درهمین خصوص مصطفی رجبیمشهدی، مدیرعامل توانیر میگوید: بهازای هریک درجه افزایش دما درکشور حدود ۱۸۰۰ مگاوات به میزان مصرف برق اضافه میشود که این بهدلیل استفاده از کولرها و وسایل سرمایشی است. وی میافزاید: برای پاسخ به افزایش مصرف برق باید نزدیک به ۶۰۰۰ مگاوات نیروگاه احداث شود که سالانه نیاز به حداقل پنج میلیارد دلار سرمایهگذاری در صنعت برق دارد. این امر سبب شده که وزارت نیرو برای جبران عدم سرمایهگذاری در صنعت برق طی سالیان اخیر و زیانده بودن این صنعت برای بخش خصوصی بهناچار به سمت خاموشیها در بخش کشاورزی و صنعت برود تا شهروندان گلایهای بابت این خاموشیها نداشته باشند، بهطوریکه گفته میشود در تابستان سالجاری حدود ۶۰درصد از تقاضای برق تولیدی در کشور به مصرف بخش خانگی اختصاص دارد.بهصورت کلی ۴۵درصد مصرف برق کشور مربوط به بخش خانگی و ۵۵ درصد دیگر آن مربوط به بخش اداری و صنعتی بوده که این ۸۵ درصد برق مورد نیاز کشور از طریق نیروگاههای فسیلی و حرارتی تامین و ۱۴ درصد آن توسط نیروگاههای برقابی و یک درصد دیگر آن نیز بهوسیله نیروگاههای بادی، خورشیدی و... تامین میشود. همین امر سبب شد که کشورمان با ناترازی ۱۰ تا ۱۵هزار مگاواتی در تولید برق نسبت به میزان مصرف روبهرو باشد که کارشناسان معتقدند این میزان بی شک تا ۱۰ سال دیگر به ۳۷ هزار مگاوات خواهد رسید؛ بهعبارت دیگر این میزان برابر با ۳۳ درصد از نیاز فعلی کشور است که باید وارد شود و با توجه به درآمدهای ناچیز ارزی کشورمان میتوان آن را بهعنوان فاجعه تلقی کرد.در همین خصوص رضا ریاحی، نایبرئیس هیاتمدیره شرکتهای تولیدکننده برق با بیان اینکه حل موضوع ناترازی فقط با سرمایهگذاری امکانپذیر است، خاطرنشان کرد: علت ناترازی و کمبود در بخش تولید، عدم سرمایهگذاری در سالهای گذشته در بخش تولید است که منجر به این میزان کمبود تولید شده و اگر این روند ادامه داشته باشد به خاموشیهای جدیتری خواهیم رسید و مجبور میشویم قطعی را بهصورت گسترده به بخش خانگی و تجاری هم تسری دهیم و نتیجه اینکه معضلات اجتماعی دوچندان خواهد شد. وی بیان کرد: اکنون که خاموشی در بخش صنایع اعمال میشود میزان مصرف این بخش به ۱۰درصد در پیک شبکه محدود میشود که روی تولید کارخانجات اثر منفی دارد. صنایع نمیتوانند روال عادی تولید را داشته باشند که به کمبود عرضه می انجامد و کمبود تولید این محصولات هم ضرر اقتصادی برای بخش صنعت و کارآفرینان به همراه دارد. نتیجه اینکه وقتی برای کارآفرینان و صنایع جدید زیرساخت لازم مثل برق، گاز و آب فراهم نباشد در سالهای آینده، صنعتگران و کارآفرینان از توسعه صنایع و احداث کارخانجات جدید خودداری کرده و انگیزه خود را برای توسعه از دست میدهند.
چه باید کرد؟
طبیعتا طی سالیان آینده هم به جمعیت کشور و هم به زیرساختهای صنعتی و کشاورزی کشورمان افزوده خواهد شد که این امر نشان میدهد مصرف برق افزایش خواهد یافت بنابراین باید راهکارهایی جهت کاهش مصرف برق و افزایش بهرهوری و تولید این بخش اندیشید.در ابتدا وزارت نیرو باید راهکار پلکانی کردن قبوض مصرف برق را با قدرت بیشتری ادامه بدهد تا افراد یا نهادهایی که مصرف برق بیشتری دارند هزینههای بیشتری پرداخت کرده و کممصرفها نیز تشویق شوند.احداث نیروگاههای برق باید بهسرعت در دستور کار دولت چهاردهم قرار گیرد بهطوریکه کشورمان همیشه ذخیره برق داشته باشد تا اگر نیروگاهی از مدار خارج شد، بتوانیم جایگزینی برای آن داشته باشیم.هزینههای صنعت برق با توجه به خریداری ژنراتورهای برق توسط بخش خصوصی و واردات آنها بسیار بالاست؛ حال آنکه برق بسیار ارزان به مصرفکنندگان عرضه میشود. از طرف دیگر تسهیلاتی که به بخش خصوصی داده میشود عمدتا بهشکل دلاری توسط صندوق توسعه ملی صورت می پذیرد و باید با چند برابر قیمت دلار (با نوسانات سالانه) برگردانده شود حال آنکه دریافتی آنها ریالی است.تامین برق از نیروگاههای برقابی بسیار کم است که باید با همکاری وزارت نیرو و وزارت جهاد کشاورزی، تولید آب در کشورمان به مدد اجرای عملیات آبخیزداری و آبخوانداری افزایش یابد تا پشت سدها آب کافی وجود داشته باشد که این امر به معنی پایان یافتن خاموشیها در کشور است. همچنین اگر میخواهیم مسأله ناترازی برق حل شود باید ابتدا مشکلات سرمایهگذاری در بخش تولید را حل کنیم و بتوانیم سرمایهگذاریها را روی ریل درستی قرار دهیم که با اقتصاد همخوانی داشته باشد، یعنی وقتی کسی سرمایهگذاری میکند درآمدهای حاصل ازسرمایهگذاری کفاف هزینهها را بدهد اما وقتی وزارت نیرو در این جهت بستر مناسبی رافراهم نکرده طبیعتا کسی هم سرمایهگذاری نمیکندوآثار آن به این شکل بروز میکند.
کارشناسان چه میگویند؟
در اینخصوص رضا ریاحی، نایبرئیس هیاتمدیره شرکتهای تولیدکننده برق میگوید: یکی از اقدامات برای حل ماجرای ناترازی مشکلات اقتصادی صنعت برق و به تبع آن رفع ناترازی آن است که نحوه حکمرانی در این صنعت را تغییر دهیم. اکنون حکمرانی در صنعت برق دارای ایراد است، یعنی اینکه مدیریت بهصورت متمرکز انجام میشود، به این ترتیب که تمامی درآمدهای ناشی از فروش برق به مصرفکنندگان در شرکت توانیر متمرکز و سپس تقسیم میشود. مدیریتی که از بالا همه منابع را تقسیم میکند دارای اشکال جدی است و برای حل این موضوع لازم است که ابتدا اطلاعات دقیق و اشراف کامل به مجموعهها و جزئیات فعالیت شرکتهای زیردست مجموعه داشته باشیم وبتوانیم این اطلاعات ریز وقابلاتکا را ازتمامی بخشهای تولید و انتقال توزیع در یک مرکز شرکت توانیر متمرکز کنیم.رکن دوم اینکه در نحوه مدیریت اداره متمرکز؛ باید نیروی انسانی کافی و با تخصص بالا در توانیر داشته باشیم که این حجم زیاداطلاعات جمعآوری شده راتحلیل کندوبراساس تحلیل آنها، تصمیمگیری و اولویتبندی درستی داشته باشیم که اکنون این حجم ازنیروی انسانی کارآمددرمرکز وجودندارد که منابع مالی به بخشهای مختلف شرکتهای زیرمجموعه را تخصیص دهد.