کربلا یا همان مقتلنویسی به این نهج تا قرن پنجم قمری ادامه یافت و در سدههای میانی بهخاطر برخورد تشیع با تصوف از روش تاریخی فاصله گرفت و با رسوخ ادبیات داستانی وارد مرحله جدیدی شد. درواقع در زمان صفویه تمایل به خرافهگرایی شاهان صفوی و رواج آن در میان مردم، تمایل به مشرب صوفیگری و عقلگریزی و تحجر، تأثیر زیادی در تحریف متون داشت. از اینرو این برهه زمانی دوره اسفباری برای مقتلنویسی بهشمار میآید. این تمایلات نادرست به دوره قاجار نیز سریان یافت و در این دوره رسومی مانند تیغزنی و قمهزنی بهمثابه شاخصههای عزاداری رواج یافت. شاهان قاجار در زمان حکمرانی بهخاطر برخی نابسامانیها و مشکلات داخلی و خارجی از دینداری مردم سوءاستفاده کردند و با رواج خرافه و تحریف در دین توانستند از شورش آنها جلوگیری کنند.
باب انحراف با مقتلنگاری
مقتل روضهالشهدای ملاحسین کاشفی که بازمانده دوران تیموری بود، یکی از آنهاست که باب تحریف در مقتلنگاری باز کرد و باعث انحرافات بعدی مقتلنویسی و قُلب شخصیت و منش امام حسین(ع) شد که مفصل شهید مرتضی مطهری در کتاب «حماسه حسینی» به آن پرداخته است و این روند به مقاتلی همچون تذکرهالشهدا نیز سریان یافت. طبری بیان داشته که شخصیت والای امام حسین(ع) در سخنان آن حضرت و طی سفر او از مدینه تا کربلا و در روز عاشورا تجلی یافته است. کرامت نفس، عزت و غیرت ایشان در این سخنان آشکار است. عزتطلبی امام حسین(ع) در بیعت نکردن اوبا یزید کاملامشهود است ومسعودی ازقول ایشان میگوید که «سوگند خوردهام که جز عزیز و آزاد نمیرم. گرچه دراین راه مرگ راسخت وتلخ ببینم.»این معیارهای شخصیتی امام(ع) با توصیفاتی که صرفا مبنای احساسی داشته و در مقاتل دوران صفویه و قاجار بهوجود آمدند، همخوانی ندارد و بازتابی از راه یافتن عناصر نادرست به مقاتل دورههای صفویه و قاجار بهشمار میرود.
مقتل تذکره الشهدا
مقتل تذکره الشهدا از مقاتل دوره قاجار و اثر ملاحبیبا...شریفکاشانی(وفات ۱۳۴۰ق) است. این مقتل از لحاظ سندیت بسیار ضعیف و دربردارنده برخی گزارشهای نادرست ومخدوش است. کاشانی ازعالمان قرن سیزدهم وچهاردهم بود و آثار متعددی در موضوعات و علوم مختلف نگاشت که از دقت و عمق علمی برخوردار بود ولی وی در مورد مقتلنویسی تساهل بسیاری نشان داده است. کار اصلی کاشانی پژوهش در فقه و علوم وابسته به آن بود ولی بهخاطر ارادت به امام حسین(ع) اقدام به نگارش تذکره الشهدا برای عامه مردم کرد. کاشانی خود اذعان میدارد که هدفش از نگارش مقتل تذکره الشهدا ارائه منبعی مناسب برای مرثیهخوانان، مداحان و توده مردم در ایام عزاداری بوده است.با آنکه کاشانی به وقایع قبل و بعد از عاشورا پرداخته ولی عدم آگاهی دقیق و کافی وی از تمامی زمینههای تاریخی مانند اوضاع حاکم بر دو شهر شام و کوفه، موقعیت جغرافیایی، جمعیت، قبایل، آداب و رسوم، ادیان و مذاهب، قومیتها، اوضاع سیاسی، اجتماعی و فرهنگی آن روزگار و شرایط حاکم بر جامعه قاجاری که وامدار دوره صفویه بود، باعث بهوجودآمدن برخی تحریفات درمقتل اوشده است.ازسوی دیگرسبک نوشتاری این مقتل،خود بیانگر حقایق بسیاری است.مقتل تذکرهالشهدا از سبکی داستانی و آمیخته به زبان شعر استفاده میکند و عنصر تراژدی به منظور مظلومنمایی بیشتر اهل بیت(ع) در آن اتخاذ شده است. بهرهگیری از عناصر تخیل در این مقتل بیشتر جنبه یک روایت داستانی داشته تا منبعی معتبر و علمی و کاشانی آن را به منظور تحریک عواطف توده مردم در مجالس سوگواری تحریر کرده است. او تبحر خاصی درشناخت مخاطبان خود داشت و این اثر را به منظور رضایت خاطر خوانندگان به رشته تحریر درآورد و چند سده نیز اثری تأثیرگذار محسوب میشد. بسیاری از مقتلنگاران بعد از او تذکرهالشهدا را مبنای کار قرار دادند و نوعی دگرگونی درمقتلنگاری درزمان قاجاربه وجود آوردند. از آنجایی که این کتاب در دوران معاصر چندین بار تجدید چاپ شده است، نیازمند بررسی جدی در محدوده ساختار، محتوا و منابع است. به عنوان مثال این مقتل دچار برخی آشفتگیهای درون فصلی است و عنوان هر فصل با موضوع آن همخوانی ندارد.
منابع تحریفشده کاشانی
منابعی که ملا حبیبا... کاشانی از آنها استفاده کرده را میتوان به دو دسته منابع قابل استناد و غیرقابل استناد تقسیم کرد. اکثر منابعی که او ازآنها استفاده کرده، مجهول و غیر مستند بوده و او در بسیاری موارد برای اثبات کلام خود نام هیچ منبعی را ذکر نکرده است. کاشانی برخی از مطالب مجعول مورد استفاده خود را به مقتل ابی مخنفی نسبت داده که در واقعیت با مقتل ابی مخنف متفاوت بوده و اصالت این کتاب را زیر سؤال برده است. کاشانی خود اذعان نموده که برای تألیف تذکرهالشهدا نسخههای متعددی از کتاب ابی مخنف را در اختیار داشته است که این امر خود نشاندهنده تحریفات صورتگرفته است. مثال دیگر استفاده از مطالب غیبی موجود در کتاب الامالی بوده است. شیخ صدوق، نویسنده الامالی با آنکه از اسناد دست اول استفاده کرده ولی در نگارش کتاب خود به بیان اخبار غیبی متوسل شده که این امر میتوانسته بر بُعد ماورایی مقتلنگاران تأثیرگذار بوده باشد و مثال این گفته در بیان کاشانی در آنجاست که خداوند خبر شهادت امام حسین(ع) را به پیامبران الوالعزم داده بود. کتاب دیگر الارشاد فی معرفه حججا... علیالعباد اثر شیخ مفید است. این کتاب در شرح حال اهل بیت (ع) به نگارش درآمده و بهخاطر جایگاه ویژهای که در شرح زندگی امام حسین(ع) داشته، مطمح نظر مورخانی همچون کاشانی قرار گرفته است. جایگاه اخلاقی و علمی شیخ مفید در کنار استفاده وی از منابع کهن، گزارشهای غیرمکتوب و شفاهی و ذکر دقیق حوادث باعث شده که این کتاب از کتب تاریخی ممتاز بهشمار آید و باعث اعتبار تذکرهالشهدا گردد ولی عدم ارائه اسناد در آن، درخور نقد و بررسی است. تذکرهالخواص من الامه بذکر خصائص الائمه، تألیف سبط بن جوزی کتاب دیگری است که بواسطه روایت اخبار کربلا از هشام کلبی از اعتبار زیادی برخوردار است ولی برخی از روایتهای وی رد پایی از شبهمعنویات را در خود جای داده است. کتاب دیگر المزار الکبیر نوشته محمد بن جعفر مشهدی است که از سوی برخی عالمان تشیع تأیید نشده است. کاشانی در مقتل خود از روایاتی نظیر نام و نسب برخی شهدای کربلا، اسامی قاتلان آنها و شرح و نحوه ورود اسرا به شام استفاده کرده است. کتاب الدر المسلوک فی الاحوال الانبیاء و الاوصیاء و الملوک، تألیف احمد بن حسن حر عاملی کتاب دیگری از دسته کتب غیر قابل استناد کاشانی است. نویسنده برای نگارش این کتاب از منابع معتبری استفاده کرده اما برخی اخبار موجود در آن نیازمند بررسی و مداقه بیشتر است.
بررسی محتوایی تذکره الشهدا
کاشانی در آفرینش تذکره الشهدا و نقل تاریخ کربلا از شبه معنویات بهره زیادی برده است. یکی از عناصر شبه معنوی که او در این مقتل استفاده کرده، رویکرد ماورایی واقعه کربلا بوده است. نقش خوارزمی و مقتل او در نگارش کاشانی تأثیر زیادی داشته است. ابوالمؤید موفق بن احمد بن محمد خوارزمی، فقیه، خطیب، ادیب و شاعرِ قرون پنجم و ششم هجری قمری در نگارش مقتل خود از الفتوح ابن اعثم نقل قول فراوان کرده و آن را سرلوحه نگارش مقتل خود قرار داده است. این در حالی است که استفاده خوارزمی از این مقتل آزاد بوده و برخی نقلها تغییر یافته است. ازطرفی اتخاذ رویکرد داستانپردازی، روایات غیرواقعی و مبتنی بر خواب، مکاشفه و پیشگویی درنادرستی مقتل او تأثیرگذاربوده است.در نظر کاشانی عاشورا یک حماسه بزرگ مذهبی نبوده و عهدی بوده که خداوند بر امام حسین(ع) محول کرده است.رویکرد او نسبت به واقعه کربلا رویکردی شهادتطلبانه بوده و در این راه از مقتل اللهوف اثر سید بن طاووس نیز متأثر شده است. از طرفی کاشانی ازاصطلاحات ومفاهیم صوفیانه نیزبسیار سودجسته و بهاین منظور نظراتی از خود برساخته و گریستن بر شهدای کربلا را سودمندترین ماحصل واقعه کربلا دانسته است.
منابع
معیارهای آسیبشناسی اخبار عاشورا درمقاتل عصر قاجار،محمدرضا فلاحگر، سیدمحمد حسینی، علی آقا نوری، فصل نامه علمی پژوهشی تاریخ اسلام، سال دهم، شماره سی و هشتم، تابستان۱۳۹۹
واکاوی نقش تحریفهای عاشورا در بحران معنویت شیعی در دوران معاصر با تکیه بر مقتل تذکره الشهدا، هدی سلیمی، اصغر منتظرالقائم، مصطفی پیرمرادیان، فصلنامه علمی پژوهشی شیعهشناسی، سال نوزدهم، شماره ۷۶، زمستان ۱۴۰۰.
شناخت و اصلاح روایات نامتعارف
نگارش مقاتل با هدف تدوین اثری مفصل موجب بروز تسامح و تساهل در این نوع تاریخنگاری شده است. این دلایل در طول تاریخ میدان را برای ورود آثار تحریفی و اخبار نادرست به منظور جلب توجه عوام بازکرده است.فقدان انسجام، روشمند نبودن نگاشتههای تاریخی، داستانپردازی و نگاه شاعرانه، توجه به مباحث ماورایی، بیدقتی در نقل روایات تاریخی و تکیه بر روایات نامعتبر، استفاده از برخی منابع ضعیف و نگارش مقتل به سلیقه عوام باعث شده برخی مقاتل از جمله مقتل تذکره الشهدا به تحریف، جعل و گزارشات نادرست بپردازد. از این رهگذر علما هم آثاری مجعول آفریدند که با عقل سلیمی که مسعودی آن را وسیله شناخت هستی میداند و همچنین عنصر عزتطلبی امام حسین (ع) و خاندانش و وقایع تاریخی منافات دارد.